محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852552353
گفتوگو با سه هنرمند ایرانی در کانادا/حرفهای آیدین آغداشلو، آهو خردمند و محسن درخشان در یک نمایشگاه
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
گفتوگو با سه هنرمند ایرانی در کانادا/حرفهای آیدین آغداشلو، آهو خردمند و محسن درخشان در یک نمایشگاه فرهنگ > تجسمی - برگزاری نمایشگاه آهو خردمند، بازیگر سینما و تئاتر در تورتنوی کانادا، خبری بود که خیلیها را تعجبزده کرد.
عارف محمدی: آهو خردمند در کنار محسن درخشان، نقاش نمایشگاه مشترکی از تابلوهای نقاشی خود برپا کردند که البته با استقبال هم روبرو شد. اما چه شد که او به نقاشی روی آورد و چرا محسن درخشان که سالهاست به طور حرفهای نقاشی میکند تصمیم گرفت با آهو خردمند یک نمایشگاه مشترک برگزار کند؟ این پرسشهایی بود که از این دو هنرمند پرسیدیم، ضمن آن که حضور آیدین آغداشلو، نقاش و منتقد هنری نیز در این نمایشگاه بهانهای شد تا به سراغ او هم برویم و درباره این اتفاق صحت کنیم:
نقاشی برای من روش درمان است خانم خردمند شاید بد نباشد پیش از پرداختن به این نمایشگاه سری هم به کارنامه کاری شما در زمینه تئاترو سینما بزنیم. من فعالیتهای هنری را از سال 1347 شروع کردم. دورهای بود که اسماعیل شنگله شوهر خواهرم نیکو بود و عمویم حسن خردمند هم بازیگر تئاتر و فیلمنامه نویس بود . آقای شنگله در ان دوره کلاسهای بازیگری در اداره تئاتر داشت و من در این کلاسها شرکت کردم. بعد تر شنگله بازی در یک نمایش را به من پیشنهاد کرد که در جشنواره فرهنگ و هنر به اجرا در آمد. اداره تئاتر گروههای مختلفی را به سرپرستی هنرمندانی چون: عزتالله انتظامی، دیلمقانی، نصیریان ، شنگله و چند هنرمند دیگر تشکیل داده بود و اینها موظف بودند هر سال یک نمایش به روی صحنه ببرند. من با گروه علی نصیریان همکاری میکردم و اولین نمایشی هم که کار کردم "افول" نوشته اکبر رادی بود. این نمایش بازتاب های خوبی داشت و هوشنگ حسامی منتقد تئاتر و سینما در آن دوره مطلب خوبی در باره کار نوشت و به خاطر بازی من هم به من خوش آمد گفت!. چند سالی اداره تئاتر بودم تا اینکه کار با تلویزیون را حدودا در سال 1350 با مجموعه «آدم و حوا» به کارگردانی مسعود اسداللهی آغاز کردم. در یک سریال هم به نام« گذر خلیل ده مرده» کار محمود استاد محمد در سال 1352 بازی کردم که گویا بیشتر از 5 یا شش قسمت پخش نشد. همزمان در همان دوران نمایش های تلویریونی هم کار میکردم تا اینکه با پیشنهاد عزت الله انتظامی برای بازی در نمایش «بازرس» به اداره تئاتر برگشتم. سال 1353 در سریالی به نام " دوستت دارم، دوستت دارم " کار حمید میر مطهری بازی می کردم که اواسط کار به روال همیشه که یکدفعه تصمیم های عجیب و غریبی میگیرم کار را رها کردم و تصمیم گرفتم از لحاظ حرفهای کمی خودم را تقویت کنم. با یک کارگردان تئاتر به نام دیوید بری در انجمن ایران و امریکا آشنا شدم که مدرس تئاتر در رویال آکادمی لندن بود و من او تشویق کرد که در کلاسهای تابستانی که خودش هم تدریس میکرد شرکت کنم. پس به لندن رفتم و در کلاسهای تابستانی رویال آکادمی، یکی از کالج های معتبری که در آن زبان شکسپیرین اموزش داده میشود شرکت کردم. من به مدت سه سال در این دوره های تابستانی حضور داشتم و برایم خیلی اهمیت داشت که آنجا کار کنم. در ان دوره مجید میر فخرایی طراح صحنه معروف نیز آنجا درس میخواند. وقتی آخرین بار به ایران برگشتم در یک نمایش به نام «موضوع جدی نیست» نوشته پیراندلو و به کارگردانی ایرج انور در انجمن ایران و امریکا بازی کردم که به خاطر حضور بهروز وثوقی برای اولین بار روی صحنه تئاتر سرو وصدای زیادی کرد. شهره آغداشلو و علیرضا مجلل نیز در آن نمایش بازی داشتند. در همان زمان ها بود که سر و صدای انقلاب کم کم به گوش رسید. من به لندن رفتم تا در مجموعه ای به نام «مهاجر» به کارگردانی مسعود اسداللهی برای تلویزیون ایران کار کنم. کار به دلیل بحران به وجود آمده در ایران نیمه کاره ماند و من هم در لندن ماندگار شدم .در واقع در دوران شلوغی انقلاب در ایران نبودم. اما اواخر 1358 به ایران برگشتم. اولین حضور شما در سینما بازی در فیلم «پسر ایران از مادرش بی خبر است» کار فریدون رهنما ست که به اعتقاد من از فیلمسازان تحصیلکرده و خوش فکر و به تعبیری موج نویی سینمای ایران بود. از تجربه کار در این فیلم و همکاری با رهنما بگویید؟ من در نمایش «لبخند با شکوه آقای گیل» به کارگردانی علی نصیریان اجرا داشتم که آقای رهنما همراه با دختر عموی من برای دیدن کار آمده بودند. آقای رهنما به پشت صحنه نمایش آمد و از من پرسید که آیا علاقه ای به بازی در فیلم سینمایی دارم؟ من هم که دختر جوانی بودم ذوق زده جواب مثبت دادم!!.شناختی از رهنما نداشتم اما میدانستم کسی که با دختر عمویم شهرو و نیکو خردمند معاشرت دارد و فیلمفارسی ساز نیست!. آخر در آن زمان خیلی فیلمفارسی به من پیشنهاد شد که هیچکدام را نپذیرفتم. ما اصلا فیلمفارسی نگاه نمیکردیم . اکثرا فیلمهای آمریکایی دوبله رو میدیدم. وقتی کار با رهنما را شروع کردم روش کار او خیلی برام عجیب بود. فیلمنامه را اصلا به دست ما نمی داد و این برای من که از تئاتر امده بودم تازگی داشت. به هر حال فریدون رهنما با دو فیلمی که ساخت یعنی «سیاوش در تخت جمشید» و «پسر ایران …» علاقه اش را به ایران و هویت ایرانی نشان داد و شما هم با کسی کار کردید که جزوپیشگامان موج نو بوده. واقعا همین طور است. وقتی الان فیلم رو دوباره میبینم به بازی در این فیلم در آن دوره افتخار میکنم. شما اوایل انقلاب جزو بازیگرهای پر کار زن در سینما بودید. دوره ای که زنان در سینما با محدودیتهای شدیدی روبرو بودند. اما بعد از دهه شصت به مدت بیش از ده سال غیبت داشتید. در اینباره توضیح میدهید؟ اواخر سال 58 که به ایران برگشتم اولین کاری که به من پیشنهاد شد فیلم «انفجار» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان بود که اجازه اکران نگرفت. بعد از آن در دو کار با جمشید حیدری همکاری داشتم با نامهای «مرز» و« تفنگدار» و در چند تله فیلم هم حضور داشتم. بعد از مدتی هم به کانادا رفتم. خیلی از هنرمندان بخشی از زندگی شان را دور از وطن و در غربت گذرانده اند. کمی از چالشها ، دشواریها و فراز و نشیب های زندگی و کار در غربت بگویید. ؟ اسم بخشی از زندکی ام در لندن که قبل از انقلاب بود را نمیتوانم غربت بگذارم . چون برای یک هدف کوتاه مدت و حرفه ای رفته بودم و با زندگی در آنطرف ابها اشنا شده بودم. اما پس از انقلاب همراه با همسر و فرزندم به جایی میرفتیم که هیچ آینده مشخصی را نمیشد برایش تصویر کرد. البته جدای سختی های اویل ورودمان بعد تر جا افتادیم. سکونتمان هم ابتدا در شهر تورنتو بود و دوستانی که قبل از ما در این شهر ساکن بودند خیلی کمکمان کردند. هنوز یک ماه بیشتر در تورنتو نبودیم که همسرم محمود استاد محمد شروع به ساخت یک سریال تلویزیونی کرد که من و الهه امی رحیمی و بهزاد سنجری همکاری داشتیم. به هر حال اویل ورودمان بود و هنوز آن حس و حال و شوق کار در ایران توی وجودمان بود. بعد ها در شهرهای مونترال و ونکوور نیز سکونت کردیم و در این شهرها نیز چند نمایشنامه به روی صحنه بردیم. به هر حال آنهایی که در خارج از کشور کار کردند میدانند که فعالیت نمایشی چقدر دشوار است و باید همه کارها را خود گروه انجام دهند. از دکور گرفته تا فروش بلیت. و اینهمه زحمت برای یک شب یا دو شب اجرا بود! بعد هم به امریکا رفتیم و ساکن لس انجلس شدیم. تفاوت کار در کانادا و امریکا چگونه بود؟ لس انجلس یک ایران کوچولو بود با تئاترهای لاله زاری . به همین خاطر باید از کارهای هنرمندانی مثل هوشنگ توزیع و شهره آغداشلو که مردم را به صحنه تئاتر کشاندند قدردانی کرد. کار آنها با آن نوع تئاترهای لازاری که گفتم خیلی تفاوت داشت و خیلی سختی کشیدند. در آنجا من «شهر قصه» بیژن مفید را کارگردانی کردم و اجراهای مونترال و تورنتو را محمود استادمحمد به عهده گرفت. خیلی اجراهای موفقی بود و استقبال خوبی شد. به هر حال زندگی در غربت برای من که از شانزده سالگی کار تئاتر و سینما کرده بودم و کار دیگری بلد نبودم خیلی سخت شده بود. بعد که پسرم کاووس دیپلم گرفت و وارد کالج شد احساس کردم مسئولیتم را انجام دادم و وقتش است که به ایران برگردم. پس دوباره راهی ایران شدم. برگردیم به بهانه این گفتگو که برگزاری نمایشگاه نقاشی شما و محسن درخشان در گالری آرتا در تورنتو است. شما را مردم به عنوان بازیگر میشناسند. سابقه کار در زمینه نقاشی به چه زمانی برمیگردد؟. اول از این که ژنی است. عموی من نقاش بود . برادرم هم نقاشی میکند. ما هیچکدام کلاس نقاشی هم نرفتیم. اما وقتی خواهر بزرگترم مینو که خیلی به او وابستگی داشتم در لندن فوت کرد ، دچار افسردگی شدید شدم و به پیشنهاد دکترم به نقاشی روی آوردم . در واقع کار روی این تابلوها به صورت جدی نبود و به عنوان دارو از آن استفاده میکردم. کارها رو میکشیدم و یکی یکی به گوشهای پرت می کردم و گاهی دوستانم می آمدند و وقتی میدیدند تعریف میکردند و با تعجب میگفتند چرا اینها رو زیر پا انداختی ؟ گفتم اینها رو برای درمان میکشم!. نقاشی اول از سیاه و سفید شروع شد و بعد رنگ داخل آن آمد. بعد یکی از دوستان نقاش به منزل آمد و با من دعوا کرد که چرا اینقدر به این کارها بی توجه هستی!. کم کم حس کردم مثل اینکه یه اتفاقاتی داره میافتد و عده ای هم تشویق میکردند که نمایشگاه بگذارم اما جدی نمیگرفتم. تا اینکه کارها را به پرویز کلانتری نشان دادم و با حیرت گفت اینها را کی کشیدی و خیلی تشویقم کرد که نمایشگاه بگذارم. بالاخره اولین نمایشگاه رو حدود 5 سال پیش در گالری شیرین گذاشتم که نقدهای خیلی خوبی گرفتم . بعد گالری آریا و حالا هم در تورنتو. نام تابلوهای شما جاودانگی یا ابدیت نام دارد. من در تابلوهای شما خود زندگی را با همه هیاهو و ازدحام و حتی سکونش میبینم. چطور شد که این نام رو انتخاب کردید؟ آدمهایی که در نقاشی میبینید همه پشت به ما در حال رفتن هستند. یعنی به نوعی زندگی هایی که تمام شده . از آنجا که کارها رو حسی کشیدم واقعا نمیتوانم تفسیرشان کنم. از قبل نمیدانم که چه میکشم فقط یک حسی به من میگوید که قلم را بردار و بکش. درست مثل شعری که نمیتوانی به زور بنویسی و باید یک جوری آن حس و حال نوشتن در تو زنده شود. حالا از اسم کارها که بگذریم فکر میکنم در تابلوهای من، همه زندگی من از سینما و تئاتر و صحنه و موارد دیگری که در ناخودآگاه من وجود داشتند در یک مجموعه حضور دارند. ایا نهایتا کشیدن نقاشی کمکی به درمان افسردگی شما کرد؟ خیلی، خیلی. چون از سیاه و سفید شروع کردم، وقتی که ناگهان رنگ وارد تابلوها شد حس خوبی پیدا کردم و متوجه شدم حالم دارد خوب میشود. ایا نگاه شما به مرگ هم تغییری کرده؟ بله. خیلی. دیگر گاهی دلم برای آنطرفی ها تنگ میشود با خودم میگم زودتر بروم آن دنیا باهاشون دیداری کنم! محسن درخشان: زمانی که در غربت کارگری میکردم دلم خوش بود که نقاشی میکنم
آقای درخشان شما از چه زمانی کار نقاشی رو شروع کردی؟ از بچگی از درس خواندن بدم میآمد و نقاشی میکردم. من خانواده خوبی دارم که همیشه در این زمینه من را تشویق میکردند. در ایران نقاشی و گرافیک میخواندم که به دوران انقلاب خورد . سپس به اسپانیا مها جرت کردم و در آنجا طراحی آزاد خواندم. چند سال بعد ساکن کانادا شدم و در دانشگاه" اوکد" تورنتو به عنوان دانشجوی ممتاز پذیرفته و در سال سوم به تحصیل مشغول شدم. بعد هم به ایتالیا رفتم و همزمان با طراحی و نقاشی نجاری هم کردم. یک مدتی هم آمریکا بودم و به کار مرمت سفال ،نقاشی و چوب مشغول شدم و بعد از آن به ایران برگشتم و در دانشگاه اصفهان تدریس کردم. در دانشکده عالی آموزش نیز درس دادهام. در مورد نمایشگاهی که در تورنتو دارید کمی توضیح بدید؟ راستش اتفاقی بود. خانم ناهید شمشیری که با خانم خردمند دوست هستند زنگ زدند و گفتند که دوست داری در این نمایشگاه شرکت کنی و من هم استقبال کردم. سبک کار شما و خانم خردمند خیلی متفاوت است چطور این دو در یک نمایشگاه قرار گرفت؟ یکی از دلایل بزرگی فضای گالری آرتا بود. من هم با خانم خردمند به توافق رسیدیم که با توجه به اینکه دو شیوه متفاوت کاری را ارائه میدهیم در دو بخش جداگانه در گالری و در قالب یک نمایشگاه دو نفره کارها رو به نمایش بگذاریم. اما با وجود تفاوت در سبک کارها ، حسی که خود من بعد از دیدن کارها داشتم این بود که بعد از تماشای کارهای پر جمعیت و زندگی و ازدحام ادمهایی که در تابلوهای خانم خردمند بود یکمرتبه با یک فضای نوستالژیک که یک جور حالت مدیتیشن هم داشت روبرو میشدم ... درست است. کارهای من اصولا دارای این آرامش و نوستالژی است. در کارهای آبرنگ من یک بی تابی حرفه ای جریان دارد. من باید کار ابرنگ را سریع انجام بدم در غیر اینصورت کلافه میشوم. البته دلیلش هم این است که کتف من در اثر جراحتی که در جبهه داشتم دچار مشکل شده و نمیتوانم طولانی مدت کار کنم و شاید این سرعت در کار از آنجا ناشی شده! و برای اینکه به این سرعت برسم باید یک طراح سریع میشدم . هنرمندان آسیب پذیر ترین قشر جامعه مهاجر هستند. شما به عنوان یک هنرمند که سابقه طولانی در مهاجرت و زندگی و کاردر کشورهای مختلف رو داشتی با چه چالشهایی روبرو بودی؟ خاطرات زیادی از این دشواریها دارم. وقتی که برای امرار معاش چرخ گاری سوسیس فروشی را در دمای منهای 30 درجه در تورنتو هل میدادم و دستم از سرما به دسته گاری میچسبید به تنهایی میتواند یکی از این حس ها رو منتقل کند. هم رنج میکشیدم و هم دلخوش بودم که در اثر این سختیها حداقل میتوانم کار نقاشی را ادامه بدهم. در آن زمان هم مثل الان این امکانات اینترنتی و دیجیتالی نبود. برای داشتن عکسی از یک روستا باید سفر میکردیم تا یه عکس بگیریم. الان اگر کسی بخواهد عکسی از یک روستا داشته باشه با یک جستجو صدها عکس میتواند پیدا کند. به هر حال به عنوان اولین قشر های مهاجر با مشکلات زیادی روبرو بودیم و مهمترین آنها غم نان بود. اما همه آن رنجها ما را صیقل داد و انسان با دل صیقل یافته راحتتر به هنر خالص و ناب می رسه . مدتی هم در یک کمپانی کابل تصویری کار میکردم . با یک نردبان و کلی ابزار آلات و پیچ و مهره های بزرگ سنگین در دو جیب بزرگ شلوار و دریل به دست توی کوچه های تنگ و یخ زده تورنتو روزی دوازده ساعت میچرخیدم. اما یک روز با خودم گفتم دیگه کافیست. سه سال است نقاشی نکشیدی . پس رها کردم و رفتم دوباره سراغ نقاشی.
تلفیق تجربه های ایران و تحصیل اکادمیک در خارج از کشور به چه دستاوردی برایتان داشت؟ ببینید در اصل نقاشی یک شوق می خواهد. متاسفانه کلاسهای آکادمیک در این مورد چیزی به نقاش اضافه نمیکند. دانشگاه به اعتقاد من بیشتر یک اعتباربرای نقاش است. مدرک من در ایران به این درد خورد که به من کار بدهند. یک هنرمند باید سینه سوخته این کار باشد. دوران دانشگاه در ایران به بازار بین الحرمین میرفتیم و کاغذهای مچاله شده را جمع میکردیم و اتو میزدیم و بعد روی آنها طراحی میکردیم! برای خرید یک برگ آرچ گاهی مجبور می شدم یک وعده غذا نخورم. به هر حال این نمایشگاهها که میبینید حاصل سالها رنج و مشقت بسیاری از نقاشانی مثل من است. اگرچه در حال حاضر در ایران هنرمندان اصیل کمتر هستند و بیشتر کارها کپی میشود.در این مورد ای کاش که بتونید نظر آیدین آغداشلو که به نظرم استاد استادان است رو بپرسید. کسی که اگه روزی به من بگوید دیگر نقاشی نکن ، کار را کنار میگذارم. آِیدین آغداشلو: کارهای آهو خردمند مرا متعجب کرد
آقای آغداشلو شما در روز افتتاحیه نمایشگاه نقاشی خانم آهو خردمند و آقای محسن درخشانی در تورنتو حضور داشتید. به عنوان یک استاد نقاش و منتقد هنری این نمایشگاه رو چطور ارزیابی میکنید؟ این نمایشگاه ویژگی هایی داشت که آن را قابل توجه میکرد. البته مهمترین مسئله برای خود من این بود که این نمایشگاه دو نفر از دوستان قدیمی من است که هر دو سالهای زیادی است که با من در ارتباط هستند. اما به جز این وجه شخصی وجه اصلی نمایشگاه در زمینه های متنوع کار این دو هنرمند بود. محسن درخشان از نقاشان و آبرنگ کارهای زبده و ورزیده است و هر چند که بیشتر عمر هنری خود را در اصفهان گذرانده اما در تهران هم شناخته شده و قابل احترام است. کار او به نوعی تدوام بستر آبرنگ اصفهان است که نگاه به طبیعت، بناها و معماری محلی ، بخش عمده آنرا تشکیل میدهد. ولی کار درخشانی در یک زمینه سنتی صرف به وجود نیامده بلکه او به مکتب نقاشی آبرنگ اصفهان بسیار افزوده است. این مکتب سالها پس از درگذشت و کم کاری هنرمندان بزرگ سنتی خود چندان شناخته نبود. و هر چه نقاشی ابرنگ در ایران زمینه قوی و جنبه های دیگری داشته و دارد اما اهمیت کارهای محسن درخشانی در این است که توانسته با حفظ آن زمینه سنتی دلپذیر که در یاد هر دوستدار علاقمند به نقاشی های آبرنگ مانده است ، در عین حال جنبه های جدیدی را نیز به آن اضافه کرده است. این جنبه های جدید در رگه هایی به صورت سادگی،شفافیت و روانی بسیار در کارهای او ظاهر میشود. به طوری که در بسیاری از نقاشیها بدون اطلاع از اینکه کار هنرمندیست که در اصفهان زندگی میکند و به مکتب نقاشی ابرنگ اصفهان علاقه و تعلق دارد ، به سادگی و فضای خاصی دست پیدا کرده که او را در این زمینه از آن مکتب سنتی جدا میکند. اما اگر در جاهایی نیز به آن مکتب وفادار مانده باز با سادگی بسیار زیاد جنبه های مدرن تری را در این زمینه جستجو کرده و موفق بوده است . به نظرم اگر کسی به مکتب نقاشی آبرنگ و ابرنگ اصفهان به ویژه در ایران علاقه داشته باشد، تماشای کارهای محسن درخشان برای او بسیار جذاب خواهد بود. و او را از این جهت که در این زمینه که به شدت محدود و سنتی است توانسته فضا و شیوه خاصی را تجربه کند تحسین خواهد کرد. برای نمونه کار کردن روی کاغذهای مخصوص براق و شفاف و استفاده از ضربه های بسیار راحت و سریع قلم مو است و نکات دیگری که بحث در باره آنها زمان دیگری میطلبد. کارهای آهو خردمند در وجه دیگری حرکت میکند. آهو در نوعی از وسوسه و خود نگاری در صورتی بسیار متفاوت از آنچه که من از آهو انتظار داشتم، صدها شخصیت مختلف رو در روی صفحه کاغذ خود با رنگهای ساده مانند قهوه ای و سیاه اجرا میکند.و این صورتها با تفاوتهایی که برای بیننده بسیار جالب است همه در صفحاتی که اغلب نه چندان بزرگ است ،در کنار هم به صورت توده انبوهی به نمایش در میآید. این وسوسه و جاذبه خاص کار او به نوعی از ذکر گفتن شباهت دارد و قطعا او در حال ترسیم صدها چهره مختلف بر روی یک سطح متوسط به نوعی از صافی و جستجوی معنوی خود دست میزند. و برای من با در نظر گرفتن اینکه آهو خردمند از تئاتر و سینما و به طور کلی هنرهای نمایشی میآید و عمر خود را در این زمینه صرف کرده این نکته جالب است که در اغلب این نقاشیها هنرمند بر روی صحنه ایستاده و در تاریکی به مجموع چشمها و صورتهای تماشاچیان خود خیره شده است. این نوع نقاشی که بسیار شخصی و بدون در نظر گرفتن اقناع خریدارها کار شده ، کارهای او را در زمینه هایی بسیار لطیف و جستجوگرنشان میدهد. تماشای نقاشیهای این دو هنرمند در خارج از ایران و در شهری مانند تورنتو در گالری آرتا که با شایستگی این مجموعه را به نمایش گذاشته حس و حال خاصی را به بازدیدکنندگانی که در این سوی دنیا همچنان به فرهنگ ایران علاقمند هستند منتقل کرده است. خانم فیروزه اطهری در حقیقت با سعی همیشگی و پر حاصل خود موفق شده یک نمایشگاه که حتی در تهران هم وقتی نمایشگاهی چنین مجموعه ای را عرضه میکند متفاوت خواهد بود ، این تفاوت را به وجود بیاورد و سعی همیشگی خود را برای حراست و معرفی فرهنگ ایرانی چه در زمینه هنرهای تجسمی و چه در زمینه های دیگر دنبال کند. در آخر با توجه به حال و هوای صحبتهای شما در مورد نمایشگاه و نقاشی مایلم نظر شما رو در مورد حراج سالیانه آثار هنری که چندی پیش در ایران بوده و بازتابهای زیادی در رسانه های داخلی و خارجی داشته را بدانم.؟ من ترجیح میدهم در باره جواب به این سوال در یک مطلب جداگانه برای رسانه خبر آن لاین به طور مفصل توضیح بدهم. چون که در حقیقت بعد از این حراج نظرهای بسیار متفاوتی چه در صدا و سیما و چه در مطبوعات و چه از دید دست اندرکاران مطرح شده است و نوعی از اشفتگی عقاید دربرخورد با این قضیه دیده شده است. شاید بتوانم به نوعی به یک میانگین برسم که این عقیده های مختلف را که از زمینه های فکری متفاوت میاد در یک جایی جمع بندی کرده و آشتی بدهم.
۵۷۲۴۴
کلید واژه ها: هنرهای تجسمی - نقاشی -
چهارشنبه 3 تیر 1394 - 23:59:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]
صفحات پیشنهادی
اولین «شب آواز ایرانی» با مجید درخشانی
جام جم نوا خبر اولین شب آواز ایرانی با مجید درخشانی اولین شب آواز ایرانی با مجید درخشانی سه شنبه 19 خرداد 1394 16 43 | کد خبر 1974416845587239580 | بازدید 0 جام جم نوا مجید درخشانی آهنگساز و نوازنده موسیقی دستگاهی در اولین پروژه شب آواز ایرانی قطعسیدمحسن جاهد در گفتوگو با فارس پخش «در مدت معلوم» به فیلمیران رسید/این فیلم پدیده اکران 94 خواهد بود
سیدمحسن جاهد در گفتوگو با فارسپخش در مدت معلوم به فیلمیران رسید این فیلم پدیده اکران 94 خواهد بودتهیه کننده فیلم سینمایی در مدت معلوم از تلاش فیلمیران پخشکننده این فیلم برای اکران دوم عید فطر خبر داد و تاکید کرد این فیلم پدیده اکران 94 خواهد بود سیدمحسن جاهد در گفت وگو باهنرمندان لهستانی «موسیقی دستگاهی ایرانی» می نوازند
در کنسرت قلب ها براساس اشعارمولانا هنرمندان لهستانی موسیقی دستگاهی ایرانی می نوازند کنسرت قلب ها براساس اشعار مولانا با حضور هنرمندان لهستانی توسط سفارت جمهوری لهستان در تهران جمعه 22خرداد ساعت 17 در فرهنگ سرای ارسباران برگزارمی شود به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگمحسن علیاکبری در گفتوگو با فارس خبر داد آغاز اکران «یاسین» با شروع ماه مبارک رمضان/اکران در رمضان
محسن علیاکبری در گفتوگو با فارس خبر دادآغاز اکران یاسین با شروع ماه مبارک رمضان اکران در رمضان پیشنهاد مدیران سینمایی بودتهیه کننده فیلم سینمایی یاسین با اشاره به مضمون قرآنی فیلم گفت به پیشنهاد مدیران سازمان سینمایی فیلم یاسین از روز چهارشنبه به مناسبت ماه مبارک رمضان اکرانش۳ کاریکاتوریست ایرانی برنده مسابقه «آیدین دوگان» شدند+تصاویر
۳ کاریکاتوریست ایرانی برنده مسابقه آیدین دوگان شدند تصاویرمحسن نورینجفی جلال پیرمرزاباد و سامان ترابی جوایز دوم سوم و ویژه مسابقه بینالمللی کاریکاتور آیدین دوگان را از آن خود کردند به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس کاریکاتوریستهای ایرانی امسال هم در مسابقهآگاهی در گفتوگو با فارس: 20 هنرمند و پژوهشگر خارجی به نمایشگاه بینالمللی قرآن میآیند
آگاهی در گفتوگو با فارس 20 هنرمند و پژوهشگر خارجی به نمایشگاه بینالمللی قرآن میآینددبیر بینالملل بیستوسومین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم از دعوت 20 هنرمند و پژوهشگر قرآنی به نمایشگاه امسال خبر داد و گفت این بخش فعالیت خود را از دهه دوم ماه مبارک رمضان با حضور 20 فعال قرآنیدرگذشت هنرمند ایرانی ساکن خارج از کشور
درگذشت هنرمند ایرانی ساکن خارج از کشور فرهنگ > تجسمی - جمال بخشپور نقاش ایرانی شامگاه یکشنبه 31 خرداد درگذشت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین این نقاش ایرانی که مدتها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد در شهر کلن آلمان درگذشت جمال بخشپور ازگفتوگو فارس با عباس بابویهی دارنده نشان درجه یک هنری نشان هنری هیچ امتیازی ویژهای برای هنرمندان ندارد/از سال
گفتوگو فارس با عباس بابویهی دارنده نشان درجه یک هنرینشان هنری هیچ امتیازی ویژهای برای هنرمندان ندارد از سال 84 طرح شکایت کردهایمعباس بابویهی گفت اعطای درجه هنری به دو گروه به شکل های مختلف اهداء میشود و شرایط به نوعی است که افراد نمیتوانند از مزایای آن بهره مند شوند به همیضرغام در گفتوگو با فارس: برگزاری 6 اردوی استعداد درخشان قرآنی در 3 استان کشور
ضرغام در گفتوگو با فارس برگزاری 6 اردوی استعداد درخشان قرآنی در 3 استان کشورمدیر آموزش سازمان دارالقرآن با اشاره به برگزاری منطقهای 6 اردوی استعداد درخشان قرآنی در سال جاری از آمادگی 4 استان خبر داد و گفت این اردوها با هدف تربیت قاریان متخلق به اخلاق قرآنی در 3 استان کشور برگزگفتوگوی مشروح فارس با رایزن فرهنگی عراق در ایران ساخت پروژه مشترک سینمایی عراق و ایران/ ترجمه و چاپ سالانه ۱۰
گفتوگوی مشروح فارس با رایزن فرهنگی عراق در ایرانساخت پروژه مشترک سینمایی عراق و ایران ترجمه و چاپ سالانه ۱۰ کتاب فارسی درباره عراق حمایت از پایاننامههای ایرانی علیه داعشرایزن فرهنگی عراق در ایران گفت سالانه از ۱۰ کتاب شاخص ایرانی درباره فرهنگ تمدن و تاریخ عراق حمایت میکنی«جهان ایرانی» در گفتوگو با شهریار عدل
دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۳ ایرانیها و بهخصوص تهرانیها فکر میکنند که ایران کنونی ناف دنیاست و تهران ایران است این دید درست نیست نه تنها تهران ایران نیست بلکه در ماورای این ایران ایران فرهنگی هست مرزهای فعلی ایران صد سال دارند به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا شهدر گفتوگو با فارس عنوان شد: «جیم مثل جمعه» جایگزین موقت «جمعه ایرانی»/ تقلید منجر به شکست
در گفتوگو با فارس عنوان شد جیم مثل جمعه جایگزین موقت جمعه ایرانی تقلید منجر به شکست میشودمحمد بخشایش گفت قبل از شروع سال جدید گروه برنامه ساز جمعه ایرانی فرصتی خواستند تا علاوه بر استراحت حال و هوای برنامهشان را تغییر دهند و ما نیز در این زمان شش ماهه برنامهای تحت عنوان جیدر گفتوگو با فارس مطرح شد کاستیهای علوم اجتماعی بر چهره شهر قم/ ویژگیهای سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی به جامعه
در گفتوگو با فارس مطرح شدکاستیهای علوم اجتماعی بر چهره شهر قم ویژگیهای سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی به جامعه ارائه شودقائم مقام حوزه معاونت شهرسازی و معماری شهرداری قم گفت یکی از دلایل نامطلوب بودن معماری شهری کاستی در علوم اجتماعی و نظری است که نتوانسته ویژگیهای زندگی اسلامیقاتل بیرحم ایرانیان با 30 هزار قربانی/ هنرمندان و ورزشکارانی که بر اثر سرطان درگذشتند
قاتل بیرحم ایرانیان با 30 هزار قربانی هنرمندان و ورزشکارانی که بر اثر سرطان درگذشتند سرطان یکی از علل عمده مرگ و میر انسانها در جهان است که سالانه 30 هزار نفر در ایران بر اثر این بیماری جان خود را از دست میدهند آفتاب تاریخ انتشار ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۳ ۵۸هنرمند ایرانی و ثبت تصاویر جادویی با آیینه
هنرمند ایرانی و ثبت تصاویر جادویی با آیینه یکی از نخستین موارد استفاده از آیینه در معماری را میتوان در ایران زمین و در کاخ پرسپولیس مشاهده کرد zoomit ir - مریم اصلانی یکی از نخستین موارد استفاده از آیینه در معماری را میتوان در ایران زمین و در کاخ پرسپولیس مشاهده کرد کاخ تچراگفتوگوی فارس با جوانترین هنرمند قفلساز کشور اوج هنر «قفلسازی» به زمان صفویان بر میگردد / هنر اص
گفتوگوی فارس با جوانترین هنرمند قفلساز کشوراوج هنر قفلسازی به زمان صفویان بر میگردد هنر اصیلی که رو به فراموشی میرودجوانترین هنرمند قفلساز کشور گفت طبق تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادهام قدمت این هنر به زمان ساسانیان برمیگردد اما اوج هنر قفلسازی در زمان صفویان باحمدی در گفتوگو با فارس عنوان کرد: بیانات رهبر انقلاب موجب انسجام داخلی و ابزاری قوی در دست مذاکره کنندگان ای
احمدی در گفتوگو با فارس عنوان کرد بیانات رهبر انقلاب موجب انسجام داخلی و ابزاری قوی در دست مذاکره کنندگان ایرانیعضو کمیسیون امنیت ملی فرمایشات مقام معظم رهبری را ابزاری قوی در دست مذاکره کنندگان ایرانی خواند و گفت این بیانات در آستانه مذاکرات انسجامی داخلی ایجاد کرد حجت الاسلا-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها