واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتوگو با امیرکاوه آهنین جان، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما
نقشهای زیادی را روی صحنه زندگی کردم
تاریخ انتشار : جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 22:10 | شماره خبر : 1971076305064744406 تعداد بازدید: 212
پ پ
امیرکاوه آهنین جان مهرماه 1353 در تهران به دنیا آمده و تحصیلات ناتمامی در رشتههای روانشناسی، حقوق، زبان و نمایش دارد. وی فارغالتحصیل آکادمی زنده یاد بانو مهین اسکویی و آکادمی زنده یاد استاد حمید سمندریان است و در رشته فیلمسازی و کارگردانی نیز از انجمن سینمای جوان در سال 1372 مدرک گرفته است.
امیر کاوه آهنین جان در بسیاری از موسسات آموزشی از جمله مکتب تهران، کانون، دراما کالج، کارگاه آزاد بازیگری و... . برگزاری ورک شاپهای عمومی و خصوصی و همچنین مدیر و موسس گروه هنری سولو و مدرس بازیگری بوده است. وی بازی در فیلمهای سینمایی ارتفاع پست ابراهیم حاتمیکیا، پابرهنه در بهشت بهرام توکلی و وقتی همه خوابیم آخرین اثر بهرام بیضایی و سریالهای شهریار، خاک سرخ، ملاصدرا، فاکتور هشت، آسمان من و... همچنین نمایشهای دایره گچی قفقازی به کارگردانی استاد حمید سمندریان، ریچارد سوم داوود رشیدی، هشتمین سفر سندباد، جنایت و مکافات و اژدهاک استاد بیضایی را در کارنامه خود دارد و علاوه بر این بالغ بر دو دهه، تجربه و فعالیت طولانی در عرصه صدا در رادیو دوبلاژ داشته است. در دیدار با بازیگران چهره و شناخته شده در بیرون از فضای تصویری – چه در سینما، چه در تلویزیون و چه در قاب صحنه – معمولا با قدرت دافعه بیشتری مواجه میشوی تا جاذبهای که در موارد تصویری ذکر شده تو را به ارتباط بیشتر مشتاق میکند. اما امیرکاوه در طول تمرین و بعد از آن هنگام مصاحبه در سالن اصلی تئاتر شهر بسیار مهربان و پذیرا بود. روزی پنج ساعت تمرین پرفشار با عدهای از بازیگران جوان و جویای نام نیز باعث نشده که خستگی را احساس کند. او این روزها نمایشی را دراماتورژی و کارگردانی میکند که مرداد و شهریور امسال در تالار حافظ روی صحنه خواهد رفت. تئاتر کی و چگونه وارد زندگی شما شد؟ پس از طی دوره کارگردانی در انجمن سینمای کرج برای آموزش بازیگردانی جهت هدایت بازیگران در فیلمهای کوتاهم، اتفاقی با استاد حمید سمندریان آشنا و بسرعت راهی آموزشگاهشان شدم که به فاصله کوتاهی با تائیدها و تشویقهای زندهیاد سمندریان مسیر هنری زندگیام از کارگردانی به بازیگری به گونهای تغییر کرد که دغدغههای کارگردانی فراموشم شد و جوایزی هم که به فاصله کوتاهی دریافت کردم این فراموشی را عمیقتر کرد. از نقشهایی که بازی کردید و دوست داشتید بگویید؟ چگونه با آنها کنار میآیید؟ نقشهای زیادی را برای سینما و تلویزیون بازی و زندگی کردم که دچار حذف و تعدیل شدند و همیشه داغ این مساله روی دل من باقی مانده است اما نقشهای زیادی را هم روی صحنه زندگی کردم که تا لحظه مرگ با من خواهند بود؛ مثل جلال شاریو در نمایش ترانههای محلی محمد رحمانیان. باید بگویم من با این نقشها کنار نمیآیم بلکه آنها در من جان میگیرند و زندگی میکنند. این مقوله را نمیتوان بیشتر توضیح داد، چون این بخش خصوصی زندگی من است و امکان تقسیمش را با دیگران ندارم. از سولو بگویید؟ چرا به فکر تاسیس یک گروه تئاتری مستقل افتادید؟ چه نیازی در این کار بود؟ فکر تشکیل گروه سولو از جایی جدی شد که تعداد شاگردان مستعدم که پشت دیوار حرفهای شدن میماندند زیاد شد. از این رو تصمیم گرفتم با تشکیل این گروه و فعالیت مستمر نقش پل را برای آنها ایفا کرده و به شکلی ادای دین کنم به لطف استاد بزرگم حمید سمندریان که با اجرای نمایش دایره گچی قفقازی در سال 1376همین کمک را در حق ما کرد و از آن نسل عزیزانی چون احمد ساعتچیان، آشا محرابی، رضا مولایی، وحید رهبانی و خیلی دیگر از تئاتریهای فعال و حرفهای امروز روی صحنه هستند. شما در اولین نمایش تولیدی تئاتر گروهتان با تعداد زیادی از جوانان تازهکار و علاقهمند به این حرفه کار میکنید. با توجه به اینکه گیشه و فروش امروز تئاتر ارتباط مستقیمی به حضور چهرههای شناخته شده دارد، آیا ترس از دست دادن مخاطب یا بهتر بگویم شکست در گیشه را ندارید؟ شاید این موضوع در تئوری کاملا درست به نظر بیاید ولی تصور و تصمیم شخصی من این است که با همین نیروهای جوان که مطمئنا چهرههای موفق نسل آخر هستند پیش بروم و تمام تلاشم را خواهم کرد تا مخاطبان را با یک کار درخشان و بدون حضور ستارهها، راضی و اقناع کنیم تا جایی که همین بچهها دلیل حضور تماشاچیان در کارهای بعد باشند. امیدوارم این حرکت با کمک و انگیزه بچههای سولو به واقعیت بپیوندد و بزودی شاهد ظهور چهرههای تازهنفس تئاتر باشیم. کار کردن با غیر حرفهایها را چگونه ارزیابی میکنید؟ رضایتمندیتان در چه سطحی است و چه آیندهای برای بازیگرانتان پیشبینی میکنید؟ البته من اسم غیرحرفهای روی این افراد نمیگذارم. چون آنها حرفه شان را انتخاب کردهاند و فقط در تلاش برای نمایش و اثبات این ادعا هستند تا دیگرانی که از حضور و شنیدن اسمشان بیخبر بودند مطلع شوند. اما کار کردن با این بچهها بعد از صبوری بسیار لذت و خوشبختی دارد و واقعا برایشان آینده درخشانی را آرزومندم. چگونه به ایده اجرای نمایشی از فیلم در بارانداز الیا کازان رسیدید و این نمایش چه فرقی با نسخه تصویری آن خواهد داشت؟ من تعدادی متن مناسب و جذاب ترجمه و البته نگارش کردهام که برای اولین قدم در جستجوی یک حرکت منحصربهفرد بودم. تجربهای که در نوع خودش یگانه باشد و به بارانداز رسیدم که سالها در وجود من زنده بود و همیشه مترصد اجرای صحنهاش بودم تا اینکه به ایده مناسب برای اجرایش رسیدم و انتخاب کردم که این نمایش را به شکل کارگاهی روی صحنه ببریم. از همین حالا به تماشاچیانمان نوید یک نمایش متفاوت و پر انرژِی را میدهم. دربارانداز، کجای تئاتر ایران قرار خواهد گرفت؟ این کار چه چیز متفاوتی نسبت به بقیه آثار تولید شده خواهد داشت؟ این را که من نمیتوانم پیشگویی کنم و ترجیح میدهم با هم به انتظار بنشینیم و این فرجام را ببینیم. اما مطمئنم شبیه دیگر نمایشهای روی صحنه نخواهد بود و شاید در نوع خودش اولین اجرا باشد که به این شکل و شیوه روی صحنه میرود. حرف نگفته دیگر؟ حرف آخر هم آرزوی سلامت و احساس آرامش و خوشبختی برای دوست و دشمن و دنیایی بدون جنگ و خونریزی؛ همین. مهرداد نصرتی – کامران فریدی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
تاریخ انتشار :
جمعه 22 خرداد 1394
ساعت 22:10
|
شماره خبر :
1971076305064744406
تعداد بازدید:
212
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]