تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836462286
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) سهراب، در «سايبان آرامش ما، ماييم» (همان، 61-63) نويد آسودگي براي انسان گمشده در جهان پردغدغه دارد. او از انسان مي خواهد دوگانگي را کنار گذارد و از خود هجرت نمايد، به چشمه و خورشيد دو رمز حيات اقتدا کند. دعا کند. از شب بي دردي بگريزد و در گرداب سختيها وارد شود که او وزش صخره و صخره وزنده، پرواز و چشم به راه پرنده است شاعر که از آغاز چکامه، خود را از ديگران جدا ندانسته در همه جا از صيغه اول شخص جمع استفاده برده با نگاه خوشبين عرفاني با همان صيغه امر در معناي تمني مي گويد: «برويم، برويم و بيکراني را زمزمه کنيم» شاعر عارف فيلسوف مسلمان به نور مي انديشد: «خوشا به حال گياهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روي شانه آنهاست». (همان، 126) و تا انتهاي حضور مي رود به اميد آنکه راز انتظار با ظهوري منتظر حل گردد: «امشب در يک خواب عجيب رو به سمت کلمات با ز خواهد شد باد چيزي خواهد گفت سيب خواهد افتاد ... راز سر خواهد رفت»(همان، 195) براي عارف، ماندن، گنديدن است؛ پس سهراب از «سفر»(همان، 121-146) مي گويد و از «عبور» (همان، 142) و او مسافري است که مي رود «بالا تا اوج»، «پر از بال و پر» «پر از فانوس» و «پرواز روشني» (همان، 152) او بوي هجرت را مي شود. (همان، 173) اما غمگين نيست چرا که: «صبح خواهد شد و به اين کاسه آب آسمان هجرت خواهد کرد» (همان) پس به دنبال کفشهايش مي گردد چون براي چندمين بار «يک نفر باز صدا زد: سهراب» (همان، 175) اما او به کجا مي رود؟ پاسخ اين سوال را در «هم سطر، هم سپيد» (همان، 179-181) مي توان يافت. تجلي عرفان اسلامي در اين چکامه نمودي بارز دارد. بي ترديد اين مراحل سير و سلوک است که در نهايت به فناء لقاء و کشف و شهود مي رسد. «بايد کتاب را بست (معرفت) بايد بلند شد (طلب) در امتداد وقت قدم زد (معرفت) گل را نگاه کرد (عشق) ابهام را شنيد (حيرت) بايد دويد تا ته بودن (استغناء) بايد به بوي خاک فنا رفت (فنا) بايد به ملتقاي درخت و خدا رسيد (لقاء) بايد نشست نزديک انبساط جايي ميان بي خودي و کشف»(کشف و شهود)(همان، 181) در شعر ابوماضي نير عرفان متجلي است. او همه موجودات را در سجود و صلات مي بيند و در قصيده «الناسکه» به درک اين مقام مي رسد: أبصرت في الحقل قبيل المغيب سنبله في سفح ذاک الکثيب - غروب در دشت، خوشه اي را در دل آن تپه ديدم حانيه مطرقه الرأس کأنما تسجد للشمس او أنها تتلو صلاه المساء(ابوماضي ، 186) - سر به زير، توگويي که نماز شامگاه مي خواند در جاي ديگر او چنان در طبيعت ذوب مي شود که به نوعي وحدت وجود مي رسد. در قصيده طلاسم (همان، 212) شاعر در ابتدا با کمک استفهام در ذهن مخاطب ايجاد ترديد نموده در مرحله بعد به اين سؤالها پاسخي عرفاني- فلسفي مي دهد: أ أنا أفصح من عصفوره الوادي و أعذب؟ و من الزهره أشهي و شذي الزهره أطيب؟ و من الحيه أدهي و من النمله أغرب؟ ام أنا اوضع من هذي و ادني؟ لست ادري! کلها مثلي تحيا، کلها مثلي تموت و لها مثلي شراب، و لها مثلي قوت و انبياه و رقاد، و حديث، و سکوت فبما أمتاز عنها ليت شعري؟ لست ادري! -آيا که من از بلبلان خوشخوان ترم يا از گل خوشبوتر يا که از مار زيرک تر يا از مورچه عجيب تر؟ يا که از همه پست و پايين تر؟ نمي دانم. - همه چون من مي زيند و چون من مي ميرند. همه چون من مي نوشند و چون من مي خورند. بيداري و خواب و سخن و سکوت دارند چون من. کاش مي دانستم فرقمان چيست؟ نمي دانم جلوه هاي ديني در شعر دو شاعر تنها در عرفان خلاصه نمي شود . هر دو شاعر بار رسالتي از دسته رسالت انبياء بر دوش مي کشند از اين رو اخلاق مداري شيوه غالب در اشعار ذاتي و اجتماعي آنهاست. سهراب در اين زمينه مي گويد: «واي تمام درختا ن زيت خا ک فلسطين و فور سايه خود را به من خطاب کنيد به اين مسافر تنها که از سياحت اطراف طور مي آيد و از حرارت تکليم در تب و تاب است.» (سپهري، 139) نمادهايي چون درخت زيت، خاک فلسطين، طور، تکليم همه رموزي اسلامي هستند که نشان از تجربه اي همانند تجربه پيامبران دارد: «و پيامي است در راه» (همان، 154-157) چکامه اي است حاکي از حيات دوباره شاعر و بار رسالتي که بر خود مي بيند. رسالت وي بخشيدن نور به جامعه انساني است و او نوشداروي رنجهاي بشري را با خود همراه خواهد داشت: «روزي خواهم آمد و پيامي خواهم آورد. در رگها، نور خواهم ريخت. و صدا خواهم در داد: اي سبدهاتان پرخواب! سيب آوردم، سيب سرخ خورشيد.» شاد نمودن مستمندان، بيچارگان و دردمندان و همراهي حق جويان و راست خواهان، برطرف نمودن خباثتهاي اخلاقي، کم نمودن فاصله بين انسانها، آشتي دادن، آشنا کردن، راه رفتن، نورخوردن و دوست داشتن همه و همه، خواسته دل سهراب اين شاعر خدايي و اين عارف مردمي است «خواهم آمد، گل ياسي به گدا خواهم داد زن زيباي جذامي را، گوشواري ديگر خواهم بخشيد کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ! ... هر چه دشنام از لبها خواهم برچيد هر چه ديوار، از جا خواهم برکند ... آشتي خواهم داد آشنا خواهم کرد راه خواهم رفت نور خواهم خورد دوست خواهم داشت». ايليا نيز شاعر را پيامبري مي داند که دست در خاک اما رو به افق اعلا دارد: أنّه روح کريم لبس الطين المهينا و نبّي بهرالخلق و ما اعلن دينا (ابوماضي، 750) گر چه شاعر، دين جديدي عرضه نمي کند اما واقف است که نبوت با رسالت معني دار مي گردد. همسو با اين هدف ابوماضي در يکي از خطبه هاي خود مي گويد: «من در ادبيّات براي يک ديار و يک قبيله نيامده ام براي همه امتم از مهاجر و مقيم و بلکه همه انسانها مي زيم. اديب بايد که در انحصار زمان نباشد. بايد که براي همه مردم بزيد و همه را دوست بدارد». اما از همه سزاوارتر بدين امر، مردم سرزمينش هستند و براي من هيچ شوکتي برتر از خدمت به مردم و به کشورم نيست.(شراره ، 53، 1982-54) قصيده «هديه العيد» (ابوماضي، 147-148) ايليا را مي توان با قصيده «و پيامي در راه سهراب» (سپهري، 137) از بسياري از جهات تراز نمود گر چه واقع بيني و جزئي نگري در شعر ابوماضي تجلي بيشتري دارد. ايليا مي گويد:-اگر روزگار از ياري ام سر برنتابد در اولين فرصت به نويسندگان و ناشران، دنياي از صبر عطا خواهم کرد، و به نوابغ و فرزانگان جامعه، امتي خردمند خواهم بخشيد... - به عاشقان، چشم واقع بين و به زيبا رويان آيينه اي فريب نما خواهم داد. - براي جوانان نرمخويي و براي پيران، اراده جواني ارمغان خواهم آورد. - تنبلان رابه قصرهايي از سيم و زر در ابرها خواهم برد. - به گردن دين باوران شک خواهم اويخت و به شک پرستان خواهم گفت: چه شکوهي دارد ايمان. - با دسته گلي از شرف، هر چه دشنام از لبها برخواهم چيد - و با دست پري از شبنم و سبزه، گلها را، دشتها را شکوه خواهم بخشيد» با چنين برداشتي، حکمت و اخلاق مداري، همتا و همراه ادبيّات مي گردد. همچنان که سهراب مي گويد: «چه خوب يادم هست عبارتي که به ييلاق ذهن وارد شد: وسيع باش و تنها و سر به زير و سخت».(سپهري، 137) و سادگي و قناعت پيشگي دو ياد ديرينه شاعر: «روزگارم بد نيست تکه ناني دارم، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي» (همان، 89) و پيام شاعر براي کاستن دغدغه انسان اين است که: «ساده باشيم؛ ساده باشيم، چه در باجه يک بانک چه در زير درخت» (همان، 115) ايليا نيز چون سهراب خوشنود از سيبي (همان، 107) از قناعت پيشگي خود مي گويد: رضيت نفسي بقسمتها فليراود غيري الشهبا (ابوماضي، 181) که من به قسمت خود بسنده ام بگذار ديگران اختران بجويند «آب تني کردن در حوضچه اکنون (سپهري ، 110، و ابوماضي، 215و229) غم ديروز و فردا نخوردن (ابوماضي ، 188) به سبک فلسفه خيامي، (عمر خيام، 50) عشق و پارسايي، (سپهري، 171) کردار نيک (همان، 159و ابوماضي، 98و219) و نوعدوستي به عنوان مظهر خداپرستي (ابوماضي، 157)حق پرستي (همان،109) و محبّت (سپهري، 80) پيام دو شاعر به جامعه خود است. اما عرفان اسلامي به شعر سهراب بُعد وسيع تري مي بخشد. پس به مناجات با خدا رو مي آورد تا اضطراب دروني فرونشاند: «ما هسته پنهان تماشاييم ز تجلي ابري کن، بفرست ، که ببارد بر ما باشد که به شوري بشکافيم، باشد که بباليم و به خورشيد تو پيونديم.» (همان، 90) چون او خدايي دارد «که در اين نزديکي است لاي اين شب بوها، پاي آن کاج بلند، روي آگاهي آب، روي قانون گياه». (همان، 114) بنابراين بي هراس تر از ديگران که از سرچشمه عرفان اسلامي ننوشيده اند، از کنار معماي وجود، يعني مرگ، به راحتي مي گذرد: «و نترسيم از مرگ مرگ پايان کبوتر نيست مرگ وارونه يک زنجره نيست.» (همان، 74) چرا که مرگ پاياني بر حيرت انساني است: «مرگ آمد حيرت ما را برد». (همان) ويژ گي هاي هنري از لحاظ سبک شعري، در آسان گويي و اختيار موسيقاي خاص کلام، هر دو شاعر آنقدر توانمند رفتار نموده اند که به سرعت با مخاطب ارتباط برقرار مي نمايند. از سويي شعر هر دو شاعر بيانگر تجارب شخصي آنهاست که معمولاً در قالب داستاني کوتاه بروز مي کند که در آن از ضماير و افعال متکلم وحده (اول شخص مفرد) بسيار کمک گرفته مي شود. يعني شخصيّت داستان، خود شاعر است. از سويي نمادگرايي در شعر هردو به خوبي بارز است. اساساً شاعر سمبليسم مي خواهد که پرده هاي بين ملکات انساني را دريده آنها را ملکه اي واحد گرداند تا ساختار اوليه و معرفت فراگير انسان را به وي بازگرداند. در اين حالت ديگر به دنبال ارتباط بين صدا و رنگ نيست زيرا اثرشان در جان يکي است. (جيده، 196) در اين جهت شاعر معاصر در برخورد با عناصر طبيعت، الفاظ را تعالي مي بخشد. به عنوان نمونه در کلمه باران چندان توسعي ايجاد مي کند که از مصداق خود به سوي نماد مي گرايد تا شاعر بتواند ضمن نگرش محسوس خود مصاديق خاص و جديدي را عرضه نمايد. (اسماعيل، 1988، 219) خاتمه شاعر هر روز در تجربه اي جديد به سر مي برد و استفاده از صورتهاي جديد، بي نظير و غريب، نشان از اين دارد که هيچ دو روز شاعر، مثل هم نيست، کاربرد خيال به شيوه نو، در شعر سهراب جذبه اي ايجاد نموده که از آن حيات مي تراود و در عين حال او را از ديگر شعراي عصر خود به گونه اي چشمگير متمايز مي سازد. ترکيبها و عبارتهاي تازه در شعر سهراب ابتکار خود او بوده، رقيبي را تحمل نمي نمايد، به عبارت ديگر ، اگر قرار باشد تفاوتي عمده بين دو شاعر مورد مقايسه در اين مقال بيان داريم، همان شيوه رمزي سهراب است که او را در آسمان خيال به بالاترين نقطه اوج مي رساند و در اين عرصه، شاهين شعر ابوماضي توان هماوردي ندارد. شايد علت در اين باشد که ابوماضي متعلق به نيمه اول قرن بيستم با چالشهاي خاص خود و با دو جنگ جهاني ويرانگر است اما سهراب در پس اين بحرانها و در نيمه دوم قرن بيستم که جهان، آرامشي نسبي را تجربه مي کند زيسته است پس مي رود که به دور از بحران جهاني، زندگي آرامي را از دريچه انديشه و تفکر با باورهاي فلسفي و عرفاني بنگرد. اما روزگار چنين فرصتي را از ايليا ابوماضي دريغ مي نمايد. منابع و مآخذ: 1ـ آذر، مهدي، دايره المعارف فارسي 2ـ ابوماضي، ايليا، ديوان، دارالعوده، بيروت 3ـ اسماعيل، عزالدين، الشعر العربي المعاصر، قضاياه و ظواهره الفنيه و المعنويه، ط5، دار العوده، بيروت. 4ـ جيده، عبدالحميد (1980م)، الاتجا هات الجديده في الشعر العربي المعاصر، ط1، بيروت، نوفل. 5ـ حقيقت، عبدالرفيع (1368ه)، فرهنگ شاعران زبان پارسي، چاپ اول، شرکت مؤلفان و مترجمان ايران، تهران. 6ـ خيام، عمر(1370ه)، ديوان، با مقدمه و تصحيح اسماعيل شاهرودي، چاپ سوم، انتشارات فخر رازي، تهران 7ـ روشنفکر، کبري(1376ه)، بحران سياسي- اجتماعي انسان در ادبيات معاصر لبنان و سوريه، رساله دکتري، تربيت مدرس 8ـ سپهري، سهراب(1368ه)، منتخب اشعار، انتخاب احمدرضا احمدي، چاپ سوم، گلشن تهران 9ـ سيد حسيني، رضا(1376ه)، مکتبهاي ادبي، چاپ يازدهم، نوبهار، تهران 10ـ شراره، عبداللطيف (1982م)، ايليا ابوماضي، دار بيروت، بيروت 11ـ مندور، محمد(1361ه)، في النقد و الادب، ترجمه علي شريعتي، تهران، نشر انديشمند منبع:پايگاه نور- ش 13 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1347]
صفحات پیشنهادی
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1)
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) نويسنده:*دکتر کبري روشن فکر چکيده ...
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) نويسنده:*دکتر کبري روشن فکر چکيده ...
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) سهراب، در «سايبان آرامش ما، ماييم» (همان، ...
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) سهراب، در «سايبان آرامش ما، ماييم» (همان، ...
داستان زندگي سهراب سپهري
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) سهراب، در «سايبان آرامش ما، ماييم» (همان، .
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) سهراب، در «سايبان آرامش ما، ماييم» (همان، .
داستان زندگي سهراب سپهري
فرهودي گفت: اين فيلمنامه به پيشنهاد گروه فرهنگ و ادب شبكه 2 سيما نوشته شده است. وي افزود: ما ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
فرهودي گفت: اين فيلمنامه به پيشنهاد گروه فرهنگ و ادب شبكه 2 سيما نوشته شده است. وي افزود: ما ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
سایبان آرامش ما، ماییم
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري ...
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2)-جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري ...
شاخ گل از نسيم جلوه گر است
شاخ گل از نسيم جلوه گر است شاعر : امير خسرو دهلوي وقت گل بانگ بلبل سحر است شاخ گل از نسيم جلوه گر است #سرگرمی# ... دل نوشته هایی به مناسبت عید نوروز(2) نسيم بر تن نهالكها ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
شاخ گل از نسيم جلوه گر است شاعر : امير خسرو دهلوي وقت گل بانگ بلبل سحر است شاخ گل از نسيم جلوه گر است #سرگرمی# ... دل نوشته هایی به مناسبت عید نوروز(2) نسيم بر تن نهالكها ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
جلوه هايي از گل سرخ محمدي
جلوه هايي از گل سرخ محمدي نويسنده:علی اصغر صرفه جو منبع:روزنامه جام جم اسماء بنت عميس گويد: روز ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
جلوه هايي از گل سرخ محمدي نويسنده:علی اصغر صرفه جو منبع:روزنامه جام جم اسماء بنت عميس گويد: روز ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
تأملی در ادبیات جاده (1)
به همین دلیل بیم آن میرود که این اشعار ، جملات و تک واژه ها که نگارنده از آنها با عنوان "دل نوشته" نام میبرد( .... تاملی بر ادبیات جاده ( 2 ) زندگی و مرگیکی از مسائل اساسی نوع بشر، مرگ و . ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
به همین دلیل بیم آن میرود که این اشعار ، جملات و تک واژه ها که نگارنده از آنها با عنوان "دل نوشته" نام میبرد( .... تاملی بر ادبیات جاده ( 2 ) زندگی و مرگیکی از مسائل اساسی نوع بشر، مرگ و . ... جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) ...
ستاره اي متغير براي همه
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) · جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) · ادبيّات پليدشهري و داستان معاصر ...
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) · جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) · ادبيّات پليدشهري و داستان معاصر ...
كوئن ها و جهان اسطوره هاي اي برادر تو كجايي؟/ بخش اول
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) · جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) · وادي آتش (1). . مطالب پیشین ...
جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي (1) · جلوه رمانتيسم مثبت در آثار سهراب سپهري و ايليا ابوماضي(2) · وادي آتش (1). . مطالب پیشین ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها