واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ياغي افسانه اي ترجمه : سارا شهبازي گفت و گو با امير كوستوريتسا، كارگردان مستند «مارادونا» مارادونا مستندي از زندگي فوتباليست آرژانتيني ديه گو آرماندو مارادونا است كه امير كوستوريتسا فيلمساز صربستاني آن را ساخته . اين مستند نامزد دريافت جايزه از جشنواره بين المللي فيلم كن 2008 بود. كوريستوريتسا پيش از اين گفت و گو نكات زير را در ارتباط با اين فيلم بيان كرده است: اين مستند اولين فيلمي است كه تمامي جنبه هاي زندگي مارادونا را در بر مي گيرد. ساخت اين فيلم بسيار پيچيده بود، چرا كه در اين فيلم سعي شده تا شخصيت واقعي مارادونا نشان داده شود . از طرفي فوتبال علمي است كه بايد ديد رياضي در آن رعايت شود. پايان فيلم در زماني اتفاق مي افتد كه مارادونا در سلامت كامل به سر مي برد و به هيچ داروئي معتاد نيست. در فيلم، مارادونا به سه شكل مختلف نشان داده شده است : مارادنايي كه در مقام مربي فوتبال است، مارادونايي كه به عنوان يكي از شهروندان در برابر سياست هاي يك جانبه دولت آمريكا قرار مي گيرد و مارادونايي كه زندگي آرام خود را دارد. فيلمبرداري اين فيلم در استاديوم آزتك مكزيكوسيتي ، جايي كه ديه گو يكي از مهم ترين جايزه هاي خود را در سال 1986 دريافت كرد، انجام شده است. چرا تصميم گرفتيد فيلمي درباره مارادونا بسازيد؟ دليل اول آن كه من نيز يكي از ميليون ها انساني هستم كه زماني كه وي دو گل تاريخي خود را در برابر انگلستان در سال 1986 زد، شاد شدم. آن بازي نمونه كاملي از عدالت در دنيا به شمار مي آيد.آرژانتين و صربستان دو كشوري هستند كه با استعمار انگلستان به عنوان يك نيروي غربي مقابل دارند. به همين دليل من به مارادونا فكر كردم . علاوه بر آن مارادونا در صربستان مشهور است و فوتبال ما گاه از او الهام مي گيرد.حتي برخي اوقات مارادونا خود را اهل سينما معرفي مي كند. دليل دوم آن است كه من كتاب و مقالات و روزنامه زيادي از وي خواندم ، چند برنامه راديويي گوش كردم و به اين نتيجه رسيدم كه مردم عدالت را در مورد وي رعايت نكرده اند. در اين فيلم چرا بيشتر جنبه ياغي گري او را پررنگ کرديد؟ اين جنبه بخشي از فيلم است. اين ايده در زمان اوج تركتازي آمريكا در ماردل پلاتاي آرژانتين شكل گرفت كه مارادونا به نقد بوش پرداخت. اين ايده به نظر من بسيار قدرتمند است، اما نبايد شكوه بازي او را از ياد برد. من هنوز اولين بازي كه از وي در سال 1979 در مسابقات توكيو نام برده شد را به ياد دارم. او كارهاي مهيجي انجام مي داد. اخيرا وي به صربستان آمده است و در مورد گل تاريخي خود در بارسلونا در برابر ستاره سرخ بلگراد صحبت كرده است. در فيلم گربه سياه، گربه سفيد شخصيت ماتكوي ولگرد به تنهايي بازي مي كند، تقلب مي كند و بازي را مي برد و فرياد مي كشد:«مارادونا!» به نظر من در اين صحنه پيروزي احساس مطرح است در ابتدا بازيگر فرياد مي كشد:«گل» ، سپس بلندتر فرياد مي كشد: «مارادونا!» ، چرا كه اين يك گل معمولي نبود. چه زماني تصميم گرفتيد تا به جاي فيلم داستاني ، اين فيلم را به صورت مستند بسازيد؟ شايد دليل آن اهميت ساخت مستند باشد. براي هر مستندي بايستي از يك تمثيل استفاده كرد. به همين دليل من از ساير فيلم هايي كه در ارتباط با مارادونا ساخته شده استفاده كردم، چرا كه آن ها داستان ديگري را بيان مي كنند. در پايان آن ها نقش تاثيرگذاري وي را در دنيا فراموش كرده اند. مارادونا يك قصه واقعي است و احتياجي به ساخت داستان افسانه اي ندارد. آيا شخصيت ديه گو مارادونا واقعي است؟ او بازي در فيلم را به راحتي مي پذيرفت. او براي نمايش به دنيا آمده است . اگر اندي وارهول در عصر ما مي زيست، ديه گو را به جاي مريلين مونرو نقاشي مي كرد. اگر مارادونا فوتباليست نبود، راه ديگري براي ستاره شدن پيدا مي كرد و قطعا در آن موفق مي شد . مارادونا يك نشانه است و بدون شك در بيست سي سال اخير نشانه منحصر به فردي به شمار مي آيد. او يك بازيگر معمول نيست. در حين تماشاي فيلم تبليغاتي او ، كسي حتي پلك نمي زند. درباره اين كه مارادونا براي پپسي و كوكا فيلم تبليغاتي بازي كرده ، چه نظري داريد؟ اين كار براي وي ، شهرت به همراه نداشته است.وقتي مارادونا به عنوان يك پديده ياد مي شود، بازي و گل هاي زيباي او در نظر گرفته شده اند. اگر چه وي حامي(اسپانسر) دارد و فيلم هاي تبليغاتي مي سازد، اما اين كار را در مراحل بعدي انجام مي دهد. برعكس ، براي بازيكني مانند بكهام ، تنها بازي است كه وي را مشهورساخته است. چگونه با مارادونا ارتباط برقرار كرديد؟ در ابتداي كار، وي علاقه اي نشان نمي داد. به نظر من از خواسته هاي بي جا خسته شده بود .برخي مواقع خيلي ساكت بود. اما اگر بتواند خود را به رسانه ها علاقمند كند ، نتيجه بهتري مي گيرد. فيلم هاي شما را ديده بود؟ نه، اما معتقد بودم درباره من چيزهايي شنيده است. فيلم گرفتن از او آسان بود؟ جواب اين سوال كمي پيچيده است. او در بعضي موارد وظايف و مسئوليت هايش را فراموش مي كرد. حتي يك بار وقتي به آرژانتين رفتيم، او گم شد! به همين دليل بود كه زمان فيلمبرداري چندين سال به طول انجاميد. نكته اي در اويافتيد كه براي شما بسيار جذاب باشد؟ در ابتدا گمان مي كردم او باهوش است، اما حالا اين گمان به يقين تبديل شده است. در واقع رشد عقلاني وي خصوصا در مورد مسائل سياسي ، بيش از تصورات مردم است. وي از كريستينا كريشنر در انتخابات آرژانتين حمايت مي كرد. او تصور مي كند كه اوضاع كشور مساعد است و مي خواهد اين رويه ادامه داشته باشد . به همين علت است كه گفته مي شود وي هوش سياسي سرشاري دارد و مي داند كه چگونه مسائل را تحليل كند. از وجوه ديگر چطور؟ مارادونا شخصيت شكننده اي دارد و به خاطر اين خصوصيت جديت بيشتري در كارها دارد. بنابراين مي تواند در كارهاي منفي نيز جدي باشد. پيش تر در ارتباط با تبليغات براي پپسي و كوكاكولا و همچنين تفكرات سياسي وي صحبت شد. ديه گو يك روز در برابر دولت آمريكا مي ايستد و روز بعد پول زيادي از تبليغ براي كوكاكولا به دست مي آورد! در نهايت به بازي انگلستان باز مي گرديم . آن گل از جهات بسياري قابل تأمل است و نبوغ وي را نشان مي دهد. ضمناً مارادونا بارها به مرگ نزديك شده است، اما گويا خدا نمي خواهد اين اتفاق بيفتد. آيا او از روزهاي فيلمبرداري رضايت داشت؟ بستگي به دوره زماني داشت. يك روز او را به ويلا فياريتو جايي كه او متولد شده بود، برديم تا دوران كودكي او را فيلمبرداري كنيم. در آن زمان او بسيار شاد بود. روز ديگر او از همين وضعيت ناراحت بود. مارادونا مرا به ياد بازيگران بزرگي همچون مارلون براندو مي اندازد . آن ها برخي مواقع مجبور به ترك محل هاي عمومي مي شوند ، چرا كه نمي دانند در چنين شرايطي بايد چگونه زندگي كنند. در مورد ديه گو زندگي يك بازي است كه در آن داور هيچ گاه سوت پايان را نمي زند. آيا مارلون براندو نيز مي توانست نقش يك بازيكن فوتبال را داشته باشد؟ كاملاً طبيعي است. مارادونا نقش واقعي خود را بازي مي كند او در دهه 1980 فوتبال بازي مي كرده است ، دهه اي كه ورزش خصوصا در تلويزيون بسيار طرفدار پيدا كرده بود. در آن دوران ستاره فوتبال بود. مارادونا با دريبل هاي زيبايش به راحتي قادر به تغيير رويه هر بازي بود. پايان اين دوران با گل دوم مارادونا به تيم انگلستان همراه بود . از آن پس در فوتبال مانند جامعه به مسائل ديگري پرداخته شد. منبع:نشريه صنعت سينما شماره84 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]