واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حجت الاسلام خسروپناه عنوان کرد:
کاربست عقل نظری و عملی ملاصدرا نوع نگاه معرفت شناسی ما را تغییر میدهد/دانشمندی که به فعال بودن ذهن قائل است
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: اگر ما بخواهیم تحولی در علوم انسانی ایجاد کنیم نخست باید تحولی در حکمت متعالیه ایجاد کنیم چرا که نظریه موجود برای تحول در علوم انسانی کافی نیست و به همه فلسفه های مضاف به امور نپرداخته است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست فلسفه و علوم انسانی ساعتی پیش (10 خرداد) با حضور غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سید حمید طالبزاده، عضو هیئت علمی فلسفه دانشگاه تهران، سید محمدتقی موحد ابطهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مالک شجاعی جشوقانی، سردبیر فصلنامه تخصصی نقد کتاب فلسفه، کلام و عرفان، محمد امین قانعی راد، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران و حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران آغاز شد. در ادامه این مراسم حجت الاسلام خسروپناه درباره «کاربست حکمت متعالیه در علوم اجتماعی» سخنانی بیان کرد و گفت: حکمت متعالیه یکی از گرایشات حکمت اسلامی است که با روش استدلالی به اثبات مدعیات فلسفی در حوزه هستی شناسی ، انسان شناسی، معرفت شناسی و دین شناسی می پردازد بنابراین اولا روشش استدلالی ـ عقلی است و ثانیا گسترده آن مشخص است، البته در مقام کشف ادعا از برهان و عرفان هم بهره می برد. وی در ادامه اظهار داشت: علوم اجتماعی که در این مباحث گفته می شود علوم اجتماعی مدرن است که توصیف انسان مطلوب، انسان محقق و نقد انسان محقق را می پردازد اینها را براساس یک مبنای مهم معرفت شناسی دنبال می کند و آن عبارت است از مبنای معرفت شناسی خودبنیاد که از سوبژکتیویسم آغاز و به تاریخ مند بودن سوژه و تعامل و تلاقی سوژه و ابژه و در نهایت پست مدرن رسید. علوم اجتماعی مدرن از این فرآیند که از دکارت شروع شد تا پست مدرن هایی نظیر دریدا ادامه یافت. حجت الاسلام خسروپناه با اشاره به اینکه منظورش از کاربست حکمت متعالیه ، کاربست علم مدرن نیست، توضیح داد: بنده اگر از غرب گرایی صحبت میکنم منظورم غرب مدرن است یک عده ممکن است از هایدگر استفاده کنند اما چون او منتقد مدرنیته است ما او را در حوزه مدرنیته ستیزی مطرح می کنیم. توجه داشته باشیم به این که ما چگونه نقد یک جامعه شناس غربی را نسبت به نظریه دیگر از جامعه شناسی غرب تحمل میکنیم ولی اگر از مبانی حکمت اسلامی گفتیم و به تعریفی رسیدیم که با تعاریف دیگر نمی رسد. اینجا باید یک مقدار انصاف داشته باشیم! وی درباره کاربست هستی شناسی حکمت متعالیه گفت: حکمت متعالیه معتقد به اصالت وجود و تشکیک وجود است از این طریق هم به حرکت جوهری طبیعت می رسد. این سه مبنای اصالت، تشکیک و حرکت جوهری قطعا بر انسان شناسی حکمت متعالیه تأثیر گذاشته است یعنی انسان شناسی حکمت متعالیه متأثر از هستی شناسی حکمت متعالیه است. حجت الاسلام خسروپناه با بیان اینکه ملاصدرا در اثبات برخی ادعاهای خود از قرآن کریم بهره برده است، توضیح داد: آیا با حکمت متعالیه هستی شناسی نمی توانیم از یک انسان مطلوب مبتنی بر حکمت متعالیه سخن بگوییم؟ انسان مطلوب در اینجا آیا انسان نفس لوامه است یا نفس مطمئنه؟ پاسخ انسان مطلوب است، پس در ساحت انسان مطلوب حکمت متعالیه می تواند کمک کند. حتی در انسان محقق هم حکمت متعالیه به ما کمک میکند. وی درباره کاربست دوم توضیح داد: این کاربست مبانی معرفت شناسی حکمت متعالیه است. سوال پیش می آید که آیا ما ایده الیسم یا رئالیسم را می پذیریم؟ آیا ما برای کشف واقع توسط معرفت ارزش معرفتی قائل هستیم یا خیر؟ ملاصدرا قائل به صدق مبتنی بر واقع است و جالب است که ملاصدرا ذهن را در کشف واقع فعال می داند نه منفعل! پس ملاصدرا به فعال بودن ذهن قائل است. رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه یادآور شد: ما تلاش داریم نشان دهیم با مبانی حکمت متعالیه می توانیم به معرفت شناسی و انسان شناسی برسیم که اینها نگاه ما را به جامعه و انسان تغییر دهد. فردی که پیش فرضش این است که انسان ساحت ملکی و ملکوتی دارد نگاهش به انسان با نگاه دیگران متفاوت می شود. کاربست عقل نظری و عملی ملاصدرا نوع نگاه معرفت شناسی ما را تغییر میدهد. وی در پایان اظهار داشت: اگر ما بخواهیم تحولی در علوم انسانی ایجاد کنیم نخست باید تحولی در حکمت متعالیه ایجاد کنیم چرا که نظریه موجود برای تحول در علوم انسانی کافی نیست و به همه فلسفه های مضاف به امور نپرداخته است. بنده معتقدم با کمک اصالت وجود و تشکیک موجود ما میتوانیم به تفسیری از اصالت فرد و جامعه برسیم چرا که جامعه و فرد هر دو اصالت خارجی دارند. انتهای پیام/
94/03/10 - 17:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]