واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پويانمايي «پسرفضايي» ساخته ديويد باورز ترجمه :مهتاب اميدوار بازسازي شصخصيتي قديمي پسرفضايي باز مي گردد!اين مرتبه توسط ارين کوربرت (رئيس شعبه آمريکاي استوديوي Imagi و مدير بخش بازاريابي جهاني) و ماريان گارگر(تهيه کننده)، ديويد باورز(نويسنده و کارگردان -عبور از فاضلاب)، لويس گرين (طراح شخصيت - موش سرآشپز)و جيکوب جيسن (کارگردان پويانمايي). درحين تماشاي پسرفضايي شاهد فناوري رايانه اي پيشرفته و صحنه هاي پرحادثه (اکشن) بسيار بوديم؛ازجمله تلاش روبات ها براي دورکردن گلوله ها و جان سالم به دربردن ازحملات بي شمار آن ها.همچنين لحظات خنده داري نيز وجود داشت که توسط شخصيتي شبيه فاگين در اليور توئيست ايجاد شده بود.به طور حتم استوديوي پويانمايي Imagi نسبت به لاک پشت هاي نينجاي نوجوان يک گام به جلو برداشته است؛اين فيلم درعين داشتن ظاهري غني و ماهرانه؛سادگي دورنمايه اي خود را نيزحفظ کرده است.پسرفضايي در متروسيتي -شهري در آينده - آغاز مي شود؛يک کلانشهر تابناک در آسمان،جايي که دکترتنما (با صداي نيکلاس کيج)پسرفضايي (فردي هايمور -چارلي و کارخانه شکلات سازي) را خلق مي کند تا جايگزين پسرازدست رفته اش کند.او به لطف موهبت نيرويي که به وي اعطا شده با بهترين مشخصه ها و ارزش هاي انساني براي آن برنامه ريزي مي کند.ازآن جا که پسرنمي تواند انتظارات پدرداغ ديده اش را برآورده کند ازسوي او طرد مي شود.پسر فضايي بايک دلشکستگي مضاعف نيزمواجه مي شود که همانا آگاهي وي از اين موضوع است که او يک انسان نبوده؛بلکه يک روبات است.او که هسته آبي (منشاء انرژي مثبت) را با خود حمل مي کند توسط سربازان نظامي رئيس جمهوري استون (دانلد ساترلند)تحت پيگرد است.هسته اي که پسر فضايي براي برقراري صلح در اختيار داشت،درحقيقت به عنوان سلاحي براي حکمراني بر زمين اختراع شده بود درحالي که پسر فضايي از دست نظاميان در حال فرار است،به سطح زمين برخورد مي کند. او گم شده و نامطمئن از هويت خويش حقيقتاً تلاش مي کند خود را با شرايط تطبيق دهد او با انکار ماهيت حقيقي اش سعي مي کند خود را به عنوان يک انسان جا بزند و با کودکان ولگرد همراه مي شود که يک بدذات به نام کورا (کريستن بيل) جزء آن هاست.او ساده لوحانه تحت سلطه رهبر آن ها قرار مي گيرد؛کسي که در او تصوير يک پدر را مي بيند ترس پسر فضايي از اين است که رئيسش سعي دارد او را تبديل به يک روبات گلادياتورکند او در طول اين کشاکش و ماجراجويي مي بايست ماهيت انساني /روباتي و همچنين نقش خود را به عنوان ناجي نوع بشر بپذيرد،به قول بوئرز «اين در اصل يک داستان ابداعي (ارژينال) است؛داستاني دشوار و بسيار احساسي.»اين فيلم در تمام مشکلاتي که در چنين جست و جويي مي تواند رخ دهد،کاوش مي کند. ضمنا گرين (طراح شخصيت) در مورد عوامل تاثيرگذار درطراحي شخصيت اظهار مي دارد:«من اين فرصت را يافتم تا از قهرماناني که هميشه تماشايشان مي کردم،استفاده کنم.ازآن جايي که مي بايست شخصيت ها، روبات ها، دکور و لوازم صحنه تازه اي خلق مي کرديم،من از تعدادي مدل هاي نگوچي (مجسمه ساز ژاپني / آمريکايي) و چندي از هنرمندان باستاني ژاپن مثل هوکوسايي و کوريوشي استفاده کردم.آن ها همگي در يک مورد مشترکند؛شيوه نمايان سازي آن ها به راستي از اشکال ساده تشکيل شده که در عين حال تخت و پرمعني هستند ما درعين حال شخصيت هاي مانگاي بسيار دراختيار داشتيم که بزرگ ترين چالش در رابطه با آن ها خلق شخصيت هاي سه بعدي از سبکي دوبعدي بود؛بدين منظور،من ازايده هاي فراواني تاثيرگرفتم که از جمله آن ها مکزيک غربي است که خيلي به آن علاقه دارم.»او مي افزايد:«من ازاشکال کاريکاتورگونه و کشيده براي روبات ها و شخصيت هاي مختلف استفاده کردم و سپس شکلي را داخل شکل ديگر قرار مي دادم. ما سي روبات داشتيم که همه جا حضور داشتند و آزمودن شکل هاي متفاوت براي آن ها جالب بود.من ترجيح مي دادم به جاي استفاده از روبات هاي انسان گونه از اشکال انتزاعي استفاده کنم؛البته بزرگ ترين چالش خود پسر فضايي بود.درابتدا مي خواستند او را کمي مسن تر از شخصيت اصلي نشان دهند تا براي مخاطبان بيشتري جذابيت داشته باشد.»گرين اين گونه به سخنان خود پايان مي دهد:«يکي ديگر از شخصيت ها به نام دکتر تنما ازروبه رو شبيه يک چوب دستي،ولي از نماي پهلو داراي ابعاد بيشتري بود،اما مشکل بزرگ تر در رابطه با دکتر الفان (بيل نايي) بود؛او بيني بادکنکي دارد که در دو بعد امکان فريب دادن وجود دارد،ولي در سه بعد جاي آن تغيير نمي کند و در نتيجه؛ روي چشم را مي پوشاند و شما نمي توانيد چشم ها را ببينيد؛پس مجبور بوديم روي آن کار کنيم.ما يک سري چرخه راه رفتن، شبيه سازي و بلوک بندي را با جنس به نمايش گذاشتيم.مساله مهم،برقراري سادگي به همان گونه اي بود که در نسخه اصلي موجود است.ما به سرعت شخصيت سگ روبات را طراحي کرديم تا تعادل مکانيکي و ارگانيک آن را بسنجيم و درعين حال، بامزگي اش را هم حفظ کنيم.هنگامي که ما فردي هايمور را براي صداپيشگي او انتخاب کرديم،تصميم گرفتيم تست هاي کوچکي بزنيم تا حس اين صدا را با شخصيتمان بسنجيم.به طورخلاصه،به نظر مي رسد تطابق خوبي ايجاد شده است.»منبع :(Amimation World Magazine (Oct,2009 نشريه صنعت سينما،شماره 88. /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]