واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

جلوه هاي ويژه بصري «پاندورام» ساخته کريستين آلوارت ترجمه :هيلدا نکومند دو فضانورد درسفينه فضايي خود دچار دردسر مي شوند،آن ها در مخمصه اي گرفتار شده اند،تحت تاثيرنيروهاي شيطاني قرار دارند و مدام صداي نجواهايي را در سفينه مي شنوند،آن ها به تدريج تحت تاثير نيروهاي شيطاني فراموش مي کنند که هستند،براي چه به اين ماموريت آمده اند يا چه مي خواهند بکنند حال آن ها بايد براي نجات جان خود چاره اي انديشيده و از همه مهم تر با شکارچيان ناشناسي مبارزه کنند.دو سال بعد از ساخت شيطان مستقرگروه سازنده آن براي ساخت فيلمي ديگر در ژانر وحشت به اورهم گرد آمده اند.پروژه آن ها پاندورام نام دارد و داستان آن همانطور که پيش تر بيان شد،قصه سرگرداني دو فضانورد در تاريکي لايتناهي فضا است. پل و. س.اندرسن تهيه کننده فيلم درباره ساخت اين فيلم چنين مي گويد:«داستان فيلم از مدت ها پيش دغدغه ذهني گروه شده بود.براي کارگرداني فيلم کريستين آلوارت آلماني انتخاب شد.او جوان 34 ساله اي است که تجربه اش همچون کارگردانان 40 ساله بوده و در کارگرداني فيلم هاي تريلر و دلهره آورتجربه دارد.همچنين آخرين فيلم او ضد بشر يک درام روان شناسانه،درباره قاتلي سريالي بود که بسيارمورد توجه قرار گرفت.داستان پاندورام سفري به دل تاريکي درجهاني لايتناهي است از سياهي.بيننده همراه با فيلم به جهاني سياه،ترس آورو وتهديد برانگيز بوده تنهايي بشر صحبت مي کند و ساختاري روان شناسانه دارد.بن مايه داستان از ترس از تاريکي در فضاي بسته ناشي مي شود و درساخت فيلم سعي برآن بوده تا اين احساس در بيننده القا شود. داستان پيچيدگي هاي مخصوص به خود را داشت که با داستان هاي امروزي تازه جلوه مي کرد. کارگردان فيلم ايده هايي نوين براي ساخت اين جهان تاريک سياه و وهم آلود داشت،ايده هايي که در ساخت فيلم هاي پيشين خود استفاده کرده بود.او به ما قول داد تا يک دگرگوني جديد در فيلم به وجود آورد.براي به تصوير کشيدن اين جهان مي بايست نهايت سعي خود را مي کرديم و سعي برآن بود تا از جلوه هاي تصويري ديجيتال -که اين روزها در اکثر فيلم ها بسياراستفاده مي شود - کم ترين استفاده را کرده و بيشتر چون فيلم هاي قديمي،ازجلوه هاي ويژه ميداني استفاده کنيم. فيلم ساختار روان شناسانه داشت و مي بايست بازيگري در آن بازي مي کرد که توانايي القا احساس را در صورت خود داشت.دنيس کوايد بهترين انتخاب براي اين پروژه بود. کارگردان تصميم گرفته بود تا نماهاي انتخاب شده به صورت آبستره باشد و به همين دليل،فيلمبرداري فيلم بخصوص بود. گاهي اوقات براي يک سکانس بين 70 تا 75 نماي کوچک برداشته مي شد.اين براي بازيگران يک تجربه جديدبه حساب مي آمد، چرا که آنها بايد حس خود را براي اين نماهاي کوچک خرد کرده و يکسان آن را اجرا مي کردند.بازيگران دربيشتر صحنه هايي که نياز به بدل کاري داشت،خود به جاي بدلکار ايفاي نقش کردند.آن ها دوست داشتند که خود صحنه هاي مخاطره آميز را بازي کنند.فيلم برداري در استوديوي بابلسبرگ در شهربرلين آغاز شد.دراين استوديو فيلم هاي معروف و مهم ديگري نيز ساخته شده اند.فيلم قبلي گروه،شيطان مستقر نيزدراين استوديو ساخته شده بود و ما از همکاري با آن ها راضي بوديم.اين استوديوتجهيزات ساخت دنياي مردگان و فضا را دراختيار ما گذاشت و توانستيم با تجهيزات آن ها به خوبي فضا را بازسازي کنيم.مي خواستيم فضاي ساخته شده احساس سرگيجه را القا کرده و افکت هاي دوراني داشته باشد.ساخت فضا و لوکيشن فيلم در بازگويي داستان و القاي حس سردرگمي درفضايي بي کران بسيار مهم بود و در ساخت آن نهايت دقت به کار رفت.دربخشي ازاستوديو و همچنين در يک نيروگاه به نام اشتگليتزمحل مناسب را يافتيم.ساختار نيروگاه مانند يک سفينه فضايي بود و تنها لازم داشت که اندکي تجهيز شود تا کاملاً به يک سفينه فضايي شبيه شود فيلم برداري در نيروگاه دو هفته طور کشيد. ريچارد بريجلند طراح صحنه ما-که پيش تر در شيطان مستقر همکاري کرده بود -بيش از 54 قطعه مختلف براي تجهيزات صحنه فيلم ساخت و به گفته خود او براي القاي حسي متفاوت و نزديک به جوهر داستان، در ساخت تجهيزات صحنه از عنصرهاي هنر گوتيک بسيار استفاده شد سعي بر آن بود تا فضايي ساخته شود که تا به حال ديده نشده باشد و حس تاريکي و معلق بودن را در بيننده القا سازد. فضا مي بايست خود گوياي داستان باشد، هراسناک تر و تاريک تر. بايد بازيگران نيز تحت تاثير اين فضا قرار مي گرفتند تا مي توانستند به خوبي حس خود را به نمايش گذارند.»آلوارت درباره ساخت تجهيزات لوکيشن مي گويد:« فيلمي چون پاندورام مي طلبد که گروه توليدي آن آزادي عمل بيشتري داشته باشند و همين آزادي عمل باعث مي شد تا پيچيدگي هاي فيلم نيز بيشتر شود و تضادهاي آن نمايان تر شود؛چرا که تو مي خواهي فيلمي درباره ناکجاآبادي هيچ گاه ديده نشده بسازي و حال آن که مي خواهي اين ناکجاآباد با بيننده ارتباط برقرار ساخته و باورپذير باشد.» سرپرست جلوه هاي ويژه چنين اظهار مي کند:« اين روزها استفاده از پرده سبز رايج شده و در بسياري از مواقع تصوير لو مي رود.مانهايت سعي خود را کرديم تا تصاوير باورپذير شود و بيننده با ديدن صحنه ها به خود بگويد خداي من اين رويدادها واقعاً رخ داده است؟ جلوه هاي ديجيتال در فيلم معمولاً فاصله اي را با مخاطب ايجاد مي کند،بنابراين سعي کرديم بيشتر از جلوه هاي ويژه ساخته شده استفاده کنيم تا ديجيتال، بيشترتجهيزات ساخته شدند و بازيگران در فضايي واقعي تر قرارگرفتند و بنابراين طبيعي تر بازي کرده و حس خود را بهتر القا ساختند.ما سعي داشتيم تا بينندگان را بيشتر و بيشتر بترسانيم.فضاي ساخته شده بيشتر سورئال بود و سعي داشت تا احساس نگراني،اضطراب و سردرگمي را القا سازد.بازيگران نيز 52 روز در اين اتمسفر بودند و در نتيجه آن ها نيز دچار چنين احساسي شده بودند که در هر چه بهتربازي کردن آن ها موثربود.تاريکي بن مايه اصلي داستان فيلم بود.ما در محيطي کاملاً تاريک کار مي کرديم،ازصبح تا پاسي از شب، جالب است بدانيد که اين تاريکي کم کم در خود مانيز رسوخ کرده بود وتحت تاثير آن سياهي و تاريکي قرار گرفتيم. فيلم برداري اين فيلم استثنايي بود،چرا که در فيلمي که تاريخ حرف اول را درآن مي زند نورپردازي و فيلمبرداري کاري چالش برانگيز و حساس است؛تلفيق تاريکي با نورهايي چون سبز،آبي و زرد.در نورپردازي فيلم از سبک اکسپرسيونيسم استفاده شد نورهاي موجود را از ميان ذرات گرد و غبار،مه و دود عبورداده شد- مانند نمونه هايي که در نمايش هاي ليزري استفاده مي شود -تا بهترين حس وهم و ترس را القا سازد.بسياري از افکت هاي ساخته شده در اين فيلم غير ديجيتال بودند، ولي دربعضي قسمت ها نيز ناچار شديم تا افکت هاي ديجيتال استفاده کنيم.»اندرسن مي گويد:«کارگردان اين فيلم تصوير تمامي قسمت هاي فيلم را در ذهن خود داشت،چرا که 1500 استوري برد براي تمامي فيلم درست کرده بود و براي به تصويرکشيدن آن پانصد نفربا همديگر کار داشتند.معناي واقعي لغت پاندورام،به معناي سندروم اختلال شيميايي است وبه مجموعه بيماري هايي گفته مي شود که در اثر محيط ايزوله فضا و تنهايي در افراد ايجاد مي شود،مجموعه اختلال هايي در رفتارهاي انسان مانند توهم،عدم تشخيص درست از نادرست،گيجي لرزش اندام و خونريزي از بيني،اين فيلم مانيفستي است. براي افرادي که ازخود و اصل خود جدا مي شوند و يک پيام مهم دارد و آن،اين است که اگر ما زمين خود را نابود سازيم، جايي امن تر و بهتر براي زيستن نخواهد بود ويافت نخواهد شد گروه طراح صحنه و لباس ما نهايت سعي خود را کردند تا بتوانند عوارض و نشانه هاي اين بيماري را در بازيگران نمايان سازند و آن ها مي خواستند تا نشان دهند که بيماري چگونه و به مرور در بطن و جسم آن ها رسوخ کرده و آن ها را دگرگون مي سازد.درطراحي و ساخت شکارچيان اهريمني،سعي طراحان برآن بود که حتي المقدوربه بيگانگان يا زامبي ها شباهت نداشته باشند.اندام آن بي شکلي خاص خود را داشته تا به آن ويژگي اسرارآميزتري بخشد؛طوري که بيننده در اولين برخورد با آن نتواند تشخيص دهد که اين موجود چه هست و براي او اين سوال ايجاد شود که نيروي اهريمني داستان کيست؟ آيا بيگانه است يا موجودي غير طبيعي؟و پس از کشف او صداي تماشاگر بلند شود.براي بلند شدن صداي تماشاگران بايد شکارچيان اهريمني هرچه طبيعي ترجلوه مي کردند و همچنان سعي برآن بود تا ازگرافيک کامپيوتري کم ترين استفاده شود،بنابراين براي چهار شکارچي اصلي چهاربازيگر به مدت چند روز مشغول بازي در لباس هاي آنان بودند. براي چهره پردازي هيولاها از استودي استن وينستن کمک گرفته شد.اين استوديو که در کارنامه خود ساخت فيلم هايي چون ترميناتور،بيگانه،پارک ژوراسيک و مرد آهنين را دارد در طراحي و پياده سازي چهره پردازي ها و افکت هاي مورد نياز کمک بزرگي به گروه کرد.پياده سازي چهره پردازي که در اين پروژه انجام شد تابه حال کم تر مورد استفاده قرار گرفته بود،چرا که مي خواستيم از گرافيک کامپيوتري کم ترين استفاده شود.استن وينستن طراحي و ساخت لباس شکارچيان را انجام داد.پوشش بدني شکارچيان از آهني که در لايه اي از چرم پيچيده شده، درست شده بود؛گويي آن ها از سفينه هاي فضايي براي خود لباس درست کرده اند، فرم دهان آن ها به صورتي طراحي شده بود که اسلحه هاي آن ها در آن جاي گيرد. روند آماده سازي بازيگران قبل از فيلم برداري،پيچيده و تا حدودي بغرنج بود و مراحل مختلفي داشت.گريم چهره؛ گذاشتن لنز چشم ها،پوشاندن لباس،رنگ آميزي دست و بدن و پوشاندن کفش ها و در جاسازي دندان ها در صورت،بيش از سه ساعت به طول مي انجاميد.سعي برآن بود تا شکارچيان اين فيلم بي شباهت به ديگر هيولاها،اشباح؛بيگانگان و زامبي هاي ديگر فيلم ها باشند،درنوع حرکت آن ها،جنگيدنشان،راه رفتن و رفتارشان از لحاظ تاثير روان شناسانه روي بينندگان بررسي و دقت شده بود.ساخت پاندورام يک کار گروهي بود،گروهي متشکل از متخصصان رشته هاي مختلف که نتيجه کار آنها فيلمي هيجان انگيز و دلهره آور شد. بايد بگويم که پاندورام اولين قسمت از يک سه گانه خواهد بود.»منبع :(Cinema Review (Oct 2009نشريه صنعت سينما،شماره 88. /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]