واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: در وصف «مرد امروز»
نویسنده : دكتر نصرالله شيفته
نويسنده اثر «زندگي و مبارزات محمد مسعود» در گردآوري و نگارش زندگينامه وي و ماجراهاي تلخ و شيريني كه طي سالهاي همكاري شاهد آن بوده است، به هيچوجه قصد ندارد از وي اسطورهاي بسازد و براي آن روزنامهنگار دلير، مبارز و عاشق ميهن عزيز خود مقام فوقانساني ترسيم كند. البته بايد اين واقعيت را پذيرفت كه محمد مسعود نويسنده و روزنامهنگاري با استعداد و حتي در مرز نبوغ بود. او در يك خانواده متوسط در شهر مذهبي قم در بدترين شرايط زندگي پرورش يافت. نبوغ و استعداد خود را با انتشار نخستين اثرش در مطبوعات روز متجلي ساخت و به خاطر همان درخشش تابناك بود كه با كمك چند تن از رجال و شخصيتهاي آن دوره، براي تحصيل دوره عالي روزنامهنگاري، به مدت چهار سال به بروكسل رفت. در بازگشت به ايران به خاطر پروندهسازيهاي مأموران وزارت امور خارجه و وزارت فرهنگ گرفتار سوءظن شديد رژيم شاه شد و به همين دليل امكان كسب امتياز روزنامه و حتي نگارش مقاله و تفسير در مطبوعات روز را نيافت. در نتيجه براي امرارمعاش به كمك دو تن از دوستان به كسب و تجارت روي آورد. مسعود پس از شهريور 1320، موفق به كسب امتياز روزنامه «مرد امروز» شد، فرصتي كه سالها در انتظار آن بود. از آن پس، نام محمد مسعود با انتشار روزنامه «مرد امروز» و چاپ كوبندهترين سرمقالهها و تفسيرها، در سراسر ايران سريعاً بر سر زبانها افتاد. در حالي كه دشمنانش را بالاترين مقامات درباري، دولتي، كشوري، لشكري، سياسي، ثروتمندان چپاولگر، مقاطعهكاران، بندوبستچيها، متنفذان، فئودالها و مطبوعات وابسته به آنها و احزاب چپ و راست تشكيل ميدادند كه از وارد كردن همه نوع ضربات مادي و معنوي و توطئهها اعم از توقيفهاي پيدرپي روزنامه، تعقيب، زنداني كردن وي و پروندهسازيهاي مكرر و متعدد در مراجع قضايي و دادگاههاي نظامي و پليسي خودداري نميكردند، در مقابل حاميانش كه از طبقات متوسط پاكنهاد و مستمند بودند نقشي جز تشويق و سپاسگزاري كتبي يا حضوري از وي را نداشتند. به همين دليل او به مدت شش سال در ميان اين دو قطب، يعني قدرتمندان متجاوز، توطئهگر، مخالف و مستمندان فلكزده و طرفدار، تا آنجا كه در توان داشت راه پرخطرش را ادامه داد و سرانجام در حساسترين دوران مبارزه ـ كه با گروهها، مقامات و دستهجات گوناگوني درگير شده بود ـ جان خود را بر سر اهداف والاي انسانياش از دست داد. اما داستان كتابي كه هم اينك درباره آن سخن ميرود از اين قرار است كه مؤلف يك روز پس از شهادت زندهياد محمد مسعود مدير روزنامه مرد امروز - كه به نگارش ماجراي آن فاجعه براي چاپ در آخرين شماره مرد امروز اشتغال داشت- بر آن شد كه تمامي يادداشتها و خاطراتي را كه طي سالها همكاري در كنار آن نويسنده دلير و مبارز در اختيار داشت، پس از دريافت يادداشتها و خاطرات دوستان و ياران قديم و جديد آن شادروان، همه را در يك مجموعه تحت عنوان «زندگي و مبارزات محمد مسعود» به چاپ برساند. به دنبال تماس با ياران و دوستان مسعود اين تلاش يك سالي طول كشيد. بعدها كه در ماجراي ترور مسعود به رازهاي زنجيرهاي مربوط بدان كنجكاو شد و به سرنخهايي دست يافت كه در پشت پرده(1) اين فاجعه يك سلسله زد و بندها و داد و ستدهاي سياسي بين چپ و راست وجود داشت كه اين همبستگي شيطاني منجر به وقوع آن ترور شد. پس از آنكه پليس و مقامات قضايي به مدارك و برگههايي دست يافته بودند كه عاملان اصلي را به دام ميانداخت، به طرز شگفتآوري مقامات بالاي لشكري و كشوري، سياسي و حتي مطبوعات وابسته با فشار و ارعاب محيطي را به وجود آوردند تا مقامات مسئول از جمله مسئولان پيگيري قانوني اين پرونده را از وظيفه ذاتي خود منصرف سازند. اين كتاب نيز سرنوشتي بهتر از پرونده مزبور نيافت كه سرانجام چاپ نخست آن، در آغازين سال60 به بازار نشر عرضه شد و مورد استقبال و استناد تاريخپژوهان قرار گرفت. پينوشت: (1) فصل آخر كتاب اختصاص به اين موضوع دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]