واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
سریالها را شیر بییال و دم کردهاند / نگاه یک فیلمنامهنویس به ماجرای توقف پخش مجموعههای تلویزیونی فرهنگ > تلویزیون - یک فیلمنامهنویس معتقد است جرح و تعدیلهای وارد شده بر اثر فشارهای بیرونی به سریالهای تلویزیون این آثار را تبدیل به شیر بییال و دمی کرده که به درد دنیا و آخرت نمیخورد.
امین نشان: شرایطی که برای سریالهای «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی و «درحاشیه» ساخته مهران مدیری به وجود آمد باعث شد که بسیاری از فیلمنامهنویسان و کارگردانهای تلویزیون حاشیه امنیت کمتری برای کارهای خود متصور شوند.
این شرایط منجر به این میشود که فیلمنامهنویسان علاوه بر دغدغههای کیفی نگران قبول شدن فیلمنامههایشان نیز باشند. جابر قاسمعلی نویسنده مجموعههای تلویزیونی «خانهای روی تپه»، «مرد نقرهای» و «روزی روزگاری ایران» را در کارنامه خود دارد معتقد است که این توقیفها در کار احساس عدم امنیت شغلی و حتی روحی و عاطفی را در پی خواهد داشت. او در گفتوگویی با خبرآنلاین، نظرات خود را در مورد این اتفاقات اظهار کرده است. اتفاقهای رخ داده برای «سرزمین کهن» و «در حاشیه» آیا این نگرانی را برای شما هنگام نوشتن و کارگردانی یک متن ایجاد میکند که ممکن است نوشتهتان دچار مشکل شود و در نتیجه از خیلی از موضوعات و سوژهها بگذرید؟ در واقع همینطور است که میفرمایید. اتفاقی که برای «سرزمین کهن» افتاد (و البته بسیاری دیگر از سریالها و فیلمهای سینمای ایران) اولین تاثیر منفی خود را بر نویسنده که خالق اثر است میگذارد؛ نوعی احساس عدم امنیت شغلی و حتی روحی و عاطفی! به عبارت دیگر سینماگر، هنگامی که با چنین واکنشی مواجه میشود ، ضمن سرخوردگی و احساس عدم امنیت، دچار عدم تعادل عاطفی در برخورد با موضوعات و سوژههای پیرامون خود خواهد شد؛ او نمیداند چگونه باید رابطه خود (به عنوان خالق اثر) را با اثر بازتعریف کند. درجه و میزان خوشایندی و یا ناخوشایندیاش نسبت به اثر، میزان فاصلهاش به موجودیت آن (به خصوص وقتی قرار است آن را دستمایه کار قرار دهد ) و... او ممکن است سوژه را برای تبدیل به اثر هنری، جذاب ببیند، اما نمیداند با توجه به محدوده ممیزی (که عموما تعریف مشخصی ندارد) میتواند آن را کار کند یا نه. این نکته ممکن است در علاقهمندیاش نسبت به سوژه تاثیر عکس بگذارد و عملا او را دلسرد کند. در شکل تداوم چنین حسی، او قطعا از خیر بسیاری از سوژهها میگذرد در حالی که میداند موضوع مورد نظر تا چه میزان پتانسیل ساخت یک اثر هنری جذاب را دارد. وقتی نویسنده، کارگردان و تهیهکننده تهدیدهایی را برای سرنوشت کارشان حس میکنند، آیا میتوان بدون آسیب و مشکل از این وضعیت گذشت؟ خیر، قطعا آسیبهایی به اثر و حتی منشا اثر وارد خواهد آمد. اثر جرح و تعدیل خواهد شد. شیر بییال و دم و اشکمی که نه به درد دنیا میخورد نه به درد آخرت. اگرچه برخی از سینماگران که در برابر تهدید ممیزان نسبت به حذف برخی از موقعیتهای داستانی، صحنهها و یا دیالوگها مقاومت نشان دادهاند ـ و صبورانه شاهد توقیف فیلم خود بودهاند ـ کوتاه زمانی بعد شاهد اکران همان اثر بدون هیچ جرح و تعدیلی بودهاند. تاریخ سینمای ایران (به خصوص در سالهای پس از انقلاب) بسیار شاهد این ادعا بوده است. چه بسیار فیلم هایی که در زمان خود اکران نشدهاند و ممیزانِ سلیقهای، فریاد واسلام سر دادهاند و تصور کردهاند با اکران فیلم خدای ناکرده کیان دین و اخلاق و هویت ملی و مذهبی متزلزل خواهد شد، پس از اکران فیلم دیدهاند که نه تنها اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده و هیچ کیانی مورد تهدید و فروپاشی قرار نگرفته، که بر عکس شاهد استقبال مردم نسبت به اثر بودهاند. «کیان»ها محکمتر از پیش بر جای خود، استوار ماندهاند. تنها ضرر و زیان این برخوردهای دفعی را (گذشته از فیلمسازان)، سینمای ایران داده است. اثری که اگر در زمان مناسب خود اکران میشد، گذشته از جذب مردم به تماشای آن و دخل و خرج طبیعی بازار و صنعت سینما، فرصتی برای ارتقای شغلی و هنری فیلمساز در همان زمان ایجاد میکرد، این فاصله و گذر زمان، فرصت طبیعی ارتقای فیلمسازان را از آنها سلب میکند. این سانسورها چقدر ممکن است حاصل کارها را دچار مشکل کند؟ قطعا هر سانسوری اثر را مخدوش میکند . مخدوش شدن اثر فاصله و رخنهای مابین اثر (و طبعا صاحب اثر) با مخاطب ایجاد میکند. حرفی، پیامی، داستانی باید که در زمان طبیعی خود به مخاطب انتقال یابد. سانسور این زمان طبیعی را دچار دستانداز و مشکل میکند . چه به سازمان، میگذرد و چند سال بعد در مقطع اکران و یا نمایش اثر حرف و پیام و داستان فیلم کارایی خود را از دست داده باشد و به عبارت دیگر کهنه و بیات شود. تصور میکنید مسئولین صدا و سیما در مورد دو جریان «سرزمین کهن» و «در حاشیه» به درستی عمل کردهاند؟ مدیریت در سازمان صدا و سیما و سینمای ایران، با مشکل فقدان شجاعت روبروست. مدیران ما (چه در سیما یا سینما) از جریاناتی که همواره در تاریک و روشنا ایستادهاند و هنرمندان را تهدید کردهاند میهراسند. مدیران همواره از هنرمندان انتظار کاری جذاب و مردمپسند دارند. بخشی از جذابیت به تازگی موضوع و بکر بودن آن برمیگردد. موضوعات تازه و بکر نیز در لایههای زیرین موضوعات ممنوعه پنهانند. استخراج موضوع از ورای خطوط قرمز و تبدیل آن به داستان و فیلم، نیاز به حمایت مدیران دارد. مدیران اما به جای حمایت از هنرمندان و دادن احساس پشتگرمی به آنان، عموما خود را موظف به پاسخگویی در برابر جریانات تهدیدگر پنهان و آشکار و ریش گرو گذاشتن نزد این و آن میدانند. ترس از اعتراضات و تحصنهای صنفی یا قومی و قطع نمایش اثر و پایین کشیدن از اکران، فقط جریانات پنهان و آشکار فشار را جریتر میکند . وگرنه کیست که نداند هر اثر هنری (خواه در سینما و یا سیما) از دهها مانع و ممیزی و سانسور میگذرد تا قابل پخش شود. دهها کارشناس کمی و کیفی و ممیز و مدیر و ... اثر هنری را از ذرهبینهای خود میگذرانند، بالاو پایین میکنند، حذف و اضافه میکنند تا قابل نمایش شود. و هنرمند نیز به همه آنها تن میدهد. در این صورت چرا هنرمند نباید در برابر هجوم جریانات همیشه معترض (که آشکارا قصد کوچک کردن سینما و سیما را تا حد وسیلهای برای اهداف و خواستههای خود، دارند) از سوی مدیران مورد حمایت قرار بگیرند؟! 5858
کلید واژه ها: تلویزیون - سازمان صدا و سیما -
دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 - 13:21:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]