واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بازگرداندن شير ايراني به كشور، با هدف احيا يا انتفاع؟!
بالاخره در مثنوي هفتاد من كاغذ مخالفت با باغ وحش در ايران، معلوم نشد موضوع سازمان محيطزيست چيست؟
نویسنده : علي خدايي بيجاري
![](http://javanonline.ir/files/fa/news/1394/1/29/136112_157.jpg)
بالاخره در مثنوي هفتاد من كاغذ مخالفت با باغ وحش در ايران، معلوم نشد موضوع سازمان محيطزيست چيست؟ چرا كه اواسط سال گذشته كه موجي از مخالفت با باغوحشها در اكثر شهرهاي كشور پديد آمد سازمان محيطزيست مجوز فعاليت برخي از باغ وحشها را لغو كرد و به آنها اجازه فعاليت نداد اما با شروع سال نو ذبح 35گوزن زرد و قرمز اروپايي در باغ وحش تهران مسئولان سازمان محيطزيست از اين اقدام حمايت كردند.
اين در حالي است كه خلاف ادعاي مسئولان كنوني سازمان محيط زيست مبني بر پيشرو بودن دانش و سياست زيستمحيطي خود، در اكثريت قريب به اتفاق كشورهاي جهان، بحث نخنما شده «باغ وحش» به پايان رسيده و در چنين مكانهايي كه فعاليتشان مبتني بر حيوانآزاري و قاچاق حيوانات است، براي هميشه بسته شده است.
با اين همه اگر از بحث ذبح گوزنهاي اروپايي بگذريم، به تازگي در سطح رسانهها مقوله ديگري مبني بر ورود دوقلاده شير نر و ماده ايراني (Panthera leo persica ) و همچنين يك قلاده ببرسفيد به كشور، به سمع و نظر ميرسد. جالب اينجاست كه شير نر و ماده قرار است به باغ وحش ياد شده پايتخت تحويل داده شود و مقوله جالبتر اين است كه يك جفت شير ياد شده با هدف تكثير و در نهايت احياي نسل و گونه شير ايراني صورت بگيرد! بحثي كه بيشتر به يك مطايبه شيبهتر است، چراكه ورود سلطان جنگل ايراني به همراه ملكه به اين باغ وحش، ابتدا به ساكن خاطره غمانگيز سوزاندن 14قلاده شير را دراين باغ وحش به ذهن متبادر ميكند. آن هم در حالي كه شيرهاي ياد شده بدون بيهوشي و زنده زنده، تنها به خاطر مشكوك بودن به بيماري «مشمشه» به چنين سرنوشت دردناكي دچار شدند!
اما بحث تكثير گربهسان قدرتمندي چون شير ايراني، آن هم در مكاني چون باغوحش كه اساس فعاليت آن بر پايه انتفاع و فروش و سودآوري بنا شده، به يك توجيه سادهلوحانه مانند است، چرا كه اتحاديه باغ وحشهاي اروپا (EEP) شيرهاي مذكور را با هدف احياي اين گونه ارزشمند به ايران تحويل ميدهد. تا در صورت زادآوري و تكثير، به زيستگاههاي اصلي خود در دل طبيعت رهاسازي شوند. اما آنچه كه در عالم واقع روي ميدهد، با اين هدف كاملاً در تناقض است و مسئولان باغ وحش بيشتر به سودآوري تعصب دارند نه حيات وحش و طبيعت از دست رفته كشور!
اما چنين اتفاقي در باغ وحش ياد شده مسبوق به سابقه است و يادآور ورود دو قلاده ببر نر و ماده سيبري به كشور است كه با صرف هزينهاي گزاف و اعطاي متقابل دو قلاده پلنگ ايراني به روسيه صورت گرفت. اما اين اتفاق نيز مانند ورود شيرهاي ايراني در ابتدا به عنوان ورود دو قلاده ببر مازندران و با هدف تكثير و احيا انجام پذيرفت. غافل از آنكه به محض ورود ببرهاي بيگانه، فعالان محيطزيست متوجه اين حقه شدند.
گذشته از آن مسئولان دولت گذشته نميدانستند كه ببرهاي سيبري زيستگاهي همواره خنك (زير35درجه) دارند و در گرماي كلافهكننده پايتخت (بيش از40 درجه)، آن هم در حصار آهنين و فضاي بيرحم باغ وحش و تغذيهاي نامناسب، مرگي تدريجي را تجربه خواهند كرد. نتيجه كار هم همان شد، چراكه به محض ورود، ببر نر تلف شد و ببر ماده هم، به بهانه ابتلا به بيماري مشمشه بيش از چهار سال در قرنطينه باقي ماند و به بهانه بيماري ببر ماده 14قلاده شير را سوزاندند كه پيشتر تشريح شد.
حال بايد منتظر ماند و ديد كه باغ وحشي با سابقهاي اينچنين چه گلي بر سرطبيعت كشور ميزند!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]