واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماهوارهها ، ابزار شبیخون فرهنگی اشاره:بیتردید، ماهوارهها نقش عمده و تعیین کنندهای در سمت و سو دادن به مطالبات مردم دارند. دهکده جهانی مکلوهان نیز با این امکان عملی میشود و شعار «جهان وطنی» از این بستر، امکان تعامل و نزدیکی فرهنگها را فراهم میکند. ماهوارهها در حوزه سیاست، اقتصاد ، فرهنگ، هنر و...آخرین دستآوردهای روز را برای مردم تمام دنیا عرضه میکنند. جهان ماهوارهای، کرهخاکی را همچون استودیویحقیری، زیر پرژکتورهای خود در محاصره دارد. بهآسانی میتواند روی آنچه میخواهد زوم کند و آنچه را تاب نمیآورد، در سایه قرار دهد. برای بشر در عرصه تکنولوژی شاید این بزرگترین غنیمت ممکن برای تعامل و نزدیکی باشد. بهراستی در این شرایط اجتناب ناپذیر و غیر قابل مهار، سهم ما از این دستآورد دراین رابطهیکسویه چیست؟ * ما؛ ناگزیر یا در گریز؟!واقعیت این است که ما در این کشمکش ناگزیر و با احتساب توانمندیهای محدود و محذورات اخلاقی، مغبون هستیم. برای گریز از این موقعیت اجتناب ناپذیر، آیا استفاده از اهرم قانون، بهتنهایی میتواند ما را از این تهاجم مصون دارد؟ شبیخون فرهنگی به فرموده رهبر انقلاب، یک واقعیت غیر قابل انکار است. نسل امروز ما با تناسب شرایط جهانی، مطالباتخاص خود را دنبال میکند. حذف این مطالبات، نه امکانپذیر و نه عقلانی است. دستآوردهای تکنولوژیک در عرصه رسانهای، بهزودی مخاطبان را از نصب دیشها روی بام بینیاز میکند. در این شرایط، اهرمهای قانونی هم قادر به مهار این پدیده نخواهد بود. ابزار دریافت امواج، هر لحظه و ثانیه نامرییتر میشوند. بهراستی چه باید کرد؟ * فرهنگ؛ سیبل دشمنرویکرد دشمن به عرصه فرهنگ با هدف دگردیسی در بنیانهای ارزشی این انقلاب، نکته پنهانی نیست. با اندکی جستوجو در اظهارات تئوریپردازان آمریکایی می توان به گفتههای آشکاری در اینباره دست یافت. دیوید کیو، یکی از ماموران سازمان سیا، به لحاظ اهمیت مقوله فرهنگ در تغییر جستارهای فرهنگی انقلاب ایران برای هر گونه تغییر و یا استحاله سیاسی میگوید:مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصممم به آن هستیم.این استراتژی که نخست، با زمینهسازی بازگشت عناصر فرهنگی غرب به ایران آغاز شد، بهتدریج با افشای ماهیت این جریان، راهکارهای کمهزینهتری برای استحاله پیش گرفتند. ایجاد شبکههای ماهوارهای، در واقع عرصههای جدیدی شدند که از آن سوی دنیا، انقلاب اسلامی را در معرض تهاجم قرار دادند. با آغاز نخستین برنامههای ماهوارهای رادیو و تلویزیون امریکا به زبان فارسی، جفریکان، مدیر این شبکه در اهمیت این ارتباط ماهوارهای میگوید:با آنکه آنتنهای بشقابی در ایران ممنوع اعلام شدهاند؛ ولی به اعتقاد ما صدها هزار آنتن بشقابی در ایران نصب شدهاند که میتوان بهوسیله آنها برنامههای بخش فارسی صدای امریکا را دریافت کرد.( صدای امریکا 27/7/75)در ادامه روند افزایش شبکههای ماهوارهای با روشنفکران وابسته به غرب، اکنون تعداد این شبکهها به تعداد قابل ملاحظهای افزایش یافته است. در بهمن ماه 1378، کنت نیرمن، از اعضای ارشد سیا و کارشناس جنگ روانی در عرصه بینالمللی، به لحاظ اهمیت تراکم شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و شیوع آنتنهای ماهوارهای در ایران میگوید:هدف افزایش شبکههای ماهوارهای، تغییر ماهیت و جوهره رژیم اسلامی است و در حقیقت، نتیجه تغییر این ماهیت و سرنگونی این رژیم، یکی است. استراتژی مقابله با ایران باید اهداف و ماهیت رژیم اسلامی ایران را دقیقا مورد بررسی قرار دهد و بعد به این بپردازد که ما چگونه می توانیم از نقاط قوت خود برای تضعیف این رژیم و بهرهبرداری از تناقضات درون آن استفاده کنیم و این موقعیت را بهوجود بیاوریم که این رژیم، با دست خودش قبر خود را بکند.( انقلاب و روشنفکران ص 258)با این حساب، باید پذیرفت که شبکههای فارسی زبان ماهوارهای در مقایسه با دیگر شبکهها، تاثیر دوچندانی بر نسل جوان ما میگذارند. * شبکههای لوسآنجلسیشبکههای لسآنجلسی به دو دسته تقسیم میشوند:گروهی که ظاهرا بدون موضعگیری سیاسی دربارة ایران، تنها فعالیت خوانندگان ایرانی خارج از کشور را پوشش میدهند. گروه دیگر، شبکههای موسوم به اپوزیسیوناند که مجموع فعالیتهای مخالفان را در خارج از کشور پوشش میدهند. هر یک از این دوجریان، هدفهای مشخص و خاصی را در راستای استحاله و تهاجم فرهنگی و سیاسی دنبال میکنند. آنچه در این میان اهمیت دارد، شیوه عملکرد گروه نخست یا به اصطلاح شبکههای بشکن و بالا انداز است . این گروه، در پوشش انفعال سیاسی و گاه، حمایت تلویحی از جمهوری اسلامی و حتی احترام به باورهای اعتقادی و اخلاقی مردم، میکوشند نخست بهگونهای برای خود در نزد خانوادههای مذهبی، کسب مشروعیت کنند. آنها از یک سو با تعدیل و یا حتی تعطیل برنامههای عادی خود در مناسبتهای مذهبی و گاه حتی با اظهار احترام به شعایر مذهبی تلاش میکنند فاصله خود را با خانوادهای ایرانی کم و با اعتمادسازی، این مهم را القا کنند که فعالیتهای آنان هیچ مغایرتی با مبانی دینی و شرعی ندارد. در این راستا، گاهی اقدام به پخش فیلمها و سریالهای تولید شده در ایران میکنند. این شیوه، ناخواسته، به گونهای برای نسل جوان و مسلمان این توهم را ایجاد میکند که مشروعیت این عملکرد را نوعی قرائت تازه از دین به حساب میآوردند که هیچ مغایرتی با اعتقادات و مبانی دینی ندارد.گروه دیگر، شبکههای سیاسی است که هر کدام، بنا به اهداف خاصی که دنبال میکنند، از موضع مخالفت با جمهوری اسلامی، اساسیترین مبانی تفکر دینی را به چالش میکشند. برنامههای این گروه، آشکارا مبانی دینی را مورد استهزا قرار میدهد. این اهانتها به اندازهای است که چند روز اخیر، مدیر یکی از این شبکهها با شکایت تعدادی از مسلمانان انگلیس دستگیر و روانه زندان شد. شبکههای موسوم به لسآنجلسی، بنا به اعتراف گردانندگان آنها، هر یک به نوعی از طریق کنگره ، سیا و وزارت امور خارجه امریکا حمایت مالی میشوند. آنها اگر چه در ظاهر با یکدیگر مخالف و علیه هم موضعگیری میکنند، اما در واقع این نزاعهای زرگری بخشی از استراتژی آنها برای جلب اقشار گوناگون است. * ماهواره؛ پرندة خوشبختی غربماهوارهها در واقع، آخرین دستآوردهای رسانهای غرب برای تحقق اهدافی است که از سالها پیش و با اتخاذ دکترین امریکا برای رویارویی با انقلاب اسلامی، تحت عنوان «تهاجم فرهنگی» تدارک شده بود. در واقع این ابزار، به غرب این امکان را می دهد تا اینک از مسیری سرراست و کم هزینه و با هدف قراردادن باورهای دینی و مبانی اخلاقی، محتوای این انقلاب را دستخوش چالشهای تدریجی و القای فرهنگ انفعال و بیتفاوتی قرار دهد.در چنین شرایطی، چانه زنی برای اعمال محدودیتهای قانونی برای استفاده از ماهواره، سرنوشتی مشابه ممنوعیت ویدئو در ابتدای انقلاب خواهد داشت.سلطه رسانهای غرب و بهویژه امریکا، امروز توانسته است در پرتو استیلا و القای مولفههای خود، سلیقهها و گرایشهای فرهنگی را به سمت تامین منافع خود هدایت کند.* چرا انفعال؟!مشکل اساسی جامعه ما برای تعدیل و مقابله با تاثیرهای ماهواره، فقدان رقابتسالم در تامین برنامههای داخلی است. ایجاد شبکههای خصوصی با نظارت اهل فن، میتواند بخش عمدهای از گرایش به برنامههای ماهوارهای را کاهش دهد.پذیرش این فرض که شبکههای ماهوارهای یک سره درجهت تخریب مبانی اخلاقی و فکری ما تنظیم شدهاند، به همان اندازه سادهنگری است که انفعال کامل در قبال آنها. بخشی ازتاثیرهای این پدیده بر شرایط اجتماعی ما محصول ارتباط اجتناب ناپذیر آن و بخش دیگر، محصول اهداف استراتژیک غرب و عناصر خود فروخته است.انفعال بخشی از نیروهای متدین ما نسبت به اهمیت پدیده های ارتباط جمعی از جمله ماهوارهها و بی تفاوتی نسبت به اتخاذ راهکارهای اساسی، بدون توسل به اهرمهای قانونی، از جمله ممنوعیت و یا محدودیت، زمینه را برای ادامه روند بلاتکلیفی مدیریت کلان اجتماعی در مقابله عقلانی با این پدیده تشدید میکند. منبع:www.hawzah.net
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]