تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805112142




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني(3)
شاه و گدا در ادبيات منظوم عرفاني(3) نويسنده: رجب توحيديان - در بعد ديگري از اشعار عرفاني، روندگان راه حق خطاب به معشوق و جانان مي گويند که: اي معشوق اگر به ما عنايتي کرده و به زبان تو جاري شود که ما بنده و گداي درگاه تو هستيم، در واقع ما اين گدايي را شاهي و سلطنت حقيقي فرض کرده و به ملک و پادشاهي مجازي عالم اعتنايي نمي کنيم: 1- روزي گداي کوي خوان که بنده را اين سلطنت بس است که گويي گداي ماست (خواجو، ص391)2- خواجو که خاک پاي گدايان کوي تست شاهي کند گرش تو بگويي گداي ماست (خواجو، ص392)3- جاودان پادشه شود عطار گرتو گويي که: تو گداي مني (عطار، ص441)4- ملک دنيا همه با همت سعدي هيچ است پادشاهيش همين بس که گداي تو بود (سعدي، غ299)5- هيچ داني که مرا دولت شاهي ز کجاست به زبان تو گذشته است، که درويش مني (عماد فقيه، ص270)6- چه التفات نمايد به سلطنت ناصراگر رود به زبانت که اوگداي من است (ناصر بخارائي، غ87)- مورد ديگري که جزو اصول اساسي و پايه گذار عرفان اسلامي به شمار مي آيد اين است که بندگان و گدايان راه عشق، درويشي و گدايي در دوست را بر شاهي و سلطنت عالم ترجيح داده و آن را به پادشاهي نفروخته و هزار بار بهتر از دولت حضرت سليمان مي دانند و مخاطبان راه را به اين نکته مهم دعوت مي کنند که تعويض گدايي در جانان با سلطنت خلاف راه حقيقت است. 1- زين سپس ما و گدايان سر کوي غمت که گدايي درت ملکت سلطان ارزد (خواجو، ص415)2- گدايي در جانان به سلطنت مفروش کسي ز سايه ي اين در به آفتاب رود؟ (حافظ، غ221 ب5)3- داني که چيست دولت ديدار يار ديدن در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن (حافظ، غ392ب1)4- درويش فقيرم و نخواهيم اميري ولله که به شاهي نفروشيم فقيري (شاه نعمت الله، غ1479ب1)5- گدايي در جانان (ملال) بيدل را هزار بار به از دولت سليمان است (ملال ذرکي، ص38)6- به تخت سلطنت خاک درش را کي دهم قاري گداي کوي جانان دولت روي زمين دارد (قاري عبدالله، ص256)7- گرعارفي بدان که گدايي به کوي فقر بهتر بود ز سلطنت و ملک کيقباد (اسيري لاهيجي، غ245 ب5)8- کسي که بر در او دولت گدايي يافت کجا به شاهي عالم دهد گدايي را (اهلي شيرازي، ص412)9- گر چه درويشم ولي از يمن سلطاني عشق پيش چشمم با گدايي ملک سلطان هيچ نيست (طرب،ص537)10- ما گدايان شرف از خاک درت يافته ايم آستانت نفروشيم به تخت شاهي (همام تبريزي، غ214ب6)- از جمله موارد مهم ديگري که در عرفان و ادبيات عرفاني، از ارزش و جايگاه ويژه اي برخوردار بوده و بهتر از موارد ديگر عرفاني، ما را به سر منزل مقصود رهنمون مي شود، آن است که شاهان و اهل شوکت و شأن را به کوي عشق راهي نيست و تنها گدا و درويش وارسته دست از جان شسته و سرمست از باده پير مغان است که اجازه ي ورود به کوي عشق را دارد. چون در کوي عشق به ظاهر افراد ارزشي قائل نشده بلکه تنها سيرت و باطن را در نظر مي گيرند و در آنجا اظهار عجز و درماندگي شرط است نه اظهار شوکت و شأن و مرتبه. و در آنجا است که گدا به مرحله ي پادشاهي نايل مي شود و پادشاه به مرحله گدايي تنزل پيدا مي کند: 1- اين وادي عشق است نه جولانگه شاهان اينجاست که بخشند شهي را به گدايي (نشاط اصفهاني، غ272 ب6)2- حلقه بر در زن و دلخوش کن و نوميد مباش گر ببندند به شاهان به گدا بگشايند (وصال، غ511 ب4)3- در خور عشق تو نيست صاحب جاه و جلال محرم اين درد کيست مرد فقير گدا (پير جمال اردستاني، غ5 ب2)4- در کوي عشق شوکت شاهي نمي خرند اقرار بندگي کن و اظهار چاکري (حافظ، غ451 ب2)5- عشق را نازم که چون بر تخت استغنا نشست کرد کشکول گدايي کاسه ي فغفور را (جوياي تبريزي، ص57)6- عشق مي ورزي نخست از سر برون کن خواجگي شاه اگر در کوي عشق آيد در اين صورت گداست (شاه نعمت الله، غ176ب4)7- مملکت شاه عشق جز دل درويش نيست دل بطلب کائنات مملکتي بيش نيست (صفاي اصفهاني، غ17ب1)8- ذوق عيشي که بدان دست سلاطين نرسد از وصالت من درويش گدا يافته ايم (نيسمي، غ179 ب5)9- گر صحبت فقيري جويد عجب نباشد بسا عشق در نگنجد سلطاني و گدايي (همام تبريزي، غ219 ب6)10- در غلاميت ما را فر سلطنت دادند خادم تو خسرو گشت بنده ي تو سلطان شد (فروغي، ص137)- در مرحله اي ديگر از عرفان و ادبيات عرفاني، عرفا و درويشان کوي عشق، که با پشت سرگذاشتن ناملايمات و دشواريهاي راه حقيقت، افتخار گدايي آستان جانان و ميکده عشق را نصيب خود کرده و به مقام فقر و غناي حقيقي نايل شدند، به شخص مورد خطاب خود که بهره اي از عرفان و عشق نبرده و از عالم درويشان واقعي هيچ اطلاعي ندارد مي گويند که: ما را به چشم ظاهر مبين بلکه ما را به چشم باطن بنگر که در عين درويشي و داشتن ظاهري ژوليده، سلطاني عالم را نصيب خود کرده و حتي به مقامي رسيده ايم که مورد رشک و حسادت سلاطين نيز واقع شده ايم: 1- گرچه بي سامان نمايد کار ما سهلش مبين کاندرين کشور گدايي رشک سلطاني بود (حافظ، غ218ب6)2- مبين حقير گدايان عشق را کاين قوم شهان بي کمر خسروان بي کلهند (حافظ، غ201 ب4)3- گر به صورت گداي اين کوييم بصفت بين که ما چه سلطانيم (غزليات شمس، غ1767 ب5)4- مکن به چشم حقارت نظر به درويشان که بي نياز جهانند اگر تهي دستند (هاتف، غ32 ب4)5- بملک فقر و معني پادشاهيم بصورت گر فقيريم و گدائيم (اسيري لاهيجي، غ351 ب10)6- بحقارت منگر سوي من خاک نشين گر چه مورم بنظر ملک سليمان دارم (طرب،ص593)7- پيش رندان به ادب باش که اين سرمستان صورت بندگي و سيرت شاهي دارند (اهلي شيرازي، غ744 ب2)8- تا ما گداي اين گذر و خاک اين دريم ما را گدا مگوي که شاه مظفريم (عبدالحسين نصرت، ص155)- ابيات ديگر عرفاني که شور و حال خاصي در آنها جلوه گري مي کند، ابياتي هستند که در آنها ديگر نشانه اي از غرور و تکبر سلطاني و عجز و درماندگي درويشي و ذلت خواهش ديده نمي شود بلکه گدايان و درويشان راه عشق به چنان مقام و جايگاهي رسيده اند که سلاطين که زماني بر درويشان فخر مي فروختند، به عجز و ناتواني خود در برابر عزت نفس و مناعت طبع و فقر معنوي ايشان اقرار کرده و هم صحبتي و خلوت درويش را با جان و دل آرزو مي کنند. در اينجا ديگر گدايان هستند که به پادشاهان توجهي نداشته و از هم صحبتي با آنان اظهار ننگ مي کنند و آنان را در جمع خود بيگانه ي گدا به حساب مي آورند که از عالم ايشان خبر ندارند: 1- قدمي نه به خلوت درويش پادشه همدم گدا درياب (شاه نعمت الله، غ94 ب3)2- فقر ما تاج سلطنت بخشند شاه عالم گداي ما باشد (شاه نعمت الله، غ56 ب2)3- چه عجب اگر گدايي ز شهي عطا بجويد عجب اين که پادشاهي ز گدا کند گدايي (غزليات شمس، غ2839ب10)4- گذشت از سر سلطاني و شد بنده درويش شه ار ديد فر مملکت فقر و فنا را (صفاي اصفهاني، غ10ب10)5- باز شد با هر گدايي همنشين پادشاهي کو ز شاهان عار داشت (ملاهادي سبزواري، ص66)6- سلطان خبر ندارد از حال نعمت الله اسرار پادشاهي مرد گدا چه داند؟ (شاه نعمت الله، غ601 ب7)7- مطرب آوازه در انداخت که شاهان جهان منزل امروز به مأواي گدايي کردند (ناصر بخارائي، غ288 ب3)ابيات و اشعاري که در اين نوشتار بعنوان شواهد و نشانه هايي از تجليگاه «شاه و گدا» در عرفان و ادب عرفاني تقديم دوستداران آن گرديد اندکي از بسيار و قطره اي از درياست که به ذکر همين مقدار بسنده شده، اميد است که اهل علم و استادان فن بر اين نوشتار که سراپا عيب و نقص است کريمانه نگريسته و بر کاستي ها و نواقص آن قلم عفو و بخشش کشند. نتيجه با تفکر و تعمق در ادبيات عرفاني به ويژه اشعاري که موضوع «شاه و گدا» در آن مورد بررسي واقع گرديده، اين نتيجه بر ماحاصل مي شود که عارف و سالکي که مي خواهد در وداي عشق و حقيقت پانهاده و به مقام وصال ابدي و عرفان خواهانه دست يابد بايد درويشانه و از سر نياز، به همه چيز و همه کس پشت پا زده و تنها از درگاه سلطان عشق گدايي کند و به مقام پادشاهي در کشور عرفان نايل شود و نيز بايد در ديده ي حق بين او ميان شاه و گدا و ديگر موجودات اين عالم هيچ تقدم و تضادي نسبت به يکديگر وجود نداشته و تمامي موجودات عالم را مظهر اسما و صفات الهي و تجليگاه عشق معشوق ازلي در آينه آفرينش بداند چون در نظر عشق ميان موجودات نه تنها اختلافي نيست بلکه نواي «وحدت در عين کثرت» را سر مي دهند: عشق است و بس که در دو جهان جلوه مي کند گاه از لباس شاه و گه از کسوت گدامنابع: 1- اردستاني، پيرجمال، ديوان، تحقيق و بررسي دکتر ابوطالب مير عابديني، انتشارات روزنه، چاپ اول، 1376.2- اسيري لاهيجي، شارح گلشن راز، ديوان اشعار و رسائل، به اهتمام دکتر برات زنجاني، موسسه مطالعات اسلامي، دانشگاه مک گيل شعبه ي تهران، 1357.3- اشرف زاده، رضا، پيغام اهل راز، بخش 1، شرح 60 غزل از حافظ شيرازي، براساس ديوان حافظ چاپ قزويني، انتشارات اساطير، چاپ اول، 1381.4- اشرف زاده، رضا، آب آتش فروز، گزيده ي حديقه سنائي غزنوي، انتشارات جام، چاپ دوم، 13755- اميري فيروز کوهي، ديوان، غزليات و قصائد، به جمع و تدوين و شرح و تعليق: دکتر امير بانوي مصفا، جلد اول، سال 1354.6- اوحدي اصفهاني، معروف به مراغي، کليات، تصحيح و مقابله و مقدمه: سعيد نفيسي، انتشارات امير کبير، سال 1340.7- اهلي شيرازي، کليات اشعار، به کوشش حامد رباني، انتشارات کتابخانه سنايي، فروردين 1344.8- بخارائي، ناصر، ديوان اشعار، از سخنوران قرن هشتم هجري، با مقدمه و شرح و احوال و حواشي دکتر مهدي درخشان، انتشارات بنياد نيکوکاري نورياني، آبان 1353.9- بهار، محمدتقي «ملک الشعرا» ديوان اشعار، جلد دوم، مثنويات، غزليات، قطعات، رباعيات، دو بيتي ها، مطايبات، اشعار به لهجه ي مشهدي، تصنيف ها، به کوشش: چهرزاد بهار، انتشارات توس، بهار 1380.10- جامي، نورالدين عبدالرحمن متضمن تحقيقات در تاريخ احوال و آثار منظوم و منشور خاتم الشعراء نورالدين عبدالرحمن جامي، به کوشش: علي اصغر حکمت، انتشارات طوس، تابستان 1363ص233.11- جويا، تبريزي، ديوان، به کوشش پرويز عباسي داکاني، انتشارات برگ، چاپ اول 1378.12.حافظ شيرازي، خواجه شمس الدين محمد، ديوان غزليات، به کوشش دکتر خليل خطيب رهبر، انتشارات صفي عليشاه، چاپ شانزدهم 1374.13.حافظ، منصور، ديوان، به اهتمام سيد احمد بهشتي شيرازي، انتشارات روزنه، چاپ اول 1378.14.حزين لاهيجي، ديوان به تصحيح: ذبيح الله صاحبکار، نشر سايه، چاپ اول، 1378.15.خاقاني شرواني، ديوان، به کوشش دکتر ضياءالدين سجادي، انتشارات زوار، چاپ سوم، 1368.16.خواجوي کرماني، ديوان اشعار، به اهتمام و تصحيح: احمد سهيلي خوانساري، انتشارات پاژنگ، چاپ دوم 1369.17.دهخدا، علي اکبر، لغت نامه، زير نظر محمد معين، تهران اسفند 1337.18.ذاکري، مصطفي، متخلص به ذاکر، کرشمه وصال، شامل غزليات و برخي از اشعار ديگر، انتشارات «ما» چاپ اول، بهار 1377.19.رهي معيري، ديوان کامل، سايه ي عمر، آزاده، انتشارات افسون، چاپ دوم، 1380.20. رياضي يزدي، سيد محمد علي، ديوان اشعار به اهتمام: سيد محمود رستگار، انتشارات انجمن کتابخانه هاي عمومي اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي يزد، چاپ اول بهار 75.21. سبزواري، حاج ملاهادي، (اسرار )، ديوان اشعار و شرح زندگاني، با مقدمه استاد علي فلسفي، به کوشش: احمد کرمي، انتشارات تالار کتاب، چاپ اول، 1375.22.سجادي، سيد جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، انتشارات کتابخانه ظهوري، 1350.23.سعدي، بوستان (سعدي نامه)،تصحيح و توضيح غلامحسين يوسفي، انتشارات خوارزمي، چاپ پنچم 1375.24.سعدي، متن کامل کليات سعدي، محمدعلي فروغي (ذکاءالملک)مقدمه و شرح حال: استاد جلال الدين همايي، حواشي: محمود علمي «درويش» انتشارات جاويدان، چاپ اول 1374.25.سليماني، قهرمان و شعردوست علي اصغر، بوي جان، گزيده اشعار کمال خجندي و شهريار، ناشر مجمع بزرگداشت شيخ کمال خجندي، چاپ اول 1375.26.سنائي غزنوي، ديوان، به سعي و اهتمام: مدرس رضوي، انتشارات ابن سينا، خرداد 1341.27.شاه نعمت الله ولي، ديوان، مشتمل بر غزليات و ترجيع بند ها و قصايد و سؤال و جوابها و مثنويها و رباعيها و دو بيتي ها و مفردات، انتشارات علم، چاپ اول 1382.28.شهريار، سيد محمدحسين، ديوان، انتشارات زرين و نگاه، چاپ سيزدهم 1372.29.شهرياري (بهرامي (،توران، ديوان توران، انتشارات «ما» چاپ اول 1379.30.شيرين مغربي، محمد، ديوان، به تصحيح و اهتمام: دکتر لئونارد لوئيزان، متن انتقادي با مقدمه، حواشي و فهرست اصطلاحات عرفاني، انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران، تهران 1372.31.صائب تبريزي، ديوان به کوشش: دکتر محمد قهرمان، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ سوم 1375.32. صفاي اصفهاني، ديوان، به اهتمام و تصحيح: احمد سهيلي خوانساري، انتشارات اقبال، تهران 1337.33.صفي عليشاه، حاج ميرزا حسن، ديوان شامل: قصايد، غزليات، ترجيعات رباعيات، همراه با مثنوي بحرالحقايق، به کوشش منصور مشفق، با مقدمه: دکتر تقي تفضلي، انتشارات صفي عليشاه، چاپ اول 1379.34.طالب آملي (ملک الشعراء)، کليات اشعار، به اهتمام و تصحيح و تحشيه طاهري شهاب، انتشارات کتابخانه سنايي، ساري 1346.35.طرب بن هماي شيرازي اصفهاني (1276- 1330)، ديوان طرب، با مقدمه و حواشي جامع ديوان: استاد جلال الدين همايي، انتشارات کتابفروشي فروغي، تهران 1342.36.عراقي، فخرالدين ابراهيم همداني، کليات ديوان، حواشي و تعليقات از: م.درويش، به اهتمام: غلامرضا قيصري، انتشارات جاويدان 37.عطار، فريدالدين، ديوان، مقدمه و تصحيح اسماعيل شاهرودي (بيدار)، انتشارات فخر رازي، چاپ چهارم: 1375.38.فروزانفر، بديع الزمان، احاديث و قصص مثنوي، ترجمه کامل و تنظيم مجدد: حسين داودي، انتشارات اميرکبير، چاپ اول: 1376.39.فروغي بسطامي، غزليات، با مقدمه شاعر بزرگ معاصر رهي معيري، به اهتمام: منصور مشفق، بنگاه مطبوعاتي صفي عليشاه، چاپ سوم1354.40.فقيه کرماني، خواجه عمادالدين علي معروف به عماد کرماني، ديوان قصايد و غزليات، به تصحيح: رکن الدين همايونفرخ، انتشارات ابن سينا چاپ اول: 1348.41.فياض لاهيجي، ديوان، اهتمام و تصحيح: ابوالحسن پروين پريشانزاده، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ اول: 1369.42.قاري عبداله (ملک الشعراء)، غزليات، به اهتمام: دکتر عفت مستشارنيا، نشر عرفان، چاپ اول: 1379.43.قرشي، غلامحسين، ديوان غزال، انتشارات تالار کتاب، چاپ اول: 1380.44.کليم کاشاني، طالب، کليات به تصحيح و مقدمه و تعليقات: مهدي صدري، نشر همراه، چاپ اول 1376.45.گرگاني، رجبعلي، ديوان سرمست، به کوشش: احمد کرمي، انتشارات «ما» چاپ اول: 1379.46. مظفرشيرازي، ديوان، با مقدمه و بازنگري: دکتر منصور رستگار فسايي، انتشارات کوير،چاپ دوم: 1372.47.معارف، حکيم سيد عباس، ديوان معارف شامل: مثنوي، غزليات، قصيده و رباعيات، چاپ اول: 1382.48.ملال ذرکي، ميرزا احمد، ديوان، شاعري از خطه ي چهارمحال بختياري، به اهتمام مصطفي ملال ذرکي (نوه ي شاعر)،انتشارات گلبن، چاپ اول: 1379.49.مولانا جلال الدين محمد بلخي، کليات ديوان شمس تبريزي، شامل غزليات، قصايد، رباعيات و فرهنگنامه مشتمل بر کليه ابيات شمس، با مقدمه و تصحيح: محمد عباسي، نشر طلوع، چاپ هشتم: 1376.50.نسيمي، عمادالدين، زندگي و اشعار به کوشش: يداله جلالي پندري، نشرني، چاپ دوم: 1382.51.نشاط اصفهاني، ديوان مقابله و تصحيح و مقدمه از: دکتر حسين نخعي، انتشارات نگاه چاپ سوم: 1379.52.نصرت، عبدالحسين (منشي باشي)،ديوان اشعار، ناشر: عبدالرضا نصرت، سال 1347.53.نورعليشاه اصفهاني، ديوان، به سعي: دکتر جواد نوربخش، انتشارات خانقاه نعمت اللهي، تهران، آذر ماه 1349.54.وحشي بافقي، کليات ديوان، مقدمه استاد سعيد نفيسي، حواشي: محمود علمي (درويش)، انتشارات جاويدان، چاپ هفتم: 1377.55.وصال شيرازي، ديوان کامل، جلد 2، غزلها و مثنويهاي شيرين و فرهاد و بزم وصال، به تصحيح و تنظيم: دکتر محمد طاووسي، استاد دانشگاه شيراز، انتشارات نويد شيراز، چاپ اول 1378.56.وفائي شوشتري، ديوان، مقدمه و تعليقات و ويرايش، آذرنگ، انتشارات به نگار چاپ اول: 1379.57.هاتف اصفهاني، ديوان، شرح احوال هاتف از شادروان عباس اقبال آشتياني، انتشارات نگاه، چاپ دوم: 1375.58.همام تبريزي، ديوان، به تصحيح: دکتر رشيد عيوضي، نشر صدوق، چاپ دوم: 1370.
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 836]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن