واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گدایی در جانان به سلطنت مفروش
بسم الله الرحمن الرحیماگر از ما بپرسند که آرامش با چه چیزی به دست میآید؟ اولین پاسخی که میدهیم٬ ذکر خداست. و مهمترین دلیلی که برای حرفمان اقامه میکنیم٬ آیه شریفه «الا بذکر الله تطمئن القلوب» (1) است.از طرفی هم این مساله را میدانیم که یاد خدا در زندگی ما پررنگ نیست و علت آن هم٬ تشویش ها و ناآرامی های درونی ماست. امروز یکی از راهکارهای مهم برای (اطمینان) و ایمان را مورد بررسی قرار میدهیم: كمال ایمان (اطمینان) است. نور ایمان كه قوى شد، دنبالش اطمینان در قلب حاصل مىشود. و تمام اینها غیر از علم است. ممكن است عقل شما به برهان چیزى را ادراك كند، ولى قلب تسلیم نشده باشد و علم بیفایده گردد. مثلا شما به عقل خود ادراك كردید كه مرده نمىتواند به كسى ضرر بزند و تمام مردههاى عالم به قدر مگس حس و حركت ندارند و تمام قواى جسمانى و نفسانى از او مفارقت كرده، ولى چون این مطلب را قلب قبول نكرده و تسلیم عقل نشده شما نمىتوانید با مرده شب تاریك به سر برید.كمال ایمان (اطمینان) است. نور ایمان كه قوى شد، دنبالش اطمینان در قلب حاصل مىشود.ولى اگر قلب تسلیم عقل شد و این حكم را از او قبول كرد، هیچ این كار براى شما اشكالى ندارد. چنانچه بعد از چند مرتبه اقدام قلب تسلیم شده دیگر باكى از مرده نمىكند. پس، معلوم شد كه تسلیم، كه حظ قلب است، غیر از علم است، كه حظ عقل است. ممكن است انسان به برهان عقلى اثبات صانع تعالى و توحید او و یوم معاد و دیگر از عقاید حقه نماید، ولى این عقاید را ایمان نگویند و او را مؤمن حساب نكنند، و در جمله كفار یا منافقین یا مشركین باشد. منتها امروز چشم دل شما بسته است و بصیرت ملكوتى ندارید، این چشم ملكى ادراك نمىكند، وقتى كشف سریره شد و سلطنت حقه الهیه بروز كرد و طبیعت خراب شد و حقیقت به پا گردید، ملتفت مىشوید مؤمن به خدا نبودید، و این حكم عقل به ایمان مربوط نبود. تا لا إله إلا اللّه با قلم عقل بر لوح صافى قلب نگاشته نشود، انسان مؤمن به وحدت خدا نیست. و وقتى این كلمه طیبه الهیه در قلب وارد شد. سلطنت قلب با خود حقّ تعالى مىشود، و دیگر انسان كس دیگر را مؤثر در مملكت حق نمىداند و از كسى دیگر متوقع جاه و جلال نیست و منزلت و شهرت را پیش دیگران طالب نمىشود، پس قلب ریا كار و سالوس نمىشود.پس اى عزیز، براى یك خیال باطل، یك محبوبیت جزئى بندگان ضعیف، یك توجه قلبى مردم بیچاره، خود را مورد سخط و غضب الهى قرار مده،اگر فطرت توحید از دست رفت، كه فطرة اللّه است، و به جاى آن شرك و كفر جایگزین شد، دیگر شفاعت شافعین نصیب انسان نشود، و انسان مخلد در عذاب است - آن هم چه عذابى؟ عذابى كه از قهر الهى و غیرت ربوبى بروز كند. پس اى عزیز، براى یك خیال باطل، یك محبوبیت جزئى بندگان ضعیف، یك توجه قلبى مردم بیچاره، خود را مورد سخط و غضب الهى قرار مده، و مفروش آن محبتهاى الهى، آن كرامتهاى غیر متناهى، آن الطاف و مراحم ربوبیت را به یك محبوبیت پیش خلق كه مورد هیچ اثرى نیست و از او هیچ ثمرى نبرى جز ندامت و حسرت. وقتى دستت از این عالم كوتاه شد، كه عالم كسب است، و عملت منقطع گردید، دیگر پشیمانى نتیجه ندارد و رجوع بیفایده است. منبع:(1). رعد٬ 28.چهل حدیث امام خمینی.تهیه و فرآوری: محمد حسین امین، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]