تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 8 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802467526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. رسالت: ناسازه عامدانه اقتصادي«ناسازه عامدانه اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه‌ رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛ اجراي طرح تحول اقتصادي به عنوان اصلي ترين مسئله کشور در زمره آن دسته از اقدامات بزرگي است که به خاطر جغرافياي اجراي آن، متوليان و متصديان اجرا، حجم گسترده، عمق تاثير، موانع و عوامل کاهنده سرعت و قدرت آن و ... کنشها، واکنشها و برهمکنش هاي قابل توجهي را در پي دارد.يکي از چالش ها در مسير اجراي اين طرح بزرگ فتنه اقتصادي است که با هدايت دشمن در خارج از مرزها و دنباله روي اذناب جاهل آن در داخل پيگيري مي شود.از چند ماه گذشته بيش از 200 سايت و پايگاه اطلاع رساني داخلي و خارجي به طور سازمان يافته اي عليه هدفمند شدن يارانه ها فعاليت مي کنند. موسسات آمريکايي و اروپايي طي يک سال گذشته 700 نظر سنجي را در شهرهاي مختلف ايران در زمينه هدفمند کردن يارانه ها انجام داده اند. رسانه هاي فارسي زبان ديداري و شنيداري غرب به طور معمول ساعاتي را در روز به فضاسازي عليه اجراي اين طرح با توسل به آخرين تکنيک هاي رسانه اي مي پردازند. اين رسانه ها اگر چه تلاش مي کنند ژستي بي طرف و خير خواه را به مخاطب خود القا کنند اما در قفا مي کوشند ضمن بي اعتماد سازي مردم نسبت به متوليان اجراي طرح و بزرگ نمايي شدت و حدت تحريم هاي اقتصادي غرب عليه ايران به احساس "محروميت" در بين شهروندان ايراني دامن بزنند.‏اين تلاش هدفمند دشمن در قالب الگوي "تد رابرت گر" پيرامون "احساس محروميت نسبي" صورت مي پذيرد. به زعم رابرت گر احساس محروميت زماني به وجود مي آيد که بين انتظارات مردم و امکانات تعادل وجود نداشته باشد. در اين شرايط شهروندان دچار احساس محروميت نسبي مي شوند. بدين ترتيب، محروميت نسبي نتيجه تفاوت درك شده ميان انتظارات ارزشي (خواسته ها) و توانايي هاي ارزشي (داشته هاي) افراد است . اما مهم اين است که چگونه مي توان به متغير رواني محروميت نسبي دست يافت؟ وي معتقد است که اين محروميت حتي شايد جنبه واقعي نداشته باشد اما مهم اين جاست که کنشگران ذي نفع احساس چنين محروميتي را در بين شهروندان به وجود بياورند. به باور "تد رابرت گر" اين محروميت در سه سطح قابل تحليل است.1- محروميت نزولي؛ زماني که مطالبات ثابت است اما منابع کم است.2- محروميت آرزويي؛ زماني که منابع ثابت است اما انتظارات به دلايل مختلف رو به افزايش است.3- محروميت فزاينده صعودي؛ در اين سطح تحليل هم انتظارات مرتب بالا مي رود و منابع نيز به خاطر عوامل داخلي و خارجي رو به کاهش است. در واقع محروميت فزاينده صعودي بر اثر فشارهاي اقتصادي داخلي و خارجي و افزايش انتظارات شهروندان صورت مي گيرد. بر اساس اين الگو اجراي طرح تحول اقتصادي به طور توامان با تحريم هاي اقتصادي منجر به افزايش فشارهاي اقتصادي به مردم و کاهش منابع اقتصادي در اختيار شهروندانمي شود. از سويي شعارهاي عدالت طلبانه دولت در چند سال گذشته و رويکرد محروميت زدايانه دولت احمدي نژاد باعث شده است انتظارات و مطالبات مردم روز به روز بالا تر برود.در اين سناريو دشمن چنانچه به موازات افزايش توقعات و مطالبات مردم، منابع و امکانات در اختيار آنها به وسيله عوامل داخلي مثل اجراي طرح هاي انقباضي يا تورم غير قابل مهار و يا اهرم هاي خارجي مانند تحريم کاهش پيدا کند و فشارهاي اقتصادي به شهروندان بيشتر شود، بسترها براي نارضايتي، اغتشاش و شورش فراهم مي شود. وي معتقد است در اين شرايط سازماندهي نارضايتي ها، توسعه شبکه هاي اجتماعي، اجماع دروني بين ناراضيان، کاهش هزينه هاي عمل و در نهايت کنشگران سياسي که به طور دائم به نارضايتي ها دامن بزنند و در تنور تقاضا بدمند مي تواند منجر به خشونت هاي سياسي گسترده و پيشبرد اهداف طراحان اين سناريو در داخل و خارج از کشور شود.شروع اين فتنه اقتصادي با تحريم هاي قطعنامه  1929 بود و غرب با اين کار به عوامل داخلي خود و رسوبات فتنه سال گذشته چراغ سبز نشان داد. غرب با اين پيام عملا خواستاربازسازي شبکه اجتماعي فتنه همزمان با آغاز طرح هدفمند کردن يارانه ها شد. رابرت گر معتقد است در اين سناريو هماهنگي بين اهرم هاي خارجي و عوامل داخلي بسيار ضروري است. به موازات اين اهرم خارجي در چند ماه گذشته به توقعات و انتظارات مردم نيز توسط عوامل داخلي و رسانه هاي خارجي دامن زده شد. طي چند ماه گذشته گزارشات متعددي از ارتباط عناصر گروهک تروريستي منافقين با محيط هاي کارگري به منظور افزايش مطالبات دريافت شده است. سران فتنه نيز اگر چه سکوت کرده اند و کمترين واکنشي به تحريم هاي قطعنامه 1929 نشان ندادند اما مترصد فرصتند تا با بزرگنمايي کوچکترين اتفاقات در اجراي اين طرح نقش کنشگر فعال در الگوي رابرت گر را بازي کنند. آنها معتقدند مي توان در خلال اجراي طرح هدفمند شدن يارانه ها شمال شهر را به جنوب شهر پيوند زد و يقه سفيدان را با يقه چرک ها آشتي داد. در فتنه اقتصادي آنها براي لشگر کشي خياباني چشم به تمام اقشار و طبقات اجتماعي دوخته اند. ‏البته واکاوي اين چالش و واکنش فتنه آميز معارضين داخلي و خارجي که به تعبير مقام معظم رهبري تا پايان اين دولت دست از دشمني و معارضه بر نمي دارند به معناي ناديده گرفتن کنش ها و اندرکنشهاي پر قدرت اين طرح بزرگ نيست.مهمترين عوامل پيش برنده اين طرح توافق نخبگي بالا و مشارکت گسترده مردمي است که تمام نظرسنجي ها حکايت از آن دارد. بنا بر يک نظرسنجي معتبر بيش از 70 درصد اساتيد دانشگاه هاي تهران موفقيت اجراي اين طرح را توسط دولت کنوني پيش بيني کرده‌اند. در اين نظرسنجي قريب به 80 درصد دانشجويان تهران نيز از موفقيت طرح گفته اند اما درصد قابل توجهي از دانشجويان و اساتيد از اخلال فتنه گران در اجراي اين طرح ابراز نگراني نموده اند.‏واقعيت اين است که امروزه امنيت ملي يک کشور با موضوعات اقتصادي در هم تنيده است. امروزه چالشهاي اقتصادي ارتباط گسترده و وسيعي با موضوعات امنيتي دارد. اگر چه همه خيرخواهان به اين مهم اذعان دارند که طرح تحول اقتصادي يک گام بزرگ در درمان بيماري هاي چند دهه گذشته اقتصاد ايران است و قرار نيست اتفاق خاصي در زندگي مردم رخ دهد اما در عين حال بايد مراقب فتنه اقتصادي دشمن و دامن زدن به فشارهاي اقتصادي محتمل اعم از واقعي و ذهني بود.امروز هر اخلالي در مسير هدفمند شدن يارانه ها اقدام عليه امنيت ملي تلقيمي شود و اقدام فتنه گران با برهمکنش و پاسخ هاي محکمي از جنس نهم دي روبرو خواهد شد. انحصارطلبي يا احتكار كالاهاي اساسي،قاچاق كالا از داخل به خارج و برعكس، دامن زدن به  فضاي نگراني در ميان مردم، شايعه‌پراكني از طريق رسانه‌هاي داخلي و خارجي، سنگ‌اندازي در مسير تهيه نيازهاي كشور، گران فروشي و تخلف از قيمت هاي اعلام شده، بزرگنمايي تحريم هاي اقتصادي، فرار مالياتي و استنکاف از تاديه ديون بانکي، ... و جملگي هر ناهنجار و ناسازه عامدانه اقتصادي که در شرايط حساس کنوني منجر به اخلال در مسير هدفمند شدن يارانه ها گردد و کوچکترين فشاري به مردم وارد نمايد عملا اقدام عليه امنيت ملي تلقي مي شود و به نظر نمي رسد در قبال آن مانند گذشته رواداري بجا باشدمردم سالاري:مقابله با جعل نام خليج فارس يکبار براي هميشه«مقابله با جعل نام خليج فارس يکبار براي هميشه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد4708:01 ق.ظ 2010/11/1451ف5بعضي مسايل اندک اندک براي مان تبديل به عادت مي شود و ترک عادت هم که کاري است مشکل. اما مبادا در مورد مسايلي که با حاکميت و منافع ملي ما ارتباط مستقيمي دارد شاهد ايجاد عادت باشيم. ادعاهاي اماراتي ها در مورد جزاير سه گانه ايراني يا نام بردن از نام مجعول براي خليج فارس که در تمامي کتب تاريخي هم به عنوان خليج فارس ثبت شده، اگر چه طي سالهاي اخير، بارها تکرار شده اما هيچگاه براي ايرانيان تبديل به عادت نشده و هربار که شاهد سو»استفاده اعراب از اين موضوعات بوده ايم، خيزش عظيمي از سوي ايرانيان در عرصه هاي مختلف رخ داده تا نشان  دهند که ايرانيان در پاسخ به اين ادعاي دروغ، جدي و مصمم هستند.اما نام بردن از نام مجعول براي  خليج فارس درافتتاحيه بازي هاي آسيايي گوانگجو در چين، آن هم در اجتماع عظيم ورزشکاراني از تمامي کشورهاي آسيايي و در شرايطي که براساس آمار موجود، نزديک به 2 ميليارد نفر در سراسر جهان از طريق تلويزيون شاهد مراسم افتتاحيه بودند، موضوع جديدي است که يک پيام مهم براي ما دارد: اگرچه استفاده از نام مجعول براي خليج فارس براي ايرانيان هيچگاه عادت نشده- و البته تبديل به عادت هم نخواهد شد- اما متاسفانه بهره گيري از اين نام جعلي اندک اندک فراگيرتر مي شود و در ميداني فراگير و در منظر دوميليارد نفر،  از اين نام جعلي استفاده مي شود.اما واکنش مسوولا ن ورزش کشور که در مراسم افتتاحيه حضور داشتند، در نوع خود عجيب و انتقادبرانگيز است.آنها به نشانه اعتراض، مراسم را ترک مي کنند و پس از مدتي گويا با توضيح و عذرخواهي مسوولا ن برگزاري بازيها به محل استقرار خود باز مي گردند و بعد هم قرار مي شود اعتراض مکتوب خود را به مسوولا ن ارايه دهند و اعتراض خود را از طريق دستگاه ديپلماسي کشور هم پيگيري کنند اما آيا اين واکنش در مقابل اين جعل بزرگ، آن هم در مراسمي عظيم و پربيننده، کافيست؟ جالب اينجاست  که روزنامه ايران  به عنوان ارگان رسمي دولت،  درصفحه اول نه تنها به اين موضوع واکنشي  نشان نداد بلکه  يکي از تيترهاي صفحه اول  خود را به «افتتاح با شکوه بازي هاي آسيايي» اختصاص داد.بعيد مي دانم هيچ يک از ايرانيان علا قمند به کشور و منافع ملي خود، اين واکنش را کافي بدانند. موضوع، به هيچ وجه ساده و پيش پاافتاده نيست که با يک عذرخواهي ساده رفع شود. موضوع زير سوال بردن يک نام تاريخي، و جعل عنواني است که با تاريخ، تمدن، فرهنگ و منافع ملي کشور ما پيوندي ديرينه دارد.پرسش من از مسوولا ن محترم ورزش کشور اين است: چه اتفاقي درمورد زير سوال بردن حاکميت و منافع ملي کشور ما بايد رخ د هد تا شاهد موضع گيري قاطع و برخورد شديدي از مسوولا ن کشور باشيم؟ آيا نبايد در خلا ل همين بازي ها، اعتراض ايران به جعل نام خليج فارس به گوش جهانيان برسد تا تمام مردم جهان بدانندکه نام واقعي اين خليج، خليج فارس است؟ آيا نمي شد مسوولا ن برگزاري بازيها را تهديد کرد و با کنار کشيدن کليه اعضاي تيمهاي ورزشي ايران از بازي هاي آسيايي و تحريم اين مسابقات، پيام قاطعي در مورد نام خليج فارس به همگان داد؟ مي گويند مسوولا ن ورزش ايران پس از عذرخواهي مسوولا ن برگزاري مسابقات حاضر شده اند ادامه مراسم افتتاحيه را از نزديک ببينند.اما آيا کسي از جهانيان از اين عذرخواهي آگاه شده است؟ عذرخواهي بدين معناست که مقامات رسمي برگزار کننده مسابقات و ميزبان بازي ها در مقابل خبرنگاران حاضر شوند وبابت اين اشتباه بزرگ، عذرخواهي کنند، نه آنکه درپستو، حرف ما را تاييد کنند و در عيان برخلا ف آن عمل کنند.مسوولا ن ورزش کشورمان که در مقابل اين خطاي بزرگ، کوتاه آمدند و بدون اقدام قاطع و تنها باپيگيري اقدامات کليشه اي رايج که تجربه نشان داده هيچگاه مثمرثمر نبوده- که اگر بود اين جعليات دوباره وچندباره تکرار نمي شد- بايد پاسخ دهند که کسب چند مدال از اين بازي ها ارزشي بيشتر از مقابله با جعل نام تاريخي خليج فارس داشت که با منافع ملي ايران پيوندي ناگسستني دارد؟ مردم ايران که براي حمايت از مردم مظلوم فلسطين که جزوسياست هاي کلا ن نظام است بارها از عدم رويارويي ورزشکاران ايراني با ورزشکاران رژيم صهيونيستي حمايت کرده اند، قطعا براي حفظ منافع ملي کشور در جلوگيري از جعل نام خليج فارس، حاضرند بازي هاي آسيايي را تحريم کنند تا نه تنها اعراب، بلکه ديگر کشورهايي که تبليغات دروغين اعراب و حاميانشان را در جعل نام خليج فارس باورکرده اند، يک بار براي هميشه دريابند که با اين موضوع نبايد به راحتي کنار بيايند چرا که حتي اگر مسوولا ن نيز اقدام قاطعانه اي انجام ندهند، مردم در مقابل اين جعل بزرگ، سکوت نخواهند کرد.اگر امروز در مقابل اين خطا سکوت کنيم، فردا و فرداها ديگر جايي براي اعتراض باقي نمي ماند چرا که اکنون آن 2 ميليارد نفري که مراسم افتتاحيه بازي هاي آسيايي را ديده اند و از اعتراض آرام مسوولا ن ايراني و عذرخواهي پنهاني مسوولا ن برگزاري بازي ها هم خبر ندارند، باور کرده اند که نام جعلي خليج فارس، واقعي است. تحريم بازي هاي آسيايي گوانگجو تا زمان اصلا ح اين اشتباه، نخستين گام است و گام دوم، اصلا ح اين خطا در مراسم اختتاميه بازي ها است.تنها ديدن نام زيباي خليج فارس در زمان برگزاري مراسم اختتاميه است که اندکي، از ناراحتي ايرانيان مي کاهد; هرچند که همه به خوبي مي دانيم بينندگان مراسم اختتاميه چنين مسابقاتي، همواره کمتر از مراسم افتتاحيه است. اگر مسوولا ن، امروز کاري نکنند، فردا در پيشگاه تاريخ و امروز در مقابل  ملت بايد پاسخگو باشند. كيهان:اعتماد و همراهي«اعتماد و همراهي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛با اتمام مرحله واريز يارانه هاي نقدي به حساب خانوارها، حالا نوبت به اصلاح قيمت ها در فاز جديد اجراي قانون هدفمندي يارانه ها رسيده است. براساس اعلام برخي منابع خبري، دولت قصد دارد در اين مرحله به اصلاح قيمت 7 حامل انرژي بنزين، گازوئيل، نفت سفيد، نفت كوره، گاز مايع، گازطبيعي و برق بپردازد.مسئولان دولتي گفته اند كه قيمت هاي جديد حامل هاي انرژي بطور همزمان اعلام شده و تنها چند ساعت مانده به آغاز رسمي اصلاح قيمت ها، امكان برداشت يارانه نقدي از حسابها ميسر خواهد شد. ظاهراً دولتمردان تصميم گرفته اند در سال اول آزادسازي قيمت ها، «آب» مصرفي خانوارها از اين قاعده مستثني شود.به هر حال هر چه به پايان آبان ماه نزديك تر مي شويم، شيب اجراي قانون هدفمندي يارانه ها تندتر شده و موتور دستگاه اجرايي كشور دور بيشتري به خود مي گيرد. در اين باره چند نكته گفتني است؛1-دهها هزار ساعت، كارشناسان اقتصادي دولت در طراحي طرح هدفمندي و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در بررسي و تصويب آن وقت گذاشته اند. اكنون تمامي مسئولان كشور و مردم شريف ايران اسلامي به اين «ضرورت» رسيده اند كه جراحي اقتصاد كشور و بازتوزيع عادلانه يارانه ها يكي از نيازهاي مبرم و حياتي كشور است. اما اگر بپذيريم كه در طراحي و بررسي اين طرح تمام جوانب خرد و كلان ديده شده و از هر حيث طرحي جامع و كامل است؛ باز اين 50 درصد مسأله بوده و 50 درصد ديگر اجراي صحيح آن است.دولتمردان بپذيرند كه در فقدان اطلاع رساني صحيح و اكتفا به كلي گويي ها و عدم آگاهي مردم از كم و كيف ماجرا مي تواند زمينه رشد شايعات و نفوذ انديشه هاي مسموم را فراهم كرده و بخشي از بدنه جامعه را آلوده كند. اجراي صحيح و بي نقص اين قانون و تحقق وعده هايي كه دولتمردان مبني بر تأمين رفاه، آسايش و امنيت معيشت و اقتصاد مردم از روز اول اجراي طرح داده اند، مي تواند شرايط رواني و اعتماد جامعه را متعادل و متناسب با اهداف طرح نمايد.وزير رفاه روز گذشته در جمع خبرنگاران تاكيد كرد؛ بيشتر منابع حاصل از اجراي قانون هدفمندي يارانه ها به سمت تأمين اجتماعي سوق پيدا مي كند. وي مي گويد: مردم بايد بدانند كه تمام مسير هدفمندسازي يارانه ها در جهت توانمند كردن اقشار مختلف كشور تدوين و تعبيه شده است. مردم اميدوارند دولت خدمتگزار و عدالت محور بتواند با همت و همدلي تمام مسئولان و ياري خود مردم به اهداف بلندي كه براي اين طرح پيش بيني كرده اند، دست پيدا كند.تجربه سهميه بندي بنزين ثابت كرد كه در اجراي اين قبيل طرحها بايد هم دولت و هم مردم به يكديگر «فرصت» كافي بدهند. همانطور كه دولت براي عملياتي كردن طرحهاي خود نياز به زمان دارد تا بتواند به اهداف از پيش تعيين شده برسد، مردم هم براي «تطبيق» خود با شرايط جديد نياز به زمان دارند.در طرح سهميه بندي بنزين چند ماه طول كشيد تا جامعه توانست خود را با اجراي اين طرح تطبيق دهد. در مورد اجراي قانون هدفمندي يارانه ها كه طرحي بسيار جامع تر و وسيعتر از سهميه بندي بنزين است، بطور طبيعي مردم زمان بيشتري براي تطبيق نياز دارند. در اين فاصله بايستي دولتمردان براي چالش هايي كه ايجاد مي شود برنامه داشته و تا جاي ممكن طرح را به گونه اي پيش ببرند كه كمترين فشار به مردم وارد شود و از سوي ديگر مردم نيز با سعه صدر و همدلي، سختي هاي احتمالي ناشي از اين مساله را تحمل كرده و دولت را در اجراي موفق تر طرح ياري نمايند.2- طبق آماري كه از سوي دولت اعلام شده، چيزي نزديك به 95 درصد از يارانه كشور به بخش انرژي تعلق مي گيرد. مصرف بي رويه و اسراف گونه در كشور ما به حدي است كه بين 3 تا 5 برابر ميانگين جهاني انرژي مصرف مي كنيم. يكي از علت هاي اجراي قانون هدفمندي يارانه ها همين مصرف بي رويه است. «اصلاح الگوي مصرف» به عنوان يكي از اهداف طرح ديده شده و دولت اميدوار است با اصلاح قيمت حامل هاي انرژي، شاخص «مصرف» را در كشور تعديل كرده و تحت كنترل درآورد.اما سوال اينجاست كه آيا در تحقق اين هدف بزرگ به غير از جنبه اقتصادي، ساير ابعاد اجتماعي و فرهنگي موضوع نيز ديده شده يا نه؟ به عبارت ديگر آيا گران شدن حامل هاي انرژي لاجرم به اصلاح الگوي مصرف منجر خواهد شد؟اگر بخواهيم به اين پرسش از زاويه عقل معيشت مردم و اقتصاد خانواده پاسخ بدهيم، جواب مثبت است چرا كه وقتي قرار است بابت مصرف بيشتر هزينه هاي بيشتري صورت پذيرد، قطعاً در ميزان مصرف مردم تاثيرگذاشته و علي القاعده بايد مصرف بهينه تري داشته باشند، اما مساله به همين جا ختم نمي شود. برخي از مولفه هاي مصرف در جامعه ما ريشه در «باورها» و «خرده فرهنگ»هايي دارد كه جداي از درست يا نادرست بودنشان، نقش مهمي ايفا مي كنند.باور و فرهنگ مردم كشور ما اين است كه «چراغ خانه مان روشن بماند» روشن بودن چراغ خانه براي ما به معناي وجود حيات و زندگي است. ما ايراني ها «نان را بركت سفره مي دانيم» و معتقديم بايد حتماً در سفره مان نان باشد و اگر روزي نبود آن را «نشانه» بي بركتي و رفتن روزي از خانه مان مي پنداريم. در باور مردم كشور ما «اجاق خانه بايد هميشه روشن و گرم باشد» اجاق گرم را موجب بركت خانه دانسته و در فرهنگ و افواه خودمان كسي را كه «ثمره» اي ندارد «اجاق كور» مي خوانيم.به نظر شما در اين شرايط، گران شدن برق و نان و گاز، بدون اينكه برنامه اي براي تغيير و اصلاح اين خرده فرهنگ ها داشته باشيم، به تنهايي قادر خواهد بود الگوي مصرف ما را دچار تغيير «بنيادين» و هميشگي كرده و اصلاح نمايد؟ يادمان باشد در روزهاي آغازين اجراي طرح سهميه بندي بنزين، خيابانهاي شهر آنچنان خلوت شده بود كه يك شرايط آرماني را به تصوير مي كشيد، اما به مرور باز هم اتومبيل ها به خيابان آمدند و شلوغي و ترافيك هم به جاي خود بازگشت.توضيح آنكه مي بايست سالها پيش از اين براي اصلاح فرهنگ جامعه و تغيير برخي از آداب اجتماعي و نگاههاي سنتي، فكري مي شد تا به مرور زمان و با تغيير اين قبيل خرده فرهنگ ها و باورها، شرايط اجراي اين طرح بزرگ فراهم مي شد. به نظر مي رسد حالا هم بايستي همزمان با اجراي طرح هدفمندي و اصلاح قيمت ها و در راستاي اصلاح الگوي مصرف - خصوصاً در زمينه انرژي- در كنار مولفه هاي اقتصادي، مسئولان بخش هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه نيز آستين همت بالا زده و با طرحهاي مدون و البته درازمدت در تحقق اين هدف بزرگ بكوشند.مصرف بي اندازه انرژي باعث مي شود هزينه بيشتري به خانواده بار شده و در نتيجه پول بيشتري از جيب خانواده پرداخت شود. نتيجه طبيعي اين معادله كاهش مصرف انرژي به منظور كاهش هزينه هاست. اما بايد فرهنگ و آداب جامعه به گونه اي تغيير كند كه اگر مردم پول مصرف زياد انرژي را هم داشته باشند و هزينه هاي گزاف در اين زمينه مسأله اي برايشان نباشد، باز هم به اندازه مصرف كنند. هدفمندي يارانه ها بيش از آنكه يك اقدام اقتصادي تلقي شود بايد نوعي فرهنگ سازي براي مصرف بهينه انرژي و ساير منابع را در اختيار بگذارد.3- يك مقام دولتي چندي پيش با اشاره به هجمه گسترده و هدفمند عليه اين طرح بزرگ خاطرنشان كرد؛ طبق بررسي هاي انجام شده و مستند بيش از 230 سايت و بنگاه خبري در برابر اجراي طرح هدفمندي يارانه ها ايستاده اند. در كنار آن نيز عوامل ضد انقلاب، رانت خواران، جريان فتنه و همچنين استكبار جهاني علي الدوام بر طبل ناكارآمدي اين طرح مي كوبند.اين يك واقعيت انكارناپذير است. دشمنان، خصوصاً جريان فتنه با تغيير ادبيات و مشي تقابل خود از سياست به اقتصاد تلاش مي كنند تا با سمپاشي و طرح شايعات بي اساس دولت را در اجراي طرحهاي اقتصادي - به ويژه طرح هدفمندي يارانه ها- بي كفايت جلوه دهند. آنان قصد دارند با تاكيد بر «تحريم» و انداختن آن به گردن دولت، اعتماد مردم را نسبت به توان اجرايي و اقتصادي دولت اصولگرا مخدوش كنند.اما، تاريخ انقلاب اسلامي به دفعات ثابت كرده كه مردم ايران هوشيار تر از آن هستند كه در دام تبليغاتي و جنگ رواني دشمن اسير شوند. مردم به پاك دستي و شهامت و قصد عدالت گستري دولت اصولگرا، ايمان دارند. از اين رو مشاركت و همدلي در اجراي اصولي اين طرح بزرگ را براي خود تكليف شرعي و انساني و يك افتخار ملي مي دانند. مردم دست در دست دولتمردان خود و شانه به شانه يكديگر و با اعتماد و اتحاد اين «بار» را نيز به منزل خواهند رساند و آن را براي خود «جهادي ديگر» مي دانند.تهران امروز:پلي به فردا«پلي به فردا»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم ميرمحمد عزيزي است كه در آن مي‌خوانيد؛«ايراني بسازيد كه هر كسي از هر جا آن را ديد معجزه اسلام را در آن ببيند» اين مطالبه به‌حق مقام معظم رهبري است كه نيك‌بختانه از سوي مديريت شهري جدي گرفته شده و سرلوحه اقدامات آنان قرار گرفته است؛ ايراني كه بتوان به آن افتخار كرد، شهري كه بتوان به آن باليد.افتتاح پل جواديه در جنوب تهران در ادامه پروژه‌هاي مهمي چون «تونل توحيد» نويدبخش مديريت جهادي نويني است كه «كميت و كيفيت» را توامان خواستار است و در پي اجراي بهينه و درست پروژه‌هاي مناسب در زمان مناسب و در مكان مناسب است. رويكردي كه در جهت كاهش فاصله‌هاي طبقاتي و تقليل كيلومترهاي شهري و افزايش كيفيت زندگي اجتماعي آحاد جامعه است؛ نمود و نمادي از همت و تلاش مضاعف واقعي در عرصه عمل و در قلب پايتخت.مسيري كه مي‌تواند نمونه‌اي از ورود پايتخت به عصر نوين خدمت و تلاش صادقانه و جهادي تلقي شود. هم از اين روست كه استقبال و ستايش شهروندان را برمي‌انگيزد و درست به همين جهت است كه خرده‌گيري‌هاي خرده‌گيران سياست‌زده را نيز به همراه مي‌آورد.همان‌ها كه روزي دردل براي فرو افتادن تونل توحيد لحظه‌ها را مي‌شمردند، اكنون نيز در دل خواهان لغزش پايه‌هاي پل جواديه‌اند و براي پايه نداشته‌اش چه قصه‌ها كه نمي‌سازند. اما مديريت جهادي به همراه خلاقيت، تخصص‌گرايي و قانونمداري در شهر تهران توقع شهروندان و اهالي پايتخت را بالا برده و اين افتخار ديگر مديران شهري است. شهروندان تهراني ديگر به كم‌‌راضي نيستند و اين بسيار مطلوب است و عملا و نظرا خواهان اجراي پروژه‌ها و برنامه‌هاي اساسي، فراگير، اثربخش و تاريخي در شهر هستند كه نتيجه قطعي و قهري خدمت شايسته به مردم است.مردم و شهروندان پايتخت سزاوار بهترين خدمت‌ها و بيشترين تلاش‌ها هستند و درست به همين دليل است كه خواهان خدمتي بيشتر و مضاعف‌ترند. عصر خدمت، عصر پيشرفت است، پيشرفتي كه مي‌تواند زمينه‌ساز تحقق عدالت واقعي و تجلي آن‌چيزي شود كه ايرانيان سزاوار آن و رهبري معظم انقلاب خواهان آن هستند.شهروندان تهراني را ديگر نمي‌توان با آسفالت كردن چندباره خيابان يا نصب تابلوهاي جديد براي كوچه‌ها سرگرم كرد و به آنان وعده وام ازدواج و... داد. آنان اكنون آگاهانه و مشفقانه هم در مديريت شهر نظر دارند و هم خواهان پايتختي زيبا، پويا، با نشاط، متعالي و سرزنده هستند كه در هر گوشه آن بتوان تجلي خدمت بي‌منت را به عينه ديد. راهي كه مديريت شهري در حال طي كردن آن است.  جمهوري اسلامي:برنامه پنجم براي اين معضل فكري كند«برنامه پنجم براي اين معضل فكري كند»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه درآن مي‌خوانيد؛بررسي لايحه برنامه پنجم توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، فرصتي است براي آنان تا با استفاده از آن، نگاهي به وضعيت جامعه بيندازند و با مطالعه دقيق و همه جانبه اوضاع فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و فكري حاكم بر كشور، همه‌ي استعدادهاي خود را براي حل معضلات موجود و پيدا كردن راهي براي هدايت مردم به سوي جامعه مطلوب بكار بگيرند.قطعاً ترسيم چهره‌اي سياه و منحط از جامعه امروز ايران، آنچنان كه عده‌اي تلاش مي‌كنند وانمود نمايند، با واقعيت‌هاي موجود فاصله دارد. در نقطه مقابل، ناديده گرفتن مشكلات و معضلات و انحرافات موجود نيز به ارزيابي درستي از جامعه امروز ايران منتهي نمي‌شود. اولي بدبيني و دومي خوش بيني مفرط است و آنچه مي‌تواند راهنماي قابل اعتمادي براي رسيدن به يك ارزيابي درست باشد، نگاهي متعادل به جامعه است.از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، به دليل اينكه در جايگاه قانونگذاري حضور دارند انتظار اينست كه واقع بين باشند، از برخوردهاي افراطي و تفريطي مصون بمانند و با نگاهي متعادل به مطالعه وضعيت موجود بپردازند. چنين مطالعه‌اي قطعاً به تصميمات صحيح در تدوين برنامه پنجم خواهد انجاميد و راه را براي برطرف ساختن اشكالات موجود و يافتن راهكارهاي مناسب براي رسيدن به جامعه‌اي برازنده نظام جمهوري اسلامي هموار خواهد ساخت. برنامه‌هاي 5 ساله توسعه، قوانين بالادستي هستند كه مي‌توانند قانونگذاران و تدوين كنندگان برنامه‌هاي پائين دستي و مجريان را براي رسيدن به تصميمات صحيح و عملكرد دقيق راهنمائي كنند. به همين دليل، بايد به قوانين بالادستي با دقت توجه شود و صبر و حوصله بيشتري براي تدوين و تصويب آنها بكار رود. علاوه بر اين، دريافت نظر مردم و كارشناسان نيز از اهميت بالائي برخوردار است و در اين زمينه هر قدر وقت صرف شود ارزش دارد.نكته‌اي كه اكنون و در مرحله بررسي و تصويب جزئيات برنامه پنجم احساس مي‌شود اينست كه نمايندگان مجلس حتي در همين مرحله نيز به استفاده از نقطه نظرهاي مردم و كارشناسان نيازمند هستند و بايد از شتاب زياد در تصويب لايحه بدون حصول اطمينان به رسيدن به واقعيت‌ها و تأمين نيازهاي واقعي جامعه بپرهيزند. بررسي بعضي مواد برنامه پنجم در روزهاي گذشته و ايرادها و اشكالاتي كه درباره آنها، چه در مجلس و چه در خارج مجلس، گفته شد نشان داد كه در تدوين اين لايحه دقت كافي بعمل نيامده و لذا نقص‌هاي موجود بايد در مرحله بررسي و تصويب توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي برطرف شوند. پيشنهاد حذف تدريجي مدارس دولتي و تبديل نمودن آنها به مدارس غيردولتي و تصويب پذيرش دانشجوي پولي در دانشگاه‌هاي دولتي، از جمله مواردي هستند كه نشان مي‌دهند در بخش آموزش و پرورش و آموزش عالي، نگاه صحيحي به اين دو مقوله مهم و حياتي در ذهن تدوين كنندگان برنامه پنجم وجود نداشته و اين مجلس است كه بايد اين نقص‌ها را جبران نمايد و مانع وارد آمدن ضربه‌هاي جبران ناپذيري به پيكره آموزش و پرورش و آموزش عالي كشور گردد.اكنون زمزمه ادغام وزارت آموزش و پرورش در وزارت آموزش عالي نيز به گوش مي‌رسد كه بسيار خطرناك و براي حيات تعليم و تربيت كشور همچون سمي مهلك است. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، درست در همين مرحله و در قالب برنامه پنجم است كه مي‌توانند مانع چنين اقدام خطرناكي شوند. نمايندگان مجلس مي‌توانند با گنجاندن يك ماده در برنامه پنجم، ضرورت استقلال اين دو وزارتخانه را مورد تأكيد قرار دهند و مانع ادغام آنها شوند.در برنامه پنجم هر چند نگاه قابل تحسيني به امور معنوي از قبيل توجه به مساجد در قالب‌هاي مختلف شده است، لكن به نظر مي‌رسد امور مهمي از قبيل تحكيم پايه‌هاي خانواده، وظايف رسانه ملي در ترويج مباني استحكام خانواده و معرفي راه‌هاي عملي شدن احكام شريعت در جامعه مورد غفلت قرار گرفته‌اند. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بايد به اين نكته بسيار دقيق توجه نمايند كه سرمايه‌گذاري براي ا مور معنوي فقط زماني به نتيجه مطلوب خواهد رسيد كه زمينه‌سازي‌هاي طبيعي براي عملي شدن احكام الهي و مقررات ديني بعمل آمده باشد. در غير اينصورت، هزينه‌ها "بازده" قابل قبولي نخواهند داشت و جامعه در جهتي حركت خواهد كرد كه عكس جهت مورد نظر همان هزينه هاست.مصداق روشن اين واقعيت تأسف بار را امروزه در هرز رفتن هزينه‌هاي سنگين تبليغات ديني به دليل تضادي كه در عملكرد صنعت سينماي كشور و همينطور رسانه ملي در بخش مجموعه‌هاي تلويزيوني به ويژه در عادي سازي روابط دختر و پسر و زن و مرد وجود دارد مي‌توان مشاهده كرد. با ادامه چنين وضعيتي، فرياد مساجد، منابر، قاريان خوش الحان قرآن، سخنوران خوش سخن، قلم به دستان چيره دست و ناصحان خوش نيت، در هر جايگاه كه باشند، به جائي نخواهد رسيد. در بررسي برنامه‌هاي توسعه، متأسفانه اين نكته بسيار مهم مورد غفلت قرار گرفته و تا به آن توجهي عميق و دقيق نشود اين برنامه را نمي‌توان متناسب با نياز جامعه امروز ايران دانست.رشد فرقه‌هاي منحرف و فرصت طلبي كه تحت عناويني از قبيل عرفان و تصوف و حتي ادعاي ارتباط با امام زمان عليه‌السلام، جامعه اسلامي ما را بشدت تهديد مي‌كند، يكي از عوارض همان تضادي است كه ميان جهت هزينه‌ها و عملكرد دستگاه‌هاي مورد اشاره وجود دارد. تا اين تضاد برطرف نشود، اين تلاش‌ها راه به جائي نخواهند برد. آيا براي حل اين معضل در برنامه پنجم توسعه، فكري شده است؟ابتكار: روابط ايران وروسيه در کشاکش تغيير رويکرد در سياست خارجي «روابط ايران وروسيه درکشاکش تغيير رويکرد در سياست خارجي» عنوان سرمقاله‌ روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن مي‌خوانيد؛رويکرد سياست خارجي کشورمان در دهه اول انقلاب رويکردي ايدئولوژيک و بر پايه نوعي آرمانگرايي مذهبي بوده است. پس از پيروزي انقلاب و غلبه گفتمان چپ گرايي، متوليان انقلاب براي اينکه بتوانند مدل نويني از اسلام سياسي ارائه دهند،در حوزه سياست خارجي نيز درصدد رواج مفاهيم خاص سياسي خود بودند ودر همين راستا ابتناء سياست خارجي کشور را بر پايه «نه شرقي نه غربي »قرار دادند.تبلور اين شعار در زمان جنگ سرد و درشرايط پلواريزه و قطبي بودن فضاي حاکم بر روابط بين الملل عينيت يافت.بديهي است که طرح چنين شعاري جنبه سلبي و «جهادي» با رويکردي تهاجمي که به انزواي بين المللي و قطع ارتباط با دول جهان بيانجامد نداشت.شعار نه شرقي نه غربي معطوف به استفاده از تمام ظرفيت‌ها و فرصت‌ها در فضاي بين المللي بدون اتکا تک ساحتي به قدرت‌هاي جهاني وبازيگران اصلي بر پايه احترام متقابل براي دستيابي به اهداف مورد نظر بود.با فروپاشي شوروي سابق گرچه روح حاکم بر جنگ سرد کاملاً ازبين نرفته اما تک قطبي شدن جهان با هژموني ايالات متحده، قدرتهاي بزرگ در صدد باز تعريف متعدد و نويني منطبق با حقوق وسياست حاکم بر روابط بين الملل شدند.مبارزه با تروريسم، قاچاق موادمخدر، منع گسترش سلاحهاي هسته اي، حقوق بشر ودموکراسي اساس سياست خارجي ايالات متحده ومتحدان اروپاييش شد که بعضاً از اين مفاهيم در جهت دستيابي به منافع ملي خود استفاده ابزاري مي‌کنند.با فروپاشي شوروي، سياست خارجي ج.ا.ايران با روسيه که تنها بازمانده و وارث عمده امپراطوري بود گسترش و بهبود مي‌يابد، در زمينه راه اندازي نيروگاه بوشهر نيز قراردادهايي بين دو طرفين منعقد مي‌شود .با پايان جنگ هشت ساله ايران و عراق و کمرنگ شدن رويكرد آرمان گرايي و لزوم بازسازي ويرانه‌هاي ‌هاي ناشي از جنگ و عزم راسخ براي توسعه و سازندگي کشور، سياست خارجي نيز با تاثر از فضاي نوين بين المللي استراتژي‌هاي متغيري را بر مي‌گزيند . حال آنكه سياليت مي‌بايست در عرصه تاكتيك‌ها صورت گيرد نه در استراتژي . دولت‌هاي پس از انقلاب هر کدام مسير جداگانه‌اي را انتخاب کردند دولت سازندگي راه اتحاد با جهان اسلام و تعامل با شرق را برمي گزيند.در ميان نگاه به شرق روسيه از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بود. تضمين امنيتي در مرزهاي شمالي کشور، تعيين رژيم حقوقي درياچه خزر، تلاش براي نفوذ در کشورهاي حوزه قفقاز و آسياي ميانه مسائلي بودند که بهبود روابط بين اين دو همسايه را ضروري تر مي‌نمود . در اين مقطع رويکرد آرمانگرايي تغيير ميابد و كاملا جاي خود را به رويکرد ايدئولوژيک و سياسي امنيتي مي‌دهد . در اين تغيير نگرش‌ها و رويکردها منافع ملي کشور و سهم ايران در درياچه خزر که در قراردادهاي سالهاي 1921 و 1940 به صراحت ذکر شده تحت الشعاع تغيير رويکردها قرار مي‌گيرد.دستگاه ديپلماسي کشور با دل بستن و اميد به نفوذ ايدئولوژيک در کشورهاي تازه استقلال يافته که از اشتراکات فرهنگي زيادي با ايران برخوردار بودند، از حقوق مسلم ايران اغماض ويا اطلاع رساني دقيقي صورت نگرفت،چرا که انتظار مي‌رفت که بعد از هفتاد سال غلبه سياسي و فرهنگي کمونيسم از دل ويرانه‌هاي ماتريا ليسم، بنيادگرايي مذهبي سربرآورد تا اقتدار ملي ايران به فراسوي مرزهاي سياسي و جغرافيايي توسعه يابد . مذاکرات براي تعريف رژيم حقوقي درياچه خزر به دور از اطلاع رساني و با عدم شفافيت دقيق به جريان مي‌افتد .کشورهاي تازه استقلال يافته هر کدام خواهان سهمي از اين درياچه شدند، روسيه نيز که به دشمني غرب با ايران کاملاً واقف بود سياست کج دار و مريزي را با ايران در پيش گرفت . دولت برآمده از دوم خرداد که با شعار تنش زدايي در عرصه روابط خارجي پا به عرصه گذاشت توانست راه تعامل با غرب را در پيش گيرد .با بهبود روابط با اروپا و تغيير لحن و نگرش نسبت به آمريکا در صدد تحقق شعار خود بود که به علت بحران‌هاي داخلي و جلب توجه قرار گرفتن ديپلماسي جهاني به سمت کانون‌هاي واقعي قدرت در ايران و برجسته شدن ثنويت سياسي ناكامي اين دولت در مسير برنامه هايش هويدا شد. تنها موضوعي که در اين گيرو دار و حرکت‌هاي سينوسي در چرخش‌هاي سياست خارجي بين جناح‌هاي سياسي به مسلخ مي‌رفت منافع ملي است که گويا تاکنون در کشورمان تعريف نشده است.دولت نهم که پس از ناکامي‌هاي دولت دوم خرداد قدرت را به دست گرفت اساس سياست خارجي خود را بر پايه بهبود روابط با شرق به خصوص روسيه و چين و سپس کشورهاي آمريکاي لاتين و آفريقا قرار داد و رويکردي تهاجمي با اروپا و آمريکا در پيش گرفت .هر چه روابط با غرب به سمت تيرگي بيشتري مي‌رفت روسيه به سمت توسعه طلبي‌هاي بيشتري نيز مي‌رود و از ايران بعنوان يک کارت برنده در دست خود در مقابل غرب استفاده مي‌کند. چه وقتيکه در راه اندازي نيروگاه هسته‌اي بوشهر تاخير مي‌ورزيد و چه موقعيکه سهم خواهي بيشتري را در درياچه خزر مطرح مي‌کرد .امروز، روسيه با نگرش به اوضاع داخلي ايران و فضاي بين المللي با يک چرخش 180 درجه‌اي به سمت غرب و سرباز زدن از تحويل سامانه دفاع موشکي اس 300 و استنکاف از تعهدات و نقض يکجانبه قرار داد آن، مسئولين کشورمان را به فکر درياچه خزر انداخت كه اعلام کنند ايران از سهم 50 درصدي خود کوتاه نمي‌آيد.اما چرا اينقدر دير؟ سهم 50 درصدي ايران و متعهد بودن به قراردادهاي 1921 و 1940 فريادي است که دلسوزان اين کشور، نهادهاي مدني و مطبوعات سالهاست که حلقوم خود را به خاطر آن پاره کرده اند . همه مي‌گفتند که عرصه سياست خارجي عرصه گل و بلبل نيست بلکه جنگ منافع است .منافع ملي و استقلال و تماميت ارضي کشور نمي‌تواند وجه المصالحه گروهها و جريان‌هاي خاص سياسي با دولت‌هاي ديگر قرار گيرد. اکنون ديگر نيازي به موازنه منفي نيست دوراني که ايران مجبور به استفاده از ابزار ديگران براي بالانس و توازن قدرت در صحنه جهاني بود سپري شده است .ديگر لازم نيست براي مهار غرب به شرق باج داد و براي مهار آمريکا به اروپا متوسل شد .با تقويت بنيان‌هاي مردم سالاري در كشور و كاهش شكاف بين دولت و ملت و بسيج افكار عمومي مي‌توان با اقتدار بيشتري در عرصه خارجي خود نمايي كرد.مي توان با رجعت دوباره به همان شعار «نه شرقي نه غربي «استقلال ملي و منافع كشور را تضمين كرد.آرمان:جمعيت مطلوب«جمعيت مطلوب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم سيد محمد کميل حسيني رستمي است كه در آن مي‌خوانيد؛ بحث‌هاي جمعيت شناسي بيش از دو قرن است که در جهان غرب مطرح شده و در طول اين زمان با سياستهاي گوناگوني از سوي دولت‌هاي غربي اعمال شده اند . اما ورود اين بحثها به کشور‌هاي در حال توسعه با تاخيري چند ده ساله همراه و البته با رويکرد‌هاي مختلفي هم در اين دوره  رو به رو بوده است  .بحث جمعيت مطلوب (optimum population ) خود از بحث‌هاي بسيار مهم در جمعيت شناسي است که متفکران مختلف نظرات گوناگوني را در مورد آن ابراز کرده اند.ما در اينجا تنها به بيان نکاتي مختصر در مورد آن مي‌پردازيم . به صورت کلي مي‌توان گفت جمعيت مطلوب يک کشور جمعيتي است که بهترين تناسب را با منابع و امکانات و اهداف آن کشور داشته باشد. به عبارتي با توجه به اهداف بيشترين بهره وري را براي کشور ايجاد کند .اينگونه نيست که جمعيت هر چه کمتر ، الزاما نقطه مطلوب يک کشور تلقي گردد و همه کشور‌ها  همواره به دنبال کم کردن جمعيت خود بوده باشند بلکه کم جمعيتي نيز مي‌تواند مشکلات خود را داشته باشد. براي نمونه کشورهايي که براي حل کمي جمعيتي خود مجبور به مهاجر پذيري مي‌شوند با مشکلات گوناگوني از جمله وجود فرهنگهاي گوناگون مهاجرين، از دست رفتن ترکيب مطلوب جمعيتي و تضعيف هويت ملي رو به رو مي‌شوند  .   و در مقابل کم جمعيتي ،جمعيت بالا مي‌تواند نکات مثبتي همچون افزايش توليد ، افزايش  اقتدار ملي و نفوذ فرهنگي و اقتصادي ، افزايش احتمال تولد نوابغ ، تفکيک و تخصصي شدن بيشتر و... را داشته باشد که نمونه بارز آن را در  کشور چين مي‌توان ديد .لذا در جهان کنوني کشور هايي را مي‌توان يافت که به تشويق شهروندان خود براي فرزند آوري مي‌پردازند.  جمعيت مطلوب جمعيتي است که درآن انواع متغيرهاياجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي و غيره در بهترين وضع خود قرار گيرد البته بايد اشاره کرد که در تعيين جمعيت مطلوب تنها نبايد به تعداد توجه کرد بلکه نوع و ترکيب ( سن ، جنس ، تحصيلات و...)  جمعيت نيز حائز اهميت است.به عنوان نمونه اگر جمعيتي دچار معضل تقليل نيروي انساني مولد گردد خود مي‌تواند معضلاتي را به وجود آورد و يا از بين رفتن تناسبات جنسيتي مي‌تواند آسيبهاي فرهنگي واجتماعي را موجب گردد.براي بدست آوردن جمعيت مطلوب يک کشور بايد به عوامل گوناگوني توجه کرد که از جمله آن به منابع طبيعي ، سازمان و ساختار اجتماعي ، وضعيت علمي( علوم انساني و طبيعي ) ، سرمايه‌هاي فرهنگي ، هويت ديني و ملي و مواردي ديگر  که  همين عوامل باعث شده است که کشورها از نظر ميزان جمعيت مطلوب در يک سطح قرار نگيرند.براي نمونه بسياري از کشورهاي اروپاي غربي با وجود آنکه تراکم جمعيتي ( جمعيت بر مساحت ) بالاتري از کشورهاي آسياي مرکزي دارند اما توانسته اند سطح رفاه مادي بيشتري را براي شهروندان خود ايجاد کنند .البته بايد توجه داشت که جمعيت مطلوب يک کشور يک پديده ايستا و ثابت نيست بلکه در گذر زمان و در طي نسلها ممکن است تغيير کند و اين پويايي بسيار حايز اهميت است.مثلا اختراع تکنولژي جديد و بالا رفتن  بهره وري در استفاده از منابع طبيعي خود  مي‌تواند جمعيت مطلوب کشوري را افزايش دهد يا مثلا ترويج ارزشهاي مناسب ديني و ملي مي‌تواند انسجام را بالا برده و نياز به کنترل‌هاي اجتماعي را کاهش دهد و در نتيجه جمعيت مطلوب کشوري را افزايش دهد .نکته حايز اهميت ديگر اين است که تصميم گيري درباره جمعيت خصوصا افزايش آن نياز به  بررسي دقيق  توانايي‌هاي کشور در آينده دارد زيرا اين تصميم از جمله تصميم هايي است که اثرات آن  ده‌ها سال در کشور باقي مي‌ماند.نکته ديگر آن است که  سرعت روند  افزايش و کاهش جمعيت نيز مهم مي‌باشد افزايش و يا کاهش دفعي و ناگهاني مي‌تواند مشکلات مختلفي را ايجاد کند در حالي که در روندي آرام امکان تغيير و اصلاح بيشتري وجود دارد به عنوان نمونه اگر کشوري جمعيت خود را افزايش دهد و بعدها متوجه شود که اين ميزان جمعيت مناسب منابع آن نبوده و دچار مشکلات زيست محيطي ،  اجتماعي ، اقتصادي و رواني و ....  گشته حال براي اصلاح آن باز بايد سياست‌هاي کاهشي را در پيش گيرد که خود مي‌تواند معضلاتي را ايجاد کند مثلا قانون تک فرزند براي هر خانواده مي‌تواند باعث افزايش سقط جنين ، کاهش انسجام خانوادگي و مشکلات رواني و موارد بسياري ديگر گردد . در پايان اميدواريم که سياستهاي جمعيتي ما آينده اي بهتر را براي نسلهاي آينده و کشور عزيزمان رقم بزند .آفرينش:هفته کتاب و جامعه ما«هفته کتاب و جامعه ما»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛هر ساله و همزمان با آغاز هفته كتاب در کشور رسانه‌ها، مراكز و نهادهاي مرتبط با كتاب تلاش افزون تري براي توجه بيشتر به كتاب کرده و در واقع همه اين تلاش‌ها براي اين است كه سرانه مطالعه افزايش پيدا كند و فضاي فرهنگ مطالعه در کشور به وجود بيايد در اين راستا به راستي نگاه جامعه ما به کتاب تغيير کرده و آيا تلاش مقامات براي افزايش اهميت کتاب در جامعه به ثمر نشسته است ؟ در واقع سالهاست که آمار هاو خبر هاي مختلفي از بي‌علاقه‌گي به مطالعه در بين شهروندان ارائه شده و تا کنون آمارهاي مختلفي نيز درباره ميزان مطالعه ايرانيان منتشر شده است و برخي گزارش‌ها سرانه مطالعه ايرانيان را هشت تا ده دقيقه دانسته وبرخي ديگر از 18 دقيقه در روز سخن مي‌گويند که در مقايسه با آمار سرانه مطالعه در کشور‌هاي توسعه يافته (90 دقيقه مطالعه در ژاپن و انگليس) و... فاصله بسياري داشته است همين تفاوت سالهاست که بسياري را در انديشه نهادينه کردن فرهنگ مطالعه و کتاب خواني در کشور انداخته است اما به راستي با برگزاري چند نمايشگاه و برگزاري هفته کتاب ما به هدف خود نزديک ميشوم و يا اينکه نيازمند بستر سازي اساسي و گوناگوني براي توسعه اين امر هستيم ؟ در اين بين بيشک براي فرهنگ‌سازي نياز به كاري زيربنايي و دراز مدت داريم لذا بايد اقداماتي را با بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي موجود و توانمندي‌هاي جامعه طرح‌ريزي و در راه کاهش چالش هاو موانع بر سر راه ايجاد جامعه اي کتاب خوان تلاش نماييم .آنچه مشخص است چالش هاي بسياري درراه افزايش سرانه مطالعه و بهبود و ضعيت کتاب در ايران وجود داشته و دارد که هر يک به نوبه خود مانعي در راه افزايش توجه شهروندان به کتاب بوده است در اين بين محدود بودن کتابخانه‌هاي محلي و کامل نبودن موضوعات کتاب‌هاي مراکز تحصيلي در مدارس و دانشگاه ها و هم‌چنين گران بودن کتاب با توجه به درآمد هاي سرانه ايرانيان در کنار دلايلي نظير عدم نگارش كتاب بر اساس نياز جامعه و مخاطبان، مشکلات صنعت نشرو چاپ کتاب و وجود برخي مميزي ها و ... از دلايل نبود گرايش به مطالعه عنوان شده است در اين راستا آمارهاي تعداد کتابخانه‌هاي عمومي در کشور نشان دهنده وضعيت نامناسب اين بخش است.در واقع کتابخانه‌هاي عمومي ايران هم با کمبود کتاب جديد روبرو و هم تمايل به عضويت در اين کتابخانه‌ها و مراجعه به آن‌ها نيز بسيار اندک است چنانچه آمارها نشان از فاصله بسيار کتابخانه‌هاي ايران با استانداردهاي جهاني دارند. که بي‌شک خود مانع بزرگي در راه افزايش سرانه مطالعه در کشور و بهبود فرهنگ کتاب خواني است گذشته از اين نيز بايد به مسئله مميزي کتاب و گراني فزاينده کتاب هم اشاره کرد که به عقيده برخي از صاحب نظران در موضوع کاهش مطالعه ‌تاثير داشته است.در هر حال آنچه اکنون بايد مورد توجه بيشتر باشد رفع موانع و چالش هايي است که ارتباط ويژه اي با بالابردن فرهنگ کتاب خواني در کشور �




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن