واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار چهارشنبه 4 دی 1387 تعداد مشاهده : 82 از موعودگرايي در سينماي ملي غافل شديم خبرگزاري فارس: در روز پاياني همايش سينماي ملي بر ضرورت پرداختن سينماي ايران به مضامين موعودگرايانه تاكيد شد. به گزارش خبرنگار سينمايي فارس نشست سينماي ملي و آيندهگرايي شب گذشته به عنوان آخرين نشست از همايش سينماي ملي در محل سينماتك موزه هنرهاي معاصر با حضور سعيد مستغاثي، اسماعيل شفيعي سروستاني، محمدمهدي عسگرپور و احمد ميرعلايي برگزار شد. در ابتداي اين نشست مستغاثي پرداختن به مقوله آيندهنگري را ضرورتي مهم در سينماي ملي برشمرد و گفت: مفهوم اصلي آيندهنگري نگاهي است كه باورها و اعتقادات ديني ما به بحث آينده بشريت دارد و اين نگاه در سينماي دنيا به شكلي جدي مطرح است و كشورهاي غربي بسيار زياد به آن ميپردازند. اسماعيل شفيعي سروستاني در اين جلسه ابتدا برگزاري اين همايش را امري مبارك دانست و گفت: جا دارد به سينماي چارچنگولي و مريض و پرمسئله ما بيشتر پرداخته شود و از آن در مورد وضعيتش پرسشهاي جدي به عمل آيد. شايد روزي اتفاقي بيافتد كه سينماي ما از اين وضعيت نجات يابد. وي در ادامه آيندهگرايي را از مضامين مهم و مورد توجه سينماي غرب دانست و گفت: عليرغم غفلت سينماي شرق، در هاليوود اهتمام جدي به مسئله آيندهگرايي وجود دارد و از سال 1923 اولين توليد سينمايي با مضمون مرتبط با آخرالزمان توليد شده است و در دهه نود ميلادي 60 درصد آثار پرفروش از جمله آثاري بودند كه مباحث آخرالزمان را مطرح ميكردند. در اين آثار تمام بخشها و قسمتهاي تورات و انجيل كه در آنها مضامين مرتبط با آخرالزمان آمده توسط هاليوود به فيلم تبديل شده و اين سوال براي ما پيش ميآيد كه چرا در غرب تا اين حد به اين موضوع پرداخته ميشود. وي در ادامه افزود: از جمله دلايلي كه ميتوان در اين مورد برشمرد اين است كه در فرهنگ و ادب حاكم در آمريكا مسيحيت جايگاه ويژهاي دارد و اگر سه سرفصل اساسي مسيحيت را نجات، تبشير و فرجام جهان بدانيم هم اكنون تبشير به شكلي جدي توسط رسانههاي روز و منجمله سينما انجام ميشود. به گفته وي دليل ديگر پرداختن به بحث آخرالزمان موقعيت ويژه غرب در تاريخ است كه اكنون در پايان خود به سرميبرد. دليل سوم را هم ميتوان در قدرت گرفتن نومحافظهكاران و اوانجليستها در آمريكا ديد كه تمام اين دلايل در كنار هم باعث شده سينما تبديل به ابزاري خوب براي نمايش بحث آخرالزمان باشد و مسائلي مانند خطرها، دشمنها، جايگاه شرق در آخرالزمان و ديگر مسائل مرتبط با آن كه در تورات و انجيل آمده به خوبي در فيلمهاي سينمايي منعكس شوند. محمدمهدي عسگرپور نيز در اين نشست گفت: در بحث سينماي آيندهگرا و پايان دنيا اگر آمريكا را از بقيه دنيا جدا كنيم ديگر اثر شاخصي وجود ندارد چون به جز معدودي آثار اروپايي تمام آثار با اين مضمون در آمريكا توليد شده است. در بررسي آمريكا ما با يك قاره مواجهيم كه افراد ساكن در آن برايند نيروهايي هستند كه در اروپا بودهاند و با فرهنگي مسيحي به آمريكا آمدهاند. آمريكا نيز پس از پشت سر گذاشتن مشكلاتي كه داشت و مخصوصا پس از جنگهاي داخلي كه به موجوديت واحدي رسيد، منافع خود را سنجيد و بر اساس اين منافع سياستهاي خود را شكل داد.ظهور بحث آيندهگرايي در سينما نيز حاصل همين نگاه و اتفاق است و مقدمات زيادي طي شده تا غرب به اين نتيجه رسيده. مسئله اين است كه اگر ما بخواهيم به اين ديدگاه بايد تمام اين مراتب را طي كنيم و باتوجه به اندوختهها و بضاعتهاي فعلي كه داريم نبايد دست به خلق اثري عجولانه بزنيم. شايد راهكار رسيدن به اين موضوع اين باشد كه روي پايههاي ديني و مذهبي خود تأكيد داشته باشيم و بدانيم كه تفاوت اصلي بين عقايد شيعه با ساير اديان در مورد مسائل مربوط به آخرالزمان وجود دارد. مثلا مسيحيان اعتقاد دارند جنگ آخرالزمان جنگ بين خير و شر است اما ما شيعيان معتقديم كه جنگي كه حضرت مهدي (عج) برپا ميكند بر اساس عدالت است. وي تصريح كرد: ما با تأكيد بر مفاهيم ديني خود ميتوانيم در اين آوردگاه پيروز شويم در غير اين صورت دچار يك سري گندهگويي ميشويم و به سينمايي ميرسيم كه هيچ نتيجهاي از آن نميبينيم. تا نتوانيم فيلم سياسي بسازيم يا به حوزههاي ويژه فرهنگي سري بكشيم يا در ساخت آثار با مضمون آينده گرايي به تجربياتي دست بزنيم به جايي نميرسيم و نميتوانيم در زمينه مضمون آيندهگرايي پيشرفتي داشته باشيم. احمد ميرعلايي هم در اين جلسه گفت: بعد از انقلاب اسلامي فرهنگ و هنر سمت و سوي مشخصي پيدا نكرد و ما امروز هم در اين وادي دچار مشكلات زيادي هستيم و مهمترين مشكل اين است كه سلايق مختلف باعث ميشود هركدام از كارها به شكلي دربيايد. نبود خط مشي كلي در سينما كه البته در بعضي شاخههاي آن مثل دفاع مقدس وجود داشته باعث شده ما دچار مسئله سليقهگرايي شويم و هر مديري سليقه خودش را مطرح كند. همين مسئله باعث ميشود كه كار با موضوع آيندهگرايي و مسئله حضرت موعود(عج) بسيار سخت باشد. و حقيقتا سخت است فيلمنامهاي را با مسئله مهدويت كار كنيم در حالي كه اين قضيه بايد بسيار مورد توجه باشد. وي در ادامه افزود: زماني كسي طرحي را در مورد جانبازي براي من آورد كه در آن اين جانباز به دنبال امام زمان(عج) ميگردد و در جستجوي خود ميبيند كه هر كسي به هر شكلي كه ميخواهد امام زمان(عج) را تعريف ميكند. اين وضع هم اكنون در جامعه فرهنگ و فيلمسازي ما جريان دارد و متأسفانه تفكرات غلط نسبت به اين امام بزرگوار بسيار افزايش پيدا كرده. مثلا عدهاي عقيده دارند كه گويا آدمها بايد زمينه حكومت امام زمان را بر زمين تهيه كند در حالي كه اين مسئله كفر است و قطعا خدايي كه اين امام بزرگوار را آفريده خودش از او حمايت خواهد كرد. متأسفانه ما از كمبود شناخت رنج ميبريم و نمي دانيم همين تكنولوژي پيشرفته و ارتباطات گسترده خود به نشانههاي موجود در اخبار و احاديث شباهت دارد و با كمال تأسف بايد بگويم در كشوري كه شايد هر ايراني روزي يك بار به ياد امام زمان(عج) بيفتد كاركردن در مورد امام زمان بسيار سخت است. مير علايي تصريح كرد: همه فكر ميكنند چون تصويري از اين امام بزرگوار و اعمال و رفتار او نيست كار در اين مورد سخت است يا اين موضوع حساس است و هر حرفي ميتواند در آن مشكل ايجاد كند و به همين دلايل نميتوان در مورد امام زمان كار كرد. درحالي كه ايشان حي هستند و در جامعه حضور او را حس ميكنيم و به همين خاطر راحت تر ميتوانيم به او برسيم. البته بايد در اين كارها دل را به دريا بزنيم و شروع به آثار كنيم وگرنه اصلا فيلمي ساخته نمي شود. در ادامه اين نشست محمدمهدي عسگرپور گفت: متأسفانه در حوزه فيلمسازي و برنامه سازي يك تنبلي گسترده مجموعه توليد كشور را از مديران به پايين فرا گرفته است. من هم معتقدم سلايق در امر سينما و مخصوصا مميزي بسيار فعال است اما عنوان كردن اين امر اسقاط تكليف است و اگر بخواهيم بگوييم تنبلي از كجاست بايد به ريشههاي اقتصاد هنر بازگرديم. موفقيت هاليوود به اين علت است كه بنيان هاي اقتصادي بسيار قوي دارد و ميتواند با پول و سرمايه فراواني كه دارد به توليد انواع آثار سينمايي بپردازد اما نبود اين سرمايه باعث تنبلي و وضعيتي مانند تنازع بقا در سينماي شده و در اين ميان اين موضوع واقعا طنزآلود است كه بپرسيم چرا در مورد مهدويت كاري نمي شود چون پاسخ اين سوال مشخص است. عسگرپور تصريح كرد: سه عامل مطالعه، سماجت و جسارت در سينماي ما غايب هستند و اگر جريان اقتصاد هنر در كشور ما درست بود ميتوانستيم با وجود اين جريانات به سينمايي متعالي به كشورمان برسيم تا همه بتوانند ماهيت واقعي خود را در آثار هنريشان نشان دهند. امروزه اين پديده وجود ندارد و اين عقيده هم كه ميتوان تنها با صرف پول و بدون فكر در مورد امام زمان كار كرد ايده غلطي است چون از همينجا رانت هم شكل ميگيرد و مسئول دولتي وقتي كه به فيلمساز پولي ميدهد تا فيلمي را بسازد در واقع كار ناشايستي انجام مي دهد. البته وقتي از نظر عده اي از مسئولان و حتي هنرمندان درست شدن اقتصاد هنر امري نجس و كثيف است نمي توان به آينده آن اميدوار بود ولي اگر اين قضيه شكل بگيرد (گذشته از ما كه نسل سوخته اي هستيم) مي توانيم اميدوار باشيم نسل بعدي ما بتواند خود واقعياش را در آثار سينمايي نشان دهد. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]