واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پاسخ بيضايي بر 8 سال سکوت حدود هفت سال بود که بهرام بيضايي کارگردان مشهور سينماي ايران فيلمي نساخته بود. برخي اين موضوع را به مخالفتهاي وزارت ارشاد با او و يا فيلمنامههاي او منتسب ميکردند و برخي به پرهزينه بودن فيلمهايش، چرا که بيضايي هنرمند آسانگير و سهل گذاري در کارش نيست. برداشتهاي او گاه به 15 بار در يک پلان ميرسيد و اين هزينه زيادي را بر تهيه کننده تحميل ميکرد. لذا کمتر تهيهکنندهاي حاضر به کار با او ميشد. برخي ديگر نيز تامل و تدبر او بر مسير آمده و بازنگري تفکراتش را دليلي بر عدم فعاليت او ميدانستند. اما بيضايي وارد اين بازي نشد و سکوت کرد و آرام و بيصدا فعاليتهاي آموزشي خود را پي گرفت. زماني که بهرام بيضايي اعلام کرد قصد دارد فيلم سينمايي تازهاي را مقابل دوربين ببرد، پيش داوريها رنگ کمتري به خود گرفت. با حضور دوباره او در سينما همه نگاهها به حاصل و سرانجام کار بيضايي دوخته شد چرا که پاسخ تمامي اما و اگرها و پيشبينيها در مشاهده اين اثر پاسخي مناسب مييافتند. خبرها حاکي از تهيهکنندگي حميد اعتباريان بود. اما در حالي که روز به روز اخباري تازه از جديتر شدن ابعاد اين همکاري منتشر ميشد. فهرست 25 نفري بازيگران لبهي پرتگاه - فيلم تازه بهرام بيضايي - انتشار يافت. در اين فهرست محمدرضاگلزار مقابل دوربين بهرام بيضايي قرار ميگرفت. آيا حضور گلزار در فيلم مربوط به اعمال منظرهاي تهيه کننده بود؟! جلسات متعدد بيضايي و اعتباريان به شبهات در مورد بروز اختلافات ميان اين کارگردان و تهيه کننده دامن زد. بالاخره خبر منتفي شدن توليد «لبهي پرتگاه» انتشار يافت. حميد اعتباريان اعلام کرده بود که در ماههاي آتي فيلم ديگري از بيضايي جايگزين «لبهي پرتگاه» خواهد شد. بيضايي پس از توقف توليد «لبهي پرتگاه» به دنبال ساخت فيلم «وقتي همه خوابيم» رفت. فيلمي که در ابتدا برخي آنرا پاسخي به اختلافات بين او و اعتباريان دانستند اما در نهايت و پس از نمايش، برخي ديگر آنرا فيلمي عليه سينما و يا تازيانه بر خويشتن دانستند. در ابتداي ساخت در مورد اين فيلم جار و جنجالي به پا نشد اما پس از نمايش «وقتي همه خوابيم» در جشنواره فيلم فجر - تيرهاي انتقاد تند برخي از منتقدان به سوي بيضايي پرتاب شد. در زماني که اين فيلم روي پرده سينماهاي تهران و شهرستان ها قرار داشت خبر جلسه مشترک بيضايي و اعتباريان انتشار يافت. اعتباريان مطرح کرده بود که همکاري تازهاي بين آنها برقرار خواهد شد. او خبر از وجود توافقي قديمي با بيضايي داد و گفت: ... ما هيچ وقت اختلاف جدي با يکديگر نداشتيم. بعد از منتفي شدن توليد «لبهي پرتگاه» ما قراردادي جداگانه امضا کرده بوديم که بر اساس آن بايد فيلم تازهاي بسازيم. اين تفاهمنامه را به آقاي بيضايي نشان دادم و او هم پذيرفت. او در ادامه خاطر نشان کرد «بهرام بيضايي از افراد تاثيرگذار سينماست که همواره براي من شخصيتي محترم داشته است.»اما در پاسخ به اين سئوال که آيا اين فيلم همان دلخوريهاي بيضايي از اعتماديان است يا خير، بهتر است که از جار و جنجالها فراتر برويم. اين موضوعات حاشيهاي تنها براي آنها جلب توجه ميکند که وقت زياد و بيارزشي براي تلف کردن دارند ويا بدنبال آن هستند که سخن بيضايي را در حاشيهها بپوشانند. در جشنواره امسال تعدادي از کارگردانان موضوع سينما را دستمايه خود قرار دادند. موضوعي که کمتر مورد انتظار منتقدين قرار داشت. آيا بيان مشکلات درون سينماي ما محدوده قرمزي است که نبايد بدان پرداخت؟! آن کسي که دائماً ديگران را نقد کند و از نقد خود چشم پوشي کند يا نادان و فريب خورده و خود بزرگ بين است و يا قصد فريب ديگران را دارد. سينماي ما نيز همچون تمامي موضوعات که بارها وبارها بدان پرداختهايم جاي نقد و بررسي و تامل دارد و چه بهتر که اهالي سينما قبل از اينکه ديگران به ايشان تذکر دهند، خود عيوب سينما را ببينند و در پي درمان آن برآيند تسلط سرمايه بر انديشه يکي از مهمترين چالشهاي ديروز و امروز و فرداي سينماي ما بوده و هست و خواهد بود. از بيضايي نبايد پرسيد که چرا درد نهادينه شده سينما را ديدي و آنرا بيان کردي! از ديگران و در درجه اول از منتقدان بايد سئوال کرد که چرا چشم فرو بستيد و زماني که چند تن از سينماگران به اين موضوعات پرداختند بر آن شوريديد؟ مگر نفس سينما از ارزشهايي که مورد تهاجم واقع گشتند مهمتر است؟ بيضايي خود در پاسخ به يکي از منتقدين که ميگويد: «شما ميگوييد ما در شرايط تغيير هستيم. به تعبيري مدرنيسم دارد خيلي چيزها را از بين ميبرد، بيآن که جايگزين بهتري هم پيشنهاد بدهد. چون مدرنيته هنوز در تفکر و انديشهي ما پديد نيامده و به رغم ظاهر مدرني که داريم پيدا ميکنيم، از بيخ و بن سنتي هستيم. پرسش اين است که آيا اگر در چنين شرايطي هم قرار نميداشتيم، ممکن نبود که يک سرمايهگذار بيايد و ارکان يک فيلم را در اختيار بگيرد و يک کارگردان مولف را کنار بزند؟»بيضايي خاطر نشان ميسازد «وقتي همه خوابيم» بحثي دربارهي سنت و نوگرايي و اصالت و مدرنيسم و سخنان مهم ديگر نيست. در يکي از سطحهاي خود نشان دهندهي نفوذ و تاثير سرمايهسالاري در فرهنگ است؛ و اين مضمون در همهي تاريخ و جغرافيا ميتوانسته و ميتواند اتفاق بيفتد. ولي رگبار را ميساختم پول کم داشتيم. کسي آمد که سرمايهگذار / تهيه کنندهاي حاضر است هفتاد هزار تومان در اين فيلم که کل بودجهاش دويست هزار تومان بود، سرمايهگذاري کند. رفتيم خدمت آن آقا و گفت بله، به شرطي که بازيگري که او ميخواهد نقش اصلي را باز کند که دستمزد او هفتاد هزار تومان بود. ميخواهم بگويم موضوع مال همين امروز و اين سالها نيست. جورج فاستر کين براي معشوقهاش اپراي شيکاگو را ساخت و خواست از او يک اپراخوان درجه يک درآورد. در گذشته هم پول و قدرت، هنر مذهبي و هنر اشرافي را به شکلي که خودش ميخواست پديد آورد و نوابغ را به خدمت گرفت. تصور ميکنم دست کم در جهان جديد بشود در اين باره حرف زد يا فيلمي ساخت حتي اگر کساني تصور کنند اين که گفتن ندارد. نمونههاي قدرت فرمايي و امتياز ربايي يا تجاوز به فرهنگ حالا در همين سينماي خود ما، آن قدر پيش رفته که به نقش فروشي و پول گرفتن از بازيگر براي واگذاري نقش رسيده. و آن قدر عادي شده که غير از آن عجيب به نظر ميرسد. خب باشد؛ بگذاريد اين اصل اين همه طبيعي و بديهي و پذيرفته و عادت شده را روي پرده ببينيم. وقتي آن را روي پردهي بزرگ ميبينيم در مييابيم چه قدر غيرعادي و غيرطبيعي است و گيج ميشويم. وقتي همه خوابيم تنها با نشان دادن - يعني به کمک خود سينما - از اين عادت، آشنايي زدايي ميکند، و حالا همه چيز غريب به نظر ميرسد.»به نظر ميرسد يکبار ديگر در رفتارهاي خود انديشه کنيم و مهمترين چالشهاي سينما را با استفاده از همين ابزار مطرح و به چارهانديشي بپردازيم. همچنانکه بيضايي خود اشاره دارد مشکلات ما مدرنيسم و فرهنگ سنتي ما نيست. نه از تکرار حرفهاي روشنفکرانه و نه از نقدهاي غيرواقع بينانه نتيجهاي نخواهيم گرفت. ممکن است از فرط تکرار باورمان آمده باشد اما لازم است همچون توده مردم، مردم صميمي، پاک و فهيم و بدون عينکهاي روشنفکرانه به جامعه خودنگاه کنيم، آنگاه دنيا جور ديگري است. منبع:سي نما رسانه،شماره414/س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]