واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دو روز مانده به اهدای جوایز اسکار تمامی توجهات به فیلم "آواتار" معطوف شده است. اما ممکن است یک فیلم مستقل و کم هزینه به کارگردانی یک زن جوایز اصلی اسکار را به خود اختصاص دهد. به گزارش خبرنگار مهر درام ضد جنگ " قفسه رنج" را به انتخاب بسیاری مهمترین و تاثیرگذارترین فیلم سال 2009 است. گفت و گویی کوتاه با کاترین بیگلو که در سایت سینماتیکال منتشر شده می تواند خواننده را با حال و هوای این فیلم آشنا تر سازد.فیلمی که شاید بر خلاف گمانه زنی ها دو روز دیگر جوایز بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اسکار را به خانه ببرد. چگونه توانستید تصویری چنان تکان دهنده در فیلم "قفسه رنج" به نمایش بگذارید؟ * واقعیت این است که چهره جنگ مدرن در عراق را به تصویرکشیدم.موضوع فیلم "قفسه رنج" تنشی بود که همچنان ادامه دارد.می دانستم که باید به واقعیت آنچه درعراق اتفاق میافتد وفادار باشم.کوشیدم فیلم لحنی کاملا گزارشی پیدا کند.لحن گزارشی مورد نظرم را هم مارک بوال ( نویسنده فیلمنامه که روزنامه نگار هم هست)به خوبی در آورد.فیلمنامه ذهن مخاطب را به خوبی با خود درگیر کرده و این احساس را به او میدهد که گویی در محل وقوع حادثه حضور دارد.همواره خواستهام که در فیلمسازی به چنین لحنی دست یابم تا تماشاگر فیلم خود را در میانه وقوع داستان حس کند. برای پیدا کردن لحن و حال و هوای فیلم آیا فیلم های دیگری را تماشا کردید؟ *خب چند فیلم مستند دیدیم. اما آنچه بیش از هر چیز به ما کمک کرد ملاقات با گروه های خنثی کننده بمب در پایگاههای مختلف بود.چیزی که فیلم را بسیار واقعی ، باور پذیر و مستند از کار در آورد.اما به دنبال مرجعی سینمایی برای ساخت فیلم خودم نبودم.در واقع اگر چیزی شبیه موضوع فیلم "قفسه رنج" در فیلم های دیگر می دیدم آن را نمی ساختم.ولی می خواستم تماشاگر خود را واقعا در بغداد احساس کند. پس مهم ترین چالش چیش روی شما این بود تا فیلمی بسازید که شبیه فیلم های دیگر نباشد... * دقیقا.دستکم تلاش کردیم که اینگونه باشد.پس از 44 روز فیلمبرداری با هزاران متر فیلم به خانه بازگشتیم.موقع تدوین با راشهایی به طول تقریبی ارتفاع قله اورست مواجه بودیم.کریس آینیس تدوین گر فیلم را با خودمان به اردن (محل فیلمبرداری فیلم) بردیم و او همزمان با فیلمبرداری تدوین را انجام می داد.البته با کمی تاخیر. - آیا راش های روزانه را برای تصحیح رنگ و موارد فنی به خارج از اردن می فرستادید؟ * - بله .راشها را به انگلستان میفرستادیم. ما در خاورمیانه فیلمبرداری می کردیم .جایی بسیار نزدیک به محل وقوع جنگ.لوکیشن فیلمبرداری ما در پنج کیلومتری مرز عراق واقع بود.بزرگ ترین مشکل ما در آنجا مسئله لباس بود.منظورم لباس های نظامیان است.منطقه به شدت تحت نظر بود و لباسهای نظامی امریکایی می توانست دردسر بزرگی برایمان ایجاد کند. چرا این همه دردسر را برای فیلمبرداری فیلم به جان خریدید؟می شد فیلم را در منطقه دیگری فیلمبرداری کرد. *- واقع نمایی برایم مهم ترین نکته در این فیلم بود.بله می توانستم مثلا درنیومکزیکو فیلمبرداری کنم.اما هرگز حاضر به انجام چنین کاری نبودم.حتی اگر به قیمت آسان تر شدن کارها تمام می شد. - در پنج کیلومتری مرز عراق و با همه مشکلات، آیا هیچ گاه به خود نگفتید می توانستم این فیلم را با مشکلات کمتری بسازم؟ *- نه . من کارم را دوست دارم.از لحظه لحظه ساخت این فیلم لذت بردم.به فیلمی همچون " نبرد الجزیره"نگاه کنید.یک جور عشق در فیلمسازی به این روش واقع گرایانه وجود دارد که می توانید آن را در تمام نما های فیلم ببینید.مهم نیست که فیلمسازی در آن شرایط چقدر سخت باشد و یا گرمای هوا چقدر طاقت فرساست.یا بودجه تان تا چه حد محدود است و چه مقدار با مقامات محلی مشکل پیدا می کنید.من باز هم فیلمهایی از این دست خواهم ساخت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]