واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز-مردم فکر می کنند که کمدی یعنی خنده، اما کمدی همان چیزی است که دل را می سوزاند و ویران می کند و گاهی نیز طنز در سریالهای 90شبی و بیشتر به معنای گریه و تخریب اعصاب به خصوص آنکه بعدها اعلام شود این برنامه ها از 70و 80درصد بیننده "مخاطب" هم برخوردار بوده است.! «برتولت برشت» درست می گفت:«به حال ملتی که می خندد باید گریست و به حال ملتی که می گرید باید خندید.» اما وقتی واقعیت به حاشیه کشانده شود گریزی به جز خنده نیست. وقتی سینمای واقع گرا و مستند، دیگر نه مجاز باشد و نه توان و انگیزه ای برای حرکت داشته باشد، باید هم خندید. اصلا این روزها باید به همه چیز خندید، به دنیا، به رسانه ها، به سینما، به تلویزیون و البته به سریال های طنز 365 شبی.شاید خنده این روزها گفتمان حاکم بر دوره ما و زندگی ما است. در حال حاضر پزشکان حاذق برای بهبود و بازگشت سلامتی ما و جامعه مان برایمان کمدی تجویز کرده اند. انگار که کمدیِ خون ما ایرانی ها پایین آمده و از این رو هی سرم و سوزن کمدی به ما وصل می کنند. ما که هنوز نفهمیده ایم که اگر نخواهیم هر شب و هر روز بخندیم چه کسی را باید ببینیم، فعلا که ما محکوم به خندیدن هستیم، محکوم به شنیدن جیغ های آزار دهنده و لوده گی هایی که هر شب برایمان پخش می کنند و طنزی که دیگر دارد به ورطه ابطال و تکرار کشانده می شود. طنزی که شاید همان 10قسمت اول دیگر نه پیامی دارد و نه جذابیتی و افکار عمومی را رها هم نمی کند و از دهها و صدها شب هم فراتر می رود. مگر این پولها از کجا می آید که به همین سادگی مثل ریگ بیابان خرج می شود و به جیب برخی از افراد به نام هنرمند و هنرپیشه و طنز نویسی و طنز پرداز می رود؟!. انگار نه انگار که ما همان آدم هایی هستیم که زمانی به لطیفه های عبید زاکانی و طنازی مرحوم کیومرث صابری فومنی و گل آقایش لبخند تلخ زده ایم؛ خندیده ایم و البته فکر هم کرده ایم. آنجا که دیگر پای کتابت و فرهنگ کتبی مطرح بوده و با دو سه کاریکاتور ساده همه حرفها را در عین شوخی و خنده می زدند. بدون وجود هرگونه حرکات بدنی و مزه پرانی و شوخی های دستی و لفاظی هاو لحن ها و بازی با کلمات. شاید بهتر باشد که یکبار دیگر تعریفی از هزل و هجو و طنز ارایه شود تا تفاوت این سه قسم مشخص شود اگرچه، آنچه که ما این روزها به عنوان طنز یا کمدی می بینیم هیچ کدام از این سه گونه نیست. گاهی اوقات یادمان می رود که چه داریم و که هستیم. ما بیش از هر وقت دیگر به همان تیغ جراحی طنز که بهبود می بخشد نیازمندیم. این جا ایران؛ تلویزیونِ ملیِ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. آنچه می بیند طنز به نازل ترین سطح خود می باشد. لطفا توجه کنید. اول از همه مدعی مبارزه با فرهنگ توده و فرهنگ غلط می شویم. اول از همه فرهنگ غلط می سازیم . به جای آنکه سطح اعتماد و سلیقه مخاطبان را بالا ببریم که قبل از آنکه به نفع هر کس باشد به نفع خودمان است، یکی توی سر خودمان می زنیم و متعاقبا یکی توی سر فرهنگ، به احتمال قوی فقط برای آنکه هر شب یک تایم مشخص از یک شبکه را پر کنیم و مردم را قانع کنیم که این هم خنده ای که می خواستید. شاید هم خنده فقط از سریال های نود شبی و سینمای کمدی منتقل می شود و ما نمی دانیم، گفته اند که خنده بر هر درد بی درمان دوا است. اما هر دردی هم با خنده درمان نمی شود .به امید از نو پا گرفتن سینمای واقع گرا و بهبود یافتن سینمای کمدی./ باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران " ایسکانیوز" 28آذرماه 1386
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]