واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: روز بزرگداشت فردوسي / " تلفيق شاعرانه اسطوره و عرفان "
داخلي. فرهنگي. مناسبتها. فردوسي.
شاهنامه نامه شاهان نيست، شاهنامه متن گزارش فاخرانه از اسطوره و عرفان است ، آنچنان كه اگر تني باشد بايستي با نام ايران زمين باشد.
" رستم " بغض در گلو مانده تمام پهلوانهاي شاهنامه است ، كه فقط در حاشيه متن صداي گريستناش به گوش ميرسد، چشمهاي مغموم" اسفنديار" افق روشن مردماني رويين تن است و خون سياووشان، حيات همه اسطورههاست، كه براي ايران از همه چيز خود ميگذرند و در رگان زمان و قلبگاه تاريخ جاري ميشود.
" گردآفريد " مام همه پاسبان دژهاي تسخيرناپذير ايران زمين است ، مادر همه اسطورهها كه براي وطن خويش، ايستاده ميميرند.
و اينچنين حماسه آغاز ميشود و پاسداري از خاك وطن و سرزمين ايران زمين گرچه با"عقده پسركشي" همراه ميشود و اين عقده گشاييدرهيچ نظام روانشناسي و جامعه شناختي جهان نميگنجد، اما هرگز اين خاك را به اهريمن نميدهند.
روز بيست و پنجم ارديبهشت ماه فردوسي، روز ايران است، روز واژگان زنده پارسي نشسته بر قند گل، روز برآورده شدن روزگار " مهي " و مهتري در آيين ستايش يكتا پروردگار و روز گردان ايران زمين است.
حكيم " ابوالقاسم فردوسي" در سال ۳۲۹هجري قمري در روستاي " باز" ( پاز كنوني) واقع در منطقه " توس " از سرزمين "خور" يا خورشيد (خراسان) چشم به جهان گشود و وي از ثروتمندان، نجيب زادگان و دهقانان شهر توس بود، كه دهقانان طبقهاي صاحب مقام و داراي املاك و اموالي بودند كه ميتوانستند از راه درآمد ملك خود، زندگي راحتي داشته باشند.
فردوسي،درزمان سلسله ساماني ميزيسته و حياتش درست در زمان حكومت غلامان ساماني ادامه داشتهكهاين مساله او را آزاده خاطر ميكند و حكيم توس، مردي شيعه مذهب بود و دلبستگياش به ميراث قومي و فرهنگي ايران كهن، مانع از ارادت خالصانه او به خاندان پيامبر(ص) و تعظيم تشيع نشد.
اما در سرزمين بختياري شاهنامه رويكردي ديگر دارد ، آنچنان كه مردمان اين ديار بر نام فرزندان خود نامهايي از شاهنامهواسطورههاي پهلواني آن را برگزيدهاند.
عضو بنياد ايرانشناسي كشور و رييس بنياد ايرانشناسي چهارمحال وبختياري ميگويد: شاهنامه در بين سرزمين بختياري به عنوان " هفت لشگر" معروف است و نقاله خواني و شاهنامه خواني به عنوان يك فرهنگ درآمده است.
دكتر" عباس قنبري عديوي " در گفت و گو با ايرنا افزود: هر كدام از شخصيتها و كاراكترهايي داستاني كه در شاهنامه به عنوان يك اسطوره هستند، نماد يك فرهنگ و انديشه ميباشند.
به گفته وي،درشاهنامه سياووش به عنوان اسطوره اتحاد و هويت ملي خون خود را فدا ميكند و اين نشانهاي از ايثار براي وطن و آرمانهاي سرزمين و فرهنگ و تمدن كشور است.
وي نام برخي از مناطق جغرافيايي سرزمين بختياري از جمله رستم آباد، كوه رستم و دژسفيد را برگرفته از شاهنامه دانست.
شاهنامه فردوسي، تنها قصه و داستان نبرد نيست، بلكه يك اثر ستايشگري خداوند است و به جاي برنامههاي انيميشن وارداتي بايد اقدام به توليد برنامههايي از متن شاهنامه كرد.
استاد بزرگ و سخن سراي نامي توس، پس از ۳۵سال رنج، زحمت، صرف عمر و سرمايه، شاهنامه را به پايان رساند و يك شاهكار عالي را در عرصه ادبيات جهاني خلق كرد.
شاهنامه، مجموعه تاريخ و فرهنگ اقوام ايراني است كه همه وجوه زندگي، اعتقادات، باورها و دستاوردهاي فكري، ديني، اخلاقي و اجتماعي آنان را در خود جاي داده است.
شاهنامه فردوسي حدود ۶۰هزار بيت شعر دارد و بزرگترين حماسه ملي ايران است، اين كتاب غير از حماسهاي بودن داراي پندها ، نصيحتها ، اخلاق و ادب بوده، چرا كه فردوسي زندهكننده زبان و هويت ملي ايراني است.
فردوسي، قالب مثنوي و بحر متقارب را براي نظم داستانهاي تراژيك شاهنامه برگزيده و به دليل آگاهي و علاقه به واژههاي فارسي، تنها ۸۰۰لغت عربي در آن به كار برده است.
اتفاق ورخدادهاي شاهنامه پس از ستايش پروردگار و وصف خرد و مدح و مداحت پيامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) روايتكننده پادشاهي كيومرث تا يزدگرد سوم، آخرين پادشاه ساساني است.
حكيم توس، در سال ۴۱۱هجري قمري در حالي كه نزديك به هشتاد سال داشت، دارفاني را وداع گفت و در بيرون دروازه در باغي كه ملك خود بود و در زادگاهش به خاك سپرده شد.ك/۴
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]