واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حافظ تکرارشدني نيست
عضو هيأت علمي و استاد دانشگاه هنر گفت: حافظ نه تنها زبان فارسي بلکه عربي را که رايج زمان و دنياي متمدن آن روزگار بود ميدانست، اين تلاش از حافظ هنرمندي بزرگ ساخت که امروز در قله قرار داشته و تکرار نميشود.صابر امامي، عضو هيأت علمي و استاد دانشگاه هنر، در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبري فارس «توانا»، درباره رمز ماندگاري سخن و غزل حافظ به مناسبت 20 مهر روز بزرگداشت حافظ گفت: حافظ احتمالا با سوادترين، با شعورترين و پرکارترين هنرمند روي زمين بوده است و در عين حال انساني عاشق، صادق و جوشان؛ يعني در حافظ ذوق و تفکر و زحمت به هم رسيده بود و هر دو در اوج قرار داشته است.وي ابراز داشت: برخي تلاش ميکنند، اما ذوق ندارند، برخي ذوق خوب داشته اما تلاش و تفکر ندارند، اما در حافظ هر دو اينها به هم رسيده بود، علاوه بر اينکه عشق و صداقت در زندگي و در حس و بيان او وجود داشت.* ديوان حافظ، نشان از آن دارد که وي آثار پيش از خود را خوانده بودبه گفته اين استاد دانشگاه، اين موارد دست در دست هم نهاد و از حافظ انساني والا ساخت و در زمان خود با توجه به ديوان حافظ، اين اثر نشان از آن دارد که وي آثار پيش از خود را خوانده بود.وي گفت: حافظ نه تنها زبان فارسي بلکه عربي را که رايج زمان و دنياي متمدن آن روزگار بود ميدانست، به اين تربيت اين تلاش از حافظ هنرمندي بزرگ ساخت که امروز در قله قرار داشته و تکرار نميشود.امامي با اشاره به تفعل بر ديوان حافظ عنوان کرد: حافظ با توجه به توانايي، شناخت و معرفتي که از زبان فارسي داشته، از آرايه ايهام بهرهها برده، سعي کرده واژگاني را استفاده و به کار برده که اين واژگان طيف معنايي وسيع و متفاوتي دارند.وي افزود: شعر حافظ بيش از هر شعري تاويل پذير از منظر خواننده است، هر مخاطب منظر خود را به راحتي در شعر خواجه شيراز مييابد.* واژگان در شعر حافظ به نحوي انتخاب شدهاند که دايره برداشت را براي مخاطب وسيع کرده استامامي ابراز داشت: واژگان به نحوي انتخاب و برگزيده شدهاند که دايره برداشت را وسيع کرده و به هر خوانندهاي اين امکان را ميدهد که با توجه به شرايط روحي خود از ابيات درک کند.اين استاد ادبيات با اشاره به فال گرفتن از ديوانه لسان الغيب ادامه داد: گاهي اوقات حتي ماجرا از تاويل در شعر خواجه هم عبور ميکند، حتي مخاطب نام شخصي که مدنظرش است در ابيات مييابد و يا ماجراي ذهني خود را در بيت ميبيند؛ اين امور فراتر از توجيه است، اينجاست که بايد به زبان توده مردم بازگشت، چيزي که مردم از آن دريافتند سبب شد به او لقب لسان الغيب دهند، بالطبع حافظ با توجه به شخصيت عميق و با گذر از ظلمات نفساني خود به سوي پاکيها، چنان عميق پيش رفته بود که ميتواند به قول يونگ «در ناخودآگاه جمعي ملت ايران حضور داشته و سخنگوي اين جمعيت باشد» و به قول مذهب ميتوان گفت، چنان در يک حيطهاي از فرديت واحد بشري به نام فطرت خود را از آلودگي دور کرده و ميزيسته که سخنش ميتواند با هر فردي ارتباط فرا منطقي برقرار کند. * حافظ ادعاي صوفياني که غلطيده در آداب و رسوم و سنن و تعلقات هستند را رد ميکندامامي در ادامه اظهار داشت: رسيدن به روح جمعي يک ملت نياز به سفر ندارد، بلکه نياز است فرد سفرهاي دروني عميق و گسترده داشته باشد، به نظر ميرسد سفرها و پروازهاي دروني حافظ عميقتر و گستردهتر بوده تا يک هنرمند ديگر، البته فردوسي هم رسيدنهاي عميقي را درباره مردم، ويژگيها و هويت ايراني دارد، اما حافظ در عين حال که عموميت را داراست، با فرد فرد انسانها دست داده و آشتي ميکند، رسيدن به چنين مقامي که هم ميتواند سخنگوي ناخودآگاه جمعي باشد و هم ميتواند مخاطب فردي به دست آرد کار دشواري است.به گفته وي، حافظ در اوج کار ادعاي صوفيگري کرد، ادعاي صوفي به معناي رهيده از دلبستگي و مقامها و ايستاده در برابر خواستهاي عموم، حافظ چنين ادعايي دارد، چراکه نه در برابر مردم ايستاده و نه به کسي ستم روا ميدارد و اين انسان والايي که حافظ نام رند بر آن مينهد در شاعر شيراز ديده ميشود، اما حافظ ادعاي صوفياني که غلطيده در آداب و رسوم و سنن و تعلقات هستند را رد ميکند، تنها حمله حافظ به صوفيان نيست بلکه حمله حافظ به همه اقشار جامعه است که به نوعي گرفتار تعصبات صنفي شده و از حقيقت دور شدهاند. تهيه و تنظيم : بخش ادبيات تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]