واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در جمع شاعران نيمايي؛ «دستغيب» پايان دوران شعر نيمايي را اعلام كرد
خبرگزاري فارس: عبدالعلي دستغيب در شب تولد نيما يوشيج، درباره شعر نيمايي گفت: به نظر من ظرفيت اين نوع شعر تمام شده است و بايد دنبال فرم جديدي بود.
به گزارش خبرنگار فارس، عبدالعلي دستغيب كه ديروز در جمع شاعران نيمايي در خانه هنرمندان ايران سخن ميگفت، جامي را نقطه پاياني بر شعر كلاسيك فارسي خواند و گفت: شاعران اين نوع شعر بعد از جامي ديگر حرف تازهاي ندارند. نوجوهاي سبك هندي يا اصفهاني هم در استعاره موفق هستند وگرنه همان مفاهيمي كه حافظ و مولوي مطرح كردند در شعر آنها تكرار ميشود.
اين منتقد ادبي صائب تبريزي و بيدل دهلوي را به خاطر انتزاع شعريشان مهم دانست و گفت: پشت اشعار بيدل معادله رياضي وجود دارد در حالي كه پشت شعر سعدي تم ارگانيك و حياتي ديده ميشود.
دستغيب دوره بازگشت ادبي را دوره در جا زدن شعر فارسي خواند و ادامه داد: شعرايي چون فروغي بسطامي در اين دوره به دنبال فرم تازهاي در شعر بودند اما آنها در قالبهاي قديمي مفاهيمي نو را مطرح كردند.
دستغيب يحيي دولتآبادي را در زمره شعرايي معرفي كرد كه قالب تازه و مفهوم تازه را در شعر فارسي پديد آوردند.
به گفته وي دولت آبادي وزن شعر فرانسوي و لاهوتي وزن شعر روسي را به شعر فارسي هديه كردند.
وي ميرزاده عشقي را در ايجاد راه جديد در شعر فارسي موفقتر از لاهوتي و دولتآبادي معرفي كرد و منظومههاي عشقي را به اشعار مدرن نزديكتر خواند.
اين منتقد ادبي با بررسي تاثير شعر دنياي مدرن بر اشعار شاعران ايراني از وجوه مختلف گفت: اقتباس شعرا از شعر غير ايراني يا ميتواند به صورت كامل باشد مثل شعر «زنديها» كه رشيد ياسمي آن را ترجمه كرد يا ميتواند قسمت از شعر شاعر دوران مدرن ترجمه و در شعر شاعر ايراني بيايد مثل بخشهايي از اشعار پابلو نرودا كه شاملو در شعر خود آورده است و گاهي نيز شاعر روح يك اثر ادبي را ميگيرد و به زبان خود ترجمه ميكند مثل گوته كه روح اشعار حافظ را در آثار خود به زبان آلماني برگرداند.
دستغيب با اشاره به اينكه بعضي از شعرا فرم شعر را ميگيرند و بعضي ديگر مفاهيم و استعارات را در شعر خود منعكس ميكنند اين رابطه شعري را در شعر فارسي به ارتباط ما با تجدد و در طول 100 تا 120 ساله اخير مربوط دانست و گفت: دنياي مدرن همچون دنياي كهن الفباي مخصوص به خود دارد شما اگر شعر قديمي فارسي را بخوانيدصرف نظر از بزرگاني چون مولانا و فردوسي آن را در يك مدار بسته محصور ميبينيد.
به نظر دستغيب شاعران كلاسيك روي يك ايدولوژي ثابت حركت ميكنند كه اين تفكر با پيدايش مدرنيته تغيير ميكند و تمامي اين سلسله مراتب مفهومي دگرگون ميشود.
دستغيب نيما را شاعر خوب و انساني باهوش خواند و گفت: نظرات نيما بر روي شعر نشان ميدهد كه او ميدانست كه شعر تكرار شدني نيست. شعر نيما در محدوده عروض فارسي فارسي حركت ميكند و شعر او مديون موسيقي كلاسيك است.
اين منتقد ادبي كوشش نيما را در شعرش در بيان يك قطعه يا يك مطلب منسجم عربي متمركز خواند و گفت: او قصد دارد يك كمپوزيسيون جديد بسازد. در شعر«ققنوس» و «ري را» از مفاهيم قديمي خبري نيست.
دستغيب در شعر كلاسيك فردوسي را از جمله شعراي انگشتشماري در جهان خواند كه دراماتيست هستند به نظر وي فردوسي آن طور كه شايسته اوست در ايران شناخته نشده است و اين شاعر تنها كسي است كه در ايران درام خلق ميكند.
اين منتقد ادبي در ادامه سخنانش در خصوص اقتباس اشعار دهههاي اخير شعر فارسي «افسانه» نيما را از منظومه «شبها» ي آلفرد دوموسه خواند و گفت اين شعر نيما راه را براي جدي شدن شعر باز ميكند. در واقع نيما با شعرش فضايي باز كرد كه شعر فارسي مسائل روز را مطرح كند.
او در شعرش حتي گويشهاي مازندراني را وارد كرد كه متاسفانه هنوز كسي به توضيح آن مفاهيم نپرداخته است.
دستغيب با اشاره به اين نكته كه به نظر وي ظرفيت شعر نيمايي تمام شده است گفت: بايد به دنبال فرم جديدي بود.
وي توللري، نادرپور و هنرمندي را كاملا تحت تأثير شعرهاي اروپايي خواند و اشعار شاملو را مخلوط از ترجمه شعرهاي اروپا و شعر كهن فارسي معرفي كرد كه در جاهايي فوقالعاده است.
دستغيب لوركا را بعد از اشعار شاملو شاعر بسيار تاثيرگذاري بر شعر فارسي معرفي كرد و پس از او مايا كوفسكي، آراگون و الهوار را مهم خواند. در مورد سهراب سپهري نيز به ويژه در «صداي پاي آب» دستغيب رد پاي متنهاي ذن و بوديسم را بسيار پررنگ دانست و شعر «مسافر» سهراب را يك شعر كامل و مدرن معرفي كرد.
اين منتقد پرآوازه ادبي سه شاعر را استقبال كنندگان شعر پست مدرن در زبان فارسي معرفي كرد. فروغ فرخزاد «ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد» ، نصرت رحماني و سهراب سپهري در آخرين اشعارش كه به نظر دستغيب اين اشعار دچار يك زبان پريشي هستند.
البته دستغيب وسعت نظر شاملو را از ديگر شعرا بيشتر دانست و در مورد چند دهه اخير شعر فارسي گفت: آنچه ما در اين چند دهه داريم دوره تاثيرپذيري ما تعابيري را از شعراي اسپانيايي زبان، روسي زبان و فرانسوي زبان ميگيريم. به نظر من دوره خلاقيت با شعر «ققنوس» نيما شروع شد.
دستغيب اشعار تندر كيا را نيز از نظر فرم شعري بسيار مهم دانست و گفت:اشعار كيا يك كولاژ است به نظر من شاعر خلاقي است كه فرم كارش با فرم كار نيما متفاوت است.
اين منتقد ادبي در پايان سخنانش اشعار معاصر را در اجراي پروسه مدرنيته موفق ارزيابي كرد و گفت: ديگر امكان ندارد كسي بتواند به صورت كلاسيك شعر بگويد. اگر شعري گفته ميشود شاعري نيست سخنوري است.
انتهاي پيام/
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]