واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرموز و مبهم نويسنده: فواد نجف زاده تحليل فيلمبرداري فيلم گودزيلا (رولند امريش، 1998)در سکانس افتتاحيه، مجموعه نماهايي سراسر هيجان حاوي درگيري کشتي و خدمه ژاپني با موجود يا پديده اي مرموز و ناشناخته اند و آن چه قدرت عظيم و استثنايي موجود مرموز را مؤکد مي سازد، صرفاً نماهايي با ترکيب بندي نامتعادل و لرزان و جلوه هاي نوري متنوع و گذراست که البته سقوط کاردها در جلوي يکي از ملوانان در برابر عظمت آن جلوه ها تأثير چنداني ندارد. پس از تأکيد بر انفجارهاي اتمي و نمايش صعود قارچ هاي اتمي بر زمينه رنگ هاي کهربايي با يکي از شخصيت هاي اصلي به نام نيک، دانشمندي که تغييرات جهشي کرم ها در اثر آزمايش هاي هسته اي را بررسي مي کند آشنا مي شويم. سکانس هاي معرفي مسئول بيمه (ژان رنو) و برخورد او با فرمانده ارتشي که با يکدندگي و قاطعيت يک نظامي برخورد با ناشناخته را رهبري مي کند، با نماهاي تعقيبي طولاني به ويژه نماي برخورد فرمانده با نيک در مرکز ردپاي گودزيلا (اولين نشانه مستقيمي که از او مي بينيم)، سکانس معرفي اودي (نامزد نيک) که دستيار تهيه اي ساده در شبکه اي تلفني است و گفت و گوي او با دوستانش در يک رستوران و حتي صحنه گفت و گوي فرمانده ارتشي با نيک و دانشمند زن که سرنخ ها را به سراتوپو آليسوروس جانوري ماقبل تاريخي منتسب مي کند، برانگيخته شدن حس جاه طلبي اودي و درگيري هاي تهيه کننده و مجري تلويزيوني، معرفي شهردار جديد همه و همه سکانس هايي بيش از حد تکرار شده اند با نورپردازي ها و ترکيب بندي هايي استاندارد و نسبتاً تکراري و شايد تنها استثنا جلوه تابيدن رعد و برق در قرارگاه نظامي باشد که يادآور و تداوم دهنده برخورد گودزيلا با کشتي دوم است. معرفي مبهم و اسرارآميز موجود عظيم و ناشناخته در نماهاي ريز و درشت جدال جو (ماهيگير سالخورده) با تأکيد بر تقلاي او در نماهاي درشت تداوم مي يابد و در نماي ديدگاه او نيز نزديک شدن موجي عظيم به اسکله و درهم شکستن آن را شاهديم. با آغاز تهاجم گودزيلا در نماهاي لوانگل براي اولين بار پاهاي عظيم و غير قابل تصور موجود ناشناخته و درهم ريختن اتومبيل ها و مناظر شهر را شاهديم که تلفيق استادانه فيلمبرداري و جلوه هاي ويژه است. ظاهراً فيلمبرداري اين پروژه هاي عظيم، تخصص پولي يا اولريخ استايگر است که در سويس متولد شده، در دانشگاه زوريخ ادبيات انگليسي، زبان شناسي و تاريخ هنر خوانده و پس از آن به سوي فيلمبرداري رفته و اين مهارت را در مدرسه بين المللي فيلم لندن فرا گرفته است. وجود فيلم هايي مثل ده هزار سال قبل از ميلاد، روزي پس از فردا و از آغاز تا پايان در ميان حدود سي فيلمي که او سمت مدير فيلمبرداري شان را داشته، شاهدي بر اين مدعاست، هر چند اين گودزيلا و نظاير آن در دوره وفور بازي هاي کامپيوتري و فيلم هاي رنگارنگ سرشار از جلوه هاي ويژه چون ماتريکس و فيلم هاي مشابه، رقباي قدرتمندي براي ايجاد حال و هواهاي دوره گودزيلاي قديمي و کينگ کنگ نيستند.منبع:نشريه صنعت سينما ،شماره 85/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]