واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، فيلم سينمايي فوتبالي ها ساخته سيامك خواجه وند از نخستين نمونه هاي كمدي در اين مورد است كه تفاوت هاي بنيادين با نمونه هاي پيشين خود دارد. در اين فيلم اساسا چيزي به نام فيلمنامه وجود نداشته و فقط تعدادي شوخي از هم گسيخته و بي ربط، يك قصه نصفه و نيمه را به يكديگر متصل كرده و به پايان مي رساند. در سال هاي اخير كه سينماي كمدي مورد توجه سينماگران قرار گرفته و كمدي هاي سطحي و ضعيف پرده سينماها را اشغال كرده، كمتر شاهد فيلمي كمدي ورزشي همچون فوتبالي ها بوده ايم. بحث هاي حاشيه اي فوتبال ايران كه به مدد برنامه نود و خيل روزنامه هاي ورزشي به داخل خانه هاي خانواده هاي ايراني نيز كشيده شده، موضوع وسوسه كننده اي براي هر سينماگري است. اما فقط اين علاقه كافي نبوده و اندكي استعداد نيز براي پرورش آن لازم است. در اينجا نويسندگان فيلمنامه روي موضوع جنجالي آوردن مربي خارجي براي يك تيم ورشكسته تاكيد و آن را به محور داستان خود تبديل كرده اند. مهران مديري در مرد هزار چهره براي يك بار از اين ايده بهره گرفت و چنان شوخي هايي را تدارك ديد كه تماشاگر قادر به مقاومت در برابر آن نبود و به شدت مي خنديد، زيرا مديري و نويسندگانش كدهايي از واقعيت را لابه لاي موقعيت هاي نمايشي قرار داده كه براي بيننده تداعي خاطره مي كرد. براي نمونه مي توان به فضاي رختكن تيم، پيش از شروع تمرين و گفت وگوهاي منحصر به فرد آن اشاره كرد. اما در فوتبالي ها با شخصيت هايي كاملا كاريكاتوري مواجه ايم كه عملا وجود خارجي نداشته و بيشتر به درد فيلم هاي تخيلي مي خورند تا يك كمدي ورزشي! مدير يك باشگاه هميشه بازنده كه در تنگنا براي آوردن مربي برزيلي قرار گرفته، براي رهايي از اين وضعيت عطا حمومي را به عنوان مربي با گريمي مضحك وارد تيم كرده و مربي گري تيم را به او مي سپارد! جالب تر از همه آنكه هيچكدام از بازيكنان به سكنات مسخره اين به اصطلاح مربي شك نمي كنند!!! سالها پيش در دهه 1340 فيلم هاي بسيار ضعيفي در سينماي ايران توليد مي شد كه درك و شعور تماشاگران را كاملا ناديده گرفته و هر سوژه مهملي را به خورد تماشاگر بخت برگشته خود مي داد. اما حال پس از گذشت بيش از چهار دهه،شاهد فيلمي هستيم كه با شخصيت هاي كاريكاتوري خود تماشاگرانش را دست انداخته و با مشتي شوخي هاي سطحي و نخ نما شده آنان را مي خنداند! تيم فوتبالي كه نيمي از آنها را بازيكنان چاق و فربه تشكيل مي دهند، كجاي ليگ برتر و يا دسته هاي پايين تر وجود دارد؟ اين نظريه كه در يك فيلم كمدي، فيلمساز مجاز به خلق هرگونه شخصيت عجيب الخلقه و هجوآميز هست نيز ايده اشتباهي است كه حداقل در فيلمي مثل فوتبالي ها در ساختار قصه جا نمي افتد. شخصيت پردازي نيز عملا در فيلم وجود نداشته و تا دلتان بخواهد با تيپ هاي عجيب و غريبي روبروييم كه تنها زمان فيلم را پر كرده و عملا كاركرد ديگري ندارند. كارگردان در انتخاب بازيگران نيز كاملا برپايه كليشه ها جلو رفته و با انتخاب مهران غفوريان، رضا شفيعي جم و يوسف صيادي عملا خود را دام كليشه هايي انداخته كه در اين سالها از فرط تكرار نخ نما شده اند. اين مثلث كه زماني در ساعت خوش مي درخشيد به شكل غم انگيزي به ورطه تكرار افتاده و ديگر خبر چنداني از آن استعداد بالقوه كمدي در آنها ديده نمي شود. مشاهده نام سيامك خواجه وند به عنوان كارگردان فوتبالي ها كه پيش از اين در عنوان بندي فيلم هاي مهمي همچون دو زن در مقام دستيار كارگردان ديده مي شد، يكي از معماهاي همچنان مجهول سينماي ايران در مورد نيروهاي جوان خود است. وي در بخش هاي مربوط به مسابقه فوتبال به گونه اي عمل كرده كه عملا چيزي از مسابقه به تماشاگر نشان داده نشده و فقط به چند پلان بسته از بازيكنان و فضاي محقرانه زمين چمن بسنده شده است. در حقيقت خواجه وند چيزي از تجربه و پختگي سالها دستياري در سينماي ايران را در فوتبالي ها نشان نداده و كاملا غير حرفه اي عمل كرده است. اينكه چرا دستياري پرسابقه، سر از ساخت فوتبالي ها در مي آورد، مي تواند زنگ خطري براي سينماي ايران و استعدادهاي جوانش باشد. فراهنگ ** 1983 ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]