واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خواننده ای که می خواهد جهانی باشدیادداشتی بر «My Only Wish» اثر سامی یوسف
سامی یوسف را میتوان مشهورترین صدای موسیقیایی جهان اسلام دانست. وی ضمن احترام به ملیت ایرانی خود(با خواندن حداقل سه ترانه به زبان فارسی) به ایرانی بودنش اقرار نکرده است و به عقیده نگارنده این موضوع بیشتر از سر آگاهی صورت گرفته و بدینوسیله اعلام کرده كه فارغ از هر گونه نگاه ملی خواستار دفاع از حقوق مسلمانان جهان است. سامی یوسف یا همان سیامك رادمنش حقیقتا وظیفه سنگینی را برگزیده و این نكته را خوب میداند كه در این مسیر، رعایت اندیشه و پیام اسلام در دل شعر، موسیقی، لحن، بیان، نماهنگ، تكنیكهای بصری و وفادار بودن به هویت برگرفته از دل آمیزههای مربوط به عشق به انسانها و وفاداری نسبت به هم كیشان شرط اصلی موفقیت است. سخن از این سامی یوسف كه با تسلط بر سه ساز اصلی و اصول صحیح ساخت موسیقی و نماهنگ، نه تنها نبض ذائقهیِ مخاطب مسلمان كه حتی مخاطبان از ادیان دیگر را در دست گرفته، بسیار است و در مقال دیگری باید بگنجد. لذا به سراغ نقد و بررسی یكی از اثرهای ماندگار او موسوم به " تنها آرزوی من" میرویم. اثری كه در عین سادگی، مظلومیت کودکان فلسطینی را فریاد می کشد. "تنها آرزوی من" در آلبوم سامی یوسف یک میان پرده به شمار می رود که با صدای کودکی انگلیسی خوانده شده است. در این میان پرده داستانی هر چند كوتاه، از زبان كودكی انگلیسی روایت میشود تا بدینوسیله نه تنها شعر كه به زبان انگلیسی است درست بیان شود بلكه بانی اثر به این اشاره دارد كه حقیقت مظلومیت برای كودكی حتی در آنسوی دنیا نیز پیدا شده است. انگشت اشاره به سمت اسراییل و حامیان آن میباشد. تنها آرزوی من (ای کاش فقط ...)(1)همه ارتش و همه یغماگرانتهمه تانكها و همه سربازانتهمه با هم در مقابل كودكی كه فقط سنگی در دست دارد.یكه و تنها در آنجا ایستاده است؛(2)در چشمانش خورشید را میتوان دیددر لبخندش ماه را میتوان دید(3)من در عجبم، در عجبم كه (منظور به كنایه اینست: "حال خودت بگو")ضعیف كه و قوی كیست؟چه كسی راست میگوید و چه كسی دروغ؟و ای كاش، ای كاشحقیقت زبان داشت. سادگی و بی پروایی قدرتمند و عجیبی را میتوان در لحن و تن صدای كودك حس كرد. دكلمه اثر بینظیر و بیانگر است. 4 عنصر شعر، موسیقی، تنظیم و بیان چنان با هم درآمیخته شده كه دل هر شنوندهای را میلرزاند. پیداست كه سن كودك بسیار كم است. به چرخش فوقالعاده صمیمانه و شجاعانه واژهها در دهان پسر بچه كه توجه كنیم، میتوان این تصویر را در ذهن مجسم كرد: «انتقال سنگ پارههای تیز حقیقت از قلب معصوم و ذهن كنجكاو كودك به شاهراه زبان و بیان، و پرتاب آن به سمت تفكر مخرب و پوچ صاحبان تخریب و تجاوز و تجاهل كه سلاحهای پیشرفته در دست دارند». زنگی است برق آسا این كلمات و اینگونه بیان آن، كه «آی آدمها بیدار شوید و ما را دریابید». زنگی است بیقرار در دل و ذهن خاموش قرن حاضر. لحن و ادای كلمات كه بیشك گوینده آن - به اقتضای سن - دكلمهگوی حرفهای نبوده، در كنار شعر قدرتمند شاعر، به طرز صادقانهای بیشتر به فهم اثر موسیقیایی كمك كرده تا جاییكه بار این صمیمیت بیانی آنقدر اثر گذار میشود كه گویی تو در صحنه مورد تصویر وی قرار داری، سنگ بدست گرفتهای و مقابلت لشگری از تجهیزات و نیرو قرار دارد و تو بزرگ مردی كوچك هستی كه كمترین حق طبیعی خود را طلب می كنی. غریبانه است، نه؟! نبرد نابرابر. كودك و بیان و لحن وی ابزار نیست، خود مظلومیت و طلب حق است كه تو را صدا می كند و از تو در حداقل ترین میزان، یادآوری و همدلی می خواهد. آواییست در دل هزارتوی درونت. سامی یوسف به هنرمندانه ترین شكل ممكن، حق مطلب را ادا میكند.
در بخش دوم شعر، از ماه و خورشید سخن به میان میآید. كودك راوی، خورشید را در چهره شرقی كودك فلسطینی میبیند و ماه را در تبسمش. چهرهای روشن با هزار تشعشع خاطره و صمیمیت. چهرهای گرم كه گرمابخش بی پناهی تفكر سرد آدمهای این روزهاست كه امیدیست تا به دل انسان خود بازگردند. لبخندی سرد چونان سردی كره ماه كه ناشی از تلخی روزگار است و غربتی هر لحظه، اما درعین حال زیبا همچون هلال خمیده ماه. در بخش سوم، تیر به قلب هدف مینشیند. از كمان شعر وكلام گسسته، پرتاب شده و متلكوار كنایهای عظیم به بدنه دروغ میزند. كودك راوی اذعان می كند كه كودك است و ذهنی كنجكاو و در عین حال حقیقت را خوب میفهمد. در شگفتی و تعجب است اما حقیقت را میداند. این شگفتی و تعجب خصیصه كودك است. كودك باید متعجب باشد. اما متعجب از چه؟ از محق بودن كدامیك از طرفین؟ از ضعیف یا قوی بودن كدامیك از طرفین؟ تعجب وی از اینها نیست؛ از دروغی است مارك دار كه در كمال بیشرمی بیان میشود: رد و انكار حقیقت مظلومیت و محق دانستن ظالمانه ظلم و ستم. كودك رو به مخاطب مجهز به ساز و برگ جنگی خود، به شكلی طعنهوار اینچنین میگوید: حال خودت بگو كه قوی كه و ضعیف كیست. بگو گرچه میدانم شجاعت و شرفش را نداری؛ و این همان ضربه بزرگ است به بدنه تفكر تخریب و اشغال و تجاوز. موسیقی اثر بسیار عمیق و سوزاننده ساخته شده است. كُر و آوای درهم آمیخته با تدوین حرفهای، سوز عمیقی را در نهان تو به جای می گذارد. نوا، نوای قرنهای متمادی است اندر رثای جانسوز مظلومیت. نوای غریب زن، آدمی را به یاد نوای مادر در غم نبود و هجر پارهیِ تن خود میاندازد. گویی چندین مادر با نوای خود، ناله غریبانه در غم از دست دادن كودكان خویش سر میدهند. اگر خوب موسیقی را گوش كنید، پیدا كردن تعبیری به غیر از این ممكن است اما بیانصافی در حق اثر خواهد بود. در آخر به وجه تسمیه اثر اشاره می كنم. نام اثر تنها آرزوی من انتخاب شده است. یعنی آرزوی پیروزی نهایی حقیقت بر دروغ كه بی شك این مهم اتفاق خواهد افتاد. بشر مظلوم چه در دل آفریقا، چه انگلستان (اشاره به کودک راوی که خود را قربانی دروغ و ظلم می داند)، و چه (بالاخص) فلسطین، همواره جویای رونمایی حقیقت با زبان خود حقیقت بوده است. یگانه آرزوی بزرگ بشر رسیدن به آسایش، وحدت، رستگاری و كمال انسانی بوده است. افسوس و حسرت سردِ انسانِ اسیر در گلوگاه و گردنه دژخیمان بلا و سوداگران مرگ و تجاوز را تنها زبان حقیقت یارای بیان دارد. زبانی قدرتمند و توفنده كه همچون باد از مسیر كویرهای خشك و تهی از عطوفت باران رحمت الهی كه حاصل و تحفه اندیشه ظالمان امروز جهان است، گذشته و سرزمینها را در مینوردد و نوید نزول باران رحمت الهی به غریبان مظلوم جهان میدهد. نوید تحقق «تنها آرزوی من» را. My Only Wish (interlude)- Lyrics All your armies, all your fightersAll your tanks, and all your soldiersAgainst a boy holding a stoneStanding there all aloneIn his eyes I see the sunIn his smile I see the moonAnd I wonder, I only wonder?Who is weak, and who is stron?Who is right, and who is wrongAnd I wish, I only wishThat the truth has a tongue (My Only Wish) را از اینجا دانلود کنید نویسنده: محمدرضا صامتی - فرهنگ پایداری تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]