واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: نمايش فيلم «بايكوت» ساخته محسن مخملباف از تلويزيون، اين امكان را فراهم كرد تا مخاطبان تلويزيون و سينماگران به ياد ژانر فراموش شده سينماي ايران يعني ژانر سياسي بيفتند. مخملباف فيلم بايكوت را سال 1364 ساخت و در آن به بررسي چند دسته از احزاب سياسي دوره پهلوي پرداخت. بايكوت از لحاظ فيلمنامه، كارگرداني و بازيگراني قابل تامل است. محسن مخملباف در 3 فيلمي كه پيش از بايكوت ساخته بود، تا حدي به درونمايهها و مفاهيمي كه در بايكوت به آنها اشاره كرده، پرداخته بود. توبه نصوح و دو چشم بيسو تمي اخلاقي داشت و در دو چشم بيسو هم مساله ماركسيسم به صورت فرعي مطرح شده بود. در بايكوت، مخملباف ميخواهد به اين نكته بپردازد كه بدون اعتقاد به خدا و قيامت نميتوان مبارزه را تا انتها پيش برد. در فيلم 2 دسته آدم داريم؛ تيپها و شخصيتها. خود مخملباف گفته آدمهايي را كه در خط قصه تاثير و آدمهايي را كه فقط در آن حضور داشتهاند، وارد داستان كرده و البته به ابعاد مختلف شخصيت آنها هم نظر داشته است. واله، شخصيت اصلي داستان است كه درگير مسائل فراوان عاطفي، سياسي و فلسفي است. مريم هم ديگر شخصيت داستان است كه با وجود سمپاتيك بودنش گاه در مخاطب دافعه ميانگيزد و يكي از دلايل دافعه هم اين است كه گاه از درك ابعاد گرفتاريها و دلمشغوليهاي همسرش عاجز است. در اين ميان، مخملباف كماكان نظر به شخصيتهاي فرودست جامعه دارد. مثلا در شخصيت پيرزن صاحبخانه، كسي را مجسم كرده كه هنگام مرگ خوب ميشود و شخصيت مستضعفي است كه خباثت باطني ندارد و شرايط زندگي و جامعه او را به چنين جايگاهي كشانده است؛ اما عدهاي هم در فيلم تيپ هستند و فقط از يك بعد در فيلم مطرحند، مثل آن پيرمردي كه نگهبان برج تشكيلات است و به نوعي نظر به ديدگاه مخملباف درباره تسلسل تشكيلاتي دارد. مخملباف بعدي از ساواك را كه ساواك تعقيب و مراقبت است، بررسي كرده و كمتر نظر به ساواك سياسي يا ساواك شكنجه داشته است. بايكوت را در واقع ميتوان فيلمي فلسفي دانست. اين كه چه كسي ميتواند مبارزه را تا انتها ببرد و اين كه بدون اعتقاد مذهبي همه مبارزهها عقيم خواهد ماند. مخملباف اين فكر را در سراسر قصه گسترده است. وجه حادثهاي فيلم هم در واقع از بعد سياسي آن ناشي ميشود. فيلم در شكل ظاهري خود ماركسيستها را به نقد ميكشد كه بدون خدا براي بهبود حيات نميتوانند به مبارزه ادامه بدهند؛ اما خود مخملباف به اين نكته اشاره داشته كه بدون تداوم انگيزه خدا، يك مسلمان هم نميتواند به مبارزه ادامه دهد يا يك حاكميت صالح داشته باشند، انتخاب كرده و اين تمهيد را براي تفهيم سادهتر مخاطب به كار برده است. مثلا وقتي در سلول انفرادي در لحظات پاياني فيلم، رئيس تشكيلات مدام حرف ميزند. مخملباف با تمهيد بازگشت به گذشته دلايل علي (شخصيت ديگر فيلم را) هم در كنار گفتههاي او قرار داده تا مقايسه حرفهاي اين دو آسانتر شود، ضمن اين كه فلاشبكها، طول قصه را هم كوتاهتر كرده است؛ چون فيلمساز اگر ميخواست آنچه را در گذشته فيلم نشان داده، به طور منطقي و مرتب در زمان حال نشان بدهد، به زمان بسيار زيادي احتياج داشت. صحنههاي تعقيب و گريز خودرو با معيارهاي آن دوره سينماي ايران بسيار خوب از كار درآمده است، ضمن اين كه فصل تصرف خانه تيمي در آغاز فيلم هم در همين مقياسها پرداخت خوبي دارد و همچنين بايد به نماي نقطهنظر فاطمه هنگام سقوط از تراس هم اشاره كرد. در نهايت اين كه با وجود فاصله كمي كه از استعاذه تا بايكوت وجود دارد، جهش زيادي در شيوه فيلمسازي مخملباف در بايكوت به چشم ميخورد و فيلم را ميتوان نقطه آغاز جهش مخملباف در فيلمسازي دانست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]