تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه سپر آتش (جهنم) است. «يعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805379625




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صور نوین تروریسم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صور نوین تروریسم
صور نوین تروریسم مقدمهتاکید و توجه بر روی مقوله تروریسم به عنوان مطالبه‏ای از برای سیاست امنیتی پس از پایان جنگ سرد در میان کشورهای آمریکایی و غربی افزایش یافته است . برخی از کشورهای عضو پیمان ناتو و بیش از همه آمریکا تاکید بس جدی‏تری نسبت‏به تهدیدها و خطرات ناشی از تروریسم دارند، در نظرگاه کلی، ناتو و آمریکا شائق بر این می‏باشند که مقابله با تروریسم باید به عنوان تکلیف و وظیفه نوین این پیمان در دستور کار قرار گیرد . علت این مساله تنها این نیست که حذف تحریکات استراتژیک از سوی شرق منجر به بروز آگاهی و جهتگیری نوین بر علیه آن چیزی که قبلا تهدیدهای فرعی نامیده می‏شد، شده است . بلکه به تعبیر نویسنده در مقاله پیوست ویژگی‏ها و گرایشات رو به رشدی وجود دارد که بر اساس آن مقابله با تروریسم در برخی موقعیت‏ها می‏تواند از صبغه استراتژیک و ملی برخوردار باشد . این موضوع در وهله اول مربوط به خطر فزاینده از سوی تروریسمی است که مسلح به تسلیحات مخرب و ویرانگر است و دارای پتانسیل بالایی برای انجام عملیات گسترده در زیرساخت‏ها و تاسیسات حساس در جامعه می‏باشد . لازم به ذکر است که این نوع تروریسم مهم‏ترین دلیل برای پیمان ناتو بوده که آن را به عنوان یک مطالبه اصلی در دستور کار قرار داده است . (نگاه کنید به (Todd Sandler 1997:326 مقاله پیوست در پی شرح و توصیف ویژگی‏ها و خاصه‏های تروریسم نوین با تاکید بر تهدیدهای تروریستی یا خرابکارانه بر علیه تاسیسات و مراکز زیربنایی غیرنظامی در غرب می‏باشد . این موضوع مدتهاست که در دستور کار برنامه‏های مربوط به سیاست امنیتی در سطح بین‏الملل واقع شده است . این مقاله علاوه بر این، نگرش کلی خود را درباره تحقیقات مربوط به تروریسم ارائه و به توصیف گرایشهای گوناگون در این نوع قلمرو می‏پردازد . در این باب نویسنده و محقق تاکید بر این دارد که تا چه حد و میزانی تاسیسات و ساختارهای غیرنظامی می‏تواند جز اهداف محوری از سوی گروههای تروریست‏خرابکار در دوران صلح قلمداد شود . این مقاله بر این جمعبندی است که اقدامات تروریستی گسترده علیه شالوده‏های غیرنظامی در دوران صلح قابل رویت نیست . اما بالعکس در روابط بین‏الملل گرایش بالنسبه روشنی در خصوص تروریسم کشتار جمعی وجود دارد و این تروریسمی است که عملیات آن منجر به قربانی شدن تعداد زیادی از مردم می‏شود . نویسنده مقاله بر این باور است که روند جهانی شدن و افزایش تعاملات بین‏المللی زمینه‏ای ایجاد نموده که این نوع تروریسم بیش از گذشته قابل رویت‏باشد . علیرغم همه اینها باید اذعان نمود که شناخت نظری در باب تروریسم بین‏الملل از محدودیت ویژه‏ای برخوردار است و تمامی تلاشها و هشدارها از برای شناسایی گرایشات این روند در آینده از ابهام برخوردار است . فقدان مبانی نظری در خصوص تروریسم بدین معناست که ابهامات در باب توصیفات مربوط به گرایشات تروریستی بس زیاد می‏باشد . از منظرگاه پژوهشی وجود پیچیدگیها در این قلمرو در اصل مربوط به فقدان تعاریف پذیرفته شده جمعی و نیز مربوط به فقدان منابع اطلاعاتی گسترده و استاندارد در رابطه با عملکردهای تروریستی می‏باشد . آقای الکس اشمید، Alex Schmid ، که از محققان برجسته موضوع تروریسم است قریب به 109 تعریف از برای تروریسم تدوین و صورتبندی نموده است . همچنین آقای تد رابرت گور Ted Robert Gurr بر این نظر است که تحقیقات انجام شده راجع به تروریسم توانایی پاسخگویی به مسائل و اطلاعات قابل دسترسی توسط محققان را ندارد . آنچه که در جامعه رسانه‏ای غرب و منابع بین‏المللی راجع به تروریسم آمده تاکید بر این دارد که امروزه تصاویر تهدیدآمیز بیش از پیش سیال‏تر و نیز از ابهام بیشتری برخوردارند . برخی از تحقیقات جدید تاکید بر این دارد که ویژگی‏های تروریسم بین‏الملل در طی سالهای اخیر دگرگون شده است . در این باب نظر بر این است که تروریسم ویژه‏ای رشد یافته که عمدتا از خاصه‏ها و انگیزه‏های دینی برخوردار است . علاوه بر این منابع آماری و اطلاعاتی در خصوص انواع تروریسم تاکید بر: تروریسم نوین، سوپر تروریسم، تروریسم ویرانگر یا مخرب و تروریسم کشتار جمعی دارند (نگاه کنید به: International Institute for strategic studies (1997) محقق مقاله همچنین اشاره دارد که انقلاب در قلمرو تکنولوژی اطلاعاتی (IT) موجب شده که شناخت و توجه نسبت‏به تاسیسات و ساختارهای زیربنایی حساس در جامعه بمثابه اهداف تروریستی افزون شود . در این باب نظر بر اینست که سیستم‏های اطلاع‏رسانی می‏توانند هدفی از برای گروههای خرابکار قلمداد شود . وی می‏نویسد که گروههای خرابکار دارای منابع اطلاعاتی گوناگونی بوده و توانایی استفاده از اسلحه‏های الکترومغناطیس را دارند . علاوه بر اینها نویسنده اشاره به نوعی تروریسم دارد که وی آنرا Spillover - effektar avTerrorisme می‏نامد . در این نوع تروریسم علت‏یا علل خشونت در منطقه‏ای خاص قرار دارد در حالیکه تهاجمات در منطقه دیگری از جهان انجام می‏شود . نکته قابل تذکر در خصوص مطلب فوق اینکه این نوع تروریسم در جامعه رسانه‏ای غرب بس مورد توجه است و در این باب تاکید این نوع رسانه‏ها بر روی گروههای مبارز فلسطینی و نیز گروههای اسلامی در آسیای مرکزی است . یعنی اشاره به این است که وقوع اتفاقات و حوادث در مناطق خاورمیانه و یا آسیای مرکزی علتی است‏بر بروز اقدامات تلافی‏جویانه در کشورهای اروپایی و آمریکایی . - مقاله پیوست توسط پژوهشگری بنام برنیجار لی‏آ، Brnyjar Lia ، تهیه شده که در سپتامبر سال 2000 در فصلنامه مرکز مطالعات سیاست‏خارجی نروژ (NUPI) به چاپ رسیده است . عنوان اصلی مقاله "صور نوین و خطرناکتر تروریسم" نام دارد که به بررسی ویژگی‏ها و خصیصه‏های مترتب بر تروریسم و تحولات ناشی از آن پرداخته است . علیرغم اینکه محقق مباحثی را در خصوص گونه‏شناسی تروریسم ذکر کرده اما هدف اصلی خود را محوریت موضوع اقدامات تروریستی بر علیه تاسیسات زیربنایی غیرنظامی ذکر نموده است . آنچه که خواننده باید در هنگام مطالعه مقاله عنایت نماید اینکه نویسنده و محقق تلاش نموده که در ارائه تعاریف و برشمردن ویژگی‏ها و خاصه‏های انواع تروریسم موضع بیطرفی علمی خود را حفظ نماید . از این نظر ماحصل کار وی قابل ملاحظه و التفات است . با وجود این منکر نمی‏توان شد که گرایشات آشکار محقق، هم به عنوان یک فرد غربی و هم عضویت کشورش (نروژ) در پیمان ناتو و نیز حساسیت موضوع تروریسم موجب شده که وی در برخی از مطالب و برخی از مصادیق تروریسم از صراط مستقیم منحرف شود . در این باب ذکر نکات زیر را لازم می‏دانیم: 1 . نویسنده و پژوهشگر مقاله پس از تعریف تروریسم به تفاوت این موضوع با جنگ چریکی اشاره می‏نماید و می‏نویسد: "تروریسم از جنگ چریکی از اینطریق جدا می‏شود که گروه تروریستی در پی به کنترل درآوردن منطقه خاصی نمی‏باشد . " و یا اینکه "گروه تروریستی بیش از گروه چریکی به اهداف غیرنظامی نظر دارد . " بر اساس دیدگاه و تعریف فوق می‏توان استنتاج نمود سازمانها و گروههایی که کشور و سرزمین آنها مورد تجاوز و اشغال قرار گرفته و در پی بازپس گرفتن سرزمین و یا منطقه خود می‏باشند عضو جنبشهای چریکی و آزادیبخش قلمداد می‏شوند و نه تروریست . بر این مبنا حزب‏الله لبنان و گروههای مجاهد فلسطینی که از سرزمین خویش دفاع می‏نمایند از مصادیق جنبشهای چریکی و رهایی‏بخش قلمداد می‏شوند و نه تروریست، آنگونه که در جامعه رسانه‏ای غرب و آمریکا تبلیغ می‏شود . همچنین می‏توان گفت‏حضور بیگانگان در یک کشور و یا در یک منطقه فاقد مشروعیت‏بوده و لذا قیام مسلحانه علیه آنها را نمی‏توان جز اقدامات تروریستی قلمداد نمود . 2 . نویسنده اشاره دارد که مفهوم تروریسم مفهومی بیطرف نمی‏باشد و لذا موجب برانگیختگی منفی آرا و افکار می‏گردد و بخاطر همین در خطابه‏های سیاسی توسط سیاستمداران مورد استفاده قرار می‏گیرد . گفتار فوق، گفتاری صحیح است و فی‏الواقع هم بعلت‏سیال بودن تعریف تروریسم و نیز وابسته بودن ویژگی‏های آن به قدرتهای جهانی مانند پیمان ناتو و اتحادیه اروپا هر گروه و یا کشوری که مخالف سیاستهای صاحبان قدرت باشند برچسب تروریسم خواهند خورد . اشاره نویسنده نیز در این خصوص اشاره درستی است که معیار و ملاکها در این خصوص از ابهام برخوردارند . 3 . علیرغم اینکه نویسنده خود اذعان می‏دارد که تعاریف ارائه شده از ابهام و سیالیت‏برخوردار است اما به نظر می‏رسد که در موضوع تروریسم دینی، حساسیت‏خود را از دست می‏دهد و در این سیر نگرش تفکیکی خویش را میان عملیات تروریستی و غیرتروریستی در محاق قرار داده است . 4 . بنظر می‏رسد مصادیق ارائه شده توسط پژوهشگر در خصوص انواع تروریسم بر اساس زمینه‏ایست که در آن صرفا منافع کشورهای عضو پیمان ناتو و یا اتحادیه اروپا مدنظر قرار گرفته و در روند گزارش بگونه‏ای زمینه مذکور را فربه نموده که گویی منافع امنیتی این کشورها منافع امنیتی کل جهان محسوب می‏شود . بلاتردید وجود یک چنین دیدگاهی در سیر تحولاتی خود شکننده خواهد بود و قادر نخواهد بود که مشارکت کلیه سازمانها و نهادها و کشورهای جهان را در حل معضلات بین‏الملل و ایجاد ثبات امنیتی به سوی خود جذب نماید . همچنین در چنین زمینه یکسویه‏ای تنها متونی از نظر صاحبان قدرت قابل خواندن خواهند بود که منافع آنها را تامین و تضمین نماید . و بر این اساس هر ندای معترضی یا بعنوان تروریست و یا بعنوان حامیان تروریست معرفی خواهند شد . بدین لحاظ می‏توان اشاره نمود تا زمانی که مفاهمه‏ای بین‏المللی و چند جانبه‏نگر و یا چند سویه (نه مونولوگ) در خصوص ثبات و امنیت جهانی و منافع جملگی کشورها صورت نپذیرد، هرگونه دیدگاه، طرح و برنامه‏ای در این روند فاقد مشروعیت‏بین‏المللی خواهد بود . علاوه بر اینها لازم به تذکر می‏دانم آنچه که امروزه در جامعه رسانه‏ای آمریکا و غرب از برانگیختگی دینی در سرزمین‏های اسلامی ارائه می‏شود انعکاس تصویری وارونه و دگرگونه از حقایق موجود در خصوص جنبشهای گوناگون آزادیبخش می‏باشد . چگونه است که پس از آغاز جنبش انتفاضه جدید در فلسطین و حضور ایثارگرانه ملت‏برای نجات و رهایی کشور و سرزمین خویش از یوغ صهیونیستها تروریسم خوانده می‏شود اما اقدامات ددمنشانه اشغالگران صرفا نقض ملایم حقوق بشر اعلام می‏گردد! چگونه است که جملگی مقاومتهای اسلامی در سراسر جهان با انگ بنیادگرایی اسلامی و تروریستی خوانده می‏شوند اما قتل و غارت و تجاوز به سرزمین‏های مسلمین مسکوت می‏ماند . واقعیت قضیه اینست که بنا برگفته سید انقلاب (اعلی الله مقامه) شرق و غرب از رویارویی با جهان اسلام عاجز مانده‏اند و لذا راه ترور و از میان بردن شخصیت‏های دینی و سیاسی را پیش گرفته‏اند (نگاه کنید به صحیفه نور، جلد 21، ص 8) فی‏الواقع امپریالیستها، که امروزه خود را در پیمان نوین ناتو و اتحادیه اروپا تجدید آرایش نموده‏اند بر اساس سیاستهای توسعه‏طلبانه خود شروع به بازتعریف و یا بازبینی مجدد جنبشهای رهایی‏بخش در جهان بالاخص در خاورمیانه و آسیای مرکزی نموده‏اند . در این سیر جملگی حرکتهای اسلامی و یا کشورهایی که با منافع آنها سازگاری نداشته باشند در لیست گروه‏ها و یا کشورهای تروریست و یا حامی تروریست قرار می‏گیرند و مورد تحریم و فشار قرار می‏گیرند و حتی تهدید به حملات نظامی می‏شوند . در این باب همانطور که اشاره کردیم تا زمانی که گفتگویی دوسویه میان جملگی کشورها و جنبشهای آزادیبخش محقق نشود، هرگونه طرح و اقدام سیاسی و یا نظامی اثربخش نخواهد بود و جنبه‏ای گذرا خواهد داشت . - آنچه که نویسنده در این مقاله بدنبال آن است‏بحثی عام و گسترده در خصوص تروریسم و سنخ‏شناسی آن نمی‏باشد بلکه حساسیت محقق صرفا در خصوص بروز اقدامات تروریستی بر علیه تاسیسات زیربنایی غیرنظامی متمرکز شده است . تعریف تروریسم تعریفی عام و پذیرفته شده درخصوص تروریسم وجود ندارد . در این باب می‏توان تروریسم اروپایی را به صورت زیر تعریف نمود: اقدامی حساب شده و هراس‏آمیز برای ایجاد آسیب یا کشتار که توسط گروهی خاص صورت می‏پذیرد . (Engene 1994:29) تروریسم را می‏توان به صورتی دقیق‏تر و از طریق سلبی تعریف نمود . تروریسم از جنگ چریکی - از این طریق که گروه تروریستی در پی به کنترل درآوردن منطقه خاصی نمی‏باشند - جدا می‏شود . همچنین گروه تروریستی بیش از جنبشهای چریکی به اهداف غیرنظامی نظر دارد . تفاوتها در این خصوص بس سیال است و انتخاب میان مبارزه چریکی و تروریسم غالبا مبتنی بر موارد تاکتیکی، جغرافیایی و منطقه‏ای می‏باشد . علاوه بر این تروریسم از امور جنایی سازمان یافته - از این طریق که تروریسم دست‏به اقداماتی می‏زند که در وهله اول دولت، رژیم و صاحبان قدرت را هدف گرفته و در برنامه‏های خود بدنبال و در پی کسب منافع یا اهداف اقتصادی نمی‏باشد - جدا می‏گردد . تروریسم به چند دلیل مقوله‏ای بغرنج در قلمرو تحقیقات علوم اجتماعی محسوب می‏شود . تروریسم مفهومی بیطرف نیست چرا که این مقوله موجب برانگیختگی افکار و آرای بشدت منفی می‏گردد و لذا بس در خطابه‏های سیاسی مورد استفاده واقع می‏شود . در این راستا نتایج‏بررسیهای تحقیقاتی که مربوط به مقوله تروریسم است از حساسیت‏های سیاسی برخوردارند . بدین لحاظ برخی بعلت تاثیرپذیری، گرایش قوی بدین سمت دارند که اقدامات و عملیات گروههای خاصی را تحت تعریف تروریسم قرار دهند . یک منبع و ابزار مهم در سیاست ضدتروریستی آمریکا عبارتست از گزارشهای سالانه Patterns of Global Terrorism که از جمله اشاره به حکومتهایی دارد که از تروریسم بین‏الملل حمایت می‏نمایند، حکومتهایی که بخاطر اتخاذ چنین موضعی مشمول سیاستهای تحریم می‏باشند . این کشورها امروزه شامل کوبا، کره شمالی، ایران، عراق، سوریه، لیبی و سودان می‏باشند، همزمان افغانستان و تا حدودی پاکستان در معرض این ریسک قرار دارند که در لیست‏سالانه منبع فوق قرار گیرند . (1999 - Overview of state -SponsoredTerrorism) البته باید توجه داشت معیارها و ملاکها در این باب و اینکه چه کشورهایی جز این لیست قرار می‏گیرند و یا حذف می‏شوند، حدودا از ابهام برخوردارند . فی‏الواقع در این خصوص دیدگاهی گسترده و شمول و نیز معیاری عینی برای این مقوله در قلمرو روابط سیاسی وجود ندارد . در طول جنگ سرد منتقدین غالبا آمریکا را مورد انتقاد قرار می‏دادند که از تروریسم بین‏الملل حمایت می‏نماید . آمریکا در این خصوص به گروههای ضدانقلاب و جنبشهای ضدکمونیستی و به کنتراسها در آمریکای لاتین از طریق کمکهای مادی، ارسال اسلحه و تمرینات نظامی کمک می‏نموده است. (Chomsky 1987, Herman 1987) بسیاری از منابع و م‏آخذ مربوط به تروریسم از نظرگاه تحقیقاتی از اعتبار برخوردار نمی‏باشند . علت این است که این نوع منابع از ویژگی توصیفی و سرزنشی و دستوری یا تجویزی برخوردارند و فاقد تحلیلهای نظری می‏باشند . (Schmid 1993 / 1998) فی‏المثل کوششها و تلاشهایی که یک فرد برای آزادی و رهایی خویش می‏نماید می‏تواند از برای فرد دیگری عملیاتی تروریستی نامیده شود . به عبارت دیگر تعیین اقدام و یا عملکردی بعنوان اقدامی تروریستی و یا غیرتروریستی غالبا آمیخته و عجین شده با نظرگاههای ایدئولوژیک می‏باشد . اکثر تعاریف ارائه شده در این باب متضمن عناصر زیر است: الف) تروریسم نوعی استراتژی سیاسی - نظامی است که تعلق به افراد و عاملان متشکل و سازمان یافته غیرحکومتی دارد . 1 ب) تروریسم بطور منتظم و سیستماتیک دست‏به اقدامات و اعمال خشونت‏آمیز بر علیه جمعی وسیع‏تر می‏زند . در این راستا هدف و قربانی با هم انطباقی ندارند . ج) تروریسم اقدامی است که بدان وسیله فرد یا افراد خاصی می‏خواهند به هدف یا اهدافی سیاسی نائل آیند . د) تروریسم اقداماتی است طراحی و برنامه‏ریزی شده تا بعنوان کنشی غیرعادی و فوق‏العاده مدنظر قرار گیرد . به عبارت دیگر تروریسم "ارتباط سیاسی" (Politisk Kommunikasjon) است و حادثه یا اتفاق تروریستی همچون یک "تئاتر" می‏باشد . هدف اینست که از موقعیت‏شوک‏آور و لحظات غیرمنتظره بخوبی استفاده شود، و این چیزی است که می‏توان آن را "کروگرافی تروریسم"، terrorismens Koreografi ، نامید (Brosius 1988:499-500) و .(Weimann از سوی دیگر می‏توان تروریسم را به چند مقوله تقسیم‏بندی نمود . البته لازم به تذکر است که مرزهای میان این نوع تقسیم‏بندی از ابهام برخوردار است: الف) تروریسم قومی - ملی ب) تروریسم ایدئولوژیک، که شامل چپ رادیکال و راست رادیکال استج) تروریسم دینی د) تروریسم از برای یک مساله خاص، این نوع تروریسم مخالفت‏با مسائلی مانند سقط جنین، آلودگی هوا، مساله زیست محیطی، و یا جانبدار و یا حمایت از حیوانات می‏نماید . ه) تروریسم فردی یا تروریسم آماتور و این تروریسمی است که عملیات توسط فردی صورت می‏گیرد که تعلق سازمانی با تشکیلاتی به گروههای تروریستی ندارد . تقسیم‏بندی دیگر حکایت از تروریسم بین‏الملل و تروریسم غیربین‏الملل (تروریسم در داخل کشور) دارد . در عملیات تروریستی بین‏المللی افراد شرکت‏کننده تعلق به چند کشور دارند . اگرچه تعداد عملیات تروریستی بین‏الملل در اروپا کمتر از تروریسم غیربین‏الملل می‏باشد اما حساسیت‏ها نسبت‏به تروریسم بین‏الملل بیشتر است . رشد تروریسم عمدتا به حدود سالهای 1970 بازمی‏گردد و مهمترین منابع و سرچشمه‏های تروریسم بین‏الملل از نظر سنتی تعلق به منازعات خاورمیانه دارد . ویژگی‏های شاخص تروریسم نوین - تروریسم بین‏الملل و صور مرگ‏آفرین آن و تفاسیر ارائه شده از منابع و ماخذ اطلاعاتی و آماری در خصوص تروریسم بین‏الملل نشانگر آن است که اقدامات تروریستی در طی سالهای اخیر از ویژگی مرگ‏آفرینی بیشتری برخوردار شده، بدین معنا که در هر عملیات چندین کشته و قربانی وجود داشته است . 2 البته باید توجه داشت که این مساله در وهله اول تعلق به تروریسم بین‏الملل دارد . اگرچه سه اقدام از پنج عملیات تروریستی شدید خشونت‏بار در اروپا پس از پایان جنگ بین‏الملل دوم پس از سال 1980 اتفاق افتاده است، اما گرایش واضحی نسبت‏به افزایش کشتار در رابطه با تروریسم داخلی (تروریسم غیربین‏المللی) در اروپا دیده نمی‏شود . بخش عمده تهاجمات تروریستی در اروپا منجر به مرگ انسانها نشده است، و آن تهاجماتی که مرگ‏آفرین بوده منجر به نابودی تعداد نسبتا کمی از انسانها شده است . 3 کمیت تروریسم بین‏الملل در اروپا بخش ناچیزی از تروریسم داخلی بوده و این روند در طول سه دهه اخیر از وضع نسبتا باثباتی برخوردار بوده است . علیرغم این تروریسم بین‏الملل حدودا از مرگ و میر بالایی برخوردار بوده است . این مقایسه حاکی از آنست که در اروپا تروریسم بین‏الملل کمتر از تروریسم داخلی صورت می‏پذیرد اما ویژگی مرگ‏آفرینی آن بیشتر است . در پایان دهه 1970، یعنی زمانی که اقدامات تروریستی در اروپا مبتنی بر ایدئولوژی چپ رادیکال بود، تقریبا جملگی گروههای فعال تروریستی بین‏المللی از اهداف و گرایشات سکولار برخوردار بوده و اکثر آنها به نحوی از انحا به ایدئولوژی مارکسیسم مربوط می‏شدند . در حالیکه امروزه و در آغاز هزاره سوم این تصویر بکلی دگرگون شده و حداقل یک سوم از گروههای تروریستی بین‏المللی از گرایشات و صبغه دینی برخوردارند، و اکثر آنها دارای گرایشات اسلامی می‏باشند .(Wilkinson 1999:8) شدیدترین برنامه‏های بالقوه تروریستی در دهه 1990 توسط فرق دینی و گروههای ستیزه‏جو اسلامی بوده است . 4 اما هم فرهنگ دینی، یعنی رادیکال‏ترین جنبشهای اسلام‏گرا، و هم گروههای راستگرای نژادپرست، که دارای گرایشات دینی نوین می‏باشند، بنظر می‏رسند که گرایش کمتری نسبت‏به اعمال خشونت‏آمیز شدید در مقایسه با تروریسم سکولار سنتی از خود نشان می‏دهند . برخی از توضیحات راجع به رشد صور تروریسم که بیشتر مرگ‏آفرین است می‏تواند این باشد که اهداف تروریستی سنتی - مانند مراکز دولتی، سفارتخانه‏ها، هواپیماها، فرودگاهها و ... - تبدیل به اهداف قابل دسترسی و ساده‏تری مانند مراکز توریستی، ایستگاههای مترو، مراکز خرید و ... شده است . در این راستا گرایش بیشتر بدین سو است که بجای ربودن هواپیما در آن بمب‏گذاری نمایند و یا اینکه بیشتر از اتومبیل‏های حاوی بمب استفاده شود . برخی بر این نظرند که توجه و تمرکز رسانه‏ها بر اینگونه عملیات خود می‏تواند زمینه‏ساز تحریکات تروریستی باشد . تی‏موتی مک‏وی ( (Timothy Mcveigh که عامل بمب‏گذاری در ساختمان فدرال اوکلاهماسیتی در سال 1995 بود در دادگاه خود اظهار داشت‏بمبی را که وی در آن ساختمان کار گذاشته آنقدر بزرگ بوده که بتواند تعداد بسیار زیادی خواننده را بسوی رسانه‏ها جلب نماید . تسلیحات مخرب و تروریسم گرایش بسوی صدر هرچه بیشتر مرگ‏آفرین در نزد برخی گروههای تروریستی انطباق با تمایلات آنها بسوی استفاده از تسلیحات مخرب و ویرانگر دارد . در این قلمرو به نظر می‏رسد که برخی گروههای تروریستی با انگیزه‏های دینی تلاش نموده‏اند که این نوع تسلیحات را تهیه و مورد استفاده قرار دهند . از جمله می‏توان از شبکه اسامه بن لادن نام برد .(Leade 1998) و همچنین برخی از گروههای راستگرای افراطی و نئومذهبی قابل ذکرند5 بر طبق پژوهشی که اخیرا در نورد یک در خصوص احتمال بروز تروریسم اتمی صورت گرفته، اینکه خطر تروریسم مسلح به تسلیحات مخرب و ویرانگر را افزایش یافته و اینکه موانع قبلی علیه استفاده از این نوع تسلیحات در حال تضعیف شدن است . .(Moerli 1999) علت این تحول این نیست که فقط تروریسم بین‏المللی در حال دگرگونی و تغییر است‏بلکه به خاطر اینست که دسترسی به مواد و منابع و دانش فنی برای ساختن این نوع تسلیحات افزایش یافته است . 6 البته تاکنون شرایط حاد و مخاطره‏آمیزی در ارتباط با این نوع تروریسم پدید نیامده است، بلکه این مساله بیشتر مربوط به تهدیدها و هراسهای ناشی از این روند است . و همچنین نمونه‏هایی مربوط به استفاده از مواد رادیواکتیویته و سرایت آنها در رابطه با انرژی اتمی دیده شده است . بر طبق مطالعات مرکز RAND Corporation - st. Andrew|s chronology of International Terrorism. در آمریکا هنوز تعداد بسیار کمی - در حدود 60 مورد از تعداد 8000 اقدام تروریستی ثبت‏شده از سال 1968 به بعد - در عملیات خود از اسلحه‏های شیمیایی، بیولوژیکی و یا شبیه به آنها استفاده نموده‏اند . علیرغم این، گزارش فوق نشان می‏دهد که این روند، روندی نگران‏کننده در رابطه با تسلیحات ویرانگر و تاثیرات مخرب آن بر انسانهاست . برخی از پژوهشگران نسبت‏به تاکیدهای اغراق‏آمیز در خصوص تروریسم مسلح به تسلیحات مخرب هشدار می‏دهند و در عوض بر این نظرند که استفاده بدعت‏آمیز از تسلیحات نسبتا ساده غیرهسته‏ای می‏تواند علتی بر تروریسم ویرانگر باشد، یعنی آنگونه که ما شاهد تهاجم ناموفق علیه سازمان تجارت جهانی در نیویورک در سال 1993 بودیم . اگر این نوع تهاجم تروریستی می‏توانست موفق شود منجر به از بین رفتن جان چندین هزار انسان می‏گردید که بی‏تردید انقلابی در مفهوم سنتی تروریسم و اقدامات خرابکارانه بوجود می‏آورد . تحولات سیاسی و تاثیر آنها بر تروریسم برخی انتقادها علیه آن چیزی که عده‏ای آنرا بعنوان هیستری شدید در خصوص "تروریسم نوین" می‏دانند، صورت گرفته است (بعنوان نمونه نگاه کنید (Sprinzak 1998) در این باب تاکید بر اینست که تصاویر تهدید و یا هراس‏آمیز در آینده بدور از شفافیت است . تحولات سیاسی در دهه اخیر اشاره به جهتگیریهای گوناگون در خصوص تروریسم دارد . پس از پایان جنگ سرد ما شاهد جهشها و تحولاتی در برخی از منازعات سیاسی لاینحل بوده‏ایم . این مساله در وهله اول تعلق به منازعه میان اسرائیل و فلسطین دارد و این نکته‏ایست که موجب تعدیل خطرات و تهدیدات از برای تروریسم بین‏الملل شده است . در دهه‏های 1970 و 1980 این منازعه یک منبع اصلی از برای تروریسم بین‏الملل در اروپا بوده است . از سوی دیگر پایان جنگ سرد سبب بروز و پدید آمدن برخی از منازعات قومی در اروپا می‏باشد . اکثر این نوع منازعات حل نشده و می‏تواند منبع و مبنایی از برای تروریسم بین‏الملل تلقی گردد . استفاده از ترورها به شیوه کشتار جمعی افراد غیرنظامی در دهه اخیر تبدیل به گرایش شاخصی در رابطه با منازعات قومی در اروپا و مناطق نزدیک به اروپا شده است . همچنین قابل اغماض نیست که بسیاری از افراد کارآزموده در جنگها و درگیریهای خونین می‏توانند مبنایی از برای انجام عملیات در گروههای تروریستی که در آینده شکل می‏گیرند، باشند . افراد داوطلبی که در جنگ افغانستان علیه شوروی (1988 - 1980) در جناح مسلمانان می‏جنگیدند، امروزه هسته‏های محوری جنبشهای چریکی اسلامی و رادیکال را در جهان عرب تشکیل می‏دهند . در این میان از جمله می‏توان به گروه الجزایری G I A که عامل یک سری از عملیات تروریستی در اروپا در دهه 1990 گردید، اشاره نمود (نگاه کنید به Kalyvas 1999, Heradstveit 1997, Bodansky, 1999) پس از جنگ سرد، عملیات تروریستی بین‏المللی، از نظر رقم، کاهش نشان می‏دهد (اگرچه تعداد قربانیان در هر عملیات افزایش نشان می‏دهد) . این روند کاهنده نسبت مشخص و مستقیمی با قطع حمایت از سوی ابرقدرتها در زمان جنگ سرد به گروههای تروریستی و جنبشهای چریکی کمونیستی و ضدکمونیستی دارد (در این خصوص نگاه کنید به: .(Volgy el al 1997 رشد بیشتر نهادهای عملیاتی بین‏المللی و رشد تدریجی قوانین بین‏المللی و معاهدات مربوط میان دولتها، زمینه بهتری را نسبت‏به قبل برای همکاریهای بین‏المللی بر علیه تروریسم بین‏الملل ایجاد نموده است . افزایش اراده و عزم بین‏الملل برای حضور در منازعات گوناگون به منظور حل آنها، حمایت از مبانی حقوق بشر و افزایش تعداد سازمانهای آزاد ملی و بین‏المللی جملگی گرایشات برجسته‏ای در مبارزه و مقابله با تروریسم بین‏الملل قلمداد می‏شوند . این امر موجب برانگیختگی افکار جهانی شده و شاید همین زمینه موجب شود که تروریسم دیگر بمیزان گذشته ظاهر نشود (نگاه کنید به .(Lia and Hansen 2000 تمامی این مسائل و زمینه‏ها می‏تواند مبنایی باشد از برای اینکه جامعه بین‏الملل دارای آمادگی مطلوبتری برای پیشگیری از تروریسم نسبت‏به قبل می‏باشد . دیگر اینکه اروپای غربی در مناطق نزدیک به خود دارای تعدادی دولت جوان می‏باشد . اغلب دولتها در اروپای مرکزی و شرقی یا دمکراسیهای جوان هستند و یا اینکه در حال گذار بسوی دمکراسی می‏باشند . تلاش در روند استقرار دمکراسی در دول جنوب دریای مدیترانه (آفریقای شمالی و خاورمیانه) از دامنه کوتاهتری برخوردار است، اما در این قلمرو تحولات بنفع تکثرگرایی سیاسی است . بدلایل گوناگونی این مرحله گذار در مناطق نزدیک به اروپا، چه در کوتاه‏مدت و چه در درازمدت، بمعنای افزایش پتانسیل‏ها از برای بروز منازعات درونی، که شامل تروریسم هم می‏شود، می‏باشد . این وضع را باید با شرایطی مقایسه نمود که در آن رژیم‏های بشدت اقتدارگرا وجود دارند و یا دارای دمکراسیهای پایدار می‏باشند . 7 اما بالعکس در درازمدت تردید کمی سبت‏به استقرار دمکراسی در اروپای شرقی و جنوب مدیترانه وجود دارد . این امر بتدریج‏سبب کاهش خطر از برای منازعات درونی و تروریسم در مناطق نزدیک به اروپا می‏گردد و به تبع آن خطر گسترش تروریسم بین‏الملل به اروپا تعدیل می‏شود . همانطور که می‏بینیم وجود تحولات سیاسی در جهات گوناگون موضوع را بغرنج نموده و این وضع باعث‏شده که انسان نتواند نظریه‏ای مطمئن در خصوص وجود تروریسم در آینده ارائه نماید . یک چنین زمینه‏ای نیز موجب گردیده که نوعی عدم معرفت نسبت‏به آن تصاویر تهدیدآمیز، که در آینده نمودار خواهند شد، ایجاد شود . در این باب نکته مهم اینست که مراکز امنیتی - اطلاعاتی نیاز به ظرفیت‏های تحلیلی استراتژیک مکفی برای ایجاد پیوند میان تحولات سیاستهای امنیتی حاکم با تصاویر امنیتی - اطلاعاتی متغیر دارند . تهاجمات تروریستی و خرابکارانه علیه تاسیسات زیربنایی غیرنظامی یکی از گر ایشات مورد بحث در تروریسم نوین عبارتست از تبعات ناشی از عملیات تروریستی و خرابکارانه علیه مراکز و تاسیسات زیربنایی آسیب‏پذیر . این مراکز و تاسیسات، که عمدتا وابسته به سیستم‏های مرکزی تکنولوژی اطلاعاتی (IT) هستند، از جمله شامل مراکز مخابراتی، مراکز تامین انرژی و سیستم حمل و نقل می‏باشند . در اینگونه مراکز شبکه‏های پیشرفته اطلاعاتی نصب شده که کارکردهای فراگیر اجتماعی دارند . بهمین خاطر تمرکز اقدامات تروریستی بر روی این نوع شبکه‏ها افزایش و مورد توجه قرار گرفته است . تروریسم اطلاعاتی (Dataterrorisme) اینکه اکثر سناریوهای تهدیدآمیز و نگران‏کننده که مربوط به رابطه تروریسم با مراکز و تاسیسات زیربنایی حساس می‏شود، مورد تعدیل قرار می‏گیرد می‏تواند از دلایل خاصی برخوردار باشد . البته تاکنون کسی شواهد وثیق مبتنی بر تهاجم علیه سیستم‏های کامپیوتری و اطلاع‏رسانی که بتواند دلیلی بر تروریسم اطلاعاتی (Cyberterrorism) باشد، بدست نیاورده است . 8 تردید کمی وجود دارد که صور گوناگون بزهکاری اطلاعاتی و خرابکاری اطلاعاتی بعنوان معضلی رو به تزاید مطرح باشد . علیرغم این نبایستی در ارزیابی این پدیده سهل‏انگاری بعمل آید . در این خصوص منکر نمی‏توان شد ناشناختی و عدم معرفت نسبت‏به گروههای تروریستی در قرن بیست و یکم که در رابطه با Cyberspace قرار می‏گیرند، وجود دارد . آنچه که مربوط به اطلاعات جمع‏آوری شده در این قلمرو می‏باشد حاکی از آن است که برخی از گروههای تروریستی تمایل بسوی شبکه‏ها و تکنولوژی اطلاعاتی برای ایجاد خرابکاری دارند . و نیز می‏دانیم که برخی از گروههای تروریستی در شبکه اینترنت فعال می‏باشند و به نشر پیام‏های خویش می‏پردازند، همزمان برخی دیگر از همین گروهها از شبکه اینترنت‏بعنوان ابزار فرمان و دستور استفاده می‏نمایند (نگاه کنید به: .(Whine 1999 سیستم اطلاع‏رسانی که هدایتگر مراکز زیربنایی می‏باشد نه تنها از طریق تهاجمات الکترونیکی، بلکه از طریق خرابکاریهای فیزیکی در معرض آسیب می‏باشند (بعنوان نمونه از طریق قطع نمودن کابل‏ها، انفجارات فیزیکی و یا از طریق استفاده از اسلحه‏های الکترومغناطیسی) . البته تاکنون منابع تجربی ما در این قلمرو کم و ناچیز بوده و لذا نمی‏توان قضاوت روشنی در نمود (نگاه کنید به: .(Arnesen 1999 بدین‏لحاظ قضاوت در باب عملیات تروریستی توسط گروهها در آینده از ابهام و عدم اطمینان برخوردار است . همانطور که در دنباله گزارش خواهیم دید عملیات تروریستی و خرابکارانه علیه مراکز زیربنایی تاکنون امری عادی نبوده است . شاید یکی از دلایل این باشد که گروههای تروریستی تاکنون به این جمعبندی نرسیده‏اند که تاثیرات این سنخ از عملیات می‏تواند با صور سنتی عملیات تروریستی برابری نماید . نکته قابل توجه اینکه گروههای تروریستی در انتخاب اسلحه‏هایی که برای عملیات بکار می‏گیرند بشدت محافظه‏کارانه عمل می‏نمایند و زرادخانه‏های تسلیحاتی آنها در طول زمان بطور غیرمنتظره‏ای تحولات ناچیزی داشته است . علیرغم این باید توجه داشت که هرگاه یک یا چند گروه تروریستی بتوانند تهاجمات گسترده‏ای را بر علیه سیستم‏های کامپیوتری و اطلاع‏رسانی به انجام برسانند، روند سنتی تهاجمات می‏تواند تغییر یابد . تجربه و اطلاعات نشان داده که گروههای تروریستی تاکنون اقدامی جدی علیه شبکه‏ها و تکنولوژی اطلاع‏رسانی که مراکز و تاسیسات زیربنایی را هدایت می‏نماید، محقق نشده است . اما از چنین تجربه‏ای نمی‏توان استنتاج نمود که احتمال اینگونه عملیات علیه تاسیسات زیربنایی جامعه از طریق سیستم تکنولوژی اطلاعاتی (IT) کم می‏باشد . ما باید اذعان نمائیم که در این خصوص شناخت ما بسیار پائین است . علیرغم تمامی این مطالب ما باید از این نکته برحذر باشیم که بطور یکجانبه خود را صرفا بر روی تروریستهای سیاسی متمرکز نمائیم . چرا که در زمان صلح نیز احتمال اینکه عاملان و یا افراد ناراضی اقدام به عملیات ضدامنیتی نمایند، وجود دارد . مثلا کسانی که وابسته به انجمن‏های حمایت از حیوانات می‏باشند و یا افرادی که در سازمان‏های زیست محیطی فعال می‏باشند اقدام به خرابکاریهایی می‏نمایند که بر محیط آسیب وارد می‏نماید و یا اینکه عناصر جنایتکار که بخواهند از اینطریق اقدام به باج‏گیری نمایند وجود دارد . در این باب می‏توان تصور نمود که در آینده و به هنگام بروز شرایط بس بحرانی کسانی از افراد حکومتی . یا افرادی که از سوی حکومتها حمایت می‏شوند بر حسب منافع خویش اقدام به تهاجم به سیستم‏ها و شبکه‏های اطلاع‏رسانی نمایند . در آمریکا بیشترین تمرکز و توجه بر آن چیزی است که تهدیدات نامتقارن (asymetrisk) نامیده می‏شود . این نوع تهدیدات در ارتباط با تهاجمات وسیع و گسترده بر علیه تاسیسات زیربنایی کشور به منظور تضعیف توانایی کشور برای انجام عملیات سریع نظامی در شرایط بحرانی در خلیج فارس و آسیا قرار دارد (نگاه کنید به . (Tucker 19991 تجزیه و تحلیل بنیادی از سایر عاملان و گروههای تروریستی، همچنین خطرات ناشی از خرابکاری در شرایط بحرانی خارج از حیطه این گزارش می‏باشد . 9 آیا تاسیسات زیربنایی غیرنظامی جز اهداف تروریستی مطلوب در زمان صلح قلمداد می‏شوند؟ در باب سوال فوق گرایشات آماری روشنی وجود ندارد . برخی قضاوتها حاکی از آن است که چریکهای شورشی در جهان سوم عملیاتی را علیه مراکز زیرنبایی ملی در مقابله با رژیم و یا ارتش رژیم انجام داده‏اند . در این باب می‏توان بعنوان نمونه از جنبش و چریکهای شورشی کرد Pkk در ترکیه، که بمنظور ضربه وارد نمودن و تضعیف رژیم صنایع اقتصادی و گردشگری را مورد تهاجم قرار ادهداند نام برد . همچنین تهاجم به مراکز صنعتی و نفتی توسط گروههای شورشی در کلمبیا و یمن طی سالهای اخیر صورت پذیرفته است (برای مطالعه بیشتر در این خصوص نگاه کنید به: .(International Institute of strategic studies 1998 چریکهای شورشی - اسلامی در فلیپین نیز تهدید نموده‏اند که بر علیه مراکز زیربنایی حیاتی ضربه وارد می‏آورند . 10 عملیات تروریستی با انگیزه‏های سیاسی علیه تاسیسات نفتی در آب و یا دریا بندرت صورت پذیرفته است در حالیکه تاسیسات نفتی در خاک چندین بار مورد تهاجمات واقع شده است . این روند همچنین شامل کشورهای اطراف دریای شمال می‏شود . 11 همچنین بایستی توجه نمود که گروههای راست افراطی در آمریکا در نوشتاریهای ایدئولوژیک خویش اشاره نموده‏اند که مراکز زیربنایی کشور جز اهداف خرابکارانه و محوری آنها محسوب می‏شود . اعضای فعال و رادیکال در انجمن‏های حمایت از حیوانات و نیز در انجمن‏های زیست محیطی عمدتا به عنوان کسانی نگریسته می‏شوند که احتمال عملیات تروریستی علیه تاسیسات و مراکز زیربنایی در جامعه از سوی آنها می‏رود . اینگونه افراد و انجمن‏های رادیکال - توجه خود را در وهله اول به جاده‏ها و تاسیسات مربوط به سدهای آبی به منظور خرابکاری معطوف می‏نمایند . بر این اساس می‏توان انتظار داشت که اینگونه گروههای رادیکال و افراطی در آینده تهدیدهای جدی برای تاسیسات زیربنایی بشمار آیند (نگاه کنید به . (Smith 1998, Jerlerup 1997, Vinthagen 2000 فراکسیون‏های افراطی زیست محیطی و حامیان حیوانات عمدتا عملیات خرابکارانه خود را بعنوان ابزاری تلقی می‏نمایند - آنچه که ecotage نامیده می‏شود - که می‏تواند از اقداماتی که به طبیعت آسیب وارد می‏نماید ممانعت‏بعمل آورد . برای این گروهها مراکز موردنظر جهت‏خرابکاری عبارتند از کارخانجات مواد شیمایی، تاسیسات اتمی، صنایع آلوده‏کننده، تاسیسات سدی و عواملی را که موجب گسترش شهر و شهرنشینی و تجاوز به مناطق کشاورزی و طبیعی می‏شود . یکی از گروههای شناخته شده در این قلمرو، گروه "Earthfirst" نام دارد که پایگاه آن در آمریکا و در سال 1984 تاسیس شده است . این گروه مسبب یک سری از اقدامات خرابکارانه می‏باشد . گروه مذکور در نوشتارهای ایدئولوژیک خود دارای گرایشات apokalyptic است، و دقیقا همین نکته از نظر تئوریک این گروه را با گروههای مذهبی تروریسم پیوند می‏دهد . علی‏رغم اینکه "تروریسم زیست محیطی" کماکان پدیده‏ای نسبتا حاشیه‏ای بشمار می‏آید (8991 Taylor) ، اما با وجود این همانطور که مارتالی (Marthalee) در مقاله خود در سال 1996 اشاره نموده است: "با افزایش بحرانهای زیست محیطی جهانی جنبشهای زیست‏محیطی رادیکال تحول می‏یابند، و آن جنبشهایی که دارای گرایشات اعتقادی می‏باشند، جز خطرناکترین گروهها محسوب می‏شوند . " شناخته شده‏ترین گروه رادیکال که از حیوانات حمایت می‏نمایند تحت عنوان Animal Liberation Front (ALF) نام دارد که تاسیس آن به دهه 1970بازمی‏گردد و تاکید بر این دارد که حیوانات را باید از دام شکار رهایی بخشید . این گروه عملیاتی را بر علیه نهادهایی که در رابطه با موضوع حیوانات کار می‏نمایند، انجام داده است . 12 افزایش اینگونه عملیات بصورت حادی در چندین کشور اروپایی افزایش یافته، و گروه ALF منشا برخی دیگر از جنبشهای شبه نظامی شده است . علیرغم همه اینها این نوع تروریسم سبز وجهه‏ای حاشیه‏ای در اروپا دارند . مرکز آمار و اطلاعات وابسته به "TWEED" در خصوص تروریسم داخلی اروپا از سال 1950 الی 1995، که توسط یان اسکار انگنه (Jan Oskar Engene) در دانشگاه برگن (نروژ) تهیه شده، نشان می‏دهد تروریسم قومی/منطقه‏ای در اروپا نسبت‏به سایر انواع تروریسم حالت‏سلطه دارد (بیش از 70% از عملیاتها تعلق به این نوع تروریسم داشته است)، در حالیکه گروههای طرفدار مسائل زیست محیطی تنها 1/0 درصد از کل عملیات تروریستی را عهده‏دار بوده‏اند . گرچه در طی سالهای اخیر گروههای جانبدار مسائل زیست محیطی و حیوانات رفتارهای خشونت‏بار بیشتری از خود بروز داده‏اند اما آنها برای تبدیل شدن به تهدیدهای تروریستی فاصله زیادی دارند . وجود تهاجمات تروریستی به مراکز و تاسیسات زیربنایی علیرغم اینکه برخی از گروههای تروریستی تحت‏شرایط ویژه‏ای تاسیسات زیربنایی را بعنوان هدف اصلی خود قرار داده‏اند، اما این نوع تاسیسات و مراکز بندرت هدف مستقیم از برای اینگونه گروهها می‏باشد . منابع آماری موثق در خصوص این نوع تروریسم کمیاب است و آنچه که در دسترس است‏بسختی بر هم منطبق می‏باشند . نتایج‏بدست آمده از طریق بررسی همین منابع آماری بیانگر وجود برخی گرایشات تروریستی و خرابکارانه علیه تاسیسات زیربنایی می‏باشد . همانگونه که خواهیم دید آشکار خواهد شد که اهداف زیربنایی بطور سنتی در مرتبه‏ای پائین در لیست اولویتهای تروریستی قرار دارند . خرابکاری علیه تاسیسات زیربنایی غیرنظامی که در مالکیت‏شرکتهای خصوصی قرار دارند انعکاسی در پایگاهها و منابع اطلاعاتی ندارند . دلیل یک چنین رفتاری از جمله بدین سبب است که این شرکتها غالبا تمایل دارند که اینگونه عملیاتها مخفی بماند تا ضرری بر وجهه شرکت وارد نیاید . 13 یک بررسی جدید در این باب که اخیرا در آمریکا انجام شده نشان می‏دهد که بروز تهاجمات تروریستی علیه صنایع مربوط به انرژی و حمل و نقل صرفا بخش ناچیزی از عملیات تروریستی بین‏المللی را تشکیل می‏دهد . 14 در دوره زمانی 1968 الی 1992 هر ساله بطور متوسط تعداد 317 عملیات تروریستی بین‏المللی صورت گرفته است . در این راستا تعداد عملیات خرابکارانه که بر علیه تاسیسات مربوط به انرژی صورت گرفته در هر سال بطور متوسط برابر تعداد 5/7 عملیات بوده است، یعنی کمتر از 5/2% از کل تعداد عملیات تروریستی بین‏الملل در یکسال . 15 آمار و اطلاعات نیز نشان می‏دهد که تاسیسات و مراکز انرژی در آمریکا بیش از مراکز مشابه در جاهای دیگر، در معرض تهاجم بوده است . در دوره زمانی 1980 الی 1992 بیش از 50% عملیات تروریستی معطوف به اهداف آمریکایی بوده‏اند . در خصوص تهاجمات تروریستی به تاسیسات حمل و نقل در خشکی آمار نشان می‏دهد که خرابکاری‏ها و تهاجمات بمرور زمان افزایش داشته است اما در سطح پائینی همانند تهاجم به تاسیسات مربوط به انرژی بوده است . آمار در این باب حکایت از 2% الی 3% از کل تعداد تهاجمات تروریستی می‏نماید . شاخص‏های دیگر در رابطه با تاسیسات زیربنایی غیرنظامی تقریبا همین روند را نشان می‏دهد . علاوه بر اینها بررسی و مطالعه منابع اطلاعاتی و آماریTWEED در ارتباط با تروریسم داخلی در اروپا نشان می‏دهد که از تعداد 6151 عملیات . تروریستی در دوره زمانی 1950 الی 1995 تنها تعداد 927 (یعنی 15%) عملیات علیه اینگونه مراکز وتاسیسات صورت گرفته‏است . در دهه 1980 انستیتو تحقیقاتی آمریکایی RAND Corporation مطالعات پیوسته‏ای را در خصوص تهدیدهای تروریستی علیه منابع انرژی انجام داده است . یکی از این مطالعات گویای این است که تعداد 99 عملیات علیه تاسیسات تولیدی و انتقال انرژی الکتریکی است . این مطالعه و بررسی نشان می‏دهد که تعداد 57 عملیات تروریستی توسط چریکهای شورشی چپگرا در آمریکا لاتین صورت گرفته است، در حالیکه تعداد 19 عملیات در رابطه با جنگ ایران - عراق بوده است . این نوع عملیاتها عمدتا ایجاد اختلال در منابع و انتقال انرژی می‏نموده است . در دوره زمانی فوق (دهه 1980) تعداد عملیات انجام شده علیه تاسیسات و منابع انرژی در آمریکا کم بوده است . علاوه بر اینکه این نوع عملیات‏ها بیشتر از انگیزه‏های اقتصادی و باجگیرانه و نیز سیاسی برخوردار بوده است (نگاه و .(Golod بروز عملیات تروریستی علیه تاسیسات زیربنایی در زمان جنگ و یا جنگهای داخلی نکته‏ای غیرمنتظره نمی‏باشد و همین امر اشاره به رابطه تهدیدهای خرابکارانه در هنگام تشدید منازعات دارد . این نوع تهدیدها در زمان صلح طبیعتا تعدیل بسیاری می‏یابند . امروزه دقیقا بحثی وجود دارد درخصوص شرایط گوناگون صلح، بحرانی و جنگی . زمینه این بحث مربوط به افزایش تعهدات آن کشورهایی است که در عملیات نظامی صلح و عملیات اجباری شرکت می‏نماید . اما در این باب هنوز مطالعه‏ای درخصوص افزایش این نوع تعهدات بین‏المللی و رابطه آن با تغییرات تهدیدهای خرابکارانه علیه تاسیسات زیربنایی غیرنظامی صورت نگرفته است . 16 در صورتی که بخواهیم مطلب را بر اساس منابع آماری در طی سالهای اخیر پیگیری نمائیم، گزارشات سالانه مرکز Us Departmentof State از سال 1996 الی 1998 نشان می‏دهد که عملیات تروریستی علیه تاسیسات زیربنایی درصد ناچیزی را بخود اختصاص می‏دهد و از کل تعداد عملیات تروریستی ثبت‏شده (تعداد 298 عملیات) در دوره زمانی فوق تنها 21 عملیات (حدود 7%) مربوط به تاسیسات زیربنایی بوده است که شامل: عملیات علیه مراکز و تاسیسات راه‏آهن (6)، ربودن هواپیما و کشتی (6)، اتوبوس و ایستگاههای اتوبوس (6)، خطوط نفتی (2) و فرودگاه (1) . در این خصوص برخی تاسیسات، مانند سیستم حمل و نقل بعنوان هدف انتخاب شده چرا که به انسانها آسیب وارد می‏نموده، برای نمونه قرار دادن بمب در اتوبوسها و هواپیماربایی . اگر میان تاسیسات زیربنایی بعنوان محل وقوع جرم و بعنوان هدف برای عملیات تروریستی تفاوت قائل باشیم می‏توان گفت که تنها سه عملیات علیه تاسیسات زیربنایی بعنوان هدف انتخاب شده است . این نوع عملیاتها در کشور کلمبیا که کشوری جنگزده است اتفاق افتاده و بر علیه فعالیت‏شرکتهای نفتی خارجی صورت گرفته است . عاملان عملیات از اعضای وابسته به سازمانهای چریکی و شورشی ELN و FARC بودند که سرنگونی رژیم کلمبیا را هدف قرار داده‏اند . یکی از منابع آماری و اطلاعاتی که عمدتا در رابطه با تروریسم بین‏الملل مورد استفاده واقع می‏شود، مرکز ITERATE می‏باشد که عملیات تروریستی را بر حسب نوع عملیات تقسیم‏بندی نموده است: آدم‏ربایی، هواپیماربایی، انفجار بمب، ارسال بمب‏های نامه‏ای، تهاجمات مسلحانه و ... . در مرکز اطلاعاتی و آماری فوق مفهوم "خرابکاری" یک مقوله خاص خود می‏باشد . در دوره زمانی 1968 الی 1980 خرابکاری تنها 24 مورد از 6714 عملیات تروریستی را تشکیل می‏داده است، یعنی 4/0 درصد (نگاه کنید به .(Jongman 1993:14 همچنین در دوره زمانی بعدی یعنی از سال 1980 الی 1988 خرابکاری نیز 4/0 درصد از کل عملیات تروریستی ثبت‏شده را تشکیل داده است . مرکز تحقیقاتی Jaffa Center for strategic studies ، که یک مرکز تحقیقاتی اسرائیلی درخصوص ثبت عملیات تروریستی است، خرابکاری را بعنوان مقوله‏ای خاص در پایان دهه 1980 ثبت نموده است . در این دوره زمانی خرابکاری از تعداد 7/0% تا تعداد 4/2% نوسان داشته است . همانگونه که قبلا ذکر گردید گروههای راستگرا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن