واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز : فروغ فرخزاد برای ما فقط شاعری ست که روزگاری بر ادبیات این سرزمین اثر گذاشته و می گذارد فارغ از جهت گیری های دیگری که درباره او می شود ما فکر می کنیم در آغاز فصل سرد کسی به فکر گل ها نیست . "شعر فرخزاد بی شک شعر اعتراضی ست و از همین دیدگاه بیشتر شعر معنی شناختی است. برای این که زن در حوزه شعر، قصه کوتاه و یا رمان دست به کار جدی بزند، و جهان زنانه فردی و یا اجتماعی ـ تاریخی خود را بیان کند، به ناگزیر باید از خود، محیط و درون خود اطلاع بدهد. این برداشت را می توان شعر اعتراضی خواند. چون جهان زن درست کشف و بیان نشده است، دادن اطلاعات از طریق نوشته، و مرتبط کردن خواننده به حریم خصوصی شاعر و یا نویسنده به یک ماموریت و مسئولیت جدی تبدیل می شود. به طور کلی می توان گفت که فرخزاد تا چیزی برای گفتن نداشت، شعر نمی گفت. به نظر می رسد مایه اصلی این شعرها زندگی فردی و شخصی و ذهنی اوست. با فرخ زاد ما وارد حیطه آشنایی با زن می شویم. درست در زادگاه زبان زن و اعتراف در زبان و اعتماد زن به زبان شخصی و فردی، و به عنوان یک هستی نزدیک تر از معشوق به شاعر. " این بخش کوتاهی از تاملات دکتر رضا براهنی درباره فروغ فرخزاد است . براهنی فارغ ازبرخی داوری هایش در کتاب "طلا در مس " شعرشناسی ست که نه تنها به اثر بلکه به زمینه های خلق آن هم می نگرد . آوردن این بخش از نظر او درباره فروغ از این جهت بود که مدخل این نوشتار بر اساس "درون نوشت" های فروغ باشد یا به بیان دیگر بازتاب دادن منویاتی که شاعر به عنوان "فاعل شناسا" در خود نهفته دارد . در اولین برخورد با مجموعه ای از اشعار فروغ به این نکته برمی خوریم که چگونه یک "زن " با بی توجهی به تاریخ مردنگارانه ی بخش اعظمی از ادبیات ایران ، از "زن" به عنوان پدیده ای که می تواند به صورت مستقل احساسات ، عواطف ، مشخصه و مولفه های قابل بروزی و ظهوری داشته باشد سخن به میان می آورد . شاعر (فروغ) در شعرش از عواطفی می نویسد که بیان آن برای سایر همجنسانش نوعی شرم را در پی داشته است . به این معنا که زن در تاریخ ادبیات ایران و جهان اگر چه حضوری همیشگی دارد اما در ادبیات ایران آنگونه که فروغ به آن پرداخته کم نظیر بوده است . حال ارزش گزاری بر چنین اتفاق مساله این نوشتار نیست ، اما می توان این فرایند را در ادبیات فارسی بررسی و نشانه گذاری کرد . درباره این نوع نگاه فروغ به هستی و احساسات شخصی احمد رضا احمدی می گوید مهم ترین عاملى که توانست فروغ را "فروغ" کند، صداقت او در بیان احساسات و نگاه او به زندگى بود.اصولا بیشتر شاعران از بیان تجربیات شخصى خود ترس دارند اما فروغ توانست تجربیات شخصى خود را در شعرش به خوبى بیان کند. من معتقدم او بیش از اینکه شاعرى اجتماعى باشد، فلسفى است . حال با توجه به این ویژگی های شعر فروغ ، دو کتاب آخر او به لحاظ زبانی دستاوردهایی دارد که در شعر فارسی قابل تامل است . از جمله این دستاوردها می توان به نگارش سهل الممتنع اشاره کرد که اگر چه در ادبیات ایران بی سابقه نیست اما تجربیات این چنینی عموما نثر نام می گرفت تا شعر ، اما فروغ این تجربیات را زیر عنوان شعر به مخاطبانش ارائه داد . سادگی بیان ، روانی کلام و انسجام شعر فروغ را شعری متمایز کرده بود منوچهر آتشی درباره این موضوع می گوید : شعر فروغ شعرى حسى و مفهومى است و براین اساس باید گفت که او شاعر زبان نیست، و این ویژگى درست برعکس نیماست چرا که نیما را میتوان شاعرى زبانى دانست. . او حتی در وزن هم به نوعی همین گونه بود . علی باباچاهی در این باره معتقد است : فروغ در زمینه وزن یا موسیقى از جمله شاعران اهل مدارا و تساهل است، او مانند نیما و شاملو بر اساس دیدگاه هاى خود دست به آفرینش آثارى ماندگار مى زند .بررسی دیگر ویژگی های شعر فروغ مجالی گسترده می خواهد که نیست . دبیر گروه علمی فرهنگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]