واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کشف ژن خشونت نويسنده:دکتر روزبه بخيت آيا واقعاً ممکن است آنچه ما به آن بداخلاقي يا خلافکاري مي گوييم تنها تحت تاثير يک ژن به وجود آمده باشد؟ در طول روز ممکن است با افرادي با شخصيت ها و رفتارهاي متفاوت برخورد داشته باشيم. آدم هاي خجالتي، آدم هاي حسود، آدم هاي اجتماعي و حتي آدم هاي شرور. ما بر اساس رفتارهاي ديگران در مورد آنها تصميم مي گيريم و قضاوت مي کنيم. گاه به خاطر مهرباني و موقر بودنشان به آنها احترام مي گذاريم و گاه به خاطر بداخلاقي و بدذاتي آنها را سرزنش مي کنيم. اگر هم خيلي انسان منصفي باشيم، گناه را به گردن خانواده و محيط جامعه مي اندازيم. اما سوال اصلي اين است: چه مقدار از اين رفتارها ارادي است؟ آيا همه اين رفتارهاي بد، بداخلاقي ها و شرارت ها را مي توان به گردن خود فرد يا جامعه اش انداخت؟ چرا يک نفر «خلافکار» مي شود و ديگري «نه»؟ دهه اخير،به نوعي دهه علم ژنتيک بوده است. اين پيشرفت از زماني اوج گرفت که زنجيره ماده ژنتيکي سلول هاي انسان مرسوم به DNAشناسايي و رمزگشايي شد. امروزه تقريباً انتظار داريم براي هر چيزي در جهان يک ژن وجود داشته باشد. اين حرف چندان هم غير منطقي نيست. در واقع نقش ژنتيک در زندگي ما روز به روز بيشتر مي شود و به نظر مي رسد امروزه همه مي دانند ژنتيک چيزي فراتر از رنگ چشم و فرورفتگي چانه است. اما دامنه تاثير ژنتيک به تدريج به مسايل رفتاري و اخلاقي نيز گسترش مي يابد. آيا واقعاً ممکن است آنچه ما به آن بداخلاقي يا خلافکاري مي گوييم تنها تحت تاثير يک ژن به وجود آمده باشد؟ کار، کار ژن هاست!از اوايل دهه 1990، دانشمندان احتمال وجود ارتباط بين رفتارهاي ضد اجتماعي و يک نقص ژني خاص را مطرح مي کردند. اين نقص در ژني رخ مي دهد که وظيفه ايجاد يک آنزيم خاص به نام مونو آمين اکسيداز آ (MAO-A) را برعهده دارد. گفته مي شود که کم کاري در اين ژن باعث تخريب بيش از حد تعدادي از مواد شيميايي موجود در مغز مي شود. اين مواد که يکي از آنها سروتونين است، با ايجاد آرامش و خونسرد بودن به انسان کمک مي کنند. با تخريب بيش از حد اين مواد، احتمال بروز واکنش هاي هيجاني و ناگهاني و خشن در برابر محرک هايي مانند ترس يا تهديد بيشتر مي شود. دانشمندان به همين دليل اين ژن خاص را «ژن مبارزه» ناميده بودند اما در تحقيقات جديد پا را يک قدم فراتر نهاده اند و نقش بيشتري براي اين آنزيم متصور شده اند. کوين بيور، متخصص جرم شناسي اجتماعي و مدير اين تحقيقات که در نشريه روان شناسي فراگير به چاپ رسيده است، در اين باره مي گويد: «براي اولين بار ما موفق شده ايم ارتباط مشخص و مستقيمي بين ژن MAO-A و انتخاب شيوه زندگي همراه با خشونت بيابيم.» اين تحقيقات که در دانشگاه ايالتي فلوريدا صورت گرفته است، نه تنها تمايل به حرکت هاي خشن بلکه تمايل به پيوستن به گروه ها و فرقه ها و يا استفاده از اسلحه را نيز به اين ژن ارتباط مي دهد.شروع اين مطالعه به سال 1994 بر مي گردد. مطالعه طولي بررسي سلامت بالغان در آمريکا يکي از بزرگ ترين تحقيقات در زمينه رفتار شناسي در سال هاي اخير است. بر اساس اين تحقيق بيش از نيمي مردان شرکت کننده در اين تحقيق دچار کمبود فعاليت ژن MAO-A بودند و سه درصد از کل شرکت کنندگان در اين تحقيق نيز در يک سال گذشته سابقه عضويت در گروه ها و فرقه ها را ذکر مي کردند. بيورو همکارانش متوجه شدند که مرداني که سطح فعاليت کمي از ژن MAO-A دارند دوبرابر بيش از ساير مردان به گروه ها ودسته هاي دعوا و کتک کاري مي پيوندند و در صورت حضور يک صحنه درگيري و دعوا، احتمال استفاده آنها از سلاح براي تهديد کردن دو برابر بيش از ديگران است. همچنين از ميان کساني که در اين گونه گروه ها عضويت داشتند، کساني که سطح فعاليت MAO-Aپاييني داشتند، چهار برابر بيش از هم گروهي هاي خود از اسلحه در درگيري ها استفاده مي کردند. دکتر بيور مي گويد: «کمترين نتيجه به دست آمده از اين تحقيق آن است که مي توان يک عامل ژني براي خشونت معرفي کرد. با استفاده از اين داده ها مي توان جوانان و کودکاني را که بيشتر درمعرض خطر هستند، شناسايي کرد و اقدامات تداخلي پيشگيرانه اي را براي آنها در نظر گرفت.»ژن بد يا محيط بد؟ در واقع در اينکه خشونت ناشي از اثر مشترک شرايط محيطي و عوامل ژنتيک است، شکي نيست.آنچه که مورد بحث است، ميزان تاثير هر کدام از اين اجزا و برتري هر کدام بر ديگري است. تحقيقات قبلي که درمورد ژن MAO-A انجام شده بود، نشان مي داد که احتمالاً تاثير اين ژن از دوران کودکي آغاز مي شود. يکي از اولين تحقيق ها در اين زمينه در سال 2003 در زلاند نو انجام شد و به نتايج جالبي رسيد. اين تحقيق نشان مي داد از ميان افرادي که در کودکي در محيط نامناسب رشد کرده و يا مورد سوء استفاده قرار گرفته بودند، افرادي که داراي سطوح پايين فعاليت اين ژن بودند چهار برابر ديگران درگيري خشونت، سرقت و ساير اعمال ضد اجتماعي شده بودند. حتي در ميان آن دسته از افرادي که در شرايط مناسب کودکي خود را گذرانده بودند، ميزان خشونت درافرادي با کاهش فعاليت ژنMAO-A اندکي بيش از متوسط جمعيت بود. جاشوا بو کالتز، محقق نوروساينس در مرکز تحقيقات مغز دانشگاه وندربيت که بررسي هاي فراواني روي ژن MAO-A داشته است، مي گويد: «اين تحقيقات درباره ژنتيک خشونت يک مساله را براي ما به اثبات رسانده است: «ژنتيک است که تفنگ ها را پر از گلوله مي کند اما کشيدن ماشه، کار عوامل محيطي است.» براساس آنچه در تحقيقات بيور نشان داده شد، همه افرادي که دچار نقص در ژن MAO-A بودند وارد فعاليت هاي خشن گروهي نمي شدند وضمناً همه افراد اين گروه ها هم دچار اين نقص ژني نبودند.در واقع هنوز چندان مشخص نيست که ميزان شيوع اين نقص ژني در جامعه چه قدر است. گرچه يک تحقيق که در سال 2002 انجام شده است، نشان مي دهد که عوامل ژنتيکي مانند نقص در MAO-A مي توانند تا 50 درصد در گرايش افراد به سمت خشونت نقش داشته باشند. همچنين بيور در تحقيقاتش دريافت که اين نقص فقط در گرايش مردان به سمت خشونت موثر است.شايد علت مساله آن است که ژن مربوط به اين آنزيم روي کروموزوم X قرار دارد. با توجه به اينکه مردان تنها يک عدد کروموزوم X دارند، بروز نقص در اين ژن خود را به شديدترين شکل نشان مي دهد. گرچه تصور مي شود عوامل ديگري نيز در بدن زنان وجود داشته باشد که اثر اين نقص ژني را در گرايش به سمت خشونت متوقف کند.تغيير سرنوشتي که ژن ها رقم زده اند هر گونه تلاش براي جبران اثر اين ژن بايد از طريق عوامل محيطي انجام گيرد. بررسي ها نشان داده است که مداخلات پيشگيرانه مي تواند بسيار در اين زمينه موثر باشد. چندي قبل تحقيقي که در دانشگاه جورجيا انجام شده بود، نقش اين مداخلات را نشان داد. در اين تحقيق حدود 600 نوجوان بين 11 تا 16 سال که دچار نقص در ژني موسوم به HTTLPR بودند، مورد بررسي قرار گرفتند. اين نقص ژني سالها پيش شناخته شده است و وجود آن احتمال بروز رفتارهاي سوء مصرفي مواد مخدر و الکل و همچنين کاهش خويشتن داري را افزايش مي دهد. در اين تحقيق، نيمي از اين افراد به طور تصادفي تحت حمايت برنامه هاي آموزشي مبارزه با مواد مخدر قرار گرفتند. پنج سال بعد اين افراد با افرادي که تحت آموزش قرار نگرفته بودند، مقايسه شدند و نتيجه کار بسيار جالب بود. افراد گروه مقابل دو برابر بيشتر درگير رفتارهاي پرخطر مانند مصرف مواد مخدر شده بودند. دکتر کنت رايان، مدير موسسه ملي تحقيقات الکليسم آمريکا معتقد است اين يافته ها نشان مي دهد که در صورت مداخلات مناسب در مقطع نوجواني، آموزش مي تواند بر سرنوشت افراد غلبه کند. اين مساله به ويژه از اين جهت حايز اهميت است که بررسي ها نشان مي دهد اگر فردي در دوران نوجواني گرفتار رفتارها ي پرخطر نشود، احتمال اقدام به اين رفتارها در ادامه طول زندگي اش به شکل قابل توجهي کاهش مي يابد. محققان معتقدند اين تحقيقات مي تواند راهنماي دولت مردان براي کاهش خشونت باشد. با توجه به اين يافته ها، به نظر مي رسد گسترش برنامه هاي آموزشي براي نوجوانان و کودکان در جهت آشنا کردن آنها با مضرات رفتارهاي پر خطر بسيار موثر از تجهيز نيروي پليس براي دستگير کردن مجرمان باشد. منبع:روزنامه سلامت شماره 228/خ
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]