تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

صندوق تضمین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803362339




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با جانشين آرنولد


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گفتگو با جانشين آرنولد
گفتگو با جانشين آرنولد قهرمان جديد اکشن سينما که بسياري او را جانشين آرنولد شوارتزنگر مي دانند، هجدهم جولاي سال 1976 در شهر نيويورک به دنيا آمد. نام اصلي اش مارک سينکلر وينسنت است و اين روزها با فيلم اکشن ماجراجويانه «سريع و خشمگين»دوباره مورد توجه دوستداران سينماي اکشن قرار گرفته است. ديزل که سر تراشيده اش وجه مشخصه سينمايي اش است، علاقه به کار هنري را از پدرش آموخت که در رشته تئاتر کار مي کرد. مادرش روانشناس بود و دوست داشت فرزندش مهندس شود اما مارک جوان هيچ علاقه اي به رشته هاي فني نداشت. کسي چيز زيادي از دوران کودکي، نوجواني و حتي جواني وين ديزل نمي داند، زيرا وي در گفتگوهايش خيلي کم درباره اين دوران صحبت کرده است. بنا به دلايلي که براي رسانه هاي گروهي مشخص نيست، او ترجيح مي دهد درباره گذشته غيرهنري اش سکوت کند! با اين حال، همه مي دانند که وي در سال 1994 از کالج اخراج شد، زيرا اصرار داشت که فيلم «چند چهره» را بسازد؛ اين فيلم يک کار کوتاه درباره بازيگر پرتلاشي بود که مي خواست موفقيت را تجربه کند. اين فيلم ساخته شد و سال 1995 در جشنواره بين المللي فيلم کن به نمايش درآمد. استيون اسپيلبرگ که آن سال مهمان کن بود، اين فيلم را ديد و پسنديد.توجه اين کارگردان سرشناس به فيلم ديزل باعث شد تا وي اين جوان پر انرژي را براي ايفاي يکي از نقشهاي درام جنگي «نجات سرباز رايان»انتخاب کند.از همين جا فعاليت رسمي و حرفه اي وين ديزل شروع شد .«نجات سرباز رايان»تعداد زيادي بازيگر جوان داشت و ازآنجايي که ديزل در آن فيلم ايفاگر نقش هاي اصلي نبود، به همين دليل چهره او خيلي خوب در فيلم ديده نشد، ولي او توانست در کارهاي بعدي اش موفقيت بيشتري را تجربه کند. با آن که پدر وين ديزل يک کمپاني کوچک تئاتري در برادوي داشت، ولي ديزل هيچ وقت با پدرش کارهاي تئاتري نکرد. ديزل در هاليوود به دنبال حرفه بازيگري رفت و در چند نمايش مستقل هم بازي کرد. سال 1997 با سرمايه شخصي اش اولين فيلم بلند حرفهاي خود«استريها» را کارگرداني کرد. اين فيلم در جشنواره ساندنس پذيرفته شد و عليرغم استقبال منتقدين، در نمايش عمومي با موفقيت مالي روبرو نشد. اولين فيلم موفق ديزل در مقام بازيگر، اکشن «سهايکس» بود. پس از آن وي در فيلم هايي مثل «مرا مقصر پيدا کن»، «صلح جو»، «مرد جدا افتاده»و «بابل قبل از ميلاد مسيح»ظاهر شده که برخي از آنها کمدي و نوجوانانه بوده اند. اين بازيگر عضلاني پس از حضور در قسمت سوم «سريع و خشمگين»در قسمت چهارم اين مجموعه نيز حضور يافته است و به همين دليل هم مورد توجه نشريات مختلف قرار گرفته است. قسمت تازه «سريع و خشمگين» پر از ضعف هاي مختلف داستاني است و به نظر مي رسد حضور شما و پاول واکر در اين فيلم، تنها نقطه قوت آن باشد!-چطور چنين واضح همه چيز را زير سوال مي بريد؟ کمي انصاف لازم است تا بتوانيم کاملاً راحت و دور از جوسازي هاي رسانه اي درباره اين فيلم صحبت کنيم. اتفاقاً من هم خيلي راحت سوالم را مطرح کردم!-شما با اولين سوال خود همه چيز را از بين برديد، ديگر مجالي براي حرف زدن باقي نماند. اين طور نيست.دوست داشتم گفتگو را با نقطه نظر صريحم نسبت به فيلم شروع کنم!-بسيار خوب. پس حداقل در ابتدا ايراداتي را که به فيلم وارد مي دانيد بيان کنيد و سپس به فيلم امتياز دهيد!قصدم امتياز دادن نيست. فقط دوست دارم بدانم وقتي هيچ چيز جديدي براي عرضه نداريم چرا بايد ساختن قسمت هاي جديد يک دنباله سينمايي را به طورمکرر ادامه دهيم؟ -البته در درجه اول اين تهيه کننده است که بايستي به اين سوال شما پاسخ دهد ولي به عنوان يکي از بازيگران اصلي مجموعه به شما مي گويم تنها نگاهي به صحنه هاي تعقيب و گريز موجود در فيلم بياندازيد تا پاسخ سوال خويش را بيابيد! با شما موافقم. کيفيت تصويري اين گونه صحنه ها نسبت به قسمت قبل، روند رو به رشدي داشته است اما آيا فکر نمي کنيد پيش از اين چيزها، سينما به عنصري به نام داستان نياز دارد؟ -الان دهه پنجاه نيست که بخواهيم همه فيلم سازان را مقيد به قرار گيري در يک چارت محدود نماييم.چون تجربه نشان داده پرداخت بيش از اندازه به سينماي کلاسيک هم در نهايت به تکرار منجر خواهد شد. بر همين اساس بد نيست که سينماي داستان گوي خود را داشته باشيم و در کنار آن به گونه هاي ديگر فيلم سازي نيز بپردازيم.با اين حساب، بايد ژانر سينمايي جديدي بانام جلوه هاي ويژه تعريف کنيم!!!-{باخنده} نيازي به اين تعريف ها نيست. مدت طولاني است که اين ژانر ايجاد شده و به همين سبب همه ساله فيلم هاي بسياري را مي بينيم که باتکيه صرف بر جلوه هاي ويژه توليد شده و به اکران مي رسند.اما تفاوت است بين فيلمي که از جلوه هاي تصويري در جهت سهل الوصل تر کردن نحوه بيان داستان خود استفاده مي کند تا فيلمي که به اين مقوله به عنوان روشي جهت کسب درآمد مي نگرد؟ -صدرصد همين طور است اما هرکس از فيلم سازي هدف خاص خود را دارد، يکي قصد دارد يک داستان عاشقانه جذاب را به فيلم تبديل کند و ديگري مي خواهد فانتزي ترين صحنه هاي زد و خورد را به تصوير بکشد. ولي از نظر علمي ثابت شده که هيچ انسان عاقلي وجود ندارد که از تماشاي صحنه هاي درگيري خونين لذت ببرد!-با نظر شما موافقم. ولي همان طور که مي دانيد همه انسان ها ويژگي خاصي به نام کنجکاوي هم دارند که همين ويژگي در اغلب موارد سبب سهل گيري در انتخاب فيلمي جهت تماشا مي گردد. بگذريم.کار با جاستين لين که نبايد براي تان زياد سخت بوده باشد؟ -چرا اين طور فکر مي کنيد؟! به هر حال قرار گرفتن در برابر دوربين همواره سخت است.هرچقدر هم که تجربيات کاري انسان بالاتر مي رود به دليل افزايش ضريب حساسيت نسبت به نتيجه نهايي کار، اين موضوع سخت تر جلوه مي کند. اما به هرحال شما در قسمت قبلي «سريع و خشمگين» هم با لين همکاري داشتيد. -درهر صورت وقتي براي انجام کاري انتخاب مي شوي بايد براي انتخاب کنندگانت احترام قائل شوي و اين احترام متقابل محقق نمي شود مگر آن که تمام تلاش خود را جهت انجام کار به بهترين صورت به کار گيري!يک سوال شبهه برانگيز. درست است که جاستين لين بدون هرگونه خط داستاني کار در اين پروژه را آغاز کرد؟ -چرا از خودش اين سوال را نمي پرسيد؟!...خودش اين موضوع را تکذيب کرده است!-پس چه دليلي دارد که من بخواهم آن را تأييد کنم. مگر بدون طرح قبلي هم مي توان فيلم ساخت؟!...در دنباله سازي اين امر چندان بعيد نيست!-ببينيد.اگر قرار باشد که يک فيلم را فقط و فقط به صرف موفقيت قسمت هايي پيشينش ادامه دهيد در اين صورت دنباله سازي ما حتي به قسمت سوم هم نمي رسيد چرا که مخاطبان سينما به دنبال ديدن فضاهاي جديد هستند و اصلاً دوست ندارند براي تماشاي صحنه هاي تکراري به سينما بيايند. بر اين اساس فرضيه مورد نظر شما صددرصد مردود است. اما در مورد تشابه ميان نماهاي قسمت تازه «سريع و خشمگين» و قسمت قبلي آن مي توانم مثالهاي زيادي بياورم.-درست است. بايد هم يک سري تشابه وجود داشته باشيد.به هر حال اين فيلم، يک فيلم مستقل نبوده و کاملاً وابسته به قسمت هاي پيشين خود است. به همين دليل و جهت يادآوري ذهني مخاطب هم که شده بايستي چنين تشابهاتي را داشته باشيم!به اعتقاد اغلب منتقدان يکي از دلايل موفقيت شما در قالب کاراکتر دو مينيک تورتو فيزيک ظاهري شما است!-با اين موضوع موافقم. فکر مي کنم بيشتر کارگردانان براي انتخاب بازيگران خود در درجه اول به ميزان تشابه ظاهري بازيگر و کاراکترفيلمنامه رجوع مي کنند که البته در اين ميان استثنائاتي هم وجود دارد. مثلاً چه استثنائاتي؟ -ما دردنياي سينما بازيگراني را داشته ايم که به سبب توانايي هاي بالاي خود همواره انتخاب اول هر کارگرداني براي ايفاي نقش بوده اند. اين گروه از هنرپيشگان آن قدر توانايي دارند که هر کاراکتري را به زيباترين وجه بيافرينند!طي ساليان اخير کدام بازيگر را ديده اي که چنين انعطافي داشته باشد؟ -يکي آل پاچينو و ديگري رابرت دنيرو.اين دو نفر در فيلم هاي خود چنان طبيعي و ملموس ايفاي نقش مي کنند که گويي سال هاست با نقش خود زندگي کرده اند. مثلاً نگاه کنيد به ايفاي نقش پاچينو در «تاجر ونيزي» تا بفهميد نقطه اوج بازيگري کجاست؟!...با اين حساب شما هم در ايفاي نقش هاي تان از چنين الگوهايي تبعيت مي کنيد؟ -پاسخ مثبت دادن به اين سوال واقعاً سخت است چون تصور تقليد را در اذهان جاري مي سازد ولي راستش را بخواهيد من هم يک مقلد هستم درست به مانند همه انسان ها! من بازي بازيگران بزرگ را به دقت زير نظر مي گيرم و تا جايي که بتوانم سعي مي کنم حرکات آنان را آناليز کرده و ازنتايج آناليز ذهني خويش در جهت بهبود روند بازيگري خودم استفاده کنم!منبع: نشريه سينما خانواده شماره 48 /س
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن