تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812786869




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دريغا جواني و آن روزگار


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دريغا جواني و آن روزگار
دريغا جواني و آن روزگار شاعر : مسعود سعد سلمان که از رنج پيري تن آگه نبود دريغا جواني و آن روزگار اميد من از عمر کوته نبود نشاط من از عيش کمتر نشد در اين مه که هرگز در آن مه نبود ز سستي مرا آن پديد آمده است مگر آب آن چشمه را زه نبود سبک خشک شد چشمه‌ي بخت من که از ژرفي آن چاه را ته نبود در آن چاهم افکند گردون دون حقيقت که دوزخ جز آن چه نبود بهشتم همي عرضه کرد و مرا که بيناي آن شب جز اکمه نبود بسا شب که در حبس بر من گذشت که آن را اميد سحرگه نبود سياهي سياه و درازي دراز که بر من موکل کم از ده نبود يکي بودم و داند ايزد همي به لفظ اندرم جز اه و وه نبود به گوش اندرم جز کس و بس نشد همه گفته جز حسبي‌الله نبود بدم نااميد و زبان مرا نکو ديد خود را و ابله نبود به شاه ار مرا دشمن اندر سپرد همه ساله جز خاک و جز که نبود که او آب و باد مرا در جهان به ايزد که هرگز موجه نبود موجه شمرد او حديث مرا مرا گفت هين شه کن و شه نبود چو شطرنج بازان دغايي بکرد که جز قصه شير و روبه نبود گر اين قصه او ساخت معلوم شد کس از عيب هرگز منزه نبود اگر من منزه نبودم ز عيب کنون دانشي هست کانگه نبود گرم نعمتي بود کاکنون نماند زبان مرا عادت نه نبود چو من دستگه داشتم هيچ وقت جوابم جز احسنت و جز خه نبود به هر گفته از پر هنر عاقلان که آنگه ز دشمن مرفه نبود تنم شد مرفه ز رنج عمل که گه بودم آسايش و گه نبود در اين مدت آسايشي يافتم بدان درگهم بيش از اين ره نبود جدا گشتم از درگه پادشاه کزين به مرا هيچ درگه نبود گرفتم کنون درگه ايزدي
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 616]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن