واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: جامعهشناسی- بنيامين صدر: توقع جوانان در مواجهه با تحولات تغيير كرده است. تحولات ساختاري جامعه ايران در سه دهه اخير و مواجهه با جهاني شدن و رشد فناوريهاي نوين اطلاعاتي ،ارتباطي گرايشهاي جوانان را دچار تغيير و تحول كرده است، به گونهاي كه فردي شدن، استقلال طلبي، خرد شدن هويت، غيرخطي شدن مسير گذار و تغيير كيفيت و ميزان سرمايه اجتماعي كه جوانان به عنوان يك گروه اجتماعي از آن برخوردارند، نقش مهمي در مرزبنديها از عرصه خصوصي و عمومي و به دنبال آن رفتار شهروندي آنها دارد. جدا از زمينههاي ساختاري و رويكردهاي رسمي به موضوع جامعه مدني و شهروندي، جوانان به عنوان گروهي «مسئلهساز» و نيز «آسيبپذير» تلقي شدهاند كه اين امر هر گونه سياستگذاري براي ادغام اجتماعي آنان را با ملاحظههاي خاصي همراه ميكند. تحقيق بر روي 108 نفر از جوانان 18 تا 30 ساله شهر تهران نشان ميدهد كه نيمي از جوانان معتقدند كه سهم آنها در تغيير محيط پيرامون خود به عنوان يك شهروند ناچيز است و فقط حدود 10 درصد سهم خود را در اين زمينه زياد ميدانند. محمد سعيد ذكايي، عضو هيأت علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي در اين زمينه ميگويد: محدوديتهاي ساختاري همچون نهادينه نشدن ارزش كار گروهي و ابهام نسبت به آينده، عدهاي از جوانان را به دنبال كردن پروژههاي فردي در برنامهريزي زندگي خود هدايت كرده و بسياري نيز اساساً از فرصتهاي انتخابي چنداني برخوردار نيستند. نداشتن انتخاب در بازآفريني اجتماعي مدل رفتاري و اجتماعي كه جوانان به آن علاقهمند هستند، احساس حاشيهنشيني آنان را تقويت ميكند و براي آن گروه از جواناني كه به مسئوليت اجتماعي خود بيشتر متعهدند«ساختن خود»، هدفي است كه در اولويت قرار دارد. ذكايي ميگويد: در اين كشاكش وقتي نوجوانان بيحوصله ميشوند يا احساس ناكامي ميكنند، گاه به كجروي روي ميآورند. مشاركت اجتماعي در ساختن هويت مدني جوانان داراي نقش مؤثري است: تجربه حاصل از مشاركت، جوانان را متوجه ميكند كه كنشهاي اجتماعي به يكديگر وابسته بوده و انضباط گروهي رسيدن به اهداف مشترك را تسهيل ميكند، اختلاف نظرها را با گفتوگو حل ميكنند و ديدگاههاي گوناگون را همسو ميسازد. لشگر5/24 ميليوني جوانان! جمعيت جوان كشور در آخرين سرشماري 35 درصد كل جمعيت كشور بود كه از اين ميان 75/34 درصد آنان در مناطق شهري و 84/35 درصد در مناطق روستايي زندگي ميكنند. يعني از 70 ميليون نفر جمعيت كشور 5/24 ميليون نفر را جوانان تشكيل ميدهند. برخي برآوردهاي آماري پيشبيني ميكند در دهه آينده، 66 درصد جوانان به شهرها روي بياورند. نكته مهم اين است كه مناطق روستايي نقش كمتري در جذب جمعيت دارند. تورم نيروي كار در بخشهاي كشاورزي ، جذب و ادغام روستاهاي حاشيه در شهرها و درآمدهاي انتظاري بالاتر، از جمله عوامل تمركز هر چه بيشتر جوانان در شهرها هستند. همچنين پيشبيني ميشود جمعيت جوان جوياي كار در سالهاي آينده از نظر سطح مهارت و تحصيلات به مراتب برتر از نسلهاي گذشته باشند كه طبعاً نيازهاي آنها نيز متفاوت از گذشته خواهد بود.بنابراين سياستگذاران بايد به دنبال بخشهاي عملياتي طرح اشتغال در بين جوانان 15 تا 29 سال باشند. در حاليكه هماكنون دستكم 80 درصد بيكاران كشور را همين جوانان تشكيل ميدهند، با طرحهاي مقطعي و اعطاي بعضي تسهيلات به جوانان نميتوان انتظار داشت كه پروسه اشتغالزايي به هدف نهايي برسد. وضعيت اقتصاد كلان كشور و تصميماتي كه مديران عالي به كار مي بندند، به شدت بر وضع اشتغال جوانان تأثير ميگذارد. در حوزه اشتغال جوانان وظايف، ماموريتها و عملكرد دستگاهها روشن نيست. حداقلهاي اطلاعاتي منسجم مانند آمار بيكاري وجود ندارد و نظارت و ارزشيابي به صورت منسجم صورت نميگيرد. از سوي ديگر بين مهارتها و دانشي كه در دوران تحصيل به جوانان داده ميشود و مهارتهاي مورد نياز بازار كار تناسبي وجود ندارد. مشكلات اقتصادي زمينهساز هنجارشكني به عقيده جامعهشناسان مشكل اقتصادي نخستين بستر شكلگيري «ناهنجاري» است، مطمئن نبودن از آينده و اينكه چه پيش خواهد آمد، احساس اين كه جامعه محل زندگي قانونمند نيست، تمايل به خلاص شدن و گرفتن موضع خنثي در مقابل رويدادهاي پيرامون، حتي پشيمان شدن از اين كه اصولاً چرا ميخواهي ازدواج كني و بچهدار شوي و... ميتواند به احساس پريشاني اجتماعي دامن بزند. هرگاه در جامعهاي اجتماعي شدن افراد به درستي صورت نگيرد، نظامگسيختگي امكان بروز مييابد يا زماني كه شعور عمومي جامعه در مقابل يافتن راهحل معضلات ناتوان باشد، پريشاني دامنگير جامعه ميشود. هادي مرجايي، محقق و پژوهشگر در تحقيقي پيرامون سنجش و بررسي احساس پريشاني بين بخشهايي از جوانان مينويسد: در شرايط كنوني شكلگيري موانع جدي بر سر راه پيشرفت و تحرك جوانان از جمله مشكلات ازدواج، اشتغال، تضادارزشي و ... بستر مناسبي براي شكلگيري وضعيت بيهنجاري شده است. او جوانان را سرمايههاي اجتماعي ميداند و ميگويد: اگر اين سرمايههاي اجتماعي به دليل وجود شرايط نابسامان يا حتي وجود آگاهي كاذب از مشكلات جامعه در مسير نامطلوب و تخريبي قرار گيرد، جامعه دچار تنش و بحران خواهد شد. اين پژوهشگر، دهه 80 را از منظر جوانان دوران التهابهاي اقتصادي و پس از آن التهابهاي اجتماعي ميداند و ادامه ميدهد: به اين دليل مهمترين اعتراض جوانان در دهه 80 تا 90 در كشور به احتمال قوي به سوي مسايل اقتصادي و نابسامانيهاي اجتماعي خواهد بود.بر اين اساس گستردهترين نابهنجاري در جامعه كنوني مربوط به شرايط اقتصادي است. بيكاري، نابرابري در كسب درآمد و اقدامات خلاف عرف و قانون در راستاي به دست آوردن منافع اقتصادي بيشتر، مهمترين گفتمان ذهني بخشي از جوانان جامعه ايراني در چنين شرايطي است. رعايت نكردن حقوق متقابل، بيقانوني اجتماعي، شرايط نامطمئن و سردرگمي در انتخاب روش و الگوي زندگي نيز در مسير نابهنجاريهاي اجتماعي قرار دارد. تحقيقات ديگري در حوزه بيهنجاري اجتماعي نشان ميدهد كه هر اندازه پايگاه اقتصادي افراد بالا ميرود، ميزان احساس بي هنجاري در آنها نيز بيشتر ميشود؛ چرا كه با بالا رفتن پايگاه اقتصادي سطح انتظارات فرد نيز افزايش يافته و چون همه انتظارات و آرزوهاي فرد در جامعه قابليت برآورده شدن ندارد، احساس بيهنجاري و پريشاني به فرد دست ميدهد. نداشتن «امنيت شغلي» نيز از ديگر مسايل اقتصادي است كه منجربه پريشاني ذهني ميشود؛ اگركسي احساس كند به دليل نامشخصي شغل خود را ممكن است از دست بدهد دچار سرگشتگي و بي تعهدي به معيارها و هنجارها خواهد شد. فاصلهها بيشتر ميشوند سرگرداني، درخود فرورفتگي، خصومت، سركشي و بيهدفي از علائمي هستند كه با افسردگي در دوران نوجواني و جواني ارتباط دارند. مهرداد متينراد، روانشناس اجتماعي با اشاره به اينكه در مورد ميزان شيوع افسردگي در جوانان تحقيق خاصي صورت نگرفته است، ميگويد: به طور كلي با توجه به افزايش ميزان افسردگي حدود 25 درصد جوانان علايم افسردگي دارند. متين راد ناكامي در كنكور، ارزشگذاري شخصيت براساس تحصيلات، بحران كار، فشارهاي بيش از اندازه والدين را از جمله عوامل مهم در بروز افسردگي ميان جوانان عنوان ميكند و ميگويد: در بين مراجعان به مطبهاي روانپزشكي شكستهاي تحصيلي و عاطفي مهمترين دلايل ايجاد افسردگي هستند. او بي اطلاعي خانوادهها از تحولات اين دوران را عامل ايجاد شكاف ميان خانوادهها و نوجوانان ميداند:«اين شكاف خود پيامدهاي مستقيم و غيرمستقيمي در پي دارد كه مسائلي مانند اضطراب ناشي از پيامدهاي مستقيم بوده و از پيامدهاي غيرمستقيم نيز ميتوان كشيده شدن جوانان به سمت مسائل جانبي و عاطفي خارج از خانه را نام برد.» گاهي اوقات خانوادهها با رفتارهاي غلط، جوانان را به سمت رفتارهاي آسيب زا كه منجر به افسردگي ميشوند، سوق ميدهند. به عنوان نمونه پدري كه با دخترش رابطه خوبي برقرار نميكند، سبب ميشود تا دخترش به صورت غيرمستقيم دچار كمبود شده و به سمت رفتار آسيب زا پيش رود. خانوادهها بايد براي جوانان امنيت كافي ايجاد كنند و سطح توقع خود را طوري تنظيم كنند تا مطابق با توانايي جوانشان باشد.رابطه صميمي و احترامآميز با جوان ، درك تغييرات سني، نظارت از راه دور و پذيرش آنان، به خانوادهها كمك ميكند تا مانع بروز افسردگي در جوانان باشند. به ويژه زمانهاي كه فشارها و استرسهاي زندگي روز بهروز بيشتر ميشوند. [email protected]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 791]