تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805651924




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قرار نيست كشور جدیدی تأسیس‎ کنیم


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قرار نيست كشور جدیدی تأسیس‎ کنیم دکتر حسن سبحانی دکتر حسن سبحانی، نماینده سابق دامغان در مجالس پنجم، ششم و هفتم، در تمامی دوران نمایندگی خود، هنگام تصویب برنامه‎‎ها و بودجه‎‎ها، تأکید فراوانی بر لزوم انطباق آن‎‎ها با قانون اساسی داشت. این ویژگی چندان باب میل مجالسی که معمولا برنامه ‎‎ها و بودجه‎‎ها را در تنگنای زمانی و به صورت سه شیفته بررسی می‎کنند، نبود طوری‎که برخی از نمایندگان به شوخی یا جدی برای او پیغام می‎فرستادند که هیئت‎رییسه راضی است شما را به سفرزیارتی مکه یا کربلا بفرستد تا بلکه برنامه را زودتر تصویب کنند و به‎کار‎های دیگرشان برسند.خودش یکی از این خاطرات را این‎گونه تعریف می‎کند: «روز‎های انتهایی مجلس ششم بود و به دلایل شرایط خاص مجلس هفتم، نمایندگان دوم خردادی سعی داشتند برنامه را به سرعت تصویب کنند تا کار به مجلس هفتم اصول‎گرا کشیده نشود. طبیعی است که من به دلیل عدم همخوانی لایحه برنامه چهارم با قانون اساسی در برابر تصویب آن مقاومت می‎کردم. پیشنهاد حذف می‎دادم. رأی نمی‎آورد. سعی می‎کردم لااقل بخشی را حذف کنم، نمی‎شد؛ یک بخش دیگر را پیشنهاد حذف می‎دادم. خلاصه کار خیلی کند پیش می‎رفت و برای تصویب یک ماده کلی وقت می‎گذاشتند. یک روز در اواسط بررسی لایحه یک یادداشتی به من دادند با امضای مدیرکل هیئت‎رییسه مجلس که بعد‎ها معلوم شد امضا هم درست نبوده است. نوشته بودند، رییس مجلس[مهدی کروبی] در دفتر کارش با شما کار دارد. هفت هشت دقیقه‎ای مقاومت کردم و بعد رفتم به‎سمت دفتر رییس مجلس. کمی منتظر ماندم.مسئول دفترش هم چند دقیقه‎ای معطل کرد، بعد گفت که با شما کاری نداریم، لابد اشتباه شده است. با عجله بر گشتم. البته دیدم برخی نمایندگان با شیطنت در حال خندیدن هستند، زیاد جدی نگرفتم. مصوبات را کنترل کردم، دیدم در همین چند دقیقه با آن‎که با عجله رفتم و برگشتم نزدیک به 4 ماده جلو رفته‎اند. بعد‎ها برخی نمایندگان گفتند که آن یادداشت برای سرعت گرفتن کار بود تا بتوانیم کار را در همین مجلس ششم جمع‎و‎جور کنیم...» گردش چرخ روزگار ابتدا منتقد برنامه چهارم در مجلس ششم را رییس کمیسیون تلفیق و مقام رسیدگی کننده به همان برنامه در مجلس هفتم کرد و اینک در حالی‎که او در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در حال تدریس اقتصاد و ناظر علمی گزارش مرکز پژوهش‎های مجلس درباره برنامه پنجم است، مجلس هشتم کار بررسی برنامه را آغاز کرده است.همین‎طور که می‎دانید لایحه برنامه پنجم از طرف مجلس اعلام وصول شد و کمیسیون‎‎ها کار خود را آغاز کرده‎اند. به ‎نظر شما این برنامه در مقایسه با برنامه‎‎های گذشته واجد چه ویژگی‎‎هایی است.برای پاسخ بهتر این سئوال، باید مروری بر برنامه‎‎های قبلی توسعه داشته باشیم. می‎دانید که قانونی که برای برنامه‎ریزی در ایران وجود دارد، مصوب سال 1351 است. براساس این قانون، برنامه‎‎هایی که در ایران طراحی می‎شود، برنامه‎‎های عمرانی است نه برنامه‎‎های توسعه‎ای. قبل از انقلاب هم تا 5 برنامه عمرانی بر این اساس طراحی شد. بعد از انقلاب، کوشش‎‎های بسیاری برای عمران و آبادانی کشور صورت گرفت اما اولین برنامه تحت نام برنامه توسعه بعد از جنگ و تحت عنوان برنامه اول توسعه تدوین شد که ضوابط قانون مادر را رعایت کرد. این اولین طلیعه تغییراتی بود که ما را از برنامه‎‎های عمرانی به‎سمت و سوی برنامه‎‎های توسعه‎ای سوق داد. برنامه دوم به نسبت برنامه اول کمی از ضوابط قانون مادر، دورتر بود. اما این حسن را داشت که کمی و قابل‎سنجش و مقداری بود. برنامه سوم اولین برنامه پنج ساله‎ای بود که آن‎چه اراده قانون سال 1351 بود را رعایت نکرد. مجموعه موادی بود که گفتند قرار است ساختار‎ها را عوض کند. ویژگی آن هم این بود که بسیار بسیار غیر کمی شد و در حدود دو جدول بیشتر نداشت. برنامه چهارم هم در ادامه برنامه سوم در امور مختلف کشور 8 جدول داشت. خوب، پس ما یک قانون مادر برای برنامه‎ریزی داریم که باید بر مبنای آن قانون عمرانی بنویسیم. اما آن‎چه در عمل اتفاق افتاده به خصوص در برنامه سوم و چهارم، دیگر نشانی در آن از قوانین اصلی و مادر نیست بلکه فرمی جدید از مجموعه مواد است. بنابراین ما در پایان برنامه چهارم در جایی ایستاده‎ایم که اولا لااقل در 8 سال برنامه سوم و چهارم، اصول برنامه‎ریزی قانون سال 1351 را رعایت نکرده‎ایم. ثانیا حتی یکي از  اصول موردنظر را در مجلس به تصویب نرسانده‎ایم تا براساس آن برنامه‎ریزی کنیم. لذا هرجور که دولت لایحه داد، ظاهرا درست عمل کرده و هر جور هم مجلس دخل و تصرف کرد، ظاهرا درست عمل کرده است. منظور شما از برنامه چهارم آن چیزی بود که دولت داد یا آن‎چه مجلس مصوب کرد. چون ظاهرا این دو با هم متفاوت بودند و بعد‎ها کسانی که برنامه چهارم را نوشتند نسبت به تغییرات آن در مجلس هفتم انتقاد داشتند. منظورم همان‎چیزی است که در دولت هشتم نوشته شد و مجلس ششم هم تصویب کرد. وگرنه مجلس هفتم فقط اصلاحات موردنظر شورای نگهبان را وارد کرد و در ماهیت برنامه چهارم هیچ تغییری ایجاد نکرد. نه تنها این کار را نکرد بلکه اصولا نمی‎توانست تغییراتی ایجاد کند. برنامه چهارم حدود 60 ماده داشت که بسیاری از مواد را مجلس هفتم به‎لحاظ ماهوی قبول نداشت اما اجازه ورود هم نداشت. فقط یک ماده که مربوط به بهره مالکانه در نفت بود، عوض شد. آن هم به‎خاطر ایراد شورای نگهبان بود که باید برطرف می‎شد؛ البته ایراد آن ماهوی بود. تا این‎جای کار به این نکته رسیدیم که ویژگی عمده چهار برنامه گذشته، عدم حرکت در چهارچوب‎های معین بوده است.بعد از رییس‎جمهور شدن خاتمی، یک طرحی به فاصله چند ماه نوشته شد به نام طرح ساماندهی اقتصادی. در این طرح گفته شد که نگاه به پدیده‎‎های اقتصادی باید با نگاه اقتصادی اجتماعی باشد نه صرفا اقتصادی البته با رویکرد عدالت و قرار شد اصول طرح ساماندهی اقتصادی در برنامه پیاده شود.منتها چون برنامه سوم در شرایطی تصویب شد که آقای دکتر نجفی رییس سازمان برنامه و بودجه و آقای نیلی معاون اقتصادی او بود و در بانک مرکزی هم مرحوم نوربخش حضور داشت، برنامه عملا بر محور تعدیل اقتصادی و نه بر مبنای طرح ساماندهی اقتصادی، طراحی و تدوین و تصویب شد. برنامه چهارم هم که در دولت دوم آقای خاتمی و زمان ریاست آقای دکتر ستاری‎فر در سازمان مدیریت و برنامه‎ریزی و معاونت دکتر برادران شرکا طراحی شد، دست کمی از آن نداشت. اصولا برنامه‎‎ های توسعه‎ای در ایران، سیاست‎های تعدیل اقتصادی را که مجموعه‎ای مشخص است از کم تا زیاد هدفگیری کرده‎اند. یعنی در برنامه اول کم، در برنامه دوم یک مقدار بیشتر، در برنامه سوم کامل و در برنامه چهارم در مورد تعامل با اقتصاد جهان یک مفهومی به نام تعدیل اقتصادی دنبال شد.  اما آقای دکتر ستاری‎ فر به‎عنوان تدوین کننده برنامه چهارم که منتقد سیاست‎های تعدیل اقتصادی بودند. آقای ستاری‎فر برنامه چهارم با آقای ستاری‎فر دهه 60، نوشته‎‎ها و دیدگاه‎هایش متفاوت شده بود. این را نوشته‎‎ها و عملکردهایش گواهی می‎دهد. دلیل آن هم مشخص است. می‎دانید که در سازمان برنامه و بودجه، مدیریت سابق رییس و نهایتا معاون اقتصادی سازمان است که برنامه‎ریزی را انجام می‎دهد. ما برنامه اول را در سال 1989 میلادی شروع کردیم که دهه‎ای بود که در آن صندوق بین‎المللی پول و بانک جهانی توصیه‎‎هایی برای کشور‎های در حال توسعه داشتند که اگر می‎خواهید مشکلاتتان حل شود، به این توصیه‎‎ها عمل کنید. امروز براساس آن‎چه در عمل اتفاق افتاده، می‎توانیم قضاوت کنیم که برنامه‎ریز‎های کشور ما در آن سال‎ها دقیقا توصیه‎‎های مؤسسات بین‎المللی را اجرا کردند. می‎شود گفت که مسئولین سازمان برنامه و بودجه آن زمان، ادبیاتی که در دنیا به‎عنوان توسعه مطرح بود را تبدیل به لایحه می‎کردند؛ البته دولت هم آن را به مجلس می‎برد و مجلس نیز تصویب می‎کرد. یعنی در اجرای توصیه‎‎های مؤسسات بین‎المللی اقتصادی همه مشارکت داشتند. این‎که می‎گویند سیاستمدار‎ها یا سیاستگزار‎ها علمی عمل نمی‎کنند و طرح‎های کارشناسی شده را به‎گونه‎ای دیگر تصویب می‎کنند، لااقل در مورد برنامه که درست نیست. اتفاقا دولت و مجلس به‎خاطر این‎که متهم نشوند، توصیه‎‎های کارشناسان را عمل می‎کنند و چون جمهوری اسلامی هنوز برای خودش نظام اقتصادی تعریف نکرده و در اقیانوس اندیشه‎‎ها مثل قایقی شناور بوده است، در آن زمان، بر امواج سیاست‎های تعدیل سوار شدند. اگر به تاریخ مراجعه کنیم می‎بینیم که هیچ‎کدام از گرایش‎های سیاسی در عملکرد، تفاوتی با بقیه نداشته‎اند. ما مجلس پنجم را داریم که برنامه سوم را تصویب کرد که تعدیل ساختاری بود و مجلس ششم را داریم که برنامه چهارم را تصویب کرد که آن هم تعدیل ساختاری بود. در حالی‎که مجلس پنجم و ششم به‎لحاظ رویکرد‎ها یکی راست محسوب می‎شد و دیگری دوم خردادی؛ بنابراین در منزوی شدن مدلی که به آن مدل اقتصادی قانون اساسی گفته می‎شود، فقط بحث کارشناسان میانی مطرح نیست، صحبت از کسانی که حق برنامه‎ریزی دارند و متأثر از ادبیات جهانی این کار را انجام داده‎اند، هم هست. اما پذیرش این‎که منتقدین یک سیاست بلافاصله به عاملان همان سیاست تبدیل شوند، کمی سخت است. چه در مورد خود آقای ستاری‎فر و برنامه چهارم که در بخش‎‎هایی نظیر نوع تعامل اقتصاد کشور با دنیا ادامه‎دهنده راهی شد که خودش روزگاری منتقد آن بود و چه در مورد نوع نگاه مجلس پنجم که در دسته‎بندی‎‎های امروزی باید آن را نزدیک به طیف اصول‎گرایان دانست اما برنامه سومی را تصویب کرد که کاملا براساس توصیه‎‎های مؤسسات بین‎المللی نوشته شده بود. ادبیاتی که بانک جهانی ترویج می‎کرد، زمانی خیلی پررونق و همه‎گیر بود. گفته می‎شد هرکس می‎خواهد وامی بگیرد یا از تسهیلاتی استفاده کند، باید به این روندی که ما برای تثبیت اقتصاد جهان پیش‎بینی مي‌کنیم، توجه کند. به‎نظر من رویکرد آن‎‎ها به توصیه‎‎هایی بود که احساس می‎کردند اگر به این توصیه‎‎ها گوش دهند، ایران توسعه پیدا می‎کند. مشکل طراحان و سیاستگزاران و تصمیم‎گیران آن زمان در این بود که غفلت عمیق و فاصله زیادی که از قانون اساسی داشتند را جدی نگرفتند. یعنی ما قانونی که داشتیم و باید به آن عمل می‎کردیم را کنار گذاشتیم و دنبال رویکرد‎هایی رفتیم که اقتصاد جهانی به ما توصیه می‎کرد. البته من در این موضوع نیات مغرضانه نمی‎بینم که بگویم سراغ توصیه نهاد‎های بین‎المللی رفتند تا اقتصاد ما را نابود کنند بلکه گزینش راهکار‎هایی که با شرایط اقتصاد کشور ما تطبیق نمی‎کرد را عامل مشکلات می‎دانم. هنوز هم این مشکلات باقی است؟ببینید، اصولا کسی برای توسعه برنامه‎ریزی نمی‎کند. این کار غلطی است که ما انجام می‎دهیم. توسعه اصلا مفهومی نیست که ظرف یک برنامه پنج‎ساله به آن برسیم. توسعه، تغییرات کیفی در افق زمان‎های بلند است که باید با تغییرات تعریف شده و در مقیاس کوچک اتفاق بیفتد. در این‎صورت شما پس از 25 سال وقتی به قبل نگاه می‎کنید، بسیاری از افکار، آراء، شیوه نگاه مردم به زندگی و سطح رفاه را تغییریافته می‎بینید. یعنی توسعه، تراکم تغییرات خرد و جزئی است. برنامه‎‎های پنج‎ساله نباید برنامه توسعه باشد؛ حداکثر باید برنامه رشد باشد. ما می‎گوییم در این پنج‎ساله می‎خواهیم به این اهداف کمی قابل‎سنجش برسیم، مثلا تولید ما چقدر بشود. دانشجویان ما این تعداد بشوند. وقتی شما در طی دو تا سه تا پنج‎سال این‎طور عمل کردید، خود‎به‎خود با افزایش سطح رفاه، شیوه‎‎های زندگی تغییر می‎کند و مترقی‎تر می‎شوند. مثلا کتابخوان‎تر می‎شوند و نگاه‎شان به جهان تغییر می‎یابد. ما به این تغییرات، توسعه می‎گوییم. بنابراین اعتقاد به این ندارم که این‎گونه برنامه‎ریزی‎‎های کوتاه‎مدت برای رسیدن به توسعه راه درستی باشد.  اما به‎نظر می‎رسد که حالا که مجلس در حال بررسی لایحه است برای این تغییرات مبنایی، زمانی وجود ندارد.از دو مسیر می‎توان به یک برنامه‎ریزی رسید. یکی همان قانون سال 1351 است که تعارفی دارد که قانون باید این‎گونه باشد که گفتم رعایت نمی‎شود؛ دیگری مباحث نظری در دانش توسعه و برنامه‎ریزی است که می‎گوید برنامه باید این‎گونه باشد که عرض کردم. مشکل اصلی این‎جاست که حجابی برای مسئولین کشور ایجاد شده است. در طول این برنامه‎‎ها راه طی شده و ریل‎گذاری انجام شده، به مانع اصلی فکر کردن، تبدیل شده. یعنی طی کردن راه‎‎های گذشته، خودش گشاینده راه‎‎های جدید شده؛ البته در امتداد راه‎‎های گذشته بدون آن‎که به راه‎‎های جدید بیندیشیم.بالاخره باید به این سئوال جواب داد که برنامه را با چه هدفی می‎نویسیم. ما 100 سال سابقه قانون‎نویسی داریم. آیا قرار است مملکت جدیدی تأسیس شود و داریم برای اداره آن برنامه می‎نویسیم؟ این‎طور که نیست. مملکت با قوانینی که دارد و با نهاد‎هایی که شکل گرفته و تقسيم قدرتی که صورت پذیرفته، کار خودش را ادامه می‎دهد. حتی اگر جایی نیاز به اصلاح دارد، کار جاری دولت و مجلس این است که طرح و لایحه برای اصلاح بدهند. این‎که می‎گوییم یک برنامه پنج‎ساله داشته باشیم، معنایش این نیست که آن راه ادامه نیابد. معنای آن این است که به دلایلی در طول پنج سال مثلا هفت یا ده هدف معین از مجموعه کار‎هایی که دارد پیش می‎رود را به دلایلی پررنگ‎تر کنیم و به آن‎‎ها اولویت ببخشیم؛ اهدافی که احساس می‎کنیم اگر به آن‎‎ها بیشتر برسیم، در واقع سرعت ما برای رسیدن به هدف‎های دیگر هم بیشتر می‎شود.در این تعریف، برنامه، انتخاب اولویت‎‎های کمی برای یک مرحله پنج‎ساله می‎شود. همین که اعلام می‎کنیم اولویت‎بخشی یا انتخاب، به این معناست که این اهداف نباید تعداد خیلی بالایی داشته باشد وگرنه اگر ما به همه بخش‎ها اولویت بدهیم، انگار هیچ‎کدام را اولویت نداده‎ایم؛ چون در مقایسه، نمی‎توان یکی را بر دیگری اولویت داد. همه با هم دارای اولویت هستد. ویژگی این نوع هدف‎گذاری هم باید این باشد که کمی، قابل‎سنجش، قابل‎نظارت و شفاف باشد. از واژه‎‎های مبهم و قابل‎تفسیر هم استفاده نکند تا بتوانیم هدف‎گذاری کنیم که در طول برنامه از نقطه الف به نقطه ب برسیم.اما بقیه بخش‎هایی که در اهداف تعیین شده برنامه پنجم قرار ندارند، احساس خواهند کرد که جایگاهی در روند توسعه کشور ندارند. ما سند‎های بالادستی داریم. منابع هم مشخص است. باید اهدافی را اولویت دهیم که در این مرحله از زمان، مثل لوکوموتیو عمل می‎کنند و اگر راه بیفتند واگن‎های بسیاری را پشت سر خود می‎کشانند. ممکن است این اهداف در برنامه بعد هم عوض شود اما یک حسن دارد، آن هم این‎که امکانات را در جهت همان اهداف بسیج می‎کنیم. در این صورت، دستگاه‎‎های کشور که به اشتباه فکر می‎کنند اگر نام آن‎‎ها در لایحه برنامه نباشد، اصلا برنامه ندارند، موظف می‎شوند که کار‎های جاری خود را در راستای همین اهداف، سمت و سو بدهند. مثلا وقتی رشد اقتصادی 8 درصدی ملاک می‎شود، وزارت امور خارجه به این بهانه که تحقق آن وظیفه وزارت اقتصاد است، نباید خود را کنار بکشد. او هم باید برای جذب منابع خارجی و کمک کردن به تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی، نهایت تلاش خود را به خرج دهد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم باید از ابزار‎های فرهنگی خود برای آموزش مردم که چگونه کار و فعالیت خود را برای تحقق این هدف به‎کار بگیرند، استفاده کند. یعنی کار خود را انجام دهند اما در نهایت آن هدف را تأمین کنند. برنامه به سبک لایحه فعلی برنامه پنجم که می‎خواهد به همه امور کشور اعم از دفاع، سیاست، امنیت، اقتصاد، فرهنگ و تکنولوژی بپردازد، اصلا برنامه نیست. مثل این است که مملکتی جدید تأسیس شده و ما می‎خواهیم برای همه امور آن قاعده بنویسیم. به‎نظر من، برنامه پنجم می‎تواند هیچ ماده‎ای نداشته باشد. این شجاعتی است که رییس‎جمهور یک‎بار در مورد حذف تبصره‎‎های بودجه از خود نشان داد. می‎شد در مورد برنامه هم از چنین تدبیری استفاده کرد. ایجاد اجماع روی اولویت‎گذاری اهداف کار ساده‎ای به‎نظر نمی‎رسد.این کار، شدنی است. می‎شود برنامه‎ای نوشت که دارای 10 عنصر بوده اما یک روح بر آن حاکم باشد. ما در حال حاضر 10 برنامه تک عنصری دارای 10 روح داریم. مثلا قوه قضاییه اعلام می‎کند اگر به من اعتبارات بیشتری بدهید، اطاله دادرسی‎‎ها را کم کرده و پرونده‎‎ها را در موعد کوتاه‎تری بررسی می‎کنم. می‎شود پول بیشتری به آن‎‎ها داد، اما راه‎حل دیگری هم هست. اگر ما اولویت‎ها و مدل برنامه را جوری انتخاب کنیم که خط قرمز‎های ما بالا نرفتن تورم و جلوگیری از رشد بیکاری باشد، ظاهرا هیچ ربطی به قوه قضاییه ندارد، اما وقتی شما تورم را هدف‎گذاری کردید که بالا نرود یا کاری کردید که بیکاری کاهش یابد، زمینه‎‎های وقوع جرم کم شده و به‎صورت خودکار ورود پرونده‎‎ها به قوه قضاییه کم می‎شود. دیگر لازم نیست قوه قضاییه به‎دنبال افزایش منابع برای افزایش شعبات رسیدگی و قضات باشد. خود به خود با تحقق یک هدف، اهداف دیگر هم محقق می‎شود. اگر این ویژگی را در نظر بگیریم، بنابراین برنامه پنجم فاقد این اولویت‎گذاری است و به همه امور کشور از علم و فرهنگ و اقتصاد گرفته تا سیاست و اجتماع و همه امور مربوطه پرداخته است. این از اشکالات اساسی برنامه است. نکته بعدی این‎که در آن برنامه، هدف کمی وجود ندارد؛ نه گفته شده که منابع کشور در آینده چگونه خواهد بود نه معلوم است که این اهداف معین شده چقدر خرج دارد. و این در حالی است که برای اولین‎بار در سیاست‎های کلی برنامه پنجم، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری برخی شاخص‎‎های کمی و عددی معین شده است.بله، در واقع در گذشته سیاست‎های کلی، کمی نبود اما متن برنامه کمی بود. در برنامه پنجم برخی از سیاست‎های کلی اعلامی از طرف مقام معظم رهبری، برای اولین‎بار کمی شد اما دریغ از این‎که یکی از مواد کمی باشد. به هرحال حتی یک سطر کمی هم وجود ندارد. البته دولت اعلام کرده که این برنامه را براساس سیاست کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری طراحی کرده اما بررسی‎‎های ما نشان داد که هرچند برخی از این سیاست‎ها در این برنامه رعایت شده اما خیلی از سیاست‎ها به‎دلایل گوناگون در این برنامه رعایت نشده است. در مجموع، نمی‎شود گفت که دولت به این سیاست‎ها بی‎توجه بوده اما این‎که چند درصد توجه کرده، در بخش‎های مختلف متفاوت است.مقام معظم رهبری از برنامه دوم به بعد سیاست‎های کلی برای هرکدام از برنامه‎‎ها را ابلاغ می‎فرمایند که به‎تدریج متکامل هم شده است. ماهیت آن‎‎ها هم طوری است که اجرای آن ممکن است بیش از یک برنامه طول بکشد؛ به همین خاطر، برخی هم تکرار شده است. مثلا در مورد برنامه پنجم، برخی اهداف مثل ایجاد تحول در آموزش و پرورش حتما به زمانی بیش از یک برنامه احتیاج دارد. نکته دیگر هم این است که باید توجه کنیم که به برخی از این اهداف نباید به‎عنوان موردی و غیرسیستماتیک نگاه کنیم. مثل افزایش وجدان کاری و انضباط اجتماعی و پشتکار که نباید برنامه‎ریزان، یک به یک با آن‎ها برخورد کرده و یا مستقیم هدف‎گیری کنند. این ساده‎انگاری است که در بندی از برنامه بنویسند که برای افزایش وجدان کاری یا بهره‎وری، مثلا این اقدامات انجام شود. وجدان کاری یا پشتکار، برآیند یک مجموعه فعالیت است و باید کار‎هایی کرد که نتیجه آن، رسیدن به این اهداف باشد.  در مورد غیر کمی کردن و شاخص‎زدایی از برنامه پنجم، استدلال تدوین‎کننده‎‎ها چیست؟به‎نظرم آن‎‎ها با اصول برنامه‎ریزی، کمترین آشنایی ندارند والا از نظر منویات خیلی خیرخواهانه است. با این حال، چون با برنامه‎ریزی آشنا نبوده‎اند، جوری نوشته شده که حتما در عمل، آن‎‎ها را با مشکل مواجه خواهد کرد. مشکل دیگر، قابل‎تفسیر بودن است. مثلا گفته شده تحول بنیادین در آموزش و پرورش کشور یا جنبش نرم افزاری که این‎‎ها کاملا غیرمشخص و غیرشفاف است. یا مثلا در بندی آمده است که «حذف جریان‎‎های غیررسمی تجاری». شاید ما یک لمسی از این معانی داشته باشیم اما قانون‎گذار هنگام اجرا بر سر همین مفاهیم گیر می‎کند. در ادامه همان بند آمده است «با وضع تعرفه‎‎های مناسب تجاری» خوب این‎چه رقمی است؟ گمرک باید عدد داشته باشد. «در دوره زمانی محدود» یعنی چی؟ شش ماه است یا یک سال یا پنج سال. وقت خواندن این بند‎ها فقط احساس خوبی از خواندن دارید اما وقت اجرا قابل‎تفسیر و غیرقطعی است. شاید در نظر داشتند که در بودجه آن‎‎ها را مشخص کنند.بودجه هم جای آن نیست. جای آن قوانین عادی کشور است. این‎جا باید عدد بدهند که این مقدار منابع داریم، این چند هدف هم هست. مثلا این میزان را به این هدف اختصاص می‎دهیم تا مثلا نرخ آن از 25 درصد به 80 درصد برسد. یک مشکل دیگری که باعث مطول شدن برنامه شده است، سعی وافر و بی‎جهت برنامه پنجم برای گرفتن مجوز جهت اختیارات عادی دستگاه‎هاست. مثلا در بخش آموزش و پرورش اجازه گرفته که بین حوزه و دانشگاه همکاری باشد و از ظرفیت‎‎های حوزه در بخش‎های مختلف وزارت آموزش و پرورش استفاده کند. گویا تا حالا برای همکاری آموزش و پرورش یا وزارت علوم با حوزه، مانعی وجود داشته است! این‎جور بند‎ها فقط برنامه را مطول کرده است. البته ویژگی‎‎های مثبتی هم وجود دارد مثل میل و توجه به فرهنگ و ترویج ارزش‎های اسلامی و میل به گسترش تأمین اجتماعی که ممکن است در عمل به‎دلیل فقدان منابع محقق نشود. همان‎طور که گفتم، منویات، مثبت است، اما قالب مناسبی برای تحقق پیدا نکرده و به‎صورت جزیره‎ای است که به‎صورت متقابل همدیگر را تأیید نمی‎کنند؛ یعنی یک مجموعه نیست. جمع‎آوری یک سری موضوعات خوب و قابل‎قبول کنار یکدیگر است اما ساده‎انگارانه و بدون در نظر گرفتن اثرات آن‎‎ها و شیوه تعامل آن‎‎ها با یکدیگر.  به‎ نظر شما در مجلس هنگام رسیدگی به برنامه پنجم چه اتفاقی خواهد افتاد؟نظام رسیدگی به لایحه برنامه در مجلس به‎گونه‎ای است که شاکله لایحه دولت را به‎طور اجتناب‎ناپذیر حفظ می‎کند. در همه برنامه‎‎ها همین‎طور بوده است. مجلس هیچ‎گاه نیامده غیرمنفعل یک کمیسیون یا کارگروهی را تشکیل دهد که به‎صورت یک مجموعه واحد به برنامه نگاه کرده و براساس معیار‎های سیستمی آن را بررسی کند. همیشه برنامه‎‎ها با این ساختار اشکال‎دار، به کمیسیون‎‎ها داده می‎شود. آن‎‎ها هم به‎طور طبیعی برنامه‎‎های کمیسیون خود در 5 سال آینده را در همین متن می‎بینند، بنابراین سعی می‎کنند آن را بهتر کنند یا در صورتی‎که توانایی آن را داشته باشند، موادی به آن اضافه كنند. جایی هم نیست که روح حاکم بر این کمیسیون‎‎ها را یکی کند. لذا نمایندگان کمیسیون معمولا مدافع لایحه دولت در بخش خودشان هستند. کمیسیون تلفیق هم اگر به وظیفه خود عمل کند، نهایتا منویات کمیسیون‎های مختلف را تلفیق خواهد کرد. ساختار کمیسیون تلفیق متشکل از نمایندگان کمیسیون‎های مختلف برای دفاع از مصوبات کمیسیون‎هاست. یعنی نمی‎آیند لایحه را با روح قانون اساسی مقایسه و مواردی که همخوانی ندارد را حذف کنند بلکه دفاع از مصوبات کمیسیون خود را وظیفه کاری خود می‎دانند که اگر مصوب نشود، گویا به وظیفه قانونی خود عمل نکرده‎اند. پس شاید شکل عوض شود اما محتوا چندان تغییری نخواهد کرد. به‎نظرم 75 درصد همان‎طور که آمده حفظ و بقیه 25 درصد هم احتمالا حذف خواهد شد. مجلس یک سری احکام قابل‎تفسیر و حاوی آرمان‎ها را اضافه و یک سری را هم کم می‎کند. و سخن آخر؟ببینید ما در کوتاه مدت نمی‎توانیم بر مشکلات فایق آییم. کشور ما در حال توسعه است؛ به این معنا که مدل برنامه‎ریزی و شیوه رسیدگی و اجرای برنامه‎‎های ما هنوز در حال توسعه است. کیفیت برنامه‎ریزی هم متأثر از توسعه‎یافتگی است. نباید در کوتاه‎مدت منتظر یک تحول بزرگ بود. اما به‎نظر می‎رسد اگر یک مجموعه کلان‎نگر با کنار گذاشتن بخشی‎نگری‎ها، اولویت‎‎های کشور را تشخیص داده و براساس آن، اهداف کمی تعیین کند و اگر مجلس به مجموعه کار این‎‎ها به‎صورت کلی رأی دهد - چون اگر بخواهد ریز، وارد یک برنامه شود و تغییر ایجاد کند، ارتباط سیستماتیک به هم می‎خورد - البته به شرطی که مجموعه دولت هم به آرمان‎های مجلس نزدیک شود، اوضاع خیلی از وضع موجود، بهتر خواهد شد. کشور ما برنامه‎پذیر نیست. داشتن و نداشتن برنامه به این شکل برای آن فرقی ندارد. ببینید الان 3 ماه بدون برنامه از سال گذشته تا این تصویب و ابلاغ شود. شاید یک سال دیگر هم بگذرد. اما در همین برنامه آمده است که در سال اول برنامه این اتفاقات بیفتد. خوب این‎‎ها اتفاق نمی‎افتد. ظاهرا هم آب از آب تکان نمی‎خورد. خیلی نباید نگران بود که حتما در مورد همه مسایل کشور یک چیزی بنویسیم. ما اگر به همه‎چیز بپردازیم، در حقیقت به هیچ‎چیز نپرداخته‎ایم. بنابراین وجود یک مجموعه با حداكثر10 تا بیست ماده، که به‎جای آن‎که به همه‎چیز بپردازد چند هدف معین را مشخص و مشکلات اساسی را حل کند، خیلی بهتر است. مشکلات اساسی هم در کشور ما خیلی زیاد نیست. بیشتر آن‎چه به‎عنوان مشکل از آن یاد می‎شود، عوارض است. مثلا وضعیت فرهنگی جامعه، جرم و جنایت یا برخی بداخلاقی‎ها. این‎‎ها عوارض هستند، مشکل اساسی نیستند. ما اگر مشکلات اساسی را حل کنیم، آن‎‎ها هم به تبع آن حل خواهند شد. لذا کمیسیون تلفیق می‎تواند آن‎چه اصلاح قوانین است، اختیارات دولت است، حتی قوانین جدید است را کنار بگذارد. هیچ فشاری هم به دولت نمی‎آید. دولت اگر به اصلاح قوانین یا قانون جدیدی می‎اندیشد، می‎تواند آن را جداگانه به مجلس بیاورد. این شدنی است.منبع: پنجره




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن