تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نجات و رستگارى در سه چيز است: پايبندى به حق، دورى از باطل و سوار شدن بر مركب جدّيت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802753736




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: محاصره غزه و انتظار از ايران«محاصره غزه و انتظار از ايران» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛1-وزير محترم امور خارجه كشورمان در جريان سفر به «جده» و شركت در نشست فوق العاده كميته اجرايي سازمان كنفرانس اسلامي پيشنهاداتي را ارائه داد اما به نظر مي رسد آنچه ارائه شد با آنچه كه بايد و شأن انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي اقتضا مي كرد و نيز با آنچه كه مقتضاي حادثه اي كه در آب هاي مشرف به غزه اتفاق افتاده بود، همخواني چنداني نداشت.منوچهر متكي در جريان اين سفر خواستار قطع رابطه كشورهاي اسلامي با رژيم صهيونيستي، تصويب قطعنامه ذيل بند 7 منشور ملل متحد از سوي شوراي امنيت، همكاري همه كشورها براي محاكمه سران رژيم صهيونيستي، ياري برادران(!) مصري براي سفر هيات هاي كشورهاي اسلامي به غزه، ارسال فوري كمك هاي بشردوستانه از طريق زمين، دريا و يا هوا به مردم غزه، صدور قطعنامه سازمان كنفرانس براي تحريم هرگونه رابطه اقتصادي با اسرائيل و تعليق عضويت رژيم صهيونيستي در سازمان هاي بين المللي و منطقه اي شد. اين پيشنهادات از اهميت برخوردارند ولي همه مي دانند كه چنين پيشنهادات كلي هيچگاه به جايي نرسيده اند. در هيچ كدام از اين پيشنهادات ضمانت اجرايي ديده نمي شود از سوي ديگر معلوم نيست اقدام خاص جمهوري اسلامي براي مقابله با سياست دزدي دريايي رژيم صهيونيستي چيست.2- در اينجا بد نيست به اهميت حفظ محاصره غزه براي رژيم صهيونيستي اشاره اي داشته باشيم. همه مي دانند كه ماجراي حمله دوشنبه هفته قبل رژيم صهيونيستي به «كاروان آزادي» و قتل نزديك به 20 نفر از سرنشينان آن هزينه زيادي را روي دست رژيم صهيونيستي گذاشته و عليرغم آنكه نزديك به 10روز از آغاز ماجرا مي گذرد، هنوز تل آويو به شدت روز اول با آن درگير است. آيا اسرائيلي ها نمي دانستند كه چنان اقدامي چنين عواقبي را در پي دارد؟ ممكن است پاسخ اين سؤال منفي باشد ولي طبعا اين مقدار كه چنين اقدامي به راحتي قابل رفع و رجوع كردن نيست قابل پيش بيني بوده است.اسرائيلي ها حفظ محاصره كامل غزه را براي خود «استراتژيك» ارزيابي مي كنند! چرا؟ رژيم صهيونيستي براي به زانو درآوردن مقاومت غزه و از ميان برداشتن موجوديت حماس بر محاصره كامل غزه تا رسيدن به نتيجه تاكيد كرده است. در واقع كنار گذاشتن محاصره از سوي اين رژيم به معناي پذيرش شكست در برابر مقاومت غزه و دولت حماس است. اگرچه اسرائيل از طريق تداوم محاصره غزه فقط زمان پذيرش علني و نهايي شكست را به تاخير مي اندازد ولي بنا ندارد خود به آن تسليم گردد.به نظر مي رسد زماني كه اسرائيلي ها محاصره غزه را- در حدود سه سال پيش- آغاز كردند فكر نمي كردند اين دوره از شش ماه فراتر رود چرا كه «غزه پس از جنگ ويرانگر زمستان 1387» شديدا به انواع كمك هاي غذايي، دارويي، ساختماني، آب، برق، سوخت و... احتياج داشت. از سوي ديگر غزه منطقه اي به شدت فقير است و به هيچ وجه قادر نيست، خود مايحتاج خويش را تامين نمايد. محاصره دريايي غزه به معناي بستن دريا و نعمات دريايي بر روي 5/1ميليون ساكن غزه است و بستن گذرگاههاي شمالي، جنوبي و شرقي غزه به معناي قطع كامل ارتباط اين باريكه بسته با دنيا مي باشد. پس محاسبه نظاميان صهيونيست چندان هم نادرست به نظر نمي رسيد اما برخلاف تصور آنان اگر چه اين محاصره از سه سال گذشت و وارد چهارمين سال خود شد.اما به تسليم شدن فلسطيني ها نيانجاميد اعمال تضييقات متعدد عليه ساكنان مظلوم غزه، آرام آرام وجدانهاي بشري را بيدار كرد. از همه كشورها اين فرياد برخاست كه محاصره بايد برداشته شود. وقتي كاروان آزادي از درياي مرمره وارد درياي مديترانه شد، اسرائيلي ها دريافتند كه اينك «جامعه جهاني» و نه صرفا عرب ها يا صرفا مسلمان ها به راه افتاده اند تا محاصره برداشته شود. از نظر اسرائيل اين حركت به معناي آغاز انزواي اسرائيل از يك سو و آغاز رفع انزواي مقاومت فلسطيني از ديگر سو است. رژيم صهيونيستي به درستي مي داند كه از فرداي لغو محاصره غزه، انتفاضه جديدي در سرزمين هاي 1967 و 1948 شكل مي گيرد. انتفاضه اي كه معلوم نيست مي توان آن را كنترل و متوقف كرد يا نه. اسرائيل درست فكر مي كند، وقتي محاصره غزه در نهايت با مخالفت جهاني مواجه شود چرا توسل به اقدامات سركوب گرانه براي خاموش كردن صداي انتفاضه در كرانه باختري، قدس شرقي، جنين و سرزمين هاي اشغالي 1948 با واكنش متوقف كننده بين المللي مواجه نشود. رژيم صهيونيستي مي داند كه عقب نشيني از محاصره غزه به عقب نشيني هاي بعدي آنان در ساير بخش هاي فلسطين منجر مي شود از اين رو اين عبارت نتانياهو قابل درك است كه گفت: «ما اجازه نمي دهيم ايران در غزه بندري در اختيار داشته باشد.» حال سؤال اين است كه آيا اسرائيل قادر به حفظ محاصره غزه است؟ پاسخ اين سؤال قطعا منفي است چرا كه راههاي واقعي- كه در محاسبات اسرائيل نيامده- براي لغو اين محاصره وجود دارند.3- چه راهكارهاي عملي براي كمك به فلسطيني ها- بخصوص ساكنان غزه- وجود دارد؟ بعضي از كشورهاي اسلامي و بعضي از افراد در داخل كشور ما گمان مي كنند سقف كمك ممكن به فلسطيني ها و سقف تلاش براي رهاسازي فلسطين همين مقداري است كه انجام شده است در حاليكه اين ادعا اگر از سر عافيت طلبي نباشد، از سر ناآگاهي است. در اين خصوص پيشنهاداتي وجود دارد؛الف: جمهوري اسلامي بعنوان پيشتاز كشورهاي اسلامي و كشوري كه در طول 31 سال گذشته همواره در خط مقدم دفاع از آرمان فلسطين بوده و اساسا ايران احياگر آرمان فلسطين است بايد اعزام پي درپي كشتي به سمت سواحل غزه را رسما اعلام كند و از كشورهاي اسلامي بخواهد كه به او بپيوندند در اين صورت اعزام كاروانهاي كمك معنا و مفهوم خاصي پيدا مي كند و به يك موج سنگين سياسي در كشورهاي اسلامي منتهي مي گردد. اين در حالي است كه اينك حركت كاروانها فاقد شور و انرژي لازم مي باشد.ب: جمهوري اسلامي اگر اعلام كند كه شهداي حركت كاروانهاي بين المللي به سمت غزه را «ايراني» تلقي كرده و براي هميشه نسبت به حمايت از خانواده هاي آنان متعهد خواهد ماند مفهوم «شهادت» و نه قربانيان بعنوان يك پديده اثرگذار فرهنگي وارد ادبيات مربوط به «امدادرساني به فلسطين» مي شود و به اين حركت قداست و عمق مي بخشد.ج: حركت به سمت غزه و تلاش براي شكستن محاصره غزه فقط نبايد ابعاد دريايي داشته باشد. غزه داراي يك فرودگاه بين المللي است. كشورهاي اسلامي بايد رسما اعلام كنند كه خط هوايي پايتخت هاي خود به غزه را فعال مي كنند. در اين بين اسرائيل قطعا به اولين پروازها شليك مي كند و يا آنها را وادار به نشستن در فرودگاههاي فلسطين مي كند ولي براي هميشه قادر نيست با كشورهاي اسلامي چنين مواجهه اي داشته باشد. در اين بين خلبانان شهادت طلب فراواني در سراسر جهان اسلام و از جمله در ايران وجود دارند كه حاضرند جان خود را فداي آرمان قدس نمايند كاش اين حركت كه لامحاله آغازخواهد شد از ايران شروع شود.د: مصر، اردن و سوريه سه ظرفيت مهم در مواجهه با رژيم صهيونيستي اند، مصري ها جنوب غزه را در اختيار دارند.اردني ها به بخش وسيعي از مرزهاي شرقي فلسطين احاطه دارند، سوريه صاحب بلندي هاي جولان و جبل الشيخ است. اين كشورها در شرايط فعلي نياز به تضمين هاي خاص براي برخورداري از حمايت عملي و همه جانبه جهان اسلام دارند. دولت سوريه مي تواند ضرب الاجلي را تعيين كند و بگويد اگر تا اين تاريخ محاصره برداشته نشود توسل به اقدام نظامي براي بازپس گرفتن مناطق اشغال شده سوريه را حق خود مي داند.كشورهاي اسلامي مي توانند با پرداخت هزينه هاي اردن در كمك به فلسطيني هاي ساكن كرانه باختري، قدس شرقي و منطقه جنين، اردن را به تلاشي مسئولانه و يا حداقل آزاد گذاشتن دست حدود 5/2ميليون فلسطيني ساكن اردن ترغيب نمايند. كشورهاي اسلامي مي توانند از طريق كمك هاي مادي بلاعوض به مصر- معادل كمكي كه مصر از طريق پيمان كمپ ديويد دريافت مي كند- حجت را بر مصري ها براي دفاع از مظلومان غزه تمام كنند و در همراهي قاهره با تل آويو رخنه ايجاد نمايند.در اين ميان نقش جمهوري اسلامي ايران بايد برجسته باشد تا نهضت مبارك بيداري اسلامي و انتفاضه ضد صهيونيستي با آفاتي روبرو نشود.مردم سالاري:نامه ماندگار در تاريخ«نامه ماندگار در تاريخ» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ مردم سالاري به قلم نعمت احمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ نامه ارسالي رئيس جمهور به دبير شوراي نگهبان که با عنوان «عدم انطباق برخي طرح هاي مصوب مجلس با قانون اساسي» بر روي خروجي خبرگزاري ها آمده است را بايد از چند منظر به آن نگريست.نخست ادبيات به کارگرفته شده در نامه 5 صفحه اي که با تاسف به عنوان معلم و در فصل امتحانات بايد عرض کنم از چنان تشتت و پراکندگي برخوردار است که معلوم است در تنظيم اين نامه که به امضاي رئيس جمهور رسيده است چند مجموعه دخالت داشته اند و پراکندگي و تشتت نوشتاري ناشي از مراجع مختلف تنظيم کننده آن مي باشد.جداي از وضع نوشتاري، انتخاب عنوان نامه اگر از خبرگزاري ها باشد بايد گفته شود کاش خبرگزاري ها تنظيم ليد خبر به پيام حقوقي آن توجه مي نمودند و اگر مربوط به تنظيم کننده نامه است که جاي تعجب دارد در تعريف طرح بايد گفت: وقتي که 15 نماينده مجلس در صدد برمي‌آيند، موضوعي به قانون تبديل شود، آنچه به مجلس تقديم مي شود، طرح ناميده مي شود اما وقتي که همين طرح مورد تائيد و تصويب نمايندگان قرار گرفت ديگر به آن طرح نمي گويند و زماني که شوراي نگهبان يا مجمع تشخيص مصلحت نظام مصوبه مجلس را تائيد کردند، ديگر عنوان طرح يا مصوبه به آن دادن ناشي از کم اطلاعي است زيرا با طي مراحل قانوني ، طرح تبديل به قانون مي شود، لذا عنوان«عدم انطباق برخي طرح هاي مصوب مجلس با قانون اساسي» به کلي غلط است و بايد گفت:«عدم انطباق برخي قوانين مصوب مجلس با قانون اساسي » در اين صورت ديگر نمي توان در هرجايگاهي که قرار داشته باشيم، مدعي عدم انطباق آن با  قانون اساسي باشيم، برابر اصل 113 قانون اساسي، رئيس جمهور مسئوليت اجراي قانون اساسي را برعهده دارند و به استناد همين قانون اساسي که رئيس جمهور به اتکاي سوگندي که در پيشگاه قرآن کريم و در برابر ملت ايران به خداوند متعال ياد نموده است که پاسدار آن باشد حسب اصل 96 قانون اساسي مورد اشاره رئيس جمهور تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلا مي با احکام اسلا م با اکثريت فقهاي شوراي نگهبان است و تشخيص عدم تعارض آنها با قانون اساسي برعهده اکثريت همه اعضاي شوراي نگهبان است حال چگونه رئيس جمهور نامه اي به دبير شوراي نگهبان مي فرستند و به ايشان که عضو فقهاي شوراي نگهبان است، متذکر مي گردد  که تشخيص شوراي نگهبان منطبق با قانون اساسي نبوده است .رئيس جمهور هم اکنون 5  سال است که در جايگاه رئيس جمهور مسئوليت اجراي قوانين را برعهده دارند اما دبير شوراي نگهبان از بدو تشکيل اين شورا چه در زمان امام خميني(ره) و چه هم اکنون با حکم مقام معظم رهبري عضو فقهاي شوراي نگهبان و سالهاست که دبير اين شورا مي باشند، فردي که 30 سال است  مسئول تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس با احکام اسلام و قانون اساسي مي باشد، متوجه اين تعارض نشده است، اما زير مجموعه رئيس جمهور که نامه اي پر از تعارض را نوشته‌اند متوجه اين تعارض هستند و بر خلا ف اصل 96 قانون اساسي، در شرح وظايف رئيس جمهور، شرح وظيفه جديد يعني تشخيص عدم مغايرت مصوبات با شرع و نيز عدم تعارض آنها را با قانون اساسي براي خود تعريف مي کنند. وظيفه رئيس جمهور برابر ماده 1 قانون مدني که مقرر مي دارد مصوبات مجلس شوراي اسلا مي به رئيس جمهور ابلا غ و رئيس جمهور بايد ظرف 5 روز آن را امضا و به دولت ابلا غ نموده و دولت موظف است ظرف مدت 48 ساعت آن را منتشر نمايد.حسب ماده 1 قانون مدني رئيس جمهور درمقابل مصوبات مجلسي ها وظيفه  ابلا غ را برعهده دارد، درسال 1361 و در زمان رياست جمهوري بني صدر که از ابلا غ مصوبات مجلس خودداري مي نمود تبصره اي به ماده 1 قانون مدني افزوده شد که در صورت استنکاف رئيس جمهور از امضا يا ابلاغ به دولت درمهلت مقرر، دولت موظف است مصوبه يا نتيجه همه پرسي را پس از انقضاي مدت مذکور ظرف 48 ساعت تغيير نمايد.اصلا حيه سال 1361 در تاريخ 1370/8/14 به گونه اي اصلا ح شد که در صورت استنکاف رئيس جمهور، به دستور رئيس مجلس شوراي اسلا مي اصلا حيه رسمي موظف شد ظرف مدت 72 ساعت مصوبه را چاپ و منتشر نمايد. ظاهرا در دوره رياست جمهوري مقام رهبري و نيز رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني و سيد محمد خاتمي، مورد و موجبي پيش نيامد که رئيس جمهور  وقت از ابلا غ مصوبه مجلس خودداري کند ولي در دوره رياست جمهوري محمود احمدي نژاد، رئيس مجلس مجبور به استفاده از اختيارات موضوع ماده 1 وتبصره ذيل آن، قانون مدني شد که در دوره رياست مجلس غلا معلي حداد عادل اين اختلا ف به روزنامه ها هم کشيده شد.اما نامه جديدي که به امضاي رئيس جمهور رسيده است در نوع خود بي نظير و در تاريخ ماندني است، هر چند اين نامه با تاکيد بر 3 نامه اي است که خطاب به رئيس مجلس نوشته شده است ومعلوم نيست متن آن نامه ها چه بوده و رئيس مجلس چه جوابي داده است که رئيس جمهور مجبور به نامه نگاري به دبير شوراي نگهبان شده است.اما نگاهي به اصولي از قانون اساسي که در نامه به آن اشاره شده است محدوديتي براي مجلس شوراي اسلا مي و تصويب قانون مستفاد نمي گردد.براي نمونه در خصوص طرح پذيرش دانشجو در آموزشگاه هاي فني و حرفه اي، مراکز تربيت  معلم و دانشگاه شهيد رجائي که آن را مغاير با اصل 60 قانون اساسي دانسته اند اصل60   در موردقوه مجريه است و مقرر مي دارد  اعمال قوه مجريه جز در اموري که در اين قانون مستقيما بر عهده رهبري گذارده شده از طريق رئيس جمهور و وزرا است.حال چگونه طرح يادشده بالا  مغاير با اصل هشتم قانون اساسي است بايد از تهيه کنندگان آن پرسيد.همين طرح را هم مغايربا اصل ديگر يعني اصول سي ام، پنجاه و هفتم و هفتادم قانون اساسي  دانسته اند، اصل سي ام مربوط به وظايف دولت در خصوص تامين وسايل آموزش و پرورش تا سطح متوسطه که رايگان است و در مورد تامين وسايل تحصيلا ت عالي تا سرحد خودکفائي کشور به طور رايگان است.حال اگر مجلس در مورد خاصي مثلا  تامين هزينه دانشجو در آموزشکده هاي فني و حرفه اي و مراکز تربيت معلم که مصوبه اي داشت آيا دخالت در امر اجراست؟ مگر صراحت اصل 30 قانون اساسي در مورد تامين وسايل تحصيلا ت عالي تا سرحد خودکفائي کشور به طور رايگان است.مجلس به درستي نياز کشور را به تامين متخصص حرفه اي و فني و معلم تشخيص داده است و چون اصل بر عدم رايگان بودن تحصيلا ت عاليه است با توجه به تصريح اصل سي ام قانون اساسي مبني بر رايگان بودن تحصيلا ت عاليه تا سرحد خودکفائي اين بخش از آموزش عالي را با تامين هزينه آن توسط دولت اجباري نموده است. اصل 57،معروف ترين اصل قانون اساسي يعني اصل تفکيک قوا مي باشد که زير نظر ولا يت مطلقه امر و امامت است،بر طبق اصول قانون اساسي تعريف شده است. نمي دانم تصريح به اين اصل به چه اعتباري است و اين همان پراکندگي و تشتت در نامه اي است که براي رئيس جمهور تهيه و امضاي ايشان ذيل آن است که بايد عاري از اشکال و ايراد باشد.اصل 75 قانون اساسي، شايد يکي از اصولي باشد که حداقل نمايندگان مجلس در هر طرح و مصوبه اي که دارند به کرات از آن ياد مي کنند و چون مي دانند تا زماني که به طريقه جبران کاهش درآمد يا تامين هزينه جديدي براي طرح نداشته باشند شوراي نگهبان با آن مخالفت خواهد کرد. اگر به مشروح مذاکرات مجلس گوش دهيم، عمده دغدغه  نمايندگان در طرح ها و لوايح، پيش بيني هزينه طرح است و يکي از رايج ترين ايرادات شوراي نگهبان که به حق نيز مي باشد ايراد بودجه اي است که به طرح ها و لوايح مي گيرند. به ديگر اصول قانون اساسي ذکر شده در نامه رئيس جمهور به دبير شوراي نگهبان نمي پردازم که همگي مشابه همين اصولي است که ذکر آن رفت.رئيس جمهور به عنوان مسوول اجراي قانون اساسي و نيز رئيس قوه مجريه کشور بايد دغدغه  در خصوص اجراي قوانين داشته باشند و عدم اجراي  قانون به هر بهانه، خروج از حدود اختيارات رئيس جمهور است. متاسفانه مجلس در مقابل رئيس جمهور عمدتا عقب نشيني کرده است; براي نمونه به لا يحه هدفمند کردن يارانه ها اشاره مي کنم.متاسفانه مجلس تفسيري نو از قانون را روا داشت.زماني که رئيس جمهور اعلا م کردند اگر درآمد دولت بيست هزار ميليارد تومان باشد لايحه هدفمند کردن يارانه ها را اجرا نمي کنم; با تاسف مجلس بدون اذن قانون، کميته ويژه اي تشکيل داد و به تفسيري جديد از قانون دست زد که در تاريخ  مجلس خواهد ماند; بدين توضيح که بدون قانون جديد و قبل از اجرايي شدن قانون هدفمند کردن يارانه ها، نخست دولت را از پرداخت عوارض و ماليات معاف نمود و به گفته نايب رئيس مجلس - ابوترابي فرد- 13 هزار ميليارد تومان سود عايد دولت شد. دوم اينکه اجراي قانون هدفمند کردن يارانه ها را به دولت واگذار نمود و جالب است که مجموعه دولت اعلام مي کند زمان اجراي قانون هدفمند کردن يارانه ها را اعلا م نمي کنيم و همان شب اجرا مردم را در جريان مي گذاريم.اين نوعي بي اعتمادي دولت به مردم است. به بهانه مشکلا ت ذخيره سازي مردم، از طرفي تا هم اکنون دولت قيمت اقلامي که يارانه آن حذف مي شود را اعلا م نمي کند تا مردم از هم اکنون با تکيه بر قيمت اعلامي تکليف خود را بدانند و چرخ زندگي خود را بر آن محور تنظيم کنند. اگر قرار باشد بين دولت و مجلس، يکي را که از حدود اختيارات خود تجاوز مي کند، ذکر کنيم اين دولت است که از عدم ابلاغ قوانين گرفته تا عدم اجراي قوانين(نمونه آن قانون  هدفمند کردن يارانه ها) در کارنامه خود دارد و بايد رئيس مجلس به عنوان ناظر اجراي مصوبات خود به رئيس دولت تذکر دهد.اما ظاهرا رئيس دولت دهم، ديدگاه خاص  خود در خصوص نحوه اداره کشور دارند وقتي دولت خارج از مصوبه مجلس بنزين خريداري مي کند و در مقابل تخلف به اين گفته اکتفا مي کند که مردم بنزين نياز داشتند و ما خريديم؛ يا ديوان محاسبات موارد عديده تخلف از قوانين را متذکر مي شوند جاي تعجب است که رئيس دولت به جاي تقديم لا يحه اي که قانون به زعم ايشان مخالف قانون اساسي را مطابق با قانون اساسي بنمايند خود در مقام مفسر قانون و در جايگاه شوراي نگهبان نامه نگاري مي کند، نامه مذکور در تاريخ خواهد ماند.  تهران امروز:كشتي آزادي و چالش‌هاي كاخ سفيد«كشتي آزادي و چالش‌هاي كاخ سفيد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم فرامرز قراباغي است كه در آن مي‌خوانيد؛تحولات اخير در منطقه خاورميانه پس از يورش فاشيستي سربازان رژيم اشغالگر قدس به كشتي حامل كمك‌هاي انسان‌دوستانه در آب‌هاي آزاد و شهيد و مجروح ساختن ده‌ها سرنشين بي‌سلاح، صلح‌دوست و هوادار حقوق‌بشر، بيش از آن كه رژيم صهيونيستي را به چالش بكشد، دعاوي به ظاهر صلح‌دوستانه باراك اوباما، رئيس‌جمهوري ايالات‌متحده را به چالش كشيده است.رژيم صهيونيستي بارها و بارها ثابت كرده كه به هيچ يك از اصول و موازين حقوق بين‌الملل پايبند نيست. رفتارهاي تروريستي و جنون‌آميز سران و تروريست‌هاي رژيم صهيونيستي را مي‌توان از جنايتي كه در «دير ياسين» مرتكب شدند، تا كشتار در «قانا»، «صبرا» و «شتيلا» پي گرفت. در تمام اين مدت دولت ايالات‌متحده نه تنها حق كه وظيفه خود مي‌دانست در هرشرايط و اوضاع و احوالي به پشتيباني از رژيم صهيونيستي برخيزد و حقوق حقه و غيرقابل انكار ملت فلسطين را ناديده انگارد.از زمان پايان جنگ جهاني دوم – و به ويژه تاسيس رژيم صهيونيستي – دولت ايالات‌متحده همواره به عنوان مهم‌ترين و بزرگ‌ترين حامي و پشتيبان اين رژيم به شمار مي‌رفته است به‌گونه‌اي كه بخش مهمي از ديپلماسي آمريكا به‌ويژه ديپلماسي خاورميانه‌اي آن، تحت‌الشعاع حمايت بي‌چون و چرا از آنچه رژيم اسرائيل مي‌خواند، قرار داشته است.ايالات‌متحده نه‌تنها در تاسيس و رشد دولت صهيونيستي مهم‌ترين نقش را داشته است، بلكه اسرائيل بخشي از دكترين نفوذ محور آمريكا در خاورميانه عربي و سياست‌هاي آسيايي – آفريقايي كاخ‌سفيد به شمار مي‌رفته و مي‌رود.حضور اوباما در كاخ سفيد و گفتمان آشتي‌جويانه‌اي كه او براي نزديك ساختن امت‌ها و اديان، نژادها و جوامع مختلف در پيش گرفته بود – و به ويژه براي كاهش اثرات آنچه اسلامگرايي با صبغه بنيادگرايي توصيف مي‌شود بر افكار عمومي جهان و مسلمانان – بسياري از اشخاص زودباور را تحت تاثير قرار داد. مبتني بر گفتمان آشتي‌جويانه‌اي كه اوباما مبتكر آن بود، برخورداري پيروان اديان مختلف از احترام متقابل و برابر، يكي از ويژگي‌هاي رويكرد نوين فرهنگي – سياسي و رسانه‌اي كاخ‌سفيد محسوب مي‌شد.احتمالا فرض كارشناسان دولت آمريكا بر آن بوده است كه براساس شيوع اين گفتمان جديد و مديريت آن از سوي كاخ‌سفيد، ادبيات سلطه‌ستيز و انديشه‌هاي مبارزه‌جويانه عليه امپرياليسم سياسي، اقتصادي، فرهنگي آمريكا،‌ رو به زوال خواهد گذاشت. در عمل چنين نيز مي‌نمود كه نه‌تنها دولت‌هاي غيرمردمي منطقه كه حتي شماري از چهره‌هاي صاحب نفوذ غيردولتي نيز در تور گفتمان جديد كاخ‌سفيد افتاده‌اند.با اين حال كاخ‌سفيد پيش‌بيني نمي‌كرد كه افكار عمومي منطقه هوشيارتر از آن باشند كه در چنين دام و چاله‌اي درافتند. ابتكار ارسال كشتي آزادي به نواز غزه و جنايت‌آفريني رژيم صهيونيستي و كشتار مردم بي‌سلاح و صلح‌دوستي كه صرفا براي كمك‌هاي بشردوستانه قصد رسيدن به نوار غزه را داشتند، طرح فريبنده گفتمان نوين كاخ‌سفيد را به چالش كشيد. اوباما بدون نشان دادن كوچك‌ترين واكنشي در برابر كشتار زنان و مردان بي‌سلاح بر عرشه كشتي آزادي غزه، در عمل نشان داد كه طرح گفتمان همنوايي او چيزي جز روش و ابزاري نرم براي وادار ساختن افكار عمومي ملت‌هاي منطقه به كرنش در برابر سلطه‌جويي ايالات‌متحده و زورگويي رژيم صهيونيستي نبوده است.اوباما چرا در برابر اين جنايت سكوت پيشه كرد؟ آيا مي‌توانست واكنشي درخور گفتمان ادعايي خويش از خود نشان دهد و نمي‌توانست يا اساسا چنين خواستي در وي وجود نداشت؟ كتمان نمي‌توان كرد كه بربريت صهيونيستي، پرورده و آموخته كاخ سفيد است. از دوران رياست‌جمهوري ليندن جانسون و ماجراجويي‌ها و كشتارهاي او در ويتنام تا نمايش قدرت ريگان، جورج بوش پدر و سپس جورج بوش پسر، همواره يك اصل مدنظر كاخ‌سفيد بوده؛ كسب منافع بيشتر به قيمت هدم و هتك ملت‌ها و جوامع مختلف در گوشه و كنار جهان.با اين حال به نظر مي‌رسيد كه رفتار و رويكرد خشونت‌طلب آمريكا با امواج مقاومت و ايستادگي ملت‌ها، خنثي شده است، درست در بزنگاهي كه نه‌تنها افكار عمومي جهان كه حتي افكار عمومي آمريكا نيز نفرت و انزجار خود را از اشغال افغانستان و عراق ابراز مي‌كردند، اوباما به عنوان ناجي حيثيت از دست رفته كاخ‌سفيد، با طرحي متفاوت بر صندلي رياست‌جمهوري ايالات‌متحده، تكيه زد.مبتني بر اين طرح، حقوق و خواست‌هاي ملت‌هاي به سلطه درآمده بايد محترم شمرده مي‌شد اما غافل از آن كه تنها يك كشتي به نام‌ آزادي، توانست تمامي آبرو و حيثيت ديپلماتيك اوباما و كاخ‌سفيد را زير سوال ببرد. اينك اوباما با دست‌هاي تهي بايد به كنشگري در عرصه ديپلماسي بپردازد. ضمن آن كه مشخص شد كاخ‌سفيد همچنان با سياست دوگانه با كشورهايي كه سرسازش با آن ندارند، رفتار مي‌كند.مهم نيست كه چه كسي رئيس‌جمهوري آمريكاست، اوباما يا جورج بوش، در هر صورت سياست دوگانه، همواره روش مطلوب دستگاه ديپلماسي اين كشور بوده است. از يكسو سربازان خونخوار رژيم صهيونيستي دست به جنايت و كشتار مي‌زنند، بدون آن كه پرزيدنت اوباما حتي جمله‌اي در مذمت و نكوهش اين جنايت شرم‌آور بر زبان براند و از سوي ديگر كشورهايي كه در برابر سلطه‌جويي آمريكا ايستادگي مي‌كنند، در برابر سيل اتهامات مقامات آمريكايي قرار مي‌گيرند.آقاي باراك حسين اوباما! اگر چه تو رئيس جمهوري آمريكا هستي، اما آمريكا، آمريكاست و تو متفاوت‌ترين رئيس‌جمهور آمريكا نيستي، شايد ترسوترينشان باشي، چون حتي مي‌هراسي كه جنايتي را كه دنيا محكومش كرده، محكوم و نكوهش كني. لطفا گفتمان آشتي‌جويانه‌ات را پس بگير. «پنتيوس پيلاتس» قرن بيست و يك! اگر مردان و زناني كه در كشتي آزادي كشتار شدند، مسيح نبودند، دست كم، آرام‌بخش آلام فلسطيني‌‌ها كه بودند. دستت را بشوي آقاي پنتيوس پيلاتس اوباما!رسالت:از مرزهاي نرم نظام پاسداري کنيم«از مرزهاي نرم نظام پاسداري کنيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دکتر امير محبيان است كه در آن مي‌خوانيد؛مفاهيمي چون حريم،حرمت و احترام از يک ريشه سرچشمه مي گيرند؛در لغت نامه دهخدا نوشته شده است: احترام از ريشه حرم گرفته شده که به معناي حرمت نگه داشتن است.احترام در اصطلاح عرفي به معناي گرامي داشت و بزرگداشت و تعظيم شخص است که بي ارتباط با معناي لغوي آن نيز نيست؛ زيرا شخص، چيز، جا يا زمان محترم، داراي حرمت و حريمي است که حفظ آن لازم و هتک آن نارواست. و نيز گفته اند حرمتها پرده هاي نازکي هستند که اگر يک بار پاره شوند، براي دفعات بعد راحت دريده مي شوند! اما اين که چرا به اين مفاهيم تا بدين حد در روابط اجتماعي و بويژه در آموزه هاي ديني اهميت داده شده است پرسشي است که در جاي ديگري بايد بدان پاسخ گفت،اما در يک نکته نمي توان ترديد کرد و آن اينست که ازآن رو اين مفاهيم تا اين حد مورد تاکيد قرار گرفته که بقاي روابط اجتماعي خردمندانه بسته به آن است؛البته شايد بتوان به جوامعي اشاره کرد که حرمت ها و حريم ها در آن مخدوش شده اند و آن جامعه به ظاهر بر پا ايستاده است ولي بواقع جوامع فاقد حريم و حرمت جامعه اي انساني نيست.مفاهيمي چون حريم،حرمت و احترام از يک ريشه سرچشمه مي گيرند؛در لغت نامه دهخدا نوشته شده است: احترام از ريشه حرم گرفته شده که به معناي حرمت نگه داشتن است. احترام در اصطلاح عرفي به معناي گرامي داشت و بزرگداشت و تعظيم شخص است که بي ارتباط با معناي لغوي آن نيز نيست؛ زيرا شخص، چيز، جا يا زمان محترم، داراي حرمت و حريمي است که حفظ آن لازم و هتک آن نارواست.و نيز گفته اند حرمتها پرده هاي نازکي هستند که اگر يک بار پاره شوند، براي دفعات بعد راحت دريده مي شوند! اما اين که چرا به اين مفاهيم تا بدين حد در روابط اجتماعي و بويژه در آموزه هاي ديني اهميت داده شده است پرسشي است که در جاي ديگري بايد بدان پاسخ گفت،اما در يک نکته نمي توان ترديد کرد و آن اينست که ازآن رو اين مفاهيم تا اين حد مورد تاکيد قرار گرفته که بقاي روابط اجتماعي خردمندانه بسته به آن است؛البته شايد بتوان به جوامعي اشاره کرد که حرمت ها و حريم ها در آن مخدوش شده اند و آن جامعه به ظاهر بر پا ايستاده است ولي بواقع جوامع فاقد حريم و حرمت جامعه اي انساني نيست.در يک جامعه حرمت هاي بسياري وجود دارد که بايد از آن نگهباني کرد.- حرمت مردم در چشمان حاکمان-حرمت حاکمان درنزد مردم-حرمت قانون-حرمت ارزش هاي سودمند براي جامعه که عموما ريشه در باورهاي ديني دارد-حرمت نخبگان در نزد توده هاي مردم-و حرمت توده هاي مردم در نزد نخبگانآنچه که حکومت مي ناميم بواقع بر اساس اين روابط ظريف يا به عبارت بهتر برپايه هاي اين ستون هاي شيشه اي استوار است.چرا اين ستون ها را شيشه اي مي نامم زيرا با کوچکترين حرکت نابخردانه درهم شکسته و احياي آن اگر غير ممکن نباشد بسيار دشوار خواهد بود.حکومت ها بواقع نه بر ستون هاي قدرت که بر ستون هاي حرمت استوار است از اين رو بايد بيش از هر عامل ملموس قدرت که پاره اي دغدغه حفاظت از آن را دارند؛ در پي حفظ مرزهاي ظريف حريم ها در جامعه بود.آنچه در مرقد حضرت امام (ره) رخ داد نشان از آن داشت که حرمت هايي در حال فرو ريختن است؛نگارنده قصد ندارد در اين ميان قضاوت نمايد ولي بي گمان نخبگان نيز بويژه آنان که درون مرزهاي حرمت هاي ارزشمند جامعه نظير انتساب به شخصيت هاي بس ارجمند زيست مي کنند نيز بايد دغدغه رفتار خويش را بگونه اي داشته باشند که مرزهاي محترم مخدوش نگردد؛ در عين حال آنان نيز که چه با باور به انحراف افراد از ملاک ها و ميزان هاي موجود و يا بر حسب منافع سياسي مرزها را براحتي در هم مي ريزند و با بيرون راندن هر فرد از دايره خودي ها گمان مي برند جايي براي خود گشوده اند ؛ بايد هشيار باشند که گاهي هر چند ممکن است انسان در نبردي کوچک پيروز گردد ولي چه بسا در نهايت جنگ را ببازد؛ براي آنان که دل در گرو نظام ديني دارند ؛دغدغه اصلي بيش از حفظ مرزهاي سخت نظام،پاسداري از مرزهاي نرم نظام يعني حريم ها و حرمت هاست. چند سالي است که در کشاکش درگيري هاي سياسي، حريم ها و حرمت ها به سادگي مخدوش مي شوند؛ هرچند فراز و نشيب جريانات سياسي امري طبيعي است ولي گستردگي حرمت هاي مخدوش شده چون حرمت قانون و حريم ارزش هاي ديني و اخلاقي و نيز انسان ها  براي علاقمندان نظام تامل برانگيز است.ابتكار:راهبرد جديد امنيت ملي آمريکا و موقعيت پيش رو«راهبرد جديد امنيت ملي آمريکا و موقعيت پيش رو»عنوان سرمقالهِ‌روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمد جواد رنجکش، استاديار روابط بين الملل دانشگاه فردوسي مشهد است كه در آن مي‌خوانيد؛در تاريخ 27مي سال جاري ميلادي، دولت آمريکا سند راهبردي جديد امنيت ملي خود را منتشر کرد. با توجه به جايگاه اين کشور در نظام و ساختار نظام بين‌لملل، ين سند علاوه بر رهنمودهايي که براي اين کشور در رفتارهاي داخلي و خارجي به جاي خواهد گذاشت، حاوي نکات ارزشمند وظريفي براي ساير کشورها و بازيگران ازجمله کشورمان است.هر رئيس جمهور تازه وارد در آمريکا ملزم به ارائه استراتژي امنيت ملي به کنگره است. بعضي از اين اسناد فقط در حد انتزاع بوده و شايان توجه نيستند. اما بقيه راهنمايي براي آينده محسوب مي‌شوند. يکي از اين راهبردها، سندي بود که جورج بوش (پسر) درسال 2002 آنرا امضا و بر اساس آن آمريکا هشدار مي‌داد که عليه دشمناني که درصدد دستيابي به فناوري‌هاي نظامي خطرناک هستند وارد عمل مي‌گردد; حتي قبل از آنکه اين امر به صورت تهديد عملي و جدي درآيد. سال بعد (2003) دولت بوش اين آموزه را جهت توجيه حمله به عراق و سرنگوني صدام حسين به کار گرفت. راهبرد امنيت ملي اوباما حاوي تاکيدات متفاوتي است.اوباما با حمله به عراق مخالفت ورزيده و راهبرد جديد وي در بردارنده آموزه پيشگيرانه دولت بوش نيست. اين راهبرد عنوان مي‌دارد که ايالات متحده بايستي به عنوان آخرين حربه حق اقدام يک‌جانبه را براي خود محفوظ دارد البته به شرطي که با استانداردهاي حاکم بر کاربرد زور موافق و هماهنگ باشد.تفاوت ديگر ميان ره‌يافت‌هاي بوش و اوباما در برآورد آنها از قدرت آمريکا است. در حالي‌که بوش بر توان و نفوذ بي‌سابقه و نابرابر اين کشور تاکيد مي‌نمود، شناخت اوباما از قدرت آمريکا بر پايه محدوديت است. در سند راهبردي اوباما آمده است که هيچ ملتي هر قدر هم که قوي باشد، نمي‌تواند به تنهايي با چالش‌هاي جهاني دست و پنجه نرم کند. اما نکته بديع سند دولت اوباما نسبت به بوش آن است که کمتر آرمان‌گرايانه است. به بيان بوش، هدف اين دولت گسترش موازنه قدرتي بود که به نفع آزادي تمام مي‌شد. اوباما گسترش دموکراسي حتي با توسل به زور را جايگزين مي‌کند. هر چند در ره‌يافت اوباما نياز به دفاع از ارزش‌هاي جهاني واهميت حفظ آنها در داخل آمريکا مورد شناسايي قرار گرفته، اما در عين حال اين نکته را نيز گوشزد مي‌کند که آمريکا درصدد تحميل سيستم حکومتي بر هيچ کشوري نيست. سند جديد فقط اذعان مي‌دارد که آمريکا به دنبال مداخله اصولي در رژيم‌هاي غير دموکراتيک است.اوباما به تنگ‌تر نمودن حلقه دشمنان آمريکا علاقه‌مند است. در سند جديد آمريکا به جاي تمرکز بر تروريسم يا بنيادگرايي اسلامي، بر شکست القاعده و عناصر وابسته آن در افغانستان، پاکستان يا نقاط ديگر جهان تاکيد شده است. در اين سند، تاکيد بي‌سابقه‌اي بر بازسازي اقتصادي، به عنوان يکي از اولويت‌هاي امنيت ملي گرديده و در واقع اين اولين راهبرد امنيت ملي در آمريکاست که نسبت به تهديدات امنيتي از سوي افراد افراط گرا در داخل هشدار مي‌دهد.آنچه از رويکرد جديد آمريکا مي‌توان مستفاد کرد اين است که اين دولت به جاي تاکيد بر تهديدات سخت افزاري و دشمن هراسي، حوزه اصلي تهديد را به قلمرو امور اقتصادي منتقل و در عين اشاره به دولتهاي غير دموکراتيک به عنوان خطري عمده، به مولفه‌هاي داخلي هم نگاه ويژه‌اي دارد. به نظر مي‌رسد اين سند نيز تاييد مکرري بر شعار «تغيير» اوباما بوده و سياستگذاران ايراني مي‌توانند تفسيري مبتني بر فرصت از آن داشته باشند; قبل از آنکه جنبه تهديد آن متوجه کشورمان شود.جمهوري اسلامي:ارزيابي نگاه جديد تركيه به رژيم صهيونيستي«ارزيابي نگاه جديد تركيه به رژيم صهيونيستي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛مناسبات تركيه و رژيم صهيونيستي پس از حمله وحشيانه ارتش اين رژيم به كاروان بين‌المللي كمك رساني به مردم غزه و كشتار تعدادي از شهروندان تركيه‌اي حاضر در اين كاروان، وارد مرحله جديدي شده است.در جريان تهاجم ددمنشانه كماندوهاي صهيونيست به كاروان امدادرساني دست كم 9 شهروند تركيه‌اي به قتل رسيدند. در پي اين حادثه، دولت تركيه خواستار عذرخواهي رسمي تل آويو و مجازات عاملان اين جنايت شد. طي چند روز گذشته، سراسر تركيه صحنه اعتراضات گسترده مردمي عليه رژيم صهيونيستي بود و مردم اين كشور خواستار قطع رابطه با اين رژيم شدند.رجب طيب اردوغان، نخست‌وزير تركيه در واكنش به جنايت اخير صهيونيستها، زمامداران تل آويو را آدمكش و تروريست دانست و هشدار داد صبر تركيه درحال لبريز شدن است. اردوغان، خطاب به سران رژيم صهيونيستي آنها را دروغگو و منافق خواند و اظهار داشت آنها به هر جنايتي دست مي‌زنند ولي باز هم از يهودي ستيزي دم مي‌زنند. روابط آنكارا و تل آويو اكنون در تيره‌ترين حالت طي چند دهه اخير قرار گرفته است درحالي كه تا چندي پيش، تركيه نزديكترين متحد رژيم صهيونيستي در منطقه و در ميان كشورهاي اسلامي بود.تا قبل از روي كار آمدن دولت اسلام گراي اردوغان، نزديكي روابط رژيم صهيونيستي و تركيه تا به آن حد بود كه صهيونيستها، تركيه را موطن دوم خود تلقي كرده و تعطيلات خود را عملا در جزاير تركيه سپري مي‌كردند و سردمداران صهيونيست به سبب روابط ويژه با دولتهاي لائيك تركيه احساس سرمستي مي‌نمودند.رژيم صهيونيستي ميلياردها دلار قرارداد نظامي با تركيه امضا كرده بود و مناسبات تجاري در سطح بسيار بالايي قرار داشت، اما اكنون اين ماه عسل درحال پايان يافتن است.برخورد تند اردوغان با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي در محكوميت جنايات غزه در اجلاس اقتصادي داووس در سال 1387 را بايد نقطه حساسي در مناسبات دو كشور تلقي كرد. در آن صحنه، اردوغان در برابر بهت و حيرت شيمون پرز وي را تروريست و قاتل كودكان غزه خواند و در اعتراض به سخنان گستاخانه پرز در دفاع از كشتار غزه، جلسه را‌تر ك كرد.دولت تركيه در ادامه برخوردهاي اعتراضي خود به سياست‌هاي توسعه طلبانه و جنايتكارانه صهيونيستها، سال گذشته به رژيم صهيونيستي اجازه شركت در مانور نظامي سالانه با ناتو را نداد. بديهي است كه سردمداران رژيم صهيونيستي و حاميان غربي اين رژيم از اين برخورد دولت تركيه عصباني و خشمگين هستند ولي با اينحال كار چنداني از دست آنها بر نمي‌آيد.حزب "عدالت و توسعه" متعلق به اردوغان در دو انتخابات گذشته كه كاملا آزاد بود و مورد تاييد محافل بين‌المللي نيز قرار گرفت توانست راي اكثريت قاطع مردم تركيه را به دست آورد و از پايگاه مردمي قدرتمندي برخوردار شود و همين مسئله نقطه قوت حركت‌هاي سياسي دولت اردوغان در داخل و خارج تركيه محسوب مي‌شود.طي چند دهه گذشته، محافل صهيونيستي در غرب، هر زمان كه شرايط سياسي تركيه را مخل سياستهاي خود يافته‌اند با توسل به ابزار نفوذ خود در تركيه، يعني محافل لائيك و ارتش آن كشور، اقداماتي بعمل آورده و مسير سياسي را تغيير داده‌اند ولي در شرايط كنوني به سبب پايگاه قدرتمند داخلي دولت فعلي، اين ابزار، ديگر كارايي ندارد. معادلات جديدي كه اكنون در منطقه حاكم شده، نه تنها رژيم صهيونيستي را كاملا دچار انفعال و انزوا نموده، بلكه حاميان اين رژيم را نيز دچار سردرگمي كرده است. از آنجا كه داشتن رابطه با تركيه براي صهيونيستها در منطقه بسيار حائز اهميت و حياتي است، آنها به هر وسيله‌اي متوسل مي‌شوند تا اين رابطه را از دست ندهند.در رسوايي اخير صهيونيستها در حمله به كاروان بين‌المللي كمك رساني به غزه، ضربه كمرشكني به رژيم صهيونيستي زد ضمن اينكه، اعتبار حاميان اين رژيم را نيز در نزد افكار عمومي جهان به طور جدي به چالش كشيد.اكنون همانگونه كه مشاهده مي‌شود حاميان رژيم صهيونيستي از اقدام احمقانه صهيونيستها دچار شوك و بهت زدگي شده‌اند و با آشفتگي و دست پاچگي به گوشه‌اي خزيده و در پي يافتن واكنشي مناسب براي اين جنايت بيشرمانه هستند.در چنين شرايطي، اعزام كشتي‌هاي جديد كمك رساني به غزه، و اعلام اينكه اردوغان قصد دارد شخصا همراه با اين كشتي‌ها به غزه برود، ضمن اينكه فشار بر صهيونيستها را افزايش مي‌دهد، آينده مناسبات تل آويو - آنكارا را با علامت سئوال جدي مواجه مي‌كند.اقدامات ضد صهيونيستي در واكنش به جنايات اخير رژيم صهيونيستي و حمايت عمومي از ملت فلسطين، مخصوصا مردم تحت محاصره و محروم غزه، كشورهاي عرب و حتي دولتمردان وابسته و بي خاصيت حاكم بر كشورهاي عربي و اسلامي از جمله سازمان كنفرانس اسلامي را نيز وادار به موضعگيري كرده است.اكنون در بسياري از كشورهاي عربي، مردم اين كشورها با تقدير از اقدامات و تحركات دولت تركيه، سكوت و بي عملي دولتمردان خود را محكوم مي‌كنند و به آنها نگاه تحقيرآميزي دارند. اين دولتها در شرايط جديدي كه بر منطقه حاكم شده است چاره‌اي غير از اين ندارند كه يا خود را با حركت و موج ضد صهيونيستي منطقه همسو سازند و يا اينكه كنار رفته و مسير را براي حركت ملت‌ها براي مقابله با صهيونيست‌هاي متجاوز و جنايتكار باز كنند.با اينحال، بايد در نظر داشت كه دولت آنكارا در مسير مقابله با سياستهاي صهيونيستها و دفاع از آرمان ملت فلسطين، با موانعي نيز مواجه است كه عمده‌ترين آنها، ارتش و نقش نظاميان در ساختار قدرت آن كشور است. نظاميان همانگونه كه پيشتر نيز نشان داده‌اند تمايل ندارند چارچوب سياست خارجي تركيه، كه حفظ رابطه با رژيم صهيونيستي از خطوط مهم آن است، درهم شكسته شود.از سوي ديگر، دولت تركيه، هم عضو ناتو و هم از متحدين نزديك آمريكا مي‌باشد و محدوديت‌هايي را بايد رعايت كند. همچنين آنكارا در مسير پيوستن به اتحاديه اروپا مجبور است در چارچوب‌هاي مشخصي حركت نمايد. از اينرو نبايد انتظار اقدامات حاد و خارق العاده‌اي را از آنكارا داشت. از طرف ديگر، اردوغان و حزب وي با توجه به گرايش‌هاي شديد ضد صهيونيستي مردم تركيه ناچارند براي حفظ جايگاه خود و به دست آوردن راي مردم، چهره‌اي حمايتگرانه نسبت به مردم مظلوم فلسطين به خود بگيرند و از شرايط پديد آمده حداكثر بهره برداري را بعمل آورند. شايد به همين دليل باشد كه دولتمردان ترك شرط‌هائي را براي حفظ روابط خود با رژيم صهيونيستي اعلام كرده و با اين اقدام از يكطرف به غرب و ناتو و ژنرال‌هاي لائيك پيام داده‌اند كه از خط مشي متعادلي پيروي خواهند كرد و از طرف ديگر درصدد جلب نظر مردم تركيه برآمده‌اند تا چنين وانمود كنند كه هر چند روابط خود را با رژيم صهيونيستي قطع نمي‌كنند اما براي ادامه اين روابط براي آنها شرط تعيين مي‌نمايند.آفرينش:اوقات فراغت و تداوم معضل«اوقات فراغت و تداوم معضل»غنوان سرمقاله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛با نگاهي به هرم سني و جمعيتي ايران درمي يابيم که جمعيت ايران جمعيتي جوان است. همين جوان بودن در کنار توجه به ميليون ها نوجوان و دانش آموز اهميت مسئله اي را به نام چگونگي برنامه ريزي و برخورد با اوقات فراغت اين توده دهها ميليوني مهم تر مي نمايد.در واقع اوقات فراغت در کشوري همانند ما هرساله با نزديک شدن به تابستان مسئله اي مهمتر مي نمايد چه اينکه هرچند حدود 17 دستگاه به طور مستقيم و 24 دستگاه به طور غيرمستقيم با اوقات فراغت ميليون ها دانش آموز، نوجوان و جوان ايراني سروکار دارند اما نشانه ها و نتايج حاکي از ناتواني در نوع به کارگيري اهرم و سياست هاي مناسب براي پرکردن اوقات فراغت طيف رنگين کماني دانش آموزان و جوانان است. در اين حال آمارها حکايت از ناآشنابودن و يا نارضايتي اکثريت دانش آموزان و جوانان از برنامه هاي فراغتي پيش بيني شده دارد.در اين بين از يک سو بايد يادآورشد که اگر با نگاهي آسيب شناختي به روند چندين ساله برنامه ريزي و گذران اوقات فراغت دانش آموزان و جوانان بنگريم چندمسئله مشهودتر به نظرمي رسد نخست آنکه هرچند شرايط نوين زماني و مکاني باعث تحول در نگاه به مسئله اوقات فراغت در بسياري از کشورها شده است و بسياري از متفکران و کارشناسان جهاني از آن به عنوان فرصتي طلايي يادمي کنند.اما به نظرمي رسد نگاه به مسئله اوقات فراغت در کشور، هنوز سنتي و کهنه است نگاهي که بي شک با توجه به روزآمد نبودن آن نمي تواند پاسخگوي طيف گسترده جوانان و دانش آموزان باشد دوم آنکه هرچند اکنون طرح جامع غني سازي اوقات فراغت مدنظر برخي از مسئولان قرارگرفته است اما آنچه اکنون وجوددارد حکايت از تعدد تصميم گيري ها، موازي کاري ها و ناتواني دستگاه ها در جلب داوطلبانه ميليون ها نوجوان و جوان ايراني به برنامه هاي خود است.برنامه هايي که از يک سو هرچند تلاش شده تا طيقي از برنامه هاي ورزشي، فرهنگي، مذهبي و علمي و تفريحي باشد اما نتايج، حکايت از آن دارد که بنا به دلايل متعددي هنوز اين دستگاه ها نتوانسته اند در جلب مخاطبان دانش آموز و جوان خود موفق باشند. متغيرهاي موثر بر گذران اوقات فراغت طيفي اقتصادي، اجتماعي، فردي، فرهنگي، خانوادگي، محيطي و ... را شامل مي شود.در اين راستا با توجه به اينکه هدف از برنامه ريزي در اوقات فراغت شامل طيفي از اهداف شامل استراحت، توسعه دانش، به کمال رساندن شخصيت و بروز استعدادها و خلاقيت ها در کنار ارتقا» مهارت هاي زندگي و ... است.در اين حال مشخص است که با رويکردهاي گذشته نمي توان به برنامه ريزي و اجراي اوقات فراغت براي نسل کنوني پرداخت. در اين ميان شايسته است که اشاره شود از آنجا که در واقع اوقات فراغت شمشيري دولبه است ناتواني در برنامه ريزي و اجراي صحيح و چندگانه عملا جدا از آنکه ما را از اهداف سندچشم انداز کشور و تربيت نسل آينده براي ورود به جامعه دورتر مي کند به بي برنامگي و ورود به فعاليتهاي بزه کارانه دانش آموزان و جوانان نيز مي افزايد.نسلي که با توجه به نبود امکانات زيربنايي براي گذراندن اوقات فراغت در کنار ناهنجاري و کمبود الگوهاي فراغتي و نبودن برنامه ريزي مدون، علمي و عدم همکاري دستگاه ها سالهاست در ميانه ميداني مانده است که گاه تنها با تلاش آزمايش و خطا ميلياردها ساعت وقت خويش را عملا به هدر مي دهد. وقتي که مي تواند در صورت برنامه ريزي دستگاه ها و توجه به طيف گسترده مخاطبان فرصتي در راستاي پيشرفت و توسعه کشور باشد نه تهديدي براي نسل جوان و آينده آن. آرمان:کاهش نرخ تورم واقعي يا ...«کاهش نرخ تورم واقعي يا ...»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم دکتر حسين قاسمي است كه در آن مي‌خوانيد؛ ظرف روزهاي اخير ارائه آمار کاهش نرخ تورم در ارديبهشت سال جاري 9/9درصد توسط رئيس کل بانک مرکزي اعلام گرديد که قطعا ارائه آمارهائي مانند کاهش نرخ تورم هر شهروند ايراني را شادمان مي‌سازد، زيرا سالهاست که بيش از نيمي از جمعيت کشور با تورم درگيرند و هر سال عليرغم ارائه آمار کاهش نرخ تورم شاهد افزايش قيمت کالاهاي اساسي مي‌باشيم که نسبت آن به مراتب بيشتر از افزايش ميزان حقوق کارگران و کارمندان و




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن