تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821144600




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

4 خرداد 1388 / 30 جمادی الاولی 1430 / 25 می 2009


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
4 خرداد 1388 / 30 جمادی الاولی 1430 / 25 می 2009
4 خرداد 1388 / 30 جمادی الاولی 1430 / 25 می 2009

1) عزل "سيدضياءالدين طباطبايي" از رياست وزرا به فرمان احمدشاه قاجار (1300 ش) در جريان كودتاي سوم اسفند 1299، عامل نظامي كودتا رضاخان و عامل سياسي و كارگردان ظاهر و باطن، سيد ضياءالدين طباطبايي بود كه با حمايت انگليس صورت گرفت. سيد ضياء در نخستين روزهاي ورود قواي قزاق به تهران، با احمدشاه ملاقات و فرمان رييس الوزرايي خود را با اختيارات كامل دريافت كرد. وي در اولين روز صدارت خويش دست به اقداماتي زد و نزديك به دويست تن از رجال كشور و روحانيان را باز داشت نمود و طي اعلاميه‏اي، علل و جهات صدارت خود را به حكّام و واليان در سراسر كشور ابلاغ كرد. نقطه زوال دولت سيدضياءالدين طباطبايي معروف به دولت سياه و كابينه صد روزه را بايد در اختلاف بين وي و سردار سپه جُست. رضاخان كه با سيدضياء روابط خوبي نداشت، با نزديك شدن هر چه بيشتر به احمدشاه و اظهار اطاعت و انقياد، زمينه را براي بركناري سيدضياء فراهم ساخت. به ويژه كه احمدشاه از زمان امضاي حكم رياست وزرايي سيدضياء، از او دلخوش نبود و اهانت‏ها و بي‏ادبي‏هاي سيد، شاه را به شدت خشمگين ساخته بود. همچنين منتقدين و وابستگان به دربار كه عده زيادي از آنان در حبس رفته بودند، تلاش شبانه‏روزي خود را براي بر كناري او معمول مي‏داشتند. سرانجام در روز اول خرداد 1300، شاه به سيدضياء، تكليف استعفا نمود، اما سيدضياء اطاعت نكرد تا اين كه احمد شاه وي را در چهارم خرداد بر كنار كرد و دولت 93 روزه‏اش سقوط كرد. پس از بركناري، در همان روز در حالي كه از خزانه دولت مبلغ بيست و پنج هزار تومان به او براي مخارج سفر داده بودند با تني چند از دوستان و نزديكان خود از طريق بغداد عازم اروپا شد و بيست و دو سال در اروپا اقامت گزيد.

2) سوء قصد به جان "آيت‏اللَّه هاشمي رفسنجاني" توسط گروهك فرقان (1358 ش) در عصر روز جمعه چهارم خرداد 1358، هنگامي كه حجت‏الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني از اعضاي اصلي شوراي انقلاب و افراد مؤثر نظام، در منزل بود، دو نفر به قصد ملاقات ايشان و با ادعاي اين كه حامل نامه‏اي از جانب يكي از مقامات مملكتي براي وي مي‏باشند، اجازه حضور خواسته و داخل منزل شدند. در آن روز بر حسب اتفاق، پاسدار محافظ آقاي هاشمي در منزل نبود و جوان ضارب با سوء استفاده از اين موقعيت، قصد ترور ايشان را داشت كه بر اثر درگير شدن با آقاي هاشمي، موفق به انجام نقشه خائنانه‏اش نگرديد و گلوله به جاي حساسي از وي اصابت نكرد. در اين ميان با كمك خانواده آقاي هاشمي، ضارب كارش را ناتمام رها كرده و مي‏گريزد. در اثر اين سوء قصد، آقاي هاشمي از پشت هدف اصابت گلوله واقع شده كه پس از آن براي مداوا به بيمارستان منتقل گرديد. حضرت امام در پيامي در اين‏باره فرمودند: "بدخواهان بدانند هاشمي زنده است چون نهضت زنده است. من به آقاي هاشمي، فرزند برومند اسلام، تبريك مي‏گويم كه در راه هدف تا نزديك شهادت به پيش رفته و سلامت و ادامه خدمت ايشان را از خداي تعالي خواستارم".

3) سقوط شلمچه در منطقه شرق بصره توسط رژيم بعثي عراق(1367 ش) فرايند سقوط فاو، با توجه به تأثيرات تعيين‏كننده آن بر تغيير توازن به سود عراق، بسيار حائز اهميت بود. عراقي‏ها، پس از حمله به فاو، در زماني كمتر از 48 ساعت، نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگي براي عمليات بعدي آغاز كرده و 38 روز پس از حمله به فاو، سرانجام در بامداد روز چهارم خرداد سال 1367، به منطقه شلمچه حمله كردند، در نهايت پس از هشت ساعت درگيري، شلمچه در حالي سقوط كرد كه بيش از هفتاد درصد از توان دشمن در جنوب متمركز شده بود. نتايج برخاسته از سقوط شلمچه منجر به انجام اقداماتي از جانب جمهوري اسلامي ايران گرديد كه: افزايش فعاليت‏هاي ديپلماتيك و پي‏گيري روند جابجايي در بندهاي قطعنامه 598، دعوت از مردم براي پشتيباني جبهه‏ها و نيز انتصاب حجت‏الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا از آن جمله مي‏باشد.

4) كشف خليج گينه در غرب افريقا توسط دريانوردان فرانسوي (1360م) خليج گينه در غرب قاره افريقا و در اقيانوس اطلس واقع شده است. اين خليج در بيست و پنجم ماه مه 1360م توسط دريانوردان فرانسوي كه از منطقه ديپ در شمال اين كشور بودند، كشف گرديد و نفوذ فرانسه در اين قاره بنا نهاده شد. مدتي پس از كشف خليج گينه، نفوذ فرانسويان در اين قاره آغاز شد و به تدريج آنان بر سرزميني كه بعدها، گينه ناميده شد، تسلط يافتند. استعمارگران فرانسه تا نيمه دوم قرن بيستم در اين منطقه به صورت مستقيم حضور داشتند.(ر.ك: 2 اكتبر)

5) تولد "رالْفْ والدو اِمِرسون" اديب، متفكر و نويسنده معروف امريكايي (1803م) رالْفْ والْدو اِمِرْسون، شاعر و نظريه پرداز امريكايى، در 25 مه 1803م دربوستون امريكا به دنيا آمد. وي دوران كودكي و نوجواني خود را با رنج يتيمي و سختي فقر و تنگ‏دستي سپري ساخت و درنهايت، تحصيلات خود را در دانشگاه هاروارد به پايان رساند. امرسون در ابتدا به كشيشي روي آورد ولي پس از چندي اين شغل را رها كرد و به مطالعه در فلسفه و تاريخ پرداخت. وي از آن پس به نوشتن و ترجمه آثار ادبي همت گماشت و با سفر به شهر كُنْكُورْد، مدارج ترقي علمي را پيمود. امرسون پس از چندي چنان مشهور شد كه به حكيم كنكورد معروف گرديد. وي در طي اين ساليان عقايد خود را منتشر كرد و آثار خود را به نگارش درآورد. او با فلسفه مادي مخالف بود و عالم طبيعت را مظهري از عالم معنوي و روحاني مي‏دانست. امرسون بر اين عقيده بود كه خدا واقعيت مطلق است و از عالم هستي جدا نيست. با اين حال، او عقيده داشت كه همه آدميان اجزاي حياتي يك وجود هستند و آن، بشريت است. بنابراين كار ما اين است كه وحدت و يك‏پارچگي انسان را به عنوان پاره‏اي از خداوند، دوباره مورد تاييد قرار دهيم. امرسون مي‏گفت: افراد انسان، نامتناهي هستند و زندگي خصوصي هر انساني را مي‏توان شكوه‏مندتر از مملكتي در تاريخ گردانيد. در فلسفه استقلال جهاني امرسون، زيبايى دوستي در شناسايى ارتباطي كه ميان همه افراد بشر وجود دارد نهفته است. او مي‏گفت: زندگي، مكتبي براي پرورش دوستي است و ما هميشه مشتاقيم تا به كلاس توحيدبخش ارواح انساني بشتابيم. به طور كلي، يگانگي بشر، عظمت انسان معمولي و ترقي مستقيم همه آدميان در پرتو سائقه دوستي به سوي شناسايى روحي جهاني كه وحدت بخش همه نفوس فردي است، اصول فيلسوفانه امرسون را تشكيل مي‏دهند. هم‏چنين امرسون عقيده داشت كه حيات هرگز از بين نمي‏رود و تمام موجودات زنده، فعاليت خود را در پسِ پرده مرگ ادامه مي‏دهند. كتاب‏هاي بعدي وي از جمله دانش پژوه امريكايى، راه زندگي و اجتماع و انزوا و... امرسون را به عنوان مبلغ و مروج آزادي انديشه و هنر معرفي نمود و او با شعر و نوشتار فلسفي و افكار ملي خود، جنبش و حركتي را به وجود آورد كه از آن به عنوان رنسانس امريكا ياد مي‏شود. فلسفه امرسون يك نظام فلسفي خشك نبود و او ادعا نداشت كه انديشه‏اش از يك ثبات جزمي و يقيني برخوردار است.اشعار امرسون نيز بيشتر رنگ عارفانه دارد و غالباً آميخته با حكمت و پند و اندرز است. امرسون در كتاب‏هاي خود به سرگرداني بشر و تحير انسان در انتخاب زندگي اجتماعي و يا انزوا اشاره مي‏كند و راه اصلي را جستجو در وجود خويش معرفي مي‏نمايد. رالف امرسون سرانجام در بيست و دوم دسامبر سال 1882م در حالي كه به كلي مردي فراموش‏كار شده بود، در هفتاد و نه سالگي درگذشت.

6) خودكشي "هاينْريشْ هيمْلِرْ" رئيس سازمان اطلاعات و امنيت آلمان نازي (1945م) هاينريش هيملر از سران جنايت‏كار آلمان نازي در 7 نوامبر 1900م در شهر مونيخ آلمان به دنيا آمد. وي از خانواده‏اي اشرافي بود اما براي امرار معاش به مشاغل گوناگون دست زد و در جريان تأسيس حزب نازي از نخستين اعضاي آن شد. هيملر در سال 1929م به رياست گروه پليس سياسي نظامي آلمان موسوم به اس‏اس رسيد. ايدئولوژي ناسيونال سوسياليسم مبتني بر تفوق و برتري نژاد آريايى و سركوب دشمنان داخلي و خارجي آلمان به رهبري يك پيشوا بود و هيملر نيز در پست‏هاي گوناگون خود، اين تفكر و ايدئولوژي را دنبال مي‏كرد. هيملر در سال 1936 به رياست شهرباني آلمان رسيد و در سال‏هاي مياني جنگ جهاني دوم به وزارت كشور منصوب گرديد. وي در تمامي دوران مسئوليت‏هاي مختلف و گوناگوني كه برعهده داشت با بي‏رحمي و شدت عمل هرچه بيشتر رفتار مي‏كرد و دامنه اين برخورد آنچنان گسترده بود كه حزب نازي نيز تابع نظرات آن شده بود. هاينريش هيملر در اين زمان از سفاك‏ترين افراد حزب نازي به شمار مي‏رفت و عامل شكنجه و قتل عده بسياري از انسان‏ها در اردوگاه‏هاي مرگ بود. در واقع در چند سال آخر حكومت نازي‏ها بر آلمان، هيمْلِر به سانِ يك ديكتاتور واقعي رفتار مي‏كرد و حتي رؤسا و كارگردانان حزبي را هم دچار وحشت و اضطراب كرده بود. با اين همه، وي در آستانه شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، در آوريل 1945م به متفقين پيشنهاد داد كه آلمان بين انگلستان و فرانسه تقسيم شود ولي متفقين اين پيشنهاد را نپذيرفتند. وي يك ماه پس از آن توسط نيروهاي انگليسي بازداشت گرديد، اما قبل از رسيدگي به جرائمش به وسيله سيانور خودكشي كرد و در 25 ماه مه 1945م در 45 سالگي به عمرش خاتمه داد. 7) امضاي منشور سازمان كشورهاي افريقايي و تشكيل سازمان وحدت افريقا (1963م) به دنبال تشكيل كنفرانس تاريخي سازمان وحدت كشورهاي افريقايى در آديس‏آبابا پايتخت اتيوپي در بيستم مه 1963م، اين سازمان در 25 مه آن سال شكل گرفت و به تدريج تمامي كشورهاي استعمارزده اين قاره به عضويت آن درآمدند. بنيان‏گذاران سازمان وحدت افريقا، جمال عبدالناصر، قوام نكرومه و احمد سُكوتوره رؤساي جمهوري وقت مصر، غنا و گينه بودند. اين سازمان تلاش‏هاي خود را جهت ايجاد يك‏پارچگي ميان كشورهاي افريقايى، حل و فصل اختلافات اين كشورها، دفاع از حق حاكميت كشورهاي عضو و آزادي سرزمين‏هاي تحت استعمار افريقا متمركز كرده است. منشور سازمان كشورهاي افريقايى كه با حضور 30 كشور اين قاره در اتيوپي به امضا رسيد در حال حاضر مورد تأييد 53 كشور، چندين سازمان و جبهه آزادي بخش افريقايي است و همگي عضو اين سازمان مي‏باشند. مقر سازمان وحدت افريقا در كشور اتيوپي مي‏باشد و اجلاس سران، هرسال در يكي از كشورهاي عضو برگزار مي‏شود. سازمان وحدت افريقا در سال 2002م باتحت پوشش قراردادن اكثريت مطلق كشورهاي اين قاره، به اتحاديه افريقا تغيير نام داد. 8) عقب‏نشيني فضاحت‏بار نيروهاي رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان (2000م) پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد توسط انورسادات رئيس جمهور مصر، اين كشور در بين هم‏پيمانانِ عرب خود مورد سرزنش قرار گرفت و طي ساليان بعد منزوي گرديد. ادامه اختلاف بين كشورهاي عربي و اوضاع بحراني لبنان، رژيم صهيونيستي را به عمليات تجاوزكارانه‏اي در منطقه تشويق كرد. از اين رو در روز ششم ژوئن 1982م، نيروهاي رژيم اشغال‏گر قدس، به اين بهانه كه لبنان به مركز عمليات تروريستي عليه اسرائيل تبديل شده و امنيت اين رژيم را به خطر انداخته و نيز به بهانه ايجاد امنيت مرزهاي شمالي اسرائيل حمله سراسري و همه جانبه‏اي را به جنوب لبنان آغاز نمودند و تا جنوب بيروت نيز پيشروي كردند. نيروهاي رژيم صهيونيستي پس از تصرف بخشي از جنوب لبنان و بمباران مراكز تجمع فلسطيني‏ها در بيروت، اين شهر را مورد حمله قرار دادند. در همين حال اردوگاه‏هاي فلسطيني بيروت نيز كه در محاصره ارتش رژيم اشغال‏گر قدس قرار گرفته بود، مورد حمله فالانژهاي مسيحي قرار گرفت. اين قتل‏عام‏ها، خشم و نفرت عمومي را در سراسر جهان برانگيخت. از اين رو، پس از مدتي و در اثر مقاومت فلسطينيان و فشار افكار عمومي، نيروهاي صهيونيستي، از بيروت عقب‏نشيني نموده و در جنوب لبنان مستقر شدند. اما سرانجام با حملات پي در پي استشهادي و وارد آوردن تلفات جاني و مالي بسيار به نيروهاي اسرائيل توسط جان بركفان حزب اللَّه لبنان، ارتش رژيم صهيونيستي مجبور شد به طرزي ذلت بار در 25 مه سال 2000م از جنوب لبنان عقب‏نشيني نموده و پس از هجده سال، خاك لبنان را ترك كند. /س
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن