تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):برترین ایمان آن است که معتقد باشی هر کجا هستی خداوند با توست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833282726




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بهار آرزوها


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بهار آرزوها
بهار آرزوها بعدازظهر يکي از روزهاي سرد زمستاني ، فاطمه روي پله هاي حياط نشسته بود . دستهاي کوچکش را دور زانوهايش حلقه کرده و بر ديوار خيس ونمناک تکيه داده و نگاهش را بر شاخه هاي خشک درختان دوخته بود .آفتاب کم رمق زمستان از پس ابرها سعي در پرتوافشاني داشت . دخترک به مجسمه اي مي ماند که بر روي پله ها نهاده شده باشد با اين تفاوت که گاه گاهي تکاني مي خورد . باد سرد وزيدن گرفته بود و بر پيکره سرد وعريان درختان شلاق مي زد . باران نرم نرم شروع به باريدن کرد . فاطمه تاب و تحمل سرما را نداشت ؛ برخاست و از پله ها بالا رفت . روي بالکن که رسيد ، نگاهي به حياط انداخت ؛ ناگهان به نقطه اي خيره ماند . جسم سفيد رنگ کوچکي که روي خاک نمناک باغچه افتاده بود ، نظرش را جلب کرد . «خداي من چي مي تونه باشه ؟» دخترک به طرف باغچه رفت ؛ «يه کبوتر !» خدا کنه نمرده باشه ! باران لحظه به لحظه شديدتر مي شد ؛ صداي رعد آزارش مي داد . فاطمه پيکر نيمه جان پرنده را برداشت و در ميان دستانش گرفت و با عجله از پله ها بالا رفت ؛ وارد اتاق شد ومحکم در را بست ؛ کارتن کوچکي آوردوکنار بخاري گذاشت ، کبوتر را داخل آن گذاشت و گفت : «اين جا چه کار مي کني ؟چرا تنهايي؟» بعد سرش را به کبوتر نزديک کرد وگفت :«غصه نخور » فردا با خودم مي برمت حرم! فردا روزيه که امام رضا شهيد شده؛ براي همين ما با هيأت به حرم مي ريم . آنجا کلي کبوتر قشنگ مثل تو هست . به شرطي که تو هم دعا کني بابام خوب بشه.» اشکدر چشمان دخترک حلقه زد . نفس عميقي کشيد و گفت : «دلم مي خواد مثل گذشته صبح با صداي بابا براي نماز بيدار بشم ؛ دوست دارم مثل آن روزها بابا که از سرکار مي ياد براش چاي ببرم و به او بگم خيلي دوستت دارم.»بابا را پيش دکترهاي زيادي بردن؛ اما نمي دونم دکترا چي مي گن که هر بار برمي گرده ، مادر کلي گريه مي کنه ، آن روز شنيدم که مامان مي گفت : دکترا مي گن که براش دعا کنين و بعد باز مثل قبل گريه کرد » نمي دو نم چرا مامان اون روز اين قدر گريه کرد؟»مي دوني، دلم براي صداي بابام تنگ شده؛ چهل روزه که حرف نزده» فاطمه نگاش را به پنجره دوخت ؛ دانه هاي درشت باران به شيشه مي خورد ؛ صداي قطرات باران و رعد ، اضطراب را به جان فاطمه مي ريخت . دخترک درحالي که اشکهاي صورتش را مي شست ادامه داد:«از وقتي که آن رعد و برق لعنتي باعث فلج شدن يک طرف بدن پدرم شد از بارون بدم مي ياد ، ازرعد و برق متنفرم . هر وقت بارون مي ياد فکر مي کنم مي خواد يک اتفاق بدي بيفته . » کبوتر سفيد تکاني خورد و سرش را زير بالش پنهان کرد ، ـ: «چي شده تو هم ناراحتي ؟ غصه نخور فردا مي برمت يک جايي که پر از دوستاته ، شايد انشا ءا... پدر من هم شفا گرفت اون وقت نه توديگه غمگيني و نه من .»رضا غريب الغربا »!«رضا معين الضعفا »! همه در مظلوميت امام به سر و سينه مي زدند ودر خيابانهاي منتهي به حرم غوغايي بر پا بود . جمعيت به کندي حرکت مي کرد ؛ عده اي به سينه مي کو بيدند و عده اي زنجير مي زدند .» پرچم هاي سياه و سبز در هوا مي چرخيد نوحه خوانها با تمام ارادتشان مظلوميت امام رضا (ع)را به تصويرمي کشيدند . موسي لباس سياه پوشيده بود و همراه بقيه سينه مي کوبيد ؛ فاطمه چادر مادر را در دستش گرفته بود وبا دست ديگرش جعبه کوچکي را محکم به سينه مي فشرد . نزديک يکي از درها خادمي با عصاي نقره اي در گو شه اي ايستاده بود و برخي از زائران با بوسيدن عصا وارد حرم مي شدند . هيأت به سوي سقاخانه درحرکت بود و فاطمه و مادرش همراه با آنها به طرف سقاخانه رفتند ، آنجا که رسيدند فاطمه در جعبه را باز کرد وکتوبر پر و بال زنان خود را به بام سقاخانه رساند ؛ آنجا کبو ترانزنادي نشسته بودند وکبوتر سفيد کنار آنها جا گرفت .ناگهان همهمه اي در هيأت بر پا شد ؛ موسي بيهوش روي دستها بود . او را به گو شه خلوتي انتقال دادند ؛ مادر و فاطمه خود را هراسان به او رساندند . شانه هاي پدر را ماساژ دادند . قلب دختر تند تند مي زد ؛ اصلا داشت از سينه اش بيرون مي آمد . فاطمه دست مامان را گرفت و پشت چادر او مخفي شد ؛ دلش نمي خواست پدر را در آن حال ببيند . مادر رو به گنبد ايستاده بود و پشت سرهم مي گفت :«آقا جون نظري بکن ! به خاطر اين بچه هم که شده نظرلطفي بکن آقا !» به يکبار مرد لرزيد و نشست و فرياد زد :«يا امام رضا !»صداي پدر لرزه بر پيکره ظريف دختر انداخت ».فاطمه چادر را از جلوي چشمانش کنار زد ؛ پدر نشسته بود و اشک مي ريخت ؛ دخترک در آغوش پدر رها شد . ! پدر گريه مي کرد ودختر اشکهاي او را پاک مي کرد . نگين همه چشمها مملواز اشک شد ؛ هوا بهاري شده بود و باران تند مي باريد . منبع:مجله زائر/خ
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن