محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832998141
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح چکیده: وقتی امام خمینی (رحمت الله علیه) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپسگیری مناطق اشغالی شروع به حركت كرد. پس از عملیات ثامنالائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریقالقدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد كردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتحالمبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزیها در عملیات بیتالمقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیاتها به صورت مشترك و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا میشد....این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به دوران دفاع مقدس سعی در بررسی مساله جنگ و صلح از دیدگاه امام خمینی در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را دارد. 1ـ مقدمه همان طور كه بارها تكرار شده است و میدانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتكار آمریكا و توسط عراق آغاز شد. از یك نگاه آمریكا حق داشت همه تلاشخود را برای تغیر دوباره حكومت ایران به كار گیرد. آرنولد توینبی میگوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی كراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعهای این بدبختی فرود آید كه سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی كه زمانی بدانها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائدهای كه فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد. آمریكا نیز حكایت چنین جامعهای را دارد كه ذكرش در این جملات میرود. اگر آغاز سرمایهگذاری آمریكا در ایران را 28 مرداد 1332 در نظر بگیریم حكومت آمریكا در طی 25 سال با تمام توان و امكانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیكترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مركزیت در میان كشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ... تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاكم بر ایران بسته بود و یكی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریكا در تحولات بینالملل را نیز ایران قرار داده بود. حال انقلابی ضد آمریكایی نه تنها همه امكانات مادی را كه برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب كرد بلكه شعار جدی نفی آمریكا در صحنه بینالملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد.از این منظر كه به تحولات سالهای آخر دهه 1970 مینگریم آمریكا باید به هر طریق ممكن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار كامل انقلاب اسلامی به این كابوس وحشتناك پایان میداد. از طرفی هم آمریكا میدانست كه انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونههای مشاهده و مطالعه شده انقلابهای جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیشبینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی میكرد با توجه به اینكه ایران هم هر روز بر آرمانها و اهداف بینالمللی خود تأكید مینمود.ریچارد نیكسون سیاستمدار كهنهكار آمریكا در مورد انقلاب ایران میگوید:« افسانهای كه درباره انقلاب ایران گفته میشود این است كه این انقلاب از فساد شاه و سركوب پلیس و فقر تودهها ناشی میشد این دیدگاه خطاست. در حكومت شاه وضع ایران از تمام كشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت كردند نه برای اینكه خواهان آزادی ، شغل ، مسكن و لباس بهتر بودند چون چیزی را میخواستند تا به آن بیش از مادیگرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان چیزی را بدست آوردند كه انقلاب قول داده بود. اینكه آنها تصور میكردند به چه چیزی دست خواهند یافت كاملا روشن نیست اما جای انكار نیست كه انقلاب اسلامی یك انقلاب واقعی اندیشهها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته انقلاب ایران برای جهان غرب و اتكای اركان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آن را بیشتر میكرد.2ـ سالهای آغازین جنگ اگر به خاطر بیاوریم با سپری شدن مدت كوتاهی از جنگ پیش بینیها از پایان خوش هجوم ناگهانی عراق و شكست چند روزه ایران به تلخی یأس برای هم پیمانان صدام بویژه آمریكا مبدل شد. رهبریهای حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) باعث شد كه جنگ عامل پیوند و انسجام روزافزون گردد و حلقه اتحاد مردم حول رهبری ایشان روز به روز تنگتر شود تا افرادی كه با این جریان همسو نبودند در خارج این دایره قرار گیرند. بنیصدر به عنوان یكی از مهمترین عوامل شكستهای شش ماهه ایران در فروردین ماه 59 عزل شد و معادلات سیاسی و نظامی ایران شكل تازهای به خود گرفت. عزل بنیصدر ، افشای توطئهها ، وقایع تكان دهنده پیاپی مثل ترورها و بمبگذاریها همه و همه حقانیت خط امام و مظلومیت آنرا اثبات میكرد . امام نیز بعد از هركدام از وقایع دلخراش در پیامی به مردم آنها را امیدوارتر میكردند و لزوم خشكاندن ریشه تهاجمات را واجبتر. در یك نگاه آماری به صحیفه امام (رحمت الله علیه) حجم بیانات و پیامهای امام به مردم ایران تا قبل از سال 63 و بخصوص در اولین سالهای جنگ چندین برابر سالهای بعد است كه نشان از سیاست كنترلی حضرت امام در شرایط بحرانی آنروزها دارد.سایر مسؤولان هم هر روز به مردم گوشزد میكردند علت اینكه تاكنون نتوانستیم در امر جنگ گشایشی حاصل كنیم كارشكنیها و خیانتهای بنیصدر بوده و امروز فصل جدیدی در این نبرد آغاز شده است. فضای فكری كه آن روزها بر ذهن عموم مردم ایران حاكم شده بود علت مضاعفی شد بر مقبولیت خط امام تا مردم را به انسجامی فوقالعاده برساند. در میان نیروهای نظامی هم بركناری بنیصدر عاملی شد برای نزدیكی سپاه و ارتش در آن مقطع زمانی چرا آنها ریشه اختلافات را خشكیده میدیدند و ضرورت وحدت را نیز لازم. همین عوامل برای پیروزیهای مكرر رزمندگان اسلام كفایت میكرد.وقتی امام خمینی (رحمت الله علیه) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپسگیری مناطق اشغالی شروع به حركت كرد. پس از عملیات ثامنالائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریقالقدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد كردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتحالمبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزیها در عملیات بیتالمقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیاتها به صورت مشترك و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا میشد.ضعف تسلیحاتی عراق ، نداشتن توقع چنین پیروزیهایی از ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه باعث شد كه تنها عكسالعمل عراق در مقابل بازپسگیریهای مناطق اشغالی توسط ایران تسریع در عقبنشینی و فرار از منطقه باشد. در طول قریب به 9 ماه بدوت حتی یك شكست همه عملیاتهای ایران به پیروزی منجر میشد و در این مدت نسبتا طولانی هر روز بر وحدت و انسجام و روحیه ملت ایران افزوده میگشت و ایمان آنها به رهبری امام و اخلالص مسؤولان هر روز بیشتر از روز قبل میشد. تصور میزان پتانسیل قدرت مردم ایران در پایان بهار سال شصت و یك هم اكنون بار یما بسیار دشوار است.3ـ جنگ یا صلح مسأله پس از فتح خرمشهر85% از مناطق اشغالی پس از چهار عملیات بزرگی كه ذكر آنها شد آزاد گشت و تها حدود 2500 كیلومتر مربع از خاك ایران كه البته در امتداد خط مرزی واقع شده بود در دست عراق باقی ماند. این امتداد طولانی كه عمدتا در ارتفاعات بودند و تسلط عراق بر آنها بیچون و چرا بود را نیروهای ما نتوانستند آزاد كنند و از جهتی هم نقاط مهمی به حساب میآمدند زیرا نیمی از مرز مشترك دو كشور از قصر شیرین تا چزابه و نیز طلائیه و كوشك تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال دشمن متجاوز بود.هر چند به جز نفت شهر كه پایان جنگ در دست عراق باقی ماند رزمندگان اسلام همه مناطق دیگر را در طی سالهای بعد آزاد كردند ولی اصرار عراق به نگه داشتن این مناطق بعد از عقبنشینیها یكی از عمده دلایل بدبینی رجال سیاسی ایران در سال شصت و یك به مفهوم صلح بود. اما از طرف دیگر فشارهای بینالمللی برای پذیرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل و مجامع صلحطلب معرفی میكرد و ایران را گرم كننده آتش جنگ.حضرت امام در آنروزها به وضوح در باب صلحخواهی ایران اظهار نظر میكردند. ایشان در موارد متعدد میفرمودند كه «ما صلح میخواهیم خیلی هم میخواهیم» و یا «دنیا بداند كه ما حاضریم صلح كنیم» اما واقعیت این بود كه ایران ادامه گلولهباران توپخانه عراق و خالی نكردن مناطق اشغالی را نشان فریبكاری آنها رژیم و مغایر با پیشنهاد آتشبس و صلح میدانست. از طرفی هم متوقف كردن حركت پرشور نیروهای مردمی به صلاح نبود چرا كه اولا در صورت نیاز دوباره بوجود آوردن آمادگی و روحیه موجود غیرممكن بود و ثانیا اینكه اصلا خود مردم و بخصوص رزمندگان هم در شرایط رو به جلو و پیروزیهای پیاپی عزم را جزم یكسره كردن كار جنگ و رژیم عراق كرده بودند و دستور توقف و بدتر از آن صلح بدون در نظر گرفتن آن همه خسارت و شهید و مجروح و مناطق در دست اشغال از سوی آنها قابل پذیرش نبود و به فرموده امام یك ملت انقلابی را هم نمیتوان كنترل كرد و تحمل بعضی رفتارها از هر كه باشد را ندارند. جهتگیری عموم رجال سیاسی نظامی نیز همین بود كه تا د رموضع قدرتیم و موتور جنگ بر روی دور پیروزی افتتاده تكلیف آنرا معین كنیم.اما پیروزیها و پیشرویها و بازپسگیری مناطق اشغالی در سال 61 ایران را در موقعیتی قرار داد كه تصمیمگیری درباره نحوه ادامه جنگ را دشوار میكرد. اما دستور داده بودند كه پس از رسیدن به مرزها پیشروی متوقف شود. نیروهای مردمی زیادی طبق آمار و اطلاعات سپاه از آغاز عملیاتهای چهارگانه تا پایان فتح خرمشهر به منطقه سرازیر شدند به صورتی كه منحنی جذب نیرو رشد فوقالعادهای را نشان میداد فشارهای بینالمللی هم برای تحمیل صلح به ایران هر روز رو به افزایش بود. هنوز بخشی از مناطق كشور در اشغال دشمن بود و بازپسگیری آنها هم غیرممكن و در این شرایط بود كه عراق پیشنهاد صلح را مطرح میكرد.قاعدتا پس از شكستهای پیدرپی و عقب نشینیها باید عراق در موضع انفعال و ضعف قرار میگرفت و به شرایط ایران تن میداد ولی در پیشنهادهای صلح اصلا به این موضوع توجهی نمیشد. فقط مقصود آتشبس بود ولاغیر . مثل همان هفته دوم جنگ كه عراق درخواست آتشبس میداد در حالی كه به اندازه یك استان كشور را در تصرف داشت و مقامات ایرانی هم گفتند كه تا زمانی كه یك سرباز عراقی در خاك ایران باشد فكر كردن به صلح هم بیمعناست و ما از طولانی شدن جنگ هم هراس نداریم. این بار هم در عموم پیشنهادهای صلح اكثر شرایط ایران از جمله تعین متجاوز، حالی كردن مناطق اشغالی ، تعیین دقیقمرزها پرداخت غرامت و …. نادیده گرفته میشد. بنابراین طبیعی بود كه به حكم عقل و منطقل چنین صلحی پذیرفته نشود.در این شرایط بودكه حضرت امام ضمن اینكه مثل همیشه بر صلح عادلانه تأكید كردند بار دیگر پیش شرطهای ایران برای صلح را این گونه تعیین كردند، «ما همان مطلبی كه از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را میگویند باید بیقید و شرط اینها بیرون بروند … باید تمام ضررهایی كه به ما وارد كردهاند ما حالا مقدارش را نمیدانیم كارشناس باید بیاید بگردد و مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش اس آن هم باید تحقق پیدا كند و باید مجرم هم معلوم بشود كه چه كسی است» به این ترتیب پذیرش صلح از طرف ایران منوط به شرایطی شد كه عراق و جامعه بینالملل به آنها تن نمیدادند.اما نگهداشتن نیروهای متجاوز عراقی بر سر مرزهای جنگ برای ایران خالی از ضرر نبود از جمله: 1ـ3) حمله نكردن به دشمن درحالی كه او هم توان هیچگونه تهاجمی را نداشت آرامشی بر منطقه جنگی حاكم میكرد كه جز ایجاد خستگی و تضعیف روحیه ثمری برای ارتش و سپاه ایران نداشت چرا كه هر روز نیروهای آماده و پر انرژی ما باید منتظر مینشستند تا شاید اگر حملهای شد مقاومت كنند.2ـ3) عراق فرصت كار و بدست میآورد تا با استفاده از آرامش حاكم بر ترمیم نیروی زمینی ازكار افتاده خود بپردازد. 3ـ3) توپخانه دوربرد عراق از نزدیكترین نقطه به مرز خاك ایران را هدف قرار میداد در صورتی كه اگر نیروهای عراقی كمی عقبتر رانده میشدند برد توپها كفایت هدفگیری خاك را نمیكرد.4ـ3) باز پسگیری مناطق اشغالی از درون خاك خودمان غیرممكن بود چرا كه نیروهای عراقی بر ارتفاعات مستقر بودندو هر گونه حمله از طرف ما با شكست مواجه میشد.5ـ3) تضمینی وجود نداشت كه آینده در موقعیتی بهتر از این موقعیت قرار گیریم و از نظر نظامی بهترین فرصت بوجود آمده بود. فرماندهان جنگ هر روز دلایل خود را كه بخشی از آنها ذكر شد خدمت امام مطرح میكردند و مصرانه درخواست داشتند كه ایشان اجازه ورود به خاك عراق را صادر نمایند. پس از چندی كه امام دلایل را كافی و حجت را تمام دیدند مجوز لازم را دادند. به این ترتیب بود كه تعقیب متجاوز و به موازات آن تلاش برای آزادسازی سومار و مهران آغاز شد.4ـ پیشروی درخاك عراقدر ابتدای تابستان 61 اول عملیات رمضان طراحی و به اجرا در آمد و به دنبال آن هم عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 1 كه در مجموع به موفقیت چندانی هم همراه نبودند. ولی همین نبردهای ابتدای كه در طول 6 ماه صورت گرفت تغییر شگرفی در مواضع كلیه بخشهای انقلاب اسلامی نسبت به جنگ بوجود آورد. تأثیرگذاری سیاست بر جنگ و اختلاف نظر مسؤولان سیاسی و فرماندهان نظامی در این دوره كاملا آشكار است.در بخش سیاسی كشور تأثیر مستقیم این نبردها این بود كه در تصور آسان بودن پیشروی سریع در خاك عراق تردیدهای جدی بوجود آورد و مسؤولین كشور كه تنها به انگیزه كسب پیروزیهای نظامی به منظور دریافت امتیازاتت سیاسی با ادامه جنگ موافق بودند از آن پس به هر چه كوتاهتر شدن جنگ و هر چه بیشتر شدن امتیازات دریافتی از عراق میاندیشیدند. در حالی كه عراق جنگ را به عنوان مسأله اصلی خود تلقی میكرد در ایران نگها به جنگ به چشم واقعهای موقت و زودگذر بود و تأثیر مستقیم این نگاه این بودكه استراتژی بزرگ كشور استراتژی نظامی نبود بلكه دنبال كردن راهكارهای دیپلماتیك برای رسیدن به صلحی شرافتمندانه و در كنار آن دفاع از كشور در حد نیاز بود. طولی نكشید كه یكسری از شخصیتهای سیاسی شروع به بیان حرفهایی مبنی بر پایان دادن به جنگ كردند. برخی میگفتندهمان پس از فتح خرمشهر بهتر بود صلح را میپذیرفتیم و یكسری دیگری میگفتند هنوز هم دیر نشده و هم اكنون زمان مناسبتتر است. اما این اظهارنظرها در حالی بیان میشد كه عراق همان طور كه ذكر شد جنگ را در رأس مسایل كشورش قرار داده بود. گلولهباران مناطق مرزی تا حد توان ، تجاوزات هوایی ، مقامات جدی در مناطق اشغال شده خاك ایران و اخبار موثق از تقویت منابع انسانی و تجهیزات نظامی همگی مؤید این موضوع بودند بنابراین مسلم بود كه پذیرش صلح در قالب قطعنامه 514 سازمان ملل برای ایران چند پیامد داشت:الف. از دست دادن مناطق اشغالی خاك ایران به بهانه ادعای عراق در مورد اروند.ب. مشخص نشدن متجاوز و بالطبع عدم توانایی غرامت خواهی ج. تجهیز ارتش عراق و حمله مجددبر این اساس بود كه برای مسؤولان كشور مشخص شدكه ادامه جنگ پیشرویهای بیشتر و تحت فشار گذاشتن عراق و بالطبع جوامع بینالملل از این طریق تنها راه دادخواهی در دنیای بیرحمی بود كه ایران مظلومترین كشور آن به حساب میآمد.5ـ موضع امام در قبال ادامه جنگ در آستانه عملیات رمضان قطعنامه 514 توسط سازمان ملل تنظیم شد كه در آن موضوع تعیین متجاوز پرداخت غرامت اصلا نیامده بود و فقط كمی به مسایل مرزی پرداخته بودند. دكتر محمدجواد لاریجانی قائم مقام وزیر خارجه وقت میگوید «وقتی با آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و مهندس میرحسین موسوی به این نتیجه رسیدیم كه سعی كنیم به نوعی آتشبس را بپذیریم خدمت حضرت امام رسیدیم ایشان فرمودند آتشبس ضروری است منتهی باید مسأله مشخص بشود و آن اینكه مسؤول تجاوز معرفی شود. آتشبس كه بد نیست». مسؤولان درجه یك نظام هم میدانستند كه این آتشبس نه دوامی دارد و نه ارزشی اما جو موجود و ترس از پیامدهای طولانی شدن جنگ نیز آنها را در فضایی پر از شك و تردید قرار داده بود. اگر به همان ترتیب زمان میگذشت و مسؤولان در عالم تردید باقی میماندند هم دامنه اختلافات بیشتر میشد و هم اینكه به ازای هر روز از نظر نظامی به نوعی ایران یك گام از دشمن عقب میماند.امام در آن زمان با رهبری قاطع خویش موضع صحیح كه همان بسیج امكانات برای ادامه جنگ تا رسیدن به نتیجهای قابل قبول بود را تقویت و تثبیت كردند و به اگر و اماها پایان دادند. ایشان باز هم بر موضع همیشگی خویش كه از ابتدای جنگ داشتند تأكید كردند: «از اول من گفتهام كه ما به شرط اینكه پیروز بشویم به میدان نیامدهایم ما برای ادای یك وظیفه اسلامی ، وجدانی ، ملی وارد شدهایم در این میان» اینطور نگاه تكلیفی به جنگ باعث می شود كه افراد هم خود را مكلف ببینند و بعد ارزیابی كنندكه به حكم وظیفه چه نقشی را باید ایفا نمایند و بالطبع تأثیر مثبتی در همكاری و مشاركت مردم در جنگ داشته است. از آنجا كه نمونه آرمانی ما شیعیان سیره ائمه (علیهم السلام) میباشد امام با مثالی به تعمیم سیره عملی امام علی (علیه السلام) پرداخته و میفرمایند: «فرض كنیم كه حضرت امیر (علیه السلام) امروز د رایران بود و رییس دولت بود وملاحظه میكرد كه یك جمعیتی صدام و آنهایی كه با او موافقند یعنی همه دولتهای دنیا به استثنای بعضی این هجوم كرده است به ایران و خرابی كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است…. امیرالمؤمنین با این كشوری كه در معرض خطر است چه میكرد؟ همه افراد را میفرستاد جنگ با فشار اموال اشخاصی كه ثروتمند بودند و اینها را میگرفت و میفرستاد و اگر نمیرسید عبای خویش را میداد، عبای من را هم میداد ، كلاه شما را هم میداد برای حفظ كشور اسلام برای حفظ نوامیس خود این مردم». وقتی مردم از زبان مرجعی كه در جایگاه دینی و سیاسی حضرت امیر (علیه السلام) در زمان خود نشسته است اینگونه میشنوند اگر به آن امام معصوم اعتقاد قلبی و به این رهبر مشروع التزام عملی داشته باشند ـ كه عموم مردم ایران در آن زمان داشتند. حتما به همه فرامین رهر خویش جامعه عمل خواهند پوشاند.ایشان در پاسخ به اتهام جنگ طلبی ایران در تشریح اوضاع همه كارها را در راستای دفاع قلمداد كرده ، میگویند «برای دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد عراق شدیم برای اینكه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و اینجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپهای دور برد آنها و موشكهای آنها باشد و میخواهیم اینها را به حدی برسانیم كه نتوانند این كار را بكنند». اما از آنجا كه نمیخواستند ـ و به صلاح كشور هم نبود ـ كه خللی در انسجام مردم ایجاد شود آنهایی را پس از عزم ملی برای دفاع از كشرو هنوز هم دم از صلح میزدند به شدت تخطئه كردند. در تاریخ معاصر ایران داستانی كه چندین بار در مقاطع مختلف تكرار شده علم شدن ملیگرایی و خلق پرستی در مقابل پرچم اسلام است و متأسفانه در عموم دفعات و با قدرت زیاد ضرباتی گاه جبران ناپذیر بر جبهه اسلام وارد كرده است. در سالهای مورد نظر ما هم كسانی كه از شجاعت و خطرپذیری كمی برخوردار بودند باز هم از این حربه استفاده كرده و قربانی شدن ملت و میهن را مستمسك مخالفت و كارشكنی خود قرار دادند. امام نیز كه تفاومت مشهودی با همه رهبران اسلامی در طول تاریخ ایران داشتند به هیچ وجه كوتاه نیامده و در پاسخ راجع به آنها گفتند «آنهایی كه از ما میخواهند با صدام صلح كنیم و به جنگ ادامه ندهیم آنها صلح آمریكایی میخواهند بعضی از آنها سر تا قدمشان آمریكایی است و از عمال شاه سابق بودند و حالا اسلامی شدهاند و برای وطنشان و برای حفظ خون مردم وطنشان ناله میكنند و اشك تمساح میریزند». در مجموع امام جنگ را مشروعیت دینی بخشیده و بالاتر اینكه تقدیس كردند ایشان در همان اوایل بارها و بازها جنگ را رحمتاللهی و عامل رستگاری تشیع معرفی كردند و از حضرت امیر نقل میكردند كه :«ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله الخاصه اولیائه» مردم ایران هم از عمق وجود به كلام امام ایمان داشتند و رزمندگان اسلام بر خود میبالیدند كه امامشان آنها را از مجاهدین میداند و نه قاعدین.به این شكل بودكه امام وحدت و انسجام ملی و احول مسأله جنگ بوجود آوردند و با رهبری ایشان بود كه آن روز عموم مردم ایران پذیرفتند «ما امروز در رأس مسایلمان جنگ است. اگر یك روز غفلت كنیم حمله خواهد كرد» من به ملت ایران عرض میكنم كه به همه مصمم باشید و مجهز … برای جنگ بیشتر مهیا شوید كه دفاع از اسلام است ، دفاع از نوامیس مسلمین است . دفاع از قرآن كریم است، دفاع از ملت ایران است و ملتهای دیگر است و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقبنشینی نكنیم». تعمیم تأثیرات جنگ به ساختار فرهنگی جامعه و در ارتباط مستقیم گذاشتن آن با ارزشهای حاكم مثل اسلام ، نوامیس قرآن ، ملت و …. هنری غیرقابل انكار در رهبری حضرت امام است. چرا كه جریان تبدیل شدن ارزش به هنجار و همچنین جریان درونی شدن ارزشها و هنجارها زمانی كه آنها با ارزشهای قدیمی و هنجارهای درونی افراد در ارتباط تنگاتنگ قرار گیرند بسیار كوتاه میگردد. نتایج تحقیقات مختلف عموما به عنوان تأییدی بر این نظریه است كه «اهداف سازمان در عمل تنها زمانی قابل دستیابی است كه این اهداف به سطح ساختارهای كوچك وغیررسمی انتقال داده شود و به ارزشها و ملاكهای حاصل تغییر شكل یابند». و چیزی كه در رابطه با انتظارات و توافق وكارآیی سازمان میـوان به نحو مثبت ارزیابی كرد این است كه «تركیب و ادغام رهبری و رسمی و غیررسمی بهترین نتیجه و ثمره را به بار میآورد». 6ـ جنگ تبلیغاتی1ـ6) عملیات تبلیغاتی عراق علیه ایران عراق از ابتدای جنگ در مقابل فشار تبلیغاتی كه از جانب ایران وارد میشد و به عتل عمق اثر بخشی كلام امام بر مردم عراق و حتی ارتش آن كشور سعی در مشروعیت بخشیدن به صدام و حزب بعث داشت. آنها برای ملت خویش چهرهای منفی از ایران ترسیم میكردند و صدام را ابرمرد و منجی معرفی مینمودند. همه تلاش حزب بعث این بود كه صدام در مقابل ایدئولوگ و نجات دهنده اعراب معرفی شود. همچنین به موازات این تلاش مضاعفی را برای تخریب جمهوری اسلامی ایران و مسؤولان آن بویژه حضرت امام مصروف میداشت. عده محورهای تبلیغات دولت عراق علیه ایران به طور خلاصه به شرح زیر میباشد: ـ ضد اسلامی بودن ایرانیان و بخصوص دولت ایران ـ آتشپرست و مجوس بودن مردم ایران ـ قتل عام اسرای عراقی در ایران ـ اعزام كودكان 9 ساله به جبهه بدون آموزش و بدون اسلحه ـ تعطیل كردن مدارس و فرستادن اجباری دانشآموزان به علت كمبود نیرو ـ استفاده ابزاری از جنگ برای سركوب رقبای داخلی ـ به خدمت گرفتن اجباری اقوام غیرفارس مثل كرد و ترك و لر ـ ارتباط با اسرائیل و آمریكا هرچند عمده این تبلیغات در اثر اغراق زیاد خیلی قابل پذیرش نبود ولی در برخی موارد هم فشار تبلیغاتی رژیم و عراق برای ایران دردسر زا میشد حتی مثلا سازمان ملل و سازمان جهانی حقوق بشر و مورد فرستادن كودكان به جنگ كرارا به ایران تذكر میدادند. 2ـ6) ایران و جنگ تحمیلی امام تا آنجا كه ممكن بود شایعات اساسیتر و حساستر را بیجواب نمیگذاشتند مثلا در مورد رابطه ایران با آمریكا و اسرائیل كه به میزان وسیعی در كل جهان بخصوص منطقه پخش شده بود فرمودند «ما تا آخر ایستادهایم و با آمریكا روابط ایجاد نخواهیم كرد مگر اینكه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد. ... مع ذالك میبینید شیاطین ... میگویند ایران با اسرائیل و آمریكا رابطه دارد» و یا در مورد اسلامخواهی و مسلمانی صدام به شهید كردن علما توسط او اشاره میكنند و به عنوان یك شاهد عینی از عملكرد او میگویند «صدام از زمانی كه من در نجف تبعید بودم در بین مردم به عنوان مخالف اسلام و جلادی و خونخواری معروف بود ... وقتی رییس جمهور شد به اسم اینكه ایران و ایرانیها فارس و مجوسند با تحریك آمریكا از زمین و دریا و هوا به ایران حمله كرد» اما به طور كلی ایران به اندازه عراق در بعد تبلیغاتی موفق نبود چون اولا خود ایران هیچ رسانه فعال و بینالمللی نداشت و ثانیا هیج كشوری با این خصوصیت حامی ایران نبود حجتالاسلام حكیم كه از فضایی خارج از ایران میتوانست به تحولات بنگرد گفته است « كلیه رسانه های غربی تلاش میكنند ایران را به انزوا بكشانند و تا حدودی هم موفق شدهاند ولی متأسفانه ایران در معرفی چهره واقعی انقلاب موفق نبوده است». 7ـ ردپای آمریكا و مسیر ادامه جنگ گردانندگان سیاست آمریكا یا به قول سی.رایت میلز همان برگزیدگان قدرت آن كشور كه عمدتا صهیونیست هستند پیش از آنكه به منافع حكومت آمریكا درجنگ ایران و عراق فكر كنند با توجه به تأثیر مثبت این منازعه بر حیات سیاسی نامشروع رژیم صهیونیستی آتش آنرا بر افروخته و گرم نگه میداشتند.اسحاق شامیر در همان سالها گفته بود. این جنگ باید ادامه پیدا كند زیرا ادامه آن به طولانیتر شدن عمر اسرائیل كمك میكند». این اظهارات صریح و بیشرمانه مؤید تحلیل ایران بود كه علت جنگ را ترس از به خطر افتادن منافع اسرائیل در منطقه پس از سقوط حكومت پهلوی میدانست . تمام تلاش آمریكا این بود كه جنگ را در حالتی بینابین نگه دارد برای بدست آوردن نتایجی از قبیل اینكه:ـ بتواند هر روز منطقه را از خطر ایران بترساند تا جمهوری اسلامی روز منزویتر شودـ بتواند در گرماگرم جنگ به كشورهای حوزه خلیج فارس اسلحه و ادوات نظامی بفروشدـ در سطح جهانی ایران را به جایی برساند كه چاره ای جز دوستی با آمریكا نداشته باشد. مقامات آمریكایی بنابر اظهارات خودشان میدیدند كه «ایران منابع اندكی در اختیار دارد، از نظر دیپلماتیك منزوی است و از نظر سلاح در مضیقه» كه همه این شرایط برای منافع آنها ارضا كننده خواهد بود. با نگاه به این شرایط بودك ه بعدها آمریكاییها اعتراف كردند «ما در ابتدا میگفتیم بگدارید ایران و عراق هر چه قدر میخواهند به جان یكدیگر بیفتند». یك نكته مهم را باید در اینجا مدنظر قرار داد و آن این كه هدف آمریكا فقط برقراری جنگ بود نه شكست ایران. آمریكا جنگ ایران و عراق را در توازن میخواست چرا كه از منظر آمریكا سقوط ایران ممكن بود باعث تجربه كشور یا حاكم شدن حزب توده و بالطبع شوروی گردد و از طرفی پیروزی عراق هم مطلوب نبود چرا كه ممكن بود عراق را تبدیل به قدرت مطلق منطقه بكند و این تهدیدی برای كشورهای عربی و بالطبع منافع جهان غرب در این منطقه بود. 1ـ7) حمایتهای آمریكا از عراق پس از پیشرویهای ایران حفظ توازنی كه از آن سخن گفتیم نیاز به قدرتمند شدن عراق داشت. در همین راستا آمریكا حمایتهای آشكار خود از رژیم عراق را آغاز كرد. برژینسكی مشاور امنیت ملی كارتر گفت «آمریكا باید در جهت متوقف كردن انقلاب اسلامی كاملا از رژیم عراق پشتیبانی كند و با صدام روابط فوقالعاده برقرار كند، ماسكی وزیر امور خارجه آمریكا با دیدار وزیر خارجه عراق در نیویورك مذاكراتی انجام داد ، كیسینجر مخفیانه به عراق سفر كرد ، كنگره آمریكا به درخواست دولت ، عراق را از لیست حامیان تروریست حذف كرد تا بتواند سلاح به آن كشور بدهد و تصویب كرد كه 9 میلیارد دلار اعتبار برای عراق طی سالهای 82 تا 85 اختصاص داده شود. 2/1 میلیارد دلار هم از طرف دولت به شركتهای خصوصی وام اعطا شد تا خط لوله نفت عراق را از طریق اردن احداث كنند. سیا هم موظف شده بود اطلاعات ماهوارهای خود را از ایران در اختیار عراق قرار دهد. 2ـ7) جنگ نفتكشها اولین حضور نظامی آمریكاآغاز اقدامات عملی آمریكا بر ضد ایران جنگ نفتكشها بود كه با یك طراحی حساب شده نتایج بسیار مطلوبی برای آمریكا به بار آورد. جنگ نفتكشها با كمك فرانسه در سال 62 آغاز شد. آنها عراق را با هواپیماهای سوپر استاندارد فرانسوی تجهیز كردند كه به عراق توانایی میداد با موشكهای اگزوسه نفتكشهای ایران را هدف قرار دهد 1ـ2ـ7) تأثیر جنگ نفتكشها بر ایران الف ـ كاهش تولید و صدور نفت كه چون عمده درآمد ایران از فروش نفت بود باعث كاهش شدید درآمدها میشدب ـ افزایش هزینههای تولید و استخراج نفتج ـ افزایش هزینههای صدور به خصوص حق بیمه محمولات و حق سورشارژ كشتیهای تجاری د ـ افزایش صدور نفت اعراب حوزه خلیج فارس و كم رنگ شدن نقش ایران در بازار نفت 2ـ2ـ7) تأثیر جنگ نفتكشها بر عراق الف ـ كاهش قیمت نفت و افزایش هزینهها یصدور كه نتیجهاش كاهش درآمدها بودب ـاحتیاج بیشتر عراق به كمكهای آمریكا و حامیان عرب كه خود 3 نتیجه داشتج ـ صدام بیشتر تابع آمریكا میشد د ـ شیخنشینهای خلیجفارس با افزایش درآمد بیشتر خود را مدیون آمریكا میدانستنده ـ اعراب با كمكهای خود به عراق هر روز صدام را وامدارتر و دستهای خود را آلودهتر به جنگ میكردنداین برنامه از پیش طراحی شده پس از اجرا علاوه بر همه منافع فوق بهانهای هم بدست آمریكا داد تا برای كنترل از نزدیك جنگ وارد خلیجفارس شود و آن بهانه اسكورت كشتیهای كویتی به درخواست آن كشور با توجه به ناامنی خلیجفارس بود.8ـ امام خمینی و اندیشه اتحاد اسلامیحضرت امام بر اساس تحلیل خود از منطقه ذرهای امید به هیچ یك از حكومتهای اطراف نداشتند. ندای ایشان در عرصه بینالملل فراید مظلومیت ملت انقلابی ایران بود، ایشان با دلی آكنده از درد میفرمودند. ما در منطقهای به زندگی مرگبار خود ادامه میدهیم كه اكثر حكما آن چشم و گوش بسته تحت فرمان آمریكا به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت میدهند و یا در جمع مهمانان خارجی دهه فجر فرموده ما كشورمان ، كشوری است كه جز خداوند تبارك و تعالی پناهی ندارد، این فریاد مظلومیت خود عامل دیگری بر وحدت مردم بود زیرا بر خلاف قبل از انقلاب كه وسعت جنایات آمریكا بواسطه ، رژیم پهلوی نیاز به روشنگری رهبران انقلابی داشت این بار چنگال خونین قدرتهای ستمگر جهانیرا همه مردم بالای سر تك تك خودشان احساس میكردند و هر روز بر حقانیت موضع خودشان كه خط امام بود بیشتر پی میبردند كه نتیجهاش انسجام مضاعف بود.امام بارها سران عرب منطقه را نصیحت كرده بودند ولی آنها هر روز از مواضع اسلامی و ضد اسرائیلی خویش عقبنشینی میكردند. كشورهای عربی از آنجا كه قدرت خود را بسیار كمتر از آن ارزیابی میكردند كه بتوانند در مقابل غرب قد علم كنند ـ شاید درسی بود كه از جنگ 6 روزه با اسرائیل گرفتند ـ خود را ناچار میدیدند در زیر علم قدرتی بزرگتر باشد. امامدر دفاعات متعدد آنها را به حمایت از ایران و وحدت با دیگر مسلمین دعوت كرده بودند ولی بیش از آنكه به اسلام ایمان داشته باشند از آمریكا میترسیدند. حتی دولت خودگردان فلسطین كه همان حیات دوباره خود را مدیون انقلاب اسلامی ایران بود. از ابتدا جنگ اعلام بیطرفی كرد دولتی كه نه بسط یدی داشت و نه قدرتی.شیوخ عرب آنقدر مرعوب قدرت آمریكا شده بودند كه هر روز طرحی را برای صلح با اسرائیل دست و پا میكردند. یك روز معاهده كمپ دیوید در روز دیگر طرح 8 مادهای فهد. امام خمینی پس از فتح خرمشهر با ادبیات سیاسی خاصی خطاب به اعراب كه ناشی از ناامیدی نسبت به اصلاح آنان بود صریحا آنها را تهدید كردند تا اگر به دامن اسلام پناه نمیآورند لااقل با خیال آسوده هم جذب آمریكا نشوند. ایشان در پیامی كه به مناسبت فتح خرمشهر صادر كردند در مورد همان طرحها فرمودند. «ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین میدانیم. اسلام به ما اجازه سكوت نمیدهد. و یا در آستانه حج و زمانی كه زمزمههای ـ مبنی بر محروم كردن ایران از آن بود فرمودند «من به حكومتهای اطراف خلیج و به حكومتهای منطقه هشدار میدهیم كه دست از مخالفت با ایران و مساعدت با صدام بردارند .... ننشینند در كاخهای بزرگ خودشان و خیال كنند كه حالا كه در كاخ هستیم پس به ایران هم میتوانیم چه بكنیم. خدا نكند كه امسال حجاج ایرانی نروند به مكه و خدا نكند كه این اسباب نشوند كه اسلام و مسلمین انفجار در آنها حاصل بشود و دیگر نه شیخی وجود پیدا بشود و نه از بستگان آمریكا» جهان غرب از اتحاد احتمالی دنیای اسلام هراس داشت امام این را میدانستند و مدام تذكر میدادند. آمریكا میترسد چنانچه صدام از بین برود .... ملت عراق یك حكومتی خودش تأسیس میكند موافق میل خودش اسلامی و اگر ایران و عراق به هم پیوند پیدا كنند و اتصال پیدا كنند سایر این كشورهای كوچولویی كه در منطقه هست آن هم به اینها میپیوندند و آمریكا از این منطقه ارزخیز كه برای او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بین ببرد محروم خواهد شد» با این تحلیل بود كه خطاب به اعراب میگفتند: «شماها چه داعی دارید كه دایما دم از این میزنید كه ایران خطر است برای ما؟ ایران خطر است برای آمریكا ایران خطر است برای شوروی ، نه برای شما ، ایران رحمت است برای شما» 9ـ شرایط و وقایع سالهای 62 تا 651ـ9) همانطور كه قبلا اشاره شد پیروزیهای بعد از فتح خرمشهر و پیشرویهای درون خاكعراق آنقدر چشمگیر نبود. طبق اطلاعات و آمار سیاه مثلا در یكی از موفقترین عملیاتهای بزرگ یعنی خبر حدود 40% از اهداف مورد نظر تأمین شد. بعد از آن هم هر روز به علت تجهیز عراق مقابله دشوارتر میشد با در نظر گرفتن اینكه ایران هم مجبور بود به جز جبهه غرب و جنوب بخشی از نیروی خود را صرف مقابله جنگ نفتكشها در خلیج فارس كند.2ـ9) آمریكا پس از فتح خرمشهر برای اینكه ایران را دچار تشتت نیرو كند و از قدرت پیشروی ایران در عراق بكاهد توسط اسرائیل حمله به جنوب لبنان را ترتیب داد. توقع هم این بودكه ایران به خاطر حساسیت خاصی كه روی لبنان دارد بخشی از نیرو و تجهیزات خود را به آنجا منتقل كند. امام هر چند به زعم خودشان دیر ولی واقعا خیلی زود این مسأله را دریافته بودند. ایشان در یك سخنرانی فرمودند: «آمریكا ـ یك توطئه دیگری عمیقتر اجرا كرده است كه در این توطئه ما هم یك قدری باز میخوردیم و او این است كه یك نقطهای كه پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به او حساسیت زیاد داریم آن غائله را پیش آورد تا اینكه ملت ما را از آن مطلبی كه در كشور خودش میگذرد و از آن جنگی كه در كشورخودش میگذرد غافل كند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان» و بعد به عنوان اینكه تكلیف دولت و ملت ایران را در این زمینه مشخص كرده باشند فرمودند «باید همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به این معنا داشته باشند كه در عین حال كه ما لبنان را با ایران از حیث مصالح و مفاسد جدا نمیدانیم لكن نباید كاری بكنیم كه نتوانیم هم لبنان را و هم ایران را نجات دهیم ... ما راهمان این است كه باید از راه شكست عراق دنبال لبنان برویم». البته از كمكهای مخفی و موضعگیری صریح نسبت به این موضوع هیچگاه حكومت ایران و خود حضرت امام غافل نشدند. مثلا در پاسخ به تبلیغات حكومت عراق برای صلح میگفتند «صلحطلبی شما مثل صلحطلبی اسرائیل است ـ یعنی واد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و حالا میگوید كه با ما بیایید دیگر آتش بس كنیم». و این نشان میداد كه هنوز لبنان برای ایران یك دغدغه است. 3ـ9) در كنار تحریمهایی كه علیه ایران اجرا میشد بلوكغرب میكوشید تا با در اختیار گذاشتن فنآوریهای پیشرفته نظامی و سلاحهای كشتار جمعی عراق را هر چه بیشتر تقویت كند كه در نتیجه بمباران تأسیسات اقتصادی ایران در همین ایام شكل گستردهتری به خود گرفت. به موازات این حمایتها ابرقدرت شرق هم عملا و به شدت با ایران بر سر دشمنی افتاد. شوروی در ابتدای جنگ هر چند حمایتی از ایران نمیكرد ولی در فهرست پشتیبانان تمام عیار صدام هم قرار نداشت. چرا كه به عنوان قدتر مقابل آمریكا نمیخواست در این جنگ با او هم پیمان شود. شاید این تصور را هم روسها داشتند كه در صورت پیروزی ایران از منفع منطقه بینصیب نمانند. اما پس از چندی آشكارا تغییر موضع داده و كمكهای شایانی به حكومت عراق كردند. این تغییر موضع چند علت داشت:الف ـ ایران به خواسته روسها مبنی بر حمایت نكردن مجاهدین افغانی تن نداد.ب ـ شوروی از آمریكا بر سر موضوع افغانستان امتیازاتی گرفت تا یكه تاز آن منطقه باشد و در قبال آن عراق را یاری كند. ج ـ انحلال حزب توده در سال 62 و دستگیری سران آن هم برای شوروی بسیار گران تمام شد. زیرا اركان اصلی این حزب همه جاسوس روسها در ایران بودند و اعترافات و محاكمه آنها نه تنها شوروی را آزاد میداد بلكه آینده منافع آن دولت در ایران را در پردهای از ابهام فرو میبرد.در مجموع شوروی پس از این چرخش ابتدا نیروی هوایی عراق را مجهز به میگهای 25 كرد كه با آن نیرو قدرت میداد بالاتر از سقف برد پدافند هوایی ایران پرواز كنند و به سادگی در آسمان شهرهای ایران خصوصا تهران ظاهر شد، و بمباران نمایند. و در حركت بعد هم لیبی را وادار كرد تا كارشناسان نظامی خود را پس از خرابكاری در سیستم هدایت موشكهای زمین به زمین اسكاد و موشكهای زمین به هوایسام از ایران خارج كند كه اولا قدرت مقابله موشكی ایران از بین میرفت و ثانیا از كار افتادن موشكهای زمین به هوا پدافند هوایی تهران را بسیار ضعیف كرده بود كه باعث قدرت میگهای عراقی میشد. البته پس از چندی كارشناسان ایرانی در میان ناباوری همگان این موشكها را راهاندازی كردند ولی خسارات و تلفات این دوره بیش از اندازه بود. حكومت عراق هم چون به هیچ مرا میپایند نبود با بیرحمی تمام اهداف غیرنظامی را تخریب میكرد. توینبی میگوید: جنگهای ملیگرایانه بیرحمانهتر از جنگ های مذهبی است زیرا موضع یا بهاه دشمنها كمتر معنوی و بیشتر مادی است». بگذریم از اینكه نه تها اهداف عراق ملیگرایانه نبود بلكه حزبی و تابع منافع آمریكا بود و بالطبع با وحشیگری تمام به ایران هجوم میآورد. 10ـ وضعیت داخلی ایران پس از فتح خرمشهربعد از حذف بنیصدر دیگر هیچ نظارتی بر عمل كردها نبود كه این دو علت داشت یكی اعتماد مسؤولان رده بالای نظام به یكدیگر و دیگری شرایط بحرانی جنگ و لزوم یكدستی فضای سیاسی.امام با هدف تمركز دادن سیاست داخلی بر جگ به عنوان پشتیبانی قاطع از اركان نظام فرمودند، من اعلام میكنم به همه ملت كه امورز مخالفت با دولت ، مخالفت با مجلس ، مخالفت با جمهوری اسلامی، مخالفت با ارگانهایی كه در جمهوری اسلامی است مخالفت با اسلام است و موجب تباهی در این كشور و این ملت است. در اثر این حمایت بیچون و چرا كمكم تفكری بر كشور حاكم شد كه هرگونه انتقاد و تخرب را عین كفرتلقی میكرد. بنابراین هیچ ارزیابی از عملكردها ارایه نمیشد. از طرف دیگر هر روز مسؤولان و برنامهریزان نظامی عدم توفیقات را به عوامل خارجی نسبت میدادند و مسؤولان اقتصادی مشكلات را به جنگ، در نتیجه فضایی بوجود آمده بود كه هیچ مسؤول ایرانی خطا كار به حساب نمیآمد. البته بسته بودن فضای سیاسی لازمه شرایط جنگ بود ولی تعطیلی باب انتقاد آفتی بود در جهت خودمحوری مسؤولان. همگان در طی سالهای جنگ آنقدر به این فضا عادت كرده بودند كه مثلا وقتی نخستوزیر شنید كه شاید چند وزیرش را مجلس سوم رأی نگیرند استعفا كرد. البته با تذكر امام كه نظارتهای قانونی را حق همه و مثبت دانستند مهندس موسوی استسعفایش را پس گرفت ولی توجه به این مثال به عنوان نمونه، گوشیای از فضای آن روزها را ترسیم میكند.بعد از فرسایشی شدن جنگ كم كم اختلافات بوجود آمد و تقریبا مرزها مشخص بود هر چند كه مرزبندیهای فكری و اقدامات عملی به صورت زیرزمینی شكل میگرفت. امام كه از این اختلافات كاملا مطلع بودند هر از گاهی به مسؤولان تذكر میدادند كه باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایشی خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم». سست شدن آرمانهای اولیه انقلاب و سوءاستفاده برخی سودجویان كه در بحثهای دولتی فعال بودند باعث شد كه فسادهایی از قبیل احتكار یا اختلاس كم كم نمایان شود. اضافه شدن این مشكلات بر اقتصاد بیمار كشور باعث میشد كه با تمام تلاشی كه دولت در جهت رفاه مردم اعمال میكرد مشكلی به نام تورم گریبانگیر كشور شود، یكی از نتایج طبیعی تورم آشكار شدن شكافهای اقتصادی و پیدایش اختلاف طبقاتی بود.امام هیچگاه در این دوران منكر مشكلات نبودند یكی از خصوصیات مؤثری كه رهبر را به افراد تحت رهبری نزدیك میكند این است كه او در مقام خود نشان دهد كه مشكلات مردم را درك میكند و از آنها آگاه است. امام با بیان اینكه «از حیث گرانی ما هم نگران هستیم، از این گرانی همه نگران هستند اما چاره چیست؟» خود و مردم را در یك جایگاه قرار میدادند. به عبارت دیگر ضمن قبول مسأله لاینحل بودن آن را با توجه به شرایط صریحا میگفتند و امید بیهوده نمیدادند. تأثیر این برخورد بر مردمی كه از عمق وجود به رهبر خود ایمان دارند باور مشكلات ، تحمل آنها و یاری رهبری میباشد. و از طرفی دیگر امام همیشه مردم را به یاد آرمانهای انقلاب میانداختند. میفرمودند «ملتی كه برای شهاد میرود ملتی كه زن و مردش عاشق شهادت هستند دیگر از اینكه فلان چیز كم است فلان چیز زیاد است نمینالد ... نرخش كم باشد ، نرخش زیاد باشد». كلام امام تسكینی بود بر دردهای مردم و باعث میشد كه تأثیر این شرایط بر مردم بریدن از امام و انقلاب نباشد بلكه نهایتا وقتی از زبان مسؤولان مشكلات را ناشی از جنگ میشنوند كم كم از آن سرد شوند. ولی تأثیر این وضعیت بر مسؤولان مهمتر بود چرا كه در عین ناباوری طبقه جدیدی در كشور بوجود آمد كه سابقه انقلابی داشتند. شعار انقلابی هم میدادند ولی از امكانات رفاهی نسبتا بهتری برخوردار بودند. اثر منفی این واقعیت انكار ناشدنی بر مردم از تأثیر فشار اقتصادی آنها بسیار بیشتر بود. امام خمینی در این زمینه همیشه تذكرات را به مسؤولان گوشزد میكردند. میفرمودند «باید افراد متوجه این معنا باشند كسانی كه واقعا دلشان برای اسلام میتپد و برای كشورشان متوجه این معنا باشند كه پست میزان نیست مقام میزان نیست ....». ایشان بخصوص به روحانیت سفارش میكردند كه «من از دو جهت نگران هستم یك جهتی كه زیطلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود یك جهت دیگر هم اینكه مبادا خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود كه هر دو اینها از باب اینكه شما در جایی واقع شدهاید كه مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد میخواهید بكنید مردم را مبادا یك وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زیطلبگی مردم را از ما منصرف كنند كه انصراف از روحانیت منتهی میشود به انصراف از اسلام». 11ـ امام با فرمایشی شدن جنگ مقابله میكنند.فرسایشی شدن جنگ و شرایطی كه ذكر آنها گذشت غیر از اینكه در مردم احساس خستگی بوجود میآورد 2 نتیجه دیگرهم داشت: اول اینكه همه مسؤولان كشور چون طی چند سال برنامههای خود را با جنگ هماهنگ كرده بودند كم كم به آن عادت كرده و دیگر در برنامهریزیها نگاهشان به جنگ مانند نگاه به یك عنصر همیشگی در حاشیه بقیه مسایل و مسؤولیتها بود. و دوم اینكه رزمندگان و بخصوص داوطلبین بسیجی كه در جبههها در شرایط نه حمله و نه دفاع قرار گرفته بودند و تنها فعالیتشان به غیر از مقاطع خاص و كوتاه عملیات ـ عموما شركت در درگیریهای كوچك بود، آتش شور و اشتیاقشان آرام آرام فروكش میكرد و از شرایط حاكم بر جنگ خسته میشدند. افت روحیه رزمندگان از اطمینان فرماندهان به نگه داشتن جنگ در توازن میكاست. زیرا «روحیه بالا و خوب نبرد واحدهای مختلف نظامی در شرایط جنگی به عنوان یك شكل ظاهری مضاعفی از انضباط تلقی میشود». و از بین رفتن نظم یگانها ممكن بود ضایعات جبران ناپذیری به جبهه خودی بزند. مجموعه این شرایط باعث میشد كه به طور كلی جنگ در ایران كم كم علیرغم صلاح كشور و خواست امام در حاشیه قرار گیرد. از آنجا كه انسجام اجتماعی مردم حول مسأله جنگ بود با كم رنگ شدن نقش آن در حیات كشور وحدت مردم نیز دستخوش آسیب میشد. امام در این مقطع مدام تذكر میداد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 749]
صفحات پیشنهادی
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح چکیده: وقتی امام خمینی (رحمت الله علیه) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر ...
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح چکیده: وقتی امام خمینی (رحمت الله علیه) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر ...
نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در ...
نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس (قسمت دوم)-نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت ...
نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس (قسمت دوم)-نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت ...
ادبیات جنگ برای رسیدن به صلح است یا آمادگی برای جنگی دیگر - واضح
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح. ... 1ـ مقدمه همان طور كه بارها تكرار شده است و میدانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ... آرنولد توینبی میگوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی ...
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح. ... 1ـ مقدمه همان طور كه بارها تكرار شده است و میدانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ... آرنولد توینبی میگوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی ...
اندیشههای امام خمینی باید به صورت علمی بررسی شود
این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به دوران دفاع مقدس سعی در بررسی مساله جنگ و صلح از دیدگاه امام خمینی در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را دارد. 1ـ مقدمه همان طور كه .
این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به دوران دفاع مقدس سعی در بررسی مساله جنگ و صلح از دیدگاه امام خمینی در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را دارد. 1ـ مقدمه همان طور كه .
جنگ اول به از صلح آخر!
نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس ... ميگوييم كه جنگ جنگ تا پيروزي خداي تبارك و تعالي چون نظرش به اول و آخر است ...
نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس ... ميگوييم كه جنگ جنگ تا پيروزي خداي تبارك و تعالي چون نظرش به اول و آخر است ...
درسي از سياست خارجي امام خميني (ره)
درسي از سياست خارجي امام خميني (ره) مانند اين مساله، درباره مسئله جنگ 8 ساله نيز ... ودرزماني ديگر که صلاح کشور صلح را ايجاب مي کرد، قطعنامه 598 را پذيرفتند.
درسي از سياست خارجي امام خميني (ره) مانند اين مساله، درباره مسئله جنگ 8 ساله نيز ... ودرزماني ديگر که صلاح کشور صلح را ايجاب مي کرد، قطعنامه 598 را پذيرفتند.
هاشمی در ارتباط با پایان جنگ چه پیشنهادی به امام داد؟
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح - اضافه به علاقمنديها پس از عملیات ثامنالائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریقالقدس ... این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به ...
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح - اضافه به علاقمنديها پس از عملیات ثامنالائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریقالقدس ... این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به ...
بايگاني دلايل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
بايگاني دلايل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر-بايگاني دلايل ادامه جنگ پس از فتح ... بود كه امامخميني(ره) در هشتم خرداد 1361 فرمودند: «فتح خرمشهر يك مساله عادي نبود، اينكه 15 ... امام خميني(ره) درباره ماهيّت صلح درخواستي عراق فرمودند: "ما اگر مجرم را امروز ...
بايگاني دلايل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر-بايگاني دلايل ادامه جنگ پس از فتح ... بود كه امامخميني(ره) در هشتم خرداد 1361 فرمودند: «فتح خرمشهر يك مساله عادي نبود، اينكه 15 ... امام خميني(ره) درباره ماهيّت صلح درخواستي عراق فرمودند: "ما اگر مجرم را امروز ...
نظر امام درباره تسخير لانه جاسوسي
نظر امام درباره تسخير لانه جاسوسي وقتی به امام خمینی خبر دادند لانه جاسوسی تسخیر ... یک سفارتخانه آن برای جاسوسی استفاده میشود، به شدت این مسئله را مطالبه میکرد. ... مدافع جنگ نیست و امام از جمله کسانی بودند که همیشه موافق صلح بودند ولی وقتی ...
نظر امام درباره تسخير لانه جاسوسي وقتی به امام خمینی خبر دادند لانه جاسوسی تسخیر ... یک سفارتخانه آن برای جاسوسی استفاده میشود، به شدت این مسئله را مطالبه میکرد. ... مدافع جنگ نیست و امام از جمله کسانی بودند که همیشه موافق صلح بودند ولی وقتی ...
كنكاشي در انديشه ي دفاعي امام خميني(قدس سره)
كنكاشي در انديشه ي دفاعي امام خميني(قدس سره)-كنكاشي در انديشه ي دفاعي امام ... از قبول قطعنامه ي جنگ تحميلي و اجراي صلح ميفرمايد: با قبول و اجراي صلح كسي تصور .... بارز از رهيافت واقع گرايانه و استراتژي بسيار مهم و با ارزش امام خميني در مسأله ي ...
كنكاشي در انديشه ي دفاعي امام خميني(قدس سره)-كنكاشي در انديشه ي دفاعي امام ... از قبول قطعنامه ي جنگ تحميلي و اجراي صلح ميفرمايد: با قبول و اجراي صلح كسي تصور .... بارز از رهيافت واقع گرايانه و استراتژي بسيار مهم و با ارزش امام خميني در مسأله ي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها