تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804858887
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس (قسمت دوم) refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس (قسمت دوم)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محسن جلالي فراهاني امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: اين مقاله با نگاهي مستند و مستدل به دوران دفاع مقدس سعي در بررسي مساله جنگ و صلح از ديدگاه امام خميني در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ايران را دارد.
12ـ اختلافات ارتش و سپاه
از عمليات فتحالمبين به بعد جنگ در شب انجام ميشد و بدون استفاده از قواي زرهي و با حضور گسترده نيروي انساني همراه با ايثارگريهاي سپاه و بسيج. با اينكه به قول كاستن به قول جامعهشناس برجسته جنگ. بيترديد جنگ براي داوطلب از جاذبه خاصي برخوردار است زيرا او با روي گشاده آن را ميپذيرد و براي دفاع از يك آرمان وارد جنگ ميشد" اما هيچ كدام از شرايطي كه ذكر شد با اصول منظم و كلاسيك جنگ همخواني ندارد.
به تدريج نياز نيروهاي رزمي و عملا نياز جبهه به تخصصهاي نظامي كم كم از بين رفت. همين موضوع باعث شد به مرور زمان ابتكار عمل در خط مقدم بدست سپاه نيفتد و نيروي زميني ارتش كه در مدت طولاني پس از آزادسازي خرمشهر پتانسيل بالاي خود را در اولين عملياتهاي آزادسازي با موفقيت به ارا گذاشته بود. در جبهههاي مياني محدود شده و عملا به نوعي سرگرم جنگ گردد. اگر به موضوع فوق نكات زير را هم بيفزائيم ـ كه براي كوتاهتر شدن كلام به طور خلاصه به آنها اشاره ميشود ـ نگاه ما دقيقتر خواهد بود.
ـ خط استراتژي دقيق و از پيش تعيين شده نظامي جز در چند عمليات بزرگ
ـ كوچك بودن صحنههاي عمليات در بسياري از موارد تا آن حد كه طراحي استراتژيك را غير ممكن ميكرد
ـ صرفهجويي در استفاده از امكانات زرهي به علت تحريم تسليحاتي و فشار اقتصادي
ـ تشكيل شدن بدنه ارتش از سرباز بر خلاف داوطلب بودن نيروهاي تحت فرماندهي سپاه
ـ كسب مجوز توسط سپاه براي گرفتن سرباز و جذب سربازهاي انقلابيتر و محروم شدن ارتش از آنها كه بالطبع ايجاد دوگانگي بيشتر در روحيه ارتش و سپاه ميكرد.
ـ دستگيري فرمانده نيروي دريايي ارتش (ناخدا يكم افضلي) و فرمانده جبهه مياني نيروي زميني (سرهنگ عطاريان) به جرم عضويت در حزب توده و جاسوسي براي شوروي كه باعث متهمتر شدن ارتش به دور بودن از انقلاب و فاصله گرفتن از سپاه كاملا انقلابي شد.
امام به اين موضوع توجه جدي داشتند. بيانات و پيامدهاي ايشان در طي سالهاي نيمه دوم جنگ مالامال از تذكرات در اين موارد است. ميفرمودند " شما توانستيد در مقابل تمام قدرتهاي عالم بايستيد و تا اين روح برادري محفوظ است ... شما محفوظيد" "اگر بناباشد كه يك وقت خداي نخواسته ارتش بگويد من سپاه هم بگويد من بسيج هم بگويد من آن روز است كه فاتحه همهتان خوانده شده است". ايشان به فرمانده سپاه ميگفتند " هميشه به سپاه سفارش كنيد .... با ارتشي ها با برادري رفتار كنند" و در پاسخ به شهيد محلاتي نماينده خود در سپاه كه در مورد اقدام براي جلوگيري از گروهگرايي سؤال كرده بودند مرقوم كردند: "در اين امر كه با سرنوشت سپاه سر و كار دارد با قاطعيت و بدون ملاحظه از احدي انجام گيرد".
هر چند تدابي رامم كاهش دهنده بخشي از مشكلات بخصوص كم توجهي سپاه به ارتش بود ولي واقعيت اين بود كه ابتكار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش. بنابراين احساس ميشد كه هم سپاه بايد امكانات بيشتري داشته باشد و هم منظمتر عمل كند. در همين راستا امام به سپاه دستور دادند كه تحت نظارت آيتالله خامنهاي از بعضي امكانات ارشت استفاده كند" همينطور در ششمين سال جنگ حكم تشكيل 3 نيروي مجزاي زميني ، هوايي و دريايي را به سپاه ابلاغ كردند.
13ـ ايستادگي امام در مقابل تهاجمات تبليغاتي
1ـ13) امام و عرصه بينالمللي
در آن سال فشارهاي تبليغاتي جهان غرب بر ايران به شكل همه جانبه ادامه داشت و همانطور كه ذكر شد ايران به علت نداشتن تريبون در دفاع از خود و اشاعه تفكر صحيح انقلاب اسلامي و رساندن نداي مظلوميت خوش به جهانيان ناموفق بود. ولي امام در حد امكان سعي ميكردند كه اگر ايران نميتواند تأثير مثبتي ر اين وضع داشته باشد اقلا اثر منفي نيز نگذارد. مثلا ايشان با درايت خاص خود پس از اينكه يكسري بمبگذاري ، هواپيما و كشتيربايي توسط رسانههاي بينالملل به ايران نسبت داده شد و يك نفر در راديو ايران از سر خشم و خودسرانه از اين اقدامات ابراز رضايت كرده بود با موضعگيري تندي فرمودند " راديو نبايد همينطوري ، بيتوجه و بدون فهم يك مسايل را بگويد و ايرانرا مفتضح كند ... چطور يك مطلبي كه برخلاف عواطف دنياست، برخلاف اسلام است، برخلاف عقل است ما ميتوانيم تأييد بكنيم؟ از يك جايي يك دستهاي را بردارند ميروند، به يك دسته ديگر مينگذاري ميكنند در يك جايي مينگذاري كردن معنايش اين است كه عدهاي اصلا گناهي ندارند آنها هم از بين بروند، چطور اسلام اجازه اين را ميدهد؟ چطور ايران اجازه اين را ميدهد ... لكن ببينيد ما در چه گرفتاري هستيم كه هر مطلبي كه واقع ميشود گردن ما ميگذارند". اين موضعگيريهاي سريع و صريح امام باعث ميشد تا رسانههاي خارجي به موضوعات ديگري بپردازند و كمتر روي اين مسايل مانور دهند.
2ـ13) امام در عرصه داخلي
در طي سالهاي نيمه دوم جنگ و بخصوص 64 به بعد حركت خزنده و به احتمال زياد غيرهماهنگ شدهاي محسوس بود كه جنگ و مشروعيت آن را زير سئوال ميبرد. بخشي از اين جريان تلاش ميكردند كه براي تأثير بيشتر موضاع خود را به بزرگان مذهبي حتي مراجعي نظير آيات عظام گلپايگاني و مرعشي نسبت دهند. امام در راه خنثي كردن اين القائات هم نقش بسيار مؤثري داشتند. البته ايشان مطمئن بودند كساني كه چنين مواضعي ميدارند از علما و مراجع طراز اول نيستند چرا كه اولا آنها اگر حرفي باشد مستقيم و بيهياهو ميگويند و ثانيا اينكه خود آقايان مراجع هم پس از پخش شايعات تكذيبيه صادر ميكردند. از آنجا كه قويترين ابزار پخش شايعات و اخبار بعد از راديو و تلويزيون ـ كه در اختيار حكومت است ـ مطبوعات ميباشند امام ابتدا در تعيين تكليف اصحاب قلم فرمودند: روزنامهها بايد مسايلي كه پيش ميآيد نظر كنند يك وقت انتقاد است يعني انتقاد سالم اين مفيد است يك وقت انتقام است نه انتقاد اين نبايد باشد". همچنين ايشان كساني را كه با استفاده از اسلام به تفرقهافكني ميپرداختند با تندي خطاب قرار داده و فرمودند: نبايد از قرآن سوء استفاده كرد و آنهايي كه با رژيم ما مخالف هستند .... يا آخوندهاي درباري يا آخوندهاي بدتر از آخوندهاي درباري بگويند اين مخالف قرآن است. خير اين موافق قرآن است اگر كسي بگويد با فاسد جنگ نكنيد مخالف قرآن است". ايشان اختلافافكنيها را گناهي بزرگ شمرده و ميگفتند يك كلمه اختلاف انگيز در يك همچو موعقي كه اسلام در معرض خطر كفر است اين از گناهاني است كه نميشود به اين زودي ازش گذشت"
در شرايطي كه انتقادهاي بنياني در قالب شايعات و اخبار نسبت به جنگ وارد ميگشت امام هر از گاهي به تبيين علت و انگيزه و تكليفي كه باعث ادامه جنگ ميشد ميپرداختند به عنوان نمونه و براي اينكه ما نيز امروز يك بار ديگر تكليف ولايت شيعي را در قبال كفر مروركرده باشيم به يكي از اين موارد اشاره ميكنيم. اين جملات را حضرت امام در پاسخ به كساني كه شعار "جنگ جنگ تا پيروزي" را خلاف اسلام و قرآن و نوعي قدرت طلبي تحت لواي دين ميدانستند در جمع مسؤولان كشوري و لشكري فرمودند:"اگر ما امروز جنگ ميكنيم و جوانهاي ما ميگويند جنگ جنگ تا پيروزي اينطور نيست كه اينها يك امري بر خلاف قرآن ميگويند. اين يك ذرهاي است .... آني كه قرآن ميگويد بيشتر از اين حرفهاست اينكه ما ميگوييم به اندازه حدود خودمان ميگوييم چون ارموز با فرض كنيد كه صدام يا باكساني كه مؤيد صدام هستند جنگ داريم، در اين محيط ناقص ميگوييم كه جنگ جنگ تا پيروزي خداي تبارك و تعالي چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد ميگويد كه جنگ تا رفع فتنه ، غايت رفع فتنه است. يعني ما اگر پيروز هم بشويم يك كمي فتنه را كم كرديم اگ رما به جاي ديگر هم پيروز بشويم با زكي جاي كمي پيروزي حاصل شده است اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروز بشويم باز همه دنياي عصر خودمان را پيروز درست كرده ايم و قرآن اين را نميگويد . قرآن ميگويد جنگ تا رفع فتنه بايد رفع فتنه از عالم بشود بنابراين غلط فهمي است از قرآن كه كسي خيال كند كه قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پيروزي ... بالاتر از اين را گفته است".
همچنين ايشان همه روز به مناسبتهاي مختلف به تكريم و تعظيم شهدا و اسراء و مفقودين و خانوادههاي آنها ميپرداختند رزمندگان را ستايش ميكردند و ميفرمودند: "من وقتي كه فكر ميكنم جوانهاي ما كه در جبههها اينطور زحمت ميكشند خجالت ميكشم كه چرا اينجا نشستهام". اي نمونهاي از جملاتي است كه باعث ميشد جان بركفان بسيج با ايمان به مراد خويش به حضور قدرتمند خود در جبههها ادامه دهند و در زمانيكه همه دنيا دنبال اين بودند كه آتشبس را بر ايران تحميل كنند به پيروزيهاي چشمگيري دست يافتند. حضرت امام پيش از آنكه پتانسيل دوبارهاي را كه به جبههها داده بودند به حركت درآورند هرگونه صلح بدون در نظر گرفتن شرايط ايران را نامشروع قلمداد كردند. "ما از تاريخ بايد ياد بگيريم به حضرت امير تحميل كردند، مقدسين تحميل كردند ... به حضرت امير حكميت را و تحميل كردند آنكه بايد حم بشود بعد كه حضرت امري با فشار اينها نتوانست ميخواستند بكشندش اگر نكند ... اين ابتلا را حرت امير داشت الان نظير او را ما داريم ... ما از آن قضيه بايد عبرت بگيريم و زير بار حكميت نرويم"
در ماه رمضان سال 65 كه مخالفان نا آگاه جمهوري اسلامي به بهانه حرام بودن جنگ در ماه رمضان پيشنهاد آتشبس عراق را صحه ميگذاشتند، حضرت امام ضمن مخالفت جدي با اين حرف فرمودند "مهلت بدهيد به اين جنايتكار كه در ماه مبارك تجهيز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند ... ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ماه رمضان ماه جنگ است"
توده انقلابي ايران به حمايت و تأييد بيش از پيش امام پرداختند پس از راهپيماييهاي مكرر به عنوان بيعت دوباره ايشان سمينار " لبيك يا امام" رگزار شد كه امام خطاب به اعضاي آن سمينار فرمودند "مسؤولين و فرماندهان ارتش و سپاه بسيج با استفاده از امكانات مادي و معنوي خود با تزلزل سخت و عميق حاكم بر پيكر پوسيده عراق در جبهههاي جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد قهرمانانه خود و مقاومت تا سقوط صداميان ادامه دهند".
در همين زمان به طور غير منتظرهاي توازن نظامي در جنگ به نفع ايران تغيير كرد. سپاه كه اولين عمليات مستقل از ارتش را طراحي كرده بود براي اجراي موفق آن نياز به تقوت نيروي انساني پياده نظام داشت كه با اعزام بزرگ سپاهيان محمد (ص) مهيا شد. سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عمليات والفجر هشت كند و طي 75 روز جنگ با ارتش عراق منطقه ازاد شده فاو را حفظ نمايد. پس از آنكه هر دو جبهه ايران و عراق مشغول ترميم ضربات سنگين نبرد دو ماه و نيمه خود بودند سپاه با دومين عمليات بزرگ در منطقه مهران با نام كربلا يك در دو جبهه ابتكار عمل را به دست گرفت و سوار بر جنگ شد. بار ديگ رارتش عراق در لاك دفاعي فرو رفت و همه اندك نيروي باقي مانده خود را براي دفاع در برابر تهاجمات كوچك و منطقهاي ذخيره كرد.
14ـ استراتژي جديد تحميل صلح
بعد از اين بود كه آمريكا در نتيجه جنگ ترديد جبهه كرد. ريچارد نيكسون در كتاب فرصت را در يابيم به صورتي كاملات واضح استراتژي آن روز آمريكا را بيان كردهاست:ايالات متحده نميـواند از بحرانهاي جاري در خليج فارس خود را دور نگه دارد آنچه امروز جنگ ايران و عراق اتفاق ميافتد بر توانايي ما در دفاع از منطقه در قبال مداخله شوروي در آينده عميقا تأثير ميگذارد. اگر جنگي وجود داشته باشد كه در آن ايالات متحده شكست هيچ يك از دو طرف را نميتوانسته تحمل كند جنگ ايران و عراق است. شكست عراق به سلطه بنيادگرايان ايراني بر كويت وعربستان و سرتاسر منطقه منجر خواهد شد. در اين جنگ ما بايد به دنبال راه حلي باشيم كه صلح بدون پيروزي را به بار آورد هر چند هيچ تصوري درباره توانايي ديپلماتهايمان باري جامه عمل پوشاندن سريع به اين هدف نداريم . ما بايد دوستانمان را در خليج فارس تقويت كنيم.... ما بايد آماده و حاضر باشيم برا يهر حملهاي عليه ناوهايمان به اقدام تلافي به مثل شديد عليه هدفهاي نظامي و اقتصادي ايران دست بزنيم".
واقعا ترديد نيكسون در مورد توانايي ديپلماتهايشان براي تحميل صلح به ايران بسيار هوشمندانه است چرا كه آنان ناتواني خود را در ماجراي سفر مك فارلين به ايران اثبات كردند. اين اقدام آمريكا كه به منظو رختم جنگ بدون تحميل هزينهها و مخاطرات نظامي در بخش كوچكي ا زحاكميت اين كشور طراحي شد پس از شكست آنقدر بر اعتبار بينالمللي ايالات مت حده خدشه وارد كرد و آنقدر مناسبات سياسي و بخصوص نظامي ايران را دستخوش تغيير قرار داد كه در تاريخ انقلاب اسلامي از اهميت بسيار ويژهاي برخوردار است. سعي ميشود بدون تفصيلهاي اضافه و آمار و اطلاعات غير لازم در د نياز اين ماجرا و تبعات آن بررسي شود.
2ـ14) ماجراي مك فارلين
جمهوريخواهان محافظه كار آمريكا كه طراحي اين ديپلماسي را بر عهده داشتند تصور ميكردند در شراطي كه ايران براي تجهيز و تغمير سلاحهاي خود كه عموما آمريكايي بودند نياز مبرم به اسلحه و قطعات يدكي ادوات نظامي دارد با فروش مستقيم سلاح به ايران ، زمينه برقراري رابطه و ختتم ديپلماتيك جنگ فراهم شدني است. به همين منظور در چهار مرحله محمولههاي سلاح توسط هواپيما به ايران منتقل شد كه به همراه سومين محموله مك فارلين و 3 نفر ديگر با هدايايي مثل انجيل امضا شده به دست ريگان ، كيكي كه به صورت كليد تهيه شده بود و يك اسلحه كمري با گذرنامه ايرلندي به تهران آمدند. وقتي كه موضوع را به اطلاع امام رساندند ايشان مع مذاكره مستقيم كردند و به همين ع لت چند نفر از نيروهاي امنيتي براي بررسي جوانب امر و كسب اطلاعات با آنها در حدود 3 ساعت ديدار كردند. ايران به همين قدر بسنده كرد و پس از 5 روز هيأت آمريكايي از ايران اخراج شدند.
در آمريكا جز عدهاي معدود كسي از اين جريان مطلع نبود و بالطبع از آن سو خبري در اين رابطه مطرح نشده بود در ايران هم نيازي احساس نميشد كه خبر پخش شود چرا كه به قدري ماجرا مشكوك بود كه شايد حتي جمهوري اسلامي متهم به عقبنشيني سياسي و تلاش براي مذاكره ميشد. از طرفي ازدواج بحران تسليحاتي ايران هر چه بود اين سفر ناموفق مقامات آمريكايي حداقل نتيجهاش براي ايران ترميم و تجهيز قواي تسليحاتي جنگ بود. ولي منافق كهنهكار مهدي هاشمي با نفوذي كه در بيت قايم مقام رهبري داشت خبر را به دست آورد و در اختيار رسانههاي خارجي مخالف ايران (اولين باره الشراع لبنان) قرار داد. اين عمل او كه مسلما به منظور ايجاد تفرقه در ميان مسؤولان نظام انجام گرفت با چنان برخورد هوشمندانهاي از سوي امام و مسؤولان درجه يك نظام روبرو شد كه نه تنها توطئه تفرقه را خنثي كرد بلكه به سياست خارجي و اعتبار بينالمللي آمريكا نيز ضربات سختي وارد آورد.
پس از مطرح شدن خبر اين سفر آمريكا رسما خبر را تكذيب كرد و شايد از ايران هم توقع همين را داشت اما امام آقاي هاشمي رفسنجاني را مأمور كردند جريان را رسما مطرح كند. ايشان هم به شكل مبسوطي در سخنراني 13 آبان مقابل لانه جاسوسي و خطبه نمازجمعه پايان همان هفته ماجرا را تشريح كرد.
اولين نتيجه افشاي اين خبر بر اساس اسناد و مدارك اعتراض رسمي وزارت خارجه ايرلند به آمريكا بود. همچنين علاوه بر دموكراتهاي آمريكا طيف وسيعي از جمهوريخواهان آن كشور به انتقاد از ريگان پرداختند. رسانهها يآن كشور هر روز خبرها و تحليلهاي متعددي عليه اين سياست شكست خورده ارايه ميدادند. نيويورك تايمز نوشت ريگان هيچ گاه تا اين حد زبان بسته و بياعتنا و مغاطهكار ديده نشد و بيبي سي گفت ريگان چهارمين نفري است كه بعد از شاه و كارتر و صدام توسط امام خميني ساقط ميشود.
رييس جمهور آمريكا در فشار همه جانبهاي قرار گرفته بود خواستار توقف انتقادات شد و گفت كه به اندازه كافي تي از دولت خود شنيده است. مك فارلين پس از آنكه به اشتباه فاحش خودشانا عتراف كرد طي 2 نوبت در سنا مورد بازجويي قرار گرفت و بعد هم به اتفاق مشاور سياسي ريگان از كار بركنار شدند.
با اينكه آمريكاييها در اين ديپلماسي به هيچ يك از اهداف خود دست نيافتند و اعتبار سياسي خوش را هم لكهدار كردند اما در آن روز ريگان يكي از راههايي را انتخاب كرده بود كه واقعا نفع آمريكا در آن بود ولي در اجراي آ" موفق نشد. نكسون ميگويد: "اينكه چرا ما د ركنار كمك تسليحاتي به عراق به ايران هم كمك كرديم بايد دانست دولت ريگان كار درستي كرد چرا كه ما ميخواستيم در اين جنگ هيچ كدام پيروز نباشند فقط اشتباه ما اين بود كه عراق را بيش از حد نگه داشتن توازن جنگ با ايران مسلح كرديم". كيسينجر هم در همان روزها گفته بود "تلاش رييس جمهور آمريكا در دوستي با ايران قابل ستايش است زيرا ارتباط باايران به نفع آمريكاست"
حداقل منافع آمريكا رد رابطه داشتن با ايران پايان دادن به جنگ بود جنگي كه ديگ رادامه يافتن آ" به صلاح آمريكا نبود به چند علت:
الفـ ايران علبه نسبي پيدا كرهد بود و امكان داشت پيروز شود.
بـ جنگ هزينه زيادي به اقتصاد آمريكا تحميل ميكرد.
ج ـ ايران جنگ را وسيلهاي براي بدست آوردن ا عتبار بينالمللي خوش قرار داده بود و كشورهاي به ظاهر كم اهميت و كوچك دنيا كم كم گرايش به ايران پيدا ميكردند و اين آغاز يك خطر بود.
2ـ14) مواضع امام در قبال مسأله مك فارلين:
حضرت امام در دو جهت به موازات هم در قبال اين مسأله موضعگيري كردند:
1ـ2ـ14) امام اين موضوع را از بركات الهي قلمداد كرده و در عظمت ايران و رسوايي آمريكا فرمودند: رييس جمهور آمريكا در اين رسوايي بايد عزا بگيرد و كاخ سفيد مبدل به سياه شود ـ اگرچه هميشه بوده است ـ آنهايي كه ميگفتند .. قطع رابطه ميكنيم... امور زمعلوم شدكه با عجز و ناله در پيشگاه اين ملت آمدهاند" و بعد در تحليلي زيبا مشكل دنياي غرب را نشناختن نظام جمهوري اسلامي و برخورد كردن با آن بر اساس عرف بينالملل كه آمريكا را ابرقدرتي بيچون و چرا ميشناخت دانستند "آني كه ادعا ميكند كه اگر به من به شوروي رفته بودم رييس شوروي 3 مرتبع ديدن من ميآمد گمان ميكند اينجا هم شوروي است. اينجا كشور اسلام است ... اينجا كشور رسول خداست ... اينجا بسيجيهاي ما و امت ما شرافت دارند بر تمام كاخ نشينهاي عالم و همه كساني كه .... گمان ميكنند كه بايد عالم پيش آنها خاضع باشد".
اين برخورد امام اولا دشمني را كه دنيا تلاش ميكرد غولي شكستناپذير معرفي شود در چشم مردم ايران خرد و حقير كرد و ثانيا اينكه يك بار ديگر ارزشهاي اصيل اسلامي و نقش محوري امت در اسلام و جمهوري اسلامي را يادآوري نمود . كه باعث اعتماد بيشتر مردم به رهبر و نظام و منسجم شدن حول اهداف و آرمانهاي جمهوري اسلامي ميگرديد .
2-2-14 جلوگيري از بروز اختلافات داخلي
در همان روزهاي نخست پس از افشاي ماجرا چند نماينده مجلس با نوشتن نامهاي از دولت در مورد اين مسأله توضيح خواستند كه از ؟ نامه اينگونه برداشت ميشد كه دولت بدون توجه به آرمانهاي انقلاب و حق ملت با آمريكا به مذاكره نشسته است . برخورد امام با اين مسأله از مواضع خاص حيات و رهبري ايشان محسوب ميشود . با اينكه تعداد نويسندگان نامه به تعداد انگشتان دو دست نميرسيد حضرت امام آنقدر صريح و تند برخورد كردند كه پيش بيني آن خيلي دشوار بود . شايد علت آن حساسيت موضوع ، تصميم بر خشكاندن ريشه اختلافات و از بين بردن فضاي نااميدي در كشور بود . ايشان فرمودند : " چرا اينقدر ما عقب افتاده هستيم ؟ چرا ما بايد به واسطه اغراض نفسانيه اين قدر خودمان را ببازيم ؟ .... من هيچ توقع نداشتم از بعض اين اشخاص ولو بعضيشان در نظر من پوچند لكن از بعضي از اين اشخاص كه سابقه دارند توقع نداشتم كه در اين زمان كه بايد فرياد بزنند سر آمريكا فرياد ميزنند سر مسئولين ما.... در يك همچو مسأله مهمي كه بايد همه شما دست به هم بدهيد و ثابت كنيد به دنيا كه ما وحدت داريم ، وحدت ما اينطور شده است .... چرا ميخواهيد دو دستگي ايجاد كنيد ؟ چه شده است شما را ؟ كجا داريد ميرويد ؟ اين تذهبون .... لحن شما در آن چيزي كه به مجلس داديد از لحن اسرائيل تندتر است . از لحن خود كاخ نشينان آن جا تندتر است .. من بعضي تان را ميشناسم شما اينطور نبوديد .
15 . فضاي سياسي ايران در آخرين سالهاي جنگ
قبلا ذكر شد كه به علت فرسايشي شدن جنگ و طولاني شدن آن در محافل داخلي جنگ در حاشيه قرار گرفت . هر چه از زمان وقوع انقلاب دور ميشديم اختلاف نظرها و عملكردها ظهور و بروز بيشتري پيدا ميكرد . اختلافات تا آنجا پيش رفت كه در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراي اسلامي در درون جامعه روحانيت مبارز كه بعد از انحلال حزب جمهوري پايگاه مسؤولان اصلي نظام محسوب ميشد انشعاب بوجود آمد. تمام دغدغه امام در طي سالهاي رهبريشان حفظ وحدت مسؤولان و جلوگيري از اختلافات از راه نصيحت و دستور و يا حتي تنبيه بود كه به طور پراكنده به بعضي از آنها اشاره شد. ايشان هميشه متذكر مي شدند كه ، اگر اين وحدت از دست برود ما برميگرديم ، همان رژيم فاسد . يا همه نواميسها و زحمت هاي انبياعليهم السلام به باد فنا خواهد رفت .
اما عليرغم همه اين گوشزدها اختلافات روز به روز افزايش مييافت تا جايي كه در زمان شمارش آراي مرحله دوم انتخابات مجلس آنقدر فضا آلوده و مشكوك بود كه امام يك نماينده شخصا در ستاد انتخابات تعيين كردند . و در پايان حكمي كه به اين منظور به آقاي محمدعلي انصاري ابلاغ كردند آوردند " خداوند همه را به راه راست هدايت كند و از شر شيطان نفس نجات دهد " كه گوياي موضع امام و وضعيت آنروز است . همچنين ايشان پس از اطمينان از صحت انتخابات و مشخص شدن تعلل شوراي نگهبان در نامهاي كه دستور تعجيل در اعلام صحت انتخابات را به آن شورا دادند مرقوم كردند ، هيچ گاه ميل نداشتم در مورد انتخابات مسأله اي بگويم ولي اوضاع را به صورتي ديدم كه اگر پا در مياني نميكردم به اصل نظام و اسلام آن هم درشرايط كنوني صدمه ميخورد .
همانطور كه ذكر شد كم كم فسادهاي بي سابقهاي هم بخصوص در زمينههاي اقتصادي آشكار ميگشت . اين مسائل باعث ميشد امام تذكراتي را بدهند كه شايد كسي تصور نميكرد هيچ وقت در جمهوري اسلامي رهبر انقلاب مجبور به گفتن چنان حرفهايي شود . ايشان در مورد بيتالمال و مصرف آن ، هواي نفس ، پست و مقام و ..... مرتب به مسئولان تذكر ميدادند و نسبت به جدا شدن مسؤولان از مردم گله مند بودند . خود حضرت امام به عنوان الگوي مسؤوليت در جمهوري اسلامي در همان سالهاي عمر مباركشان طي تذكري به رييس صدا و سيما فرمودند " من مدتهاست كه وقتي ميبينم راديو - تلويزيون را هر وقتي بازش ميكنم از من اسم ميبرد خوشم نميآيد .... اين كه راديو تلويزيون دست ماها باشد اما آن بيچارهها كه كار ميكنند هيچ چيز دستشان نباشد ولي ما كه هيچ كاره هستيم دست ما باشد به نظر من صحيح نيست .... من ميل ندارم ديگران خودشان ميدانند . " مجله آخر حكايت از گله مندي ايشان از ديگراني ميكند كه ايشان روش آنها را نميپسندند .
16. ايران در ميان فشارهاي همه جانبه
همانطور كه پيش از اين اشاره شد تصميم آمريكا براي خاتمه جنگ پس از سال 65 قطعي شد . عدم موفقيت در پياده كردن صلح از راه مذاكره مستقيم با ايران و رسوايي ناشي از آن عزم آمريكا را براي ختم جنگ قوت بخشيد و باعث شد آمريكا مجموعهاي از فعاليتهاي عمدتا غير انساني را براي پايان دادن به جنگ انجام دهد كه فهرست وار بيان ميشود .
1-16 - فشارهاي اقتصادي و تبليغاتي شامل :
الف - كمك اقتصادي و نظامي پيش از پيش به عراق از جمله تكميل 4 خط لوله انتقال نفت ، تجهيز عراق به سلاحهاي شيميايي و در اختيار گذاشتن اطلاعات ماهوارهاي مورد نياز به آن كشور .
ب - تشديد تحريمها و فشار سياسي و تبليغاتي عليه ايران از راههاي :
ج - تعطيلي بيشتر دفاتر خريد سلاح ايران در سراسر دنيا
د - فشار از طريق شوروي به چين كه بهترين راه تهيه اسلام ايران بود .
ه- كاهش شديد قيمت نفت و تلاش نسبتا موفق در قطع خريد نفت از ايران توسط عمده كشورهاي مصرف كننده
و- گنجاندن درخواست ختم فوري جنگ در بيانيه اجلاس 7 كشور صنعتي در ونيز .
ز- منظور كردن راههاي تحريم و تهاجم نظامي عليه ايران در صورت نپذيرفتن صلح در قطعنامه 598
ح - پيدا كردن راههاي مخفي تهيه سلاح ايران و مسدود كردن آنها
ط - فشار تبليغاتي از راه متهم كردن ايران به بمب گذاري و خرابكاريهاي اقصي نقاط جهان
2-16 - جنايات و اقدامات نظامي عليه ايران در قالبهاي :
الف - اقدامات نظامي در خليج فارس : اولين بار به بهانه برخورد يكي از ناوهاي آمريكا به مين و انهدام يك نفتكش كويتي توسط ايران و ساقط شدن هليكوپتر آمريكايي متجاوز به حريم هوايي ايران توسط فعاليتهاي تندرو ايراني ، پايانه نفتي رشادت و ميدان نفتي رسالت پس از 20 دقيقه مهلت براي تخليه نيروي انساني با يكصد گلوله توپ يك ناو آمريكايي كاملا منهدم شد و بالغ بر نيم ميليارد دلار خسارت به بار آورد . بار ديگر به بهانه برخورد يك ناو با مين كه به سختي آسيب ديد سكوهاي سامان و سبحان و نصر محاصره و منهدم گرديدند و خسارتي در حدود 1 ميلياد دلار وارد شد. همچنين در اثر حملات پراكنده موشكي ناوهاي سهند و سبلان و ناوچه جوشن صدمات فراواني ديدند . نكته مهم اين بود كه دولت ريگان بعد از اكثر اين تهاجمات موضع ميگرفت و آنها را اجراي دستورات خود قلمداد ميكرد .
ب - عراق دور تازهاي از جنگ شهرها را آغاز كرد. در اين دوره كه برد موشكهاي عراق توسط تكنسينهاي خارجي افزايش يافته بود تهران نيز مورد حملات موشكي وسيع قرار گرفت .
ج- عراق به عنوان زنگ خطري جديد براي ايران در عمليات والفجر 10 و در منطقه حلبچه دست به بمباران گسترده شيميايي زد كه تهديدي جدي براي ايران محسوب ميشد .
د- شايد فجيعترين جنايات اين سالها ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران از آسمان خليج فارس بود كه طي آن 290 نفر مسافر بي دفاع به شهادت رسيدند و دولت آمريكا در مقابل به فرمانده ناو مهاجم ، نشان اعطا كرد . نكته مهم پس از اين حادثه مشخص شدن عزم بينالمللي عليه ايران بود چرا كه در پي فاجعهاي چنين دلخراش و غير انساني رييس سازمان ملل متحد فقط به يك اظهار تأسف بسنده كرد و پي گيريهاي جمهوري اسلامي هم به هيچ كجا نرسيد .
ه- وضعيت نظامي جنگ در آخرين سال
قبلا ذكر شد كه ايران بعد از فتح فاو توازن جنگ را به سود خود تغيير داد . در هشتمين سال جنگ بنابر آمار 4725 كيلومتر مربع از خاك عراق در تصرف ايران بود در حالي كه عراق تنها 1070 كيلومتر مربع از مناطق اشغالي را همچنان حفظ كرده بود .
از تابستان سال 66 تلاش براي طرحريزي يك عمليات بزرگ و يكسره كردن كار جنگ توسط ايران آغاز شده بود ولي چند عامل باعث به تعويق انداختن آن شد .
الف - اجراي عمليات در تابستان جنوب بسيار دشوار بود .
ب - دولت ايران با توجه به تحريم و حتي بسته شدن راههاي مخفي تهيه تسليحات نميتوانست تجهيزات لازم را فراهم كند .
ج- از همه مهمتر اينكه اتكاي سازمان رزم سپاه به نيروي انساني باعث شده بود كه براي چنين عملياتي درخواست حداقل 500 گردان پياده نظام را بكند در هفتمين سال جنگ با توجه از دست دادن حدود نيم ميليون از كارآمدترين نيروها - شامل شهدا ، آزادگان ، مفقودين و جانبازان - عملا بسيج اين حجم نيرو غيرممكن بود . ضمن اينكه بايد توجه كه ايران براي نگه داشتن توازن جنگ در همان برتري نسبي هم از نظر نيرو با مشكل روبرو بود تا چه رسد به عملياتي گسترده . حتي در آن سالها نيروهاي داوطلب بسيجي را هم كه به شكل آزاد يا از ارگانهاي مختلف با مرخصيها و مأموريتهاي مدت دار به جبهه اعزام شده بودند با كسب مجوز از امام در جبههها نگه داشتن و اجازه برگشت به آنها نميدادند .
در آن روزهايي كه نيروهاي ايران بيشتر در جبهه شمالي جنگ فعال بودند در جبهه جنوبي يعني منطقه عمومي فاو تقريبا هيج درگيري وجود نداشت . اما در همين مدت عراق قواي نظامي خود را به حدود شش برابر افزايش داده بود كه با حملهاي گسترده و غافلگيركننده در منطقه جنوبي توازن جنگ را كاملا تغيير داد .
از طرفي ديگر پس از پيشرويهاي گسترده ايران بخصوص در فتح فاو جهان غرب به اين نتيجه رسيد كه امتيازاتي هم در انعقاد صلح به ايران بدهد تا شايد جمهوري اسلامي از اين طريق به پذيرش آن ترغيب شود كه در همين راستا وقتي قطعنامه 598 به تصويب رسيد بندهايي در جهت تعيين آغازگر جنگ ، برآورد خسارت ، محكوميت كاربرد سلاحهاي شيميايي و تجاوز به مناطق مسكوني در آن گنجانده شد . به همين علت نسبت به همه بيانيهها و قطعنامههاي قبلي از مزاياي زيادي برخوردار بود . اما پس از آن هم تا پايان جنگ ايران خواستار اضافه كردن بحث تعيين و تنبيه متجاوز به قطعنامه بود ولي شرايط بحراني و ترس از بروز فاجعهاي غير قابل جبران باعث شد جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 را به رغم عدم تأمين همه خواستههايش در تاريخ 27/4/67 بپذيرد.
18 - امام در چالشهاي پذيرش قطعنامه
پذيرش قطعنامه پس از هشت سال جنگ ، با آنهمه اصرار ايران بر دستيابي به خواستههاي مشروعش ، با شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه و .... در حالي كه به ظاهر بخش زيادي از مسايل حل نشده باقي مانده بود خيلي دشوار به نظر ميآمد و در ميان گذاشتن و حل كردن اين موضوع با مردم هم بسيار سخت بود . بايد مردم در آن هجمه تبليغاتي درك ميكردند كه بيهوده هشت سال مقاومت نكردهاند . امام كه از ابتداي جنگ گفته بودند ما براي عمل به تكليفمان است كه ميجنگيم چرا كه خداوند از ما خواسته است از حكومت اسلام و قرآن دفاع كنيم و ما تهاجم نميكنيم بلكه با حد توان دفاع خواهيم كرد يك بار ديگر با تأكيد مجدد بر اين ديدگاه و تحليل جنگ و صلح از اين منظر مسأله پذيرش قطعنامه را هم براي ملت ايران كه ذرهاي از ايمان و ارادتشان به آن رهبر كبير كم نشده بود هموار كردند .
2 روز پس از پذيرش قطعنامه حضرت امام در پيامي بسيار طولاني به مناسبت سالگرد فاجعه مكه مطالب خود راجع به پذيرش قطعنامه را با مردم در ميان گذاشتند .
ايشان پس از بيان اينكه " كمربندهايتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است و امروز روزي است كه خدا اينگونه خواسته است و ديروز آنگونه خواسته بود " . آوردند : " قبول قطعنامه كه حقيقتا مسأله بسيار تلخ و ناگواري براي همه خصوصا براي من بود اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن ميديدم ولي بواسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلا خودداري ميكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنها اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آنرا به مصلحت انقلاب و نظام ميدانم و خدا ميداند كه اگر نبود انگيزهاي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود هرگز راضي به اين عمل نميبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود ." بعد با تشكر از همه كساني كه در ارتباط با جنگ زحمت كشيده اند ارزش و مقام آنها را اينگونه ارج نهادند كه " در آينده ممكن است افرادي آگاهانه يا از روي ناآگاهي در ميان مردم اين مسأله را مطرح كنند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد .... ما براي درك كامل ارزشها و راه شهيدانمان فاصله طولاني را بايد بپيمائيم . ... مسلم خون شهيدان انقلاب و اسلام را بيمه كرد .... خوشابحال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاي معظم شهدا و بدا بحال من كه هنوز ماندهام و جام زهر قبول قطعنامه را سركشيدم .... آنهايي كه به هر دليلي از اداي اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردند مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند ... شما ميدانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفر بجنگم اما تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاي او از هر چه گفتم گذشتم و اگر آبرويي داشتم با خدا معامله كردم ... " حضرت امام براي رفع هر گونه اتهام كه ممكن بود در قالب قدهاي علمي يا خبرهاي محرمانه و تحليلهاي سياسي ارايه شود تذكرات ديگري نيز در باب پذيرش قطعنامه فرمودند از جمله اينكه به اتكاي خودمان بوده و كشوري دخالت نداشته و خودشان در جريان همه امور بودهاند . بعد هم ايشان پيام تاريخي خود را با دعا براي خانواده شهدا و شفاي جانبازان و آرزوي بازگشت اسرا و مفقودين به پايان رساندند .
اين جملات قويترين مسكن بر آلام ستم كشيدگان جنگ تحميلي بود . آرامشي كه حرفهاي امام به انسان ميدهد و امروز هم حتي پس از سالها محسوس باعث شد كه مردم ايران با رضايت دروني صلح را هم با اعتقادات ديني و انقلابي خود تطبيق داده و بار ديگر حول كلام و راه رهبر خويش بر سر مفهومي ديگر منسجم گرديدند . طولي نكشيد كه قدرت اين انسجام آشكار گرديد . پيش بيني امام مبني بر احتمال تجاوز دوباره دشمن و لزوم مهيا بودن براي دفاع آن درست از كار در آمد و يك بار ديگر وحدت مردم ايران و پيروي از رهبرشان باعث شد حملهاي به منظور پيشروي سريع از مسير كرمانشاه به سمت تهران طراحي شده بود و در ابتداي مرداد ماه 67 آغاز شد ظرف كمتر از يك ماه با حضور سيل آساي نيروهاي مردمي كه حتي خارج از تصور فرماندهان نظامي خودمان بود با شكست روبرو شد. عمليات مرصاد هم تأييد كلام امام بود مبني بر پايان نيافتن دشمنيها و هم تأييد ملت بود از آن جهت كه هميشه در صحنه خواهند بود .
ملت ايران و امامشان تا آخرين روزي كه در كنار يكديگر بودند اعتقاد وفاداري خويش به ارزشهاي دفاع مقدس را بارها به اثبات رساندند . در صحيفه امام مؤيدي بر اين نكته ديده شد كه ذكر آن در بخش انتهايي نوشته خالي از لطف نيست .
خانمي از طلاب علوم ديني و شاغل در كميته امداد با اينكه شوهر خود را از دست داده بود و چهار فرزند خويش را سرپرستي كرد يك دستبند طلا و حقوق 6 ماهش را كه براي رفع نيازهاي ناشي از جنگ نذر كرده بود براي امام ميفرستد و ايشان ضمن بيان اينكه مبلغ معادل آنرا جايگزين ميكنند طلا و پول را به او هديه كرده و مرقوم ميكنند . من در مقابل اينهمه محبت و صفا غير از تشكر و دعا كار نميتوانم انجام دهم . "
امام امت هم در مقابل از آرمانهاي انقلاب و مجاهدتهاي ملت ذرهاي عدول نكرده و تا پايان عمر مباركشان بر اين موضع خويش ثابت قدم ماندند . از جمله وقتي قائم مقام رهبري كه عرفا بالاترين مقام كشور بعد از ايشان محسوب ميشد در آخر بهمن 67 كم لطفي بزرگي در حق رزمندگان جنگ و دفاع مقدس آنان كرد حضرت امام در لابلاي پيام به مهاجرين آوردند " من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبهاي باشد عقد اخوت نبستهام " و پس از چند روز عملا اثبات كردند .
اما بي شك نبايد انكار كنيم كه چگونگي و چرايي ختم جنگ و پذيرش قطعنامه را هنوز هم به شكل دقيقي نمي شود بررسي كرد چرا كه عمده مسايل و خبرهاي دقيق را مسؤولان به دلايل امنيتي و يا ساير دلايلي كه خودشان ميدانستند با مردم در ميان گذاشتند . آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان يكي از گردانندگان اصلي جنگ براي بيان واقعيتهاي اين مسأله بارها وعده آيندهاي را داده كه هنوز هم محقق نگرديده است . ولي نكته قابل توجه اين است كه اكثريت توده مردم ايران هنوز هم جهاد هشت ساله خود را مقدس دانسته و ارزشهاي آنرا چه به شكل رسمي و چه غير رسمي تكريم ميكنند كه ادامه اين تكريم و تعظيم ارزشها خود جهادي است كه هنر خاصي ميطلبد . خداوند جهادگران اين عرصه را هم موفق و منصور بدارد .
................................................................................
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
شنبه 30 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]
-
گوناگون
پربازدیدترینها