تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):پيامبر خدا هنگام نشستن، بيشتر رو به قبله مى نشست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827790751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بهترین اكران نوروزي سينماها


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سینمای ما - سیدآریا قریشی: اكران نوروزي امسال سينماها، يكي از پرحاشيه ترين اكران هاي نوروزي چند سال اخير بود. از يك طرف درگيري به وجود آمده ميان منتقدان و كارگردانان سه فيلم از فيلم هاي نوروزي (اخراجي ها 2، سوپراستار و وقتي همه خوابيم) كه در مورد دو فيلم آخري درگيري نسبتاً شديدي هم بود، باعث شد تا اكران نوروزي امسال، اكران خبرسازي باشد. اما اتفاق ديگري كه در اكران عيد امسال رخ داد، حذف ناگهاني فيلم درباره ي الي (اصغر فرهادي) از فهرست اكران نوروزي سينماها بود كه البته اتفاق بي سابقه اي هم نبود. 5 سال قبل، در حالي كه همه چيز براي اكران نوروزي فيلم مارمولك (كمال تبريزي)‌ آماده به نظر مي رسيد و حتي بيل بوردهاي تبليغاتي فيلم با شعار "عيد جايي نرويد، مارمولك مي آيد" در همه جا نصب شده بود، ناگهان فيلم از نوبت اكران خارج شد تا با توجه به مضمون فيلم، شايعه ي توقيف آن بيش از هميشه به گوش برسد. مارمولك سرانجام در ارديبهشت ماه با اصلاحات كوچكي به روي پرده رفت و اكران نصفه و نيمه اي در سطح كشور داشت و با همين اكران هم پرفروش ترين فيلم سال شد. ولي درباره ي الي از جهاتي با مارمولك تفاوت داشت. مشكلي كه به نظر مي رسيد براي اين فيلم وجود داشته باشد، مضمون فيلم نبود. بلكه حضور گلشيفته فراهاني در اين فيلم بود. بازيگري كه پس از حضور در فيلم مجموعه دروغ ها (ريدلي اسكات) و حضور در مراسم افتتاحيه ي فيلم با چهره و لباسي كه مورد تأييد رسمي نظام نبود، آينده ي كاري و حتي شخصي اش در ايران مورد ترديد است. اما پس از اين كه اكران نوروزي بدون فيلم درباره ي الي آغاز شد، شايعاتي پيچيد مبني بر اين كه فيلم مشكلي براي اكران ندارد و در اكران دوم يا سوم فصل بهار اكران خواهد شد. خبري كه به زودي تأييد شد. پس اگر اين فيلم مشكلي براي اكران نداشت، دليل آن واكنش اوليه چه بود؟ شايد بتوان پاسخ اين سؤال را در حمايت هاي همه جانبه اي كه از فيلم تازه ي آقاي ده نمكي شده است، مشاهده كرد. جالب است كه تقريباً تمام سينماهاي اصلي كه در اختيار درباره ي الي بود، به نمايش اخراجي ها 2 اختصاص يافت. در حالي كه درباره ي الي تنها رقيب جدي اخراجي ها 2 در اكران نوروزي بود و با جلوگيري از اكران اين فيلم، در واقع راه براي فروش هر چه بيشتر اخراجي ها 2 بازتر از قبل شد.تمام اين ها را بگذاريد در كنار تبليغات صدا و سيما براي فيلم كه اوج آن دعوت از عوامل فيلم اخراجي ها 2 در برنامه ي سال تحويل يكي از شبكه هاي سيما بود كه به يك تبليغ مفت و مجاني و بي دردسر براي فيلم تبديل شد. در اين باره نمي توان با قطعيت اظهار نظر كرد. ولي آيا به راستي تمام اين مسائل اتفاقي است؟ به هر حال فروش خارق العاده ي اخراجي ها 2 و صف هاي طولاني در سينماهاي نمايش دهنده ي فيلم، يكي از پديده هاي پرسرو صداي نوروزي بود كه باعث شد تا اين فيلم لااقل از لحاظ اقتصادي بتواند به كمك سينماي ايران بشتابد. امام اكران نوروزي و فيلم هايي كه در ابتداي سال 88 به روي پرده رفتند، واجد چه ويژگي هايي بودند؟ 1 ) اخراجي ها 2 (مسعود ده نمكي): بايد به اين مسأله اذعان كرد كه سينماي كمدي ايران، سينمايي به غايت مبتذل و سخيف است. در ميان اين همه فيلم كمدي كه هر سال اكران مي شود، تعداد اندكي (مثل دايره زنگي) داراي سر و شكل درست و حسابي هستند و بقيه سعي دارند با بي ربط ترين و لوس ترين شوخي هاي ممكن، تماشاگر را به خندا وادارند. در اين ميان، اخراجي ها داستان كلاسيك حضور يك عده در محيطي كه در تقابل با شخصيت آن هاست را در نظر گرفته است. ايده اي بسيار تكراري كه آن قدر انعطاف دارد كه تعدادي از بهترين كمدي هاي تاريخ سينما به وسيله ي همين ايده ساخته شده اند. (از جمله بهترين فيلم هاي چارلي چاپلين، باستر كيتون و لورل و هاردي). اخراجي ها هم شرايط مناسبي براي تبديل شدن به يك كمدي موقعيت دارد. اما در اخراجي ها هم مثل اكثر فيلم هاي كمدي ما، بيشتر شوخي ها بر اساس حركات و تكه كلام هايي شكل مي گيرند كه در اكثريت قريب به اتفاق موارد، كاملاً بي ربط با موضوع فيلم هستند. بنابراين تماشاگر بايد به "گزينه" گفتن هاي اكبر عبدي، رقص ارژنگ اميرفضلي، آواز خواندن امين حيايي و فوتبال بازي كردن محمدرضا شريفي نيا بخندد. مسخره بازي تا چه حد؟ تا جايي كه مثلاً خانواده ي مجيد و اطرافيانش تا آن حد بي شواد نمايش داده شوند كه ايدئولوژي را با راديولوژي اشتباه بگيرند؟ (نمونه اي از شوخي هايي كه حتي در مجموعه هاي ضعيف 90 شبي هم كمتر شاهد آن هستيم). يا اين كه يك پيرمرد ترك دو بار يك حرف بي ربط را بيانيه وار تكرار كند تا شايد تماشاگران به بلاهت او بخندند؟ آيا اين به نظر شما توهين به يكي از اقوام ايراني تلقي نمي شود؟ فيلم البته از نظر جلوه هاي ويژه قدرتمند است. (با اين همه پولي كه خرج آن شد، انتظار ديگري هم نمي رفت). ولي چه سود كه خانه از پاي بست ويران است! 2) بيست (عبدالرضا كاهاني): در طبقه بندي فيلم هاي ايراني، بيست در دسته ي فيلم هاي اجتماعي جاي مي گيرد. دسته اي كه چند سال قبل با فيلم هايي چون بوتيك و نفس عميق اوج گرفت و حالا داراي كليشه هاي مخصوص خودش شده است. از جمله لوكيشن هاي محدود، كم بودن ديالوگ ها، تنهايي شخصيت ها و... بيست تمام اين عناصر را در خودش دارد. اما جالب اين جاست كه در طول فيلم هيچ گاه احساس نمي كنيم كه با يك فيلم كليشه اي سر و كار داريم. چرا كه كاهاني در قالب اين فيلم اجتماعي، يك نوستالژي شخصي را به تماشاگر ارائه مي دهد. داستان فيلم، علي رغم كم فراز و فرود بودنش، تا انتها جذاب است. روابط بين شخصيت ها هم در اكثر موارد به خوبي شكل گرفته است. به خصوص رابطه ي بين فرخ (عليرضا خمسه) و فرشته (فرشته صدرعرفايي) و همچنين رابطه ي سليماني (پرويز پرستويي) با اكثر كارگران تالار. سطح بازي ها هم بسيار بالاست. به خصوص عليرضا خمسه در نقشي دراماتيك و غيركمدي، درخششي خارق العاده دارد. با اين همه، بيست فيلم بدون مشكلي نيست. بعضي از شخصيت ها و عناصر، در درام قصه جا نمي افتند و حضوري آزاردهنده دارند. مثلاً كاراكتر پسر سليماني يكي از همين موارد است. البته مشخص است كه چرا او در اين داستان حضور دارد. كاهاني سعي دارد به تماشاگر بفهماند كه سليماني هم مثل اين كارگران، گذشته اي دارد كه اين گذشته هميشه همراه اوست. همان گونه كه تالار جزئي از گذشته ي كارگران محسوب مي شود. بنابراين حضور پسر سليماني باعث مي شود تصميم سليماني براي انصراف از فروش تالار توجيه پذير شود. اما مشكل اصلي، چگونگي حضور او در فيلم است. حضور او به بار دراماتيك قصه اضافه نمي كند. در پيشبرد داستان تأثير ندارد. كاراكتر او، نه تماشاگر را جذب مي كند و نه دفع. بنابراين يك عنصر خنثي است. نه قصه با حضور او جان مي گيرد و نه عدم حضور او لطمه ي خاصي به داستان مي زند. بنابراين اين مسأله را مي توان يك نقطه ضعف براي فيلم در نظر گرفت. عشق بين بيژن و فيروزه هم چندان قابل قبول و گيرا از آب درنيامده است. به طوري كه داستان ازدواج سليماني و فيروزه، بيشتر تماشاگر را جذب مي كند. علي رغم اين مسائل، بيست فيلم گرم و گيرايي است كه تماشاي آن در اين وانفساي فيلم هاي كليشه اي و تكراري، تجربه ي دلچسبي است. 3) سوپراستار (تهمينه ميلاني): مشكل اصلي سوپراستار همان مسأله اي است كه در اكثر فيلم هاي ميلاني وجود دارد. براي هو مهم تر از همه چيز اين است كه حرف هايش را هر طور كه شده به تماشاگر بقبولاند. حالا حتي شده از طريق ديالوگ هايي كه به شعاري ترين شكل ممكن در دهان بازيگرانش مي گذارد. البته اين سبك براي تماشاگران آسان پسندي كه صرفاً به قصد تفريح به سينما مي روند و كاري به نمادپردازي و... ندارند، مناسب است. ولي واي به حال تماشاگري كه بخواهد در اين زمينه تأمل كند و در پي اين باشد كه تشابهي بين ديالوگ هاي فيلم و جمله بندي هاي زندگي روزمره ي ما پيدا كند. آن گاه است كه بسياري از قسمت هاي فيلم به تجربه اي عذاب آور براي تماشاگر مبدل مي شود. ميلاني روان شناسي مي داند. بسيار عالي. ولي چرا بايد آن ديالوگ هاي "تابلو" را درباره ي كودك درون در فيلم آتش بس بشنويم؟ ميلاني مي خواهد بگويد شهرت همه چيز نيست. پيام والا و خوبي است. ولي چرا بايد دخترك فيلم سوپراستار اين قدر آشكار و كليشه اي به كورش بگويد:‌"تو به هيچ جا نرسيدي"؟ مشكل ديگر فيلم سوپراستار (غير از شعاري بودن) اين است كه ميلاني علي رغم تمام ادعاهايي كه دارد، از نسل جوان امروزي شناخت خوبي ندارد. در مصاحبه اي در مورد سوپراستار، ميلاني در مورد شخصيت كورش اين گونه گفته است:‌"...به نوعي خسته و عصبي است و ديگر حوصله ندارد. به قول بچه هاي امروزي به "اِند" ارتباطات رسيده و حوصله ي اين كارها را ندارد". تا آن جايي كه به عنوان يكي از همين بچه هاي امروزي مي دانم، كلمه ي اند در فرهنگ جوانان به معناي "نهايت و قله ي چيزي" به كار مي رود و نه به معناي لغوي آن "به انتها رسيدن". مثلاً وقتي مي گوييم فلاني اِند رفيق بازي است، يعني خيلي رفيق باز است. نه اين كه طرف آن قدر رفيق بازي كرده كه خسته شده است! همين جمله نشان مي دهد شناخت ميلاني از نسل امروز،‌متأسفانه شناخت دقيقي نيست. به همين علت شخصيت هاي جوان فيلم هاي او، چندان باورپذير نيستند. هر چند در فيلم سوپراستار، تمام شخصيت ها دچار مشكل اند! كورش در ابتداي فيلم، به قول خود ميلاني اِند خلاف است! مشروب مي خورد، سيگار مي كشد، زن باز است، تندي و بددهني مي كند، نسبت به مادرش بي احترام است و... تا اين كه دختري كه از قضا او هم اِند صفا و صداقت و مهرباني و زرنگي است، مي آيد و او را متحول مي كند. فيلمي كه قرار باشد فقط درس اخلاق به تماشاگرش بدهد، او را از آن بيزار خواهد كرد! 4) وقتي همه خوابيم (بهرام بيضايي): بدون شك بهرام بيضايي يكي از گزيده كارترين و ستايش شده ترين كارگردانان تاريخ سينماي ايران است. كسي كه در طول بالغ بر 35 سال كار در سينماي ايران، تنها 10 فيلم بلند ساخته است و هر فيلمي كه او مي سازد، يك اتفاق تلقي مي شود. به خصوص در سال هاي اخير كه كم كارتر از هميشه شده است، علاقه مندان او بي صبرانه منتظرند تا استاد با فيلمي جديد برگردد. ولي وقتي همه خوابيم اين انتظارات را چندان برآورده نكرد. فيلم مثل تمام آثار بيضايي، تصوير زني گرفتار در چنبره ي جامعه اي مردسالار را نشان مي دهد. زني كه به سبك فيلم هاي بيضايي و بر خلاف روال فيلم هاي ايراني، منفعل نيست و خودش علت است تا معلول. از اين زاويه وقتي همه خوابيم مثل همه ي آثار بيضايي، فيلم بسيار قابل تأملي است. اما وقتي به لايه هاي روتر فيلم نگاه مي كنيم، با حقيقتي نااميدكننده رو به رو مي شويم. اين كه بيضايي، مشكلات و عقده هاي ناشي از ساخته نشدن فيلم قبلي اش (و البته فيلم هاي ديگري كه در طول اين سال ها در ساختنشان ناكام مانده است) را چنان به سر تماشاگر مي كوبد كه بعضي از قسمت هاي فيلم اخيرش، واقعاً غير قابل تحمل مي شوند. اگرچه داستان فيلم مي تواند حديث نفس سينماي ايران از ديد بيضايي باشد (و نمادپردازي هايي از جمله كشته شدن چكامه ي چماني (كه هم نمادي از فيلمي است كه ساخته نشده و هم نمادي از سينماي پاك ايران) جلوي سردر سينمايي سوخته، همين را مي گويند)، ولي بعضي از ارجاعات فيلم آن قدر آشكار است كه اجازه ي تعميم دادن داستان را از تماشاگر مي گيرد. از جمله نام خانوادگي تهيه كننده ي خبيث (اشتهاريان) كه به وضوح يادآور نام حميد اعتباريان، تهيه كننده اي است كه قرار بود فيلم لبه ي پرتگاه بيضايي را تهيه كند و سرانجام فيلم به دليل نامشخصي ساخته نشد. (و لابد انتخاب نام اشتهاريان در اين فيلم هم قرار است اين نكته را به تماشاگر گوشزد كند كه آقاي اعتباريان به دنبال اعتبار نيست، به دنبال شهرت است!) مشكل بسيار بزرگي كه در فيلم جديد آقاي بيضايي وجود دارد، تخت بودن بيش از اندازه ي شخصيت هاست. پرند پايا و نيرم نيستاني و ماني اورنگ، آن قدر خوبند كه تحملشان مشكل است و در عوض خاطره مقبول و شايان شبرخ و اشتهاريان و... تا حد ممكن ابله و بي سواد و خبيث به تصوير كشيده شده اند كه چنين امري حتي در يك فضاي اغراق شده و فانتزي وار هم قابل پذيرش نيست. به خصوص اين كه همان ارجاعات شخصي باعث مي شود كه ناخودآگاه در پي مقايسه ي اين جهان اغراق شده با دنياي واقعي خودمان باشيم و اين جاست كه مشكل بيشتر هم مي شود! ديالوگ هاي فيلم هم گاهي آن قدر شعاري و رو بيان مي شوند كه از استادي چون بيضايي كه خواندن هر كدام از نمايشنامه هايش، ‌كلاس ادبيات و كنايه نويسي است، به هيچ وجه انتظار نمي رود. از جمله جايي كه شايان شبرخ به نيرم نيستاني مي گويد: "من فيلم هاي شما را خيلي دوست دارم...شما چه فيلم هايي ساخته ايد؟!" (به نشانه ي بي اطلاعي شايان از اوضاع سينماي ايران). يا از همه شعاري تر جايي كه دختر پرند از او مي پرسد: "مامان هنوز سينما را دوست داري؟" و پرند جواب مي دهد: "سينما را بله. حاشيه هايش را نه". اما در انتها نكته اي باقي مي ماند كه حتماً بايد به آن اشاره كرد. درست است كه وقتي همه خوابيم، به هيچ وجه فيلمي در حد استاد بيضايي نيست، ولي همه مي دانيم اين فيلم،‌ فيلمي نبود كه براي بيضايي در اولويت قرار داشته باشد. او فيلم هاي بسيار ديگري در سر داشت كه هر كدام به نحوي اجازه ي ساخت نيافتند. ضعف هاي فيلم نبايد باعث شوند تا سؤال اصلي فيلم فراموش شود. به راستي چه بر سر بيضايي آمده كه به چنين جايي رسيده است؟ منبع : سینمای ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن