واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
كليد هاي نقد داستان ؟ نويسنده: محمدرضا سرشار کلمه نقد، به تنهايي، يعني «تشخيص خوب از بد».(1)نقد، انتقاد، منُقد، مُنتقد، ناقد،...هم خانواده هستند. از همه اين کلمات مشهورتر، نزد شما، کلمه انتقاد است که شايد روزي چندين بار هم آن را به کار ببريد. انتقاد هم در حقيقت يعني «آشکار کردن خوبي ها و بدي ها»؛ اما در بين ما، معني «ايرادگيري» و «عيب جويي» تنها را پيدا کرده است؛ همان طور که بعضي ها گمان مي کنند نقد هم يعني همين. در حالي که اين طور نيست. نقد قصه، شعر، نمايش نامه،...را نقد ادبي مي گويند.نقد ادبي يعني نشان دادن قوت ها و ضعف هاي يک اثر ادبي (قصه، شعر، نمايش نامه،...). همچنين، اگر «اثر»، نکات ظريف و پنهاني داشته باشد، نقد وظيفه دارد به خواننده کمک کند تا آن نکات پنهان را هم دريابد.نمي دانم تا به حال گذارتان به مغازه طلافروشي افتاده است يا نه؟ وقتي به آن جا قدم مي گذاريد، همه گوشواره ها، النگوها، دست بندها، انگشتري ها و... را مثل هم مي بينيد. به نظرتان مي آيد که از نظر جنس، با هم فرقي ندارد و اگر تفاوتي هم هست، در شکل ظاهري آنهاست؛ اما وقتي درباره قيمت آنها مي پرسيد، مي بينيد کلي با هم تفاوت دارند. مثلاً دوتا گوشواره، اندازه و وزن شان يکي است، اما گاه قيمت يکي، چند برابر ديگري است.از شنيدن اين موضوع، تعجب مي کنيد، اما طلافروش براي شما توضيح مي دهد که مثلاً گوشواره اوّلي، جنس طلايش خيلي بهتر از دومي است؛ عيارش هجده است؛ در حالي که عيار دومي چهارده است.البته، اين که نتوانسته ايد بفهميد کدام يک از گوشواره ها طلاي بهتري دارد، تقصير شما نيست. به راستي، تشخيص اين موضوع براي من و شما مشکل است؛ امّا خود طلافروش ها، با تجربه اي که دارند و روش هاي علمي اي که بلدند، به راحتي مي توانند بفهمند که هر طلايي، عيارش چقدر است (چقدرش طلاي خالص است و چقدر از فلزات ديگر در آن وجود دارد).اين کارِ طلافروش ها، در حقيقت، نوعي نقد، است، منتها نَه نقد ادبي.مي گويند در قديم، طلافروش ها، سنگ مخصوصي داشتند که به آن سنگ مَحک مي گفتند. با ماليدن اين سنگ به طلا، مي فهميدند که خالصي و ناخالصي آن چقدراست. بر همين اساس، امروزه، گاهي به جاي کلمه نقد، اصطلاح محک زدن را هم به کار مي برند.به بياني ديگر، نقد ادبي، همان محک زدن آثار ادبي است. کار نقد ادبي، در حقيقت همان تعيين خالصي ها و ناخالصي هاي اثر ادبي است. چرا؟ براي آن که قدر و ارزش آن اثر ادبي را تعيين کند.خب، چه طور مي شود قدر و ارزش يک اثر ادبي را معين کرد؟ اين کار، مرحله هايي دارد. يعني قدم به قدم بايد جلو رفت. مرحله هاي مختلف نقدفرض کنيد مي خواهيم قصه اي را نقد کنيم. اگر قصه، ساده و راحت باشد، که در آغاز، کار ما هم راحت است؛ اما اگر پيچيدگي هايي داشته باشد، بايد قبل از هر چيز، چه کار کنيم...؟بله...آن را خوب بخوانيم و خوب بفهميم؛ آن قدر خوب، که تقريباً هنچ نکته آن از نظرمان پنهان نماند.2 بايد بفهميم که نويسنده با نوشتن آن قصه، چه مي خواسته بگويد؟ اگر در نوشته، راز و رمزي وجود دارد، آن را بشکافيم و آشکار کنيم.اين شايد اولين و تقريباً مهم ترين کار در نقد يک قصه باشد. اگر کسي اين قدم را درست برداشت، مي توان اميدوار بود که قدم هاي بعدي را هم درست بردارد. در غير اين صورت، نه! زيرا کسي که منظور و هدف قصه را درست نفهميده است، چطور مي تواند آن را ارزش گذاري کند؟ (البته همان طور که اشاره شد، همه قصه ها، از اين نظر، داراي پيچيدگي نيستند).يکي ديگر از قدم هاي مهّم در نقد اين است که ببينيم؛ آيا نويسنده، توانسته است منظورش را درست به خواننده اش برساند يا نه؟ همچنين، اين نکته را بررسي کنيم که نويسنده، تا چه حد از آثار نويسندگان هم دوره يا قبل از خود، تأثير گرفته است؟ يا آن که، تا چه حد در آثار نويسندگان هم عصر يا پس از خود، تأثير گذاشته است. آن گاه ببينيم: خوبي ها و بدي هاي آشکار و پنهان قصه چيست؟ زيبايي ها و زشتي هاي آن کدام است؟ نويسنده، چه نوآوري ها و ريزه کاري هاي هنري در نوشتن آن به کار برده است؟ و...بعد از همه اين کارها ست که مي توان قدر و قيمت هنري آن قصه را تعيين کرد. بنابراين، اولاً: نقد کار چندان ساده اي نيست. ثانياً: تنها عيب جويي و ايرادگيري از يک قصّه را نمي توان نقد آن قصّه ناميد (مگر آن که قصّه، هيچ خوبي و زيبايي اي نداشته باشد). نكته هاي كليدي براي نقد داستانبراي نقد سالم و جامع از يك داستان بايد خواننده آن شرايطي داشته باشد از جمله:داشتن مطالعه بسيار در زمينه داستان و بحثهاي نظري « تئوري » راجع به آن، برخورداري از ذوق هنري سالم تربيت يافته و غني شده و هوش ، دقت نظر و تيز بيني لازم در اين مورد.مواردي كه بايد در هنگام انجام يك نقد سالم در نظر داشت چنين است:1-مخاطبان اثر چه كساني هستند ؟ « خردسالان ، كودكان ، نوجوانان،جوانان يا بزرگسالان كه از نظر موضوع و محتوا و از نظر ساختار داستان هر كدام از اين گروهها داراي تفاوتهايي هستندو خصوصيا تي ويژه دارند .»2-نوع داستان د رچارچوب كداميك از مكتبهاي ادبي نوشته شده است ؟« كلاسيك ، رمانتيك ، واقعيتگرا، روانشناختي»و از نظر نگاه به مسايل از چه نوع است؟ «كمدي ، علمي –تخيلي يا تاريخي ، پليسي – جنايي و يا انواع ديگر آن »3-درونمايه اثر چه مطلبي را مي خواسته بگويد و انگيزه نويسنده از نوشتن آن چه بوده است ؟يكي از صاحب نظران در اين باره سخني خواندني دارد . او مي گويد :«« ابلهان اثري را مي خوانند و چيزي از آن نمي فهمند . اشخاص عامي گمان مي كنند كه آن را كاملا در يافته اند ، صاحبان عقل سليم گاهي همه آن را نمي فهمند ،آنان نكات مبهم و تاريك را تاريك مي يابند و نكات روشن را روشن مي بينند و اشخاص پر مدعا ، اصراردا رند كه نكات روشن را تاريك جلوه دهند و نكاتي را كه كاملا واضح و قابل فهم است ، نفهمند . »»4-قضاوت ارزشي در باره محتوا و پيام داستان كه آيا بينش تازه اي نسبت به زندگي به خواننده مي دهد ؟آيا ضد ارزشوبد آموز براي مخاطب نيست؟5-آيا اسم داستان متناسب با موضوع و محتواي اصلي آن هست ؟ آيا تازه و بديع و جلب كننده هست ؟ آيا پيرنگ داستان و بويژه پايان آن را لو نمي دهد؟6-شخصيت اصلي داستان كيست و شخصيتهاي فرعي كدامند؟آيا اين شخصيتها واقعي هستند يا قالبي و كليشه اي؟ كداميك از شخصيتها در طول داستان تحول مي پذيرند و اين تحول آيا منطقي جلوه مي كند يا غير واقعي ؟7-زاويه ديد يا شيوه بيان به كار رفته در داستان چيست؟« اول شخص مفرد ، داناي كل مطلق ، داناي كل محدود ، تك گويي نمايشي ، تك گويي دروني نامه نگاري ، دفتر خاطرات ، تركيبي و غيره »8-آيا نثر داستان با موضوع و حال و هواي آن مناسبت دارد ؟ آيا به اندازه كافي صميمي و خودماني است ؟ آيا نثر صحيح و فاقد غلطهاي نگارشي و دستوري هست ؟9-ميزان كار خلاقانه و تخيل به كار گرفته شده از سوي نويسنده چه قدر است ؟ در واقع نقد يك داستان ،چيزي نيست مگر كشف و ارزشيابي اينكه نويسنده در آن اثرمي خواسته است چه بگويد،نشان دهد،يا القا كند و بررسي اينكه در بيان و نشان دادن آنچه مورد نظرش بوده ،تا چه حد موفق شده است .همچنان كه منتقدان ،از نويسنده داستان توقع دارند كه هنگام خلق اثرشان ،حداكثر دقت،نظم و هماهنگي و سليقه را مد نظر داشته باشند ، خوانندگان نقد نيز از منتقد انتظار رعايت همين موارد را در نقدش دارند .پی نوشت:1.البته نقد به معني هاي ديگري هم به کار رفته است؛ اما چون آن موردها به بحث ما مربوط نمي شود، از آنها در مي گذريم.2.البته بعضي آثار ادبي، بسيار عميق و گاه پيچيده هستند. در بررسي اين گونه آثار، ممکن است هيچ کس به تنهايي نتواند تمام اسرار آن را کشف کند؛ اما در آثار خاص کودکان و نوجوانان، معمولاً به چنين نوشته هايي بر نمي خوريم.منبع: بياييد ماهي گيري بياموزيم، رضا رهگذر، ص 14 الي17.http://www.sarshar.org/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 836]