واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: چكيده
از نظر امام خميني قرآن كتاب عرفان و اخلاق و انسان سازي است; ولي چون ظرفيتهاي عقلي همه مردم به يك اندازه نيست، معارف عاليه قرآني در سطح فهم توده مردم به صورت داستان در آمده است تا آنان بتوانند از اين سفره گسترده الهي حظي برگيرند . تكراري كه در قصص قرآن به چشم ميخورد، بدان جهت است كه نقشي مؤثرتر در انسان سازي ايفا كند . اين امر مهم از رهگذر تذكرات پي در پي و تلقينات متوالي جامه عمل به خود ميپوشد . تفاسيري هم كه بر قرآن نوشته ميشود، بايد از همين ويژگي برخوردار باشد .
كليد واژهها:
قصص قرآن، هدف نزول قرآن، تكرار در قرآن، روش تفسير .
1 . مقدمه
بي ترديد امام خميني را بايد در زمره معدود عالمان رباني دوران معاصر به شمار آورد كه به حقيقت معنا، با قرآن زندگي كردند و حياتي جاودانه يافتند . ايشان اگر چه بنا به دلايلي به تفسير قرآن نپرداختند; اما از مجموع مطالبي كه در بيان و بنان ايشان در باره قرآن و تفسير برخي از آيات مقدس و نورانياش آمده است، بدون اغراق ميتوان دهها نكات سودمند استفاده كرد .
يكي از نكات حائز اهميت در بيانات ايشان در زمينه قرآن، بحث پيرامون قصههاي قرآني و عبرت آموزي و پندگيري از داستانهاي فراواني است كه در قرآن مطرح شده است . برخي معتقدند در قرآن 268 قصه آمده است [1] كه بسيار در خور تامل است . حضرت امام بدون آنكه فرصت پرداختن به بحث و بررسي پيرامون اين همه داستان را داشته باشند، به مجموع اين قصهها از زاويهاي ديگر نگريستند و هدف يا اهدافي را كه قرآن از طرح اين داستانها دنبال ميكرده است مورد توجه قرار دادند .
به اعتقاد ايشان، قرآن كتاب تاريخ و قصه نيست كه بخواهد سرگذشت اقوام پيشين و يا قصههاي جوامع گذشته را براي ما بازگو كند [2]. همان گونه كه كتاب طب، فلسفه، فقه و يا ساير علوم هم نيست . بلكه كتابي زنده و حركت آفرين و انسانساز [3].
پس اگر مشاهده ميكنيم كه در خلال آيات نوراني اين كتاب مقدس داستانهايي از هر جا نقل شده است، حتي برخي از آن داستانها تكرار شدهاند، بايد بدانيم كه هدف، چيز فراتر از قصه گويي صرف است [4]. اين جاست كه به اهميت نگاه امام به قرآن بيشتر پي ميبريم كه پيوسته سعي داشتند قرآن را در صحنه زندگي مسلمانان بياورند و نه تنها افكار و انديشهها، بلكه اعمال و رفتار مسلمانان را نيز قرآني سازند .
به عبارت ديگر حضرت امام همواره ميكوشيدند آيات قرآن را كاربردي سازند و از ذهن گرايي افراطي درباره قرآن و طرح مسائلي كه هيچ ارتباط مستقيمي با زندگي جوامع اسلامي نداشته و يا تاثير سرنوشتسازي در دنياي اسلام باقي نميگذاشته است، به شدت پرهيز داشتند [5].
2 . هدف قرآن از نگاه امام
مطالبي كه حضرت امام درباره قصههاي قرآني و ديگر مسائل مربوط به قرآن بيان داشتند، تماما برگرفته از ديدگاهي است كه ايشان درباره اين آخرين كتاب آسماني دارند .
به عقيده امام قرآن كريم سفرهاي است كه خداي تبارك و تعالي به وسيله پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در بين بشر گسترده است تا تمام بشر [اعم از] عامي عالم، فيلسوف، عارف، فقيه، همه از او استفاده كنند [6]. اين كتاب آمده است كه انسان را بسازد [7]. انسان بالقوه را انسان بالفعل كند [8]. تمام دعوتهاي انبيا هم حسب اختلاف مراتب شان براي اين بوده است كه انسان بالقوه را انسان بالفعل كند و تمام علوم و عبادات و معارف الهي و احكام عبادي براي اين است كه انسان ناقص را انسان كامل كند [9]. بر همين اساس، آنجا كه قرآن به نقل قصص ميپردازد و مثلا قصه حضرت موسي را بارها تكرار ميكند، هرگز هدف آن قصهگويي و داستان سرايي نيست . بلكه يگانه غايتي را كه از نقل اين گونه داستانها مورد نظر قرار داده است، انسان سازي و تكامل بخشي هست و بس [10]. اين نكته شايد اساسيترين و محوريترين مطلبي است كه حضرت امام درباره معارف و حقايق قرآن مطرح فرمودهاند .
علاوه بر اين، به اعتقاد ايشان، قرآن در بر دارنده برترين معارف در معرفتخدا و اسما و صفات و افعال اوست كه هيچ حكيم و عارف و سالكي را برتر و بيشتر از آن نه سخني بوده و نه تواند بود; بلكه دسترسي به حد نهايي معارف قرآن نيز ويژه «من خوطب به» و خاصان او به توسط تعليم اوست . بنابراين فهم كامل حقايق قرآن از دسترس همگان خارج و فوق طاقتبشر است . با اين همه اوصاف، قرآن در مرتبه نازله خود در خور فهم همگان است و سفره گسترده الهي است كه همه ميتوانند از آن بهره گيرند .
ولي بايد دانستشرط بهرهوري هر چه تمامتر و كاملتر از قرآن بستگي تمام به پاكي درون و رفع موانع فهم و شاگردي عالمان حقيقي قرآن و ثقل كبير - اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم - دارد [11]. همان كساني كه به تعبير امام، از تعليم الهي بهرهمندند و در مكتب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آموزش ديدهاند [12] و مفاتيح وجود و مخازن كبريا و معادن حكمت و وحي، و اصول معارف و عوارف، و صاحبان مقام جمع و تفصيلاند [13].
3 . شيوه تفسيري امام
حضرت امام از يك سو بر اين باور صحيح اصرار ميورزند كه تفسير كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد [14] و از سوي ديگر چنين عقيده دارند كه مقصد نهايي قرآن به شهادت آيات الهي، هدايت و تعليم انسانها و ارائه طريق سلوك انسانيت است; از اين رو اعتقاد دارند كه تنها شيوه صحيح تفسير قرآن، تفسير عرفاني - اخلاقي است و از رهگذر اين تفسير است كه مقصد خداوند براي بندگان آشكار ميشود .
عبارت ايشان در اين زمينه چنين است: بالجمله [چون] كتاب خدا، كتاب معرفت و اخلاق، و دعوت به سعادت و كمال است; كتاب تفسير نيز بايد كتاب عرفاني - اخلاقي، و مبين جهات عرفاني و اخلاقي و ديگر جهات دعوت به سعادت آن باشد . [15]
ايشان در توجه و پايبندي به اين تفسير تا آنجا پيش ميروند كه هر تفسيري غير از آن را خطا ميشمارد و از مقصود اصلي قرآن به دور ميدانند و ميفرمايند: مفسري كه از اين جهت تفسير عرفاني - اخلاقي قرآن، غفلتيا صرف نظر كند، يا به آن اهميت ندهد، از مقصود قرآن و منظور اصلي انزال كتب و ارسال رسل غفلت ورزيده است و اين خطايي است كه قرنها اين ملت را از استفاده از قرآن شريف محروم نموده و راه هدايت را به روي مردم مسدود كرده است [16].
همچنين ضمن تقدير از زحمات مفسران پيشين، اما نا كافي دانستن تفاسيري غير از تفسيرهاي عرفاني و اخلاقي مينويسند: مقصود ما از اين بيان نه انتقاد در اطراف تفاسير است; چه كه هر يك از مفسرين زحمتهاي فراوان كشيده و رنجهاي بيپايان برده تا كتابي شريف فراهم آوردهاند «فلله درهم و علي الله اجرهم» ; بلكه مقصود ما آن است كه راه استفاده از اين كتاب شريف را، كه تنها كتاب سلوك الي الله و يكتا كتاب تهذيب نفوس و آداب و سنن الهيه است و بزرگترين وسيله رابط بين خالق و خلق، و عروة الوثقي و حبل المتين تمسك به عز ربوبيت است، بايد به روي مردم مفتوح نمود . علما و مفسرين تفاسير فارسي و عربي بنويسند و مقصود آنها بيان تعاليم و دستورات عرفاني و اخلاقي و بيان كيفيت ربط مخلوق به خالق و بيان هجرت از دارالغرور به دارالسرور و الخلود باشد [17].
ظاهرا حضرت امام اگر چه به جامعيت قرآن در همه ابعاد مادي و معنوياش قائل بودند و عقيده داشتند كه قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مايحتاج بشر [در آن] است [18] ; ولي با اين همه، بعد عرفاني - اخلاقي را در آن برجستهتر ميديدند و بر اين باور بودند كه اقامه عدل، برپائي حكومت، مسائل سياست و غيره كه در قرآن آمده، تماما مقدمه رسيدن به معنويت و اخلاق و عرفان است .
ايشان در يك جا فرمودند: قرآن در عين حالي كه يك كتاب معنوي، عرفاني و آن طوري است كه به دست ماها، به خيال ماها، به جبرئيل امين هم نميرسد; در عين حال يك كتابي است كه تهذيب اخلاق [هم] ميكند، استدلال هم ميكند، حكومت هم ميكند، وحدت را هم سفارش ميكند، قتال را هم سفارش ميكند . اين از خصوصيات كتاب آسماني ماست كه هم باب معرفت را تا حدودي كه در حد انسان است، باز كرده است و هم باب ماديات را، و اتصال ماديات به معنويات را [19].
در جايي ديگر در توضيح دليل تكرار قصه در قرآن آوردهاند: در هر دفعه كه اصل مطلب را تكرار كند، خصوصيات و لواحقي در آن مذكور است كه در ديگران نيست; بلكه در هر دفعه يك نكته مهمه عرفاني يا اخلاقي را مورد نظر قرار داده و قضيه را در اطراف آن چرخ ميدهد . [20]
از اين عباراتي كه از ايشان نقل كرديم، به خوبي اهميت ابعاد عرفاني - اخلاقي قرآن را در نزد امام روشن ميسازد . ايشان حتي درباره ابعاد عرفاني قرآن تا آنجا پيش ميروند كه عرفان را بزرگترين معجزه قرآن و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم ميدانند و ميفرمايند: مسائل عرفاني به آن نحو كه در قرآن كريم است در كتاب ديگر نيست و اين معجزه رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم است . [21] شكي نيست كه با توجه به چنين باوري درباره قرآن است كه حضرت امام به تفسير عرفاني - اخلاقي قرآن گرايش دارند و تنها چنين تفسيري را براي قرآن ممدوح و مجاز ميشمرند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]