تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى مردم همانا نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش مناجات مى كند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804002098




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حکیم سنایی


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حکیم سنایی
حکیم سنایی زندگی نامه سنایی با نام کامل "حکیم ابوالمجدود بن آدم سنایی" در قرن پنجم در شهر غزنین به دنیا آمد. سنایی پس از آن که با ادب و هنر پارسی آشنا شد و فنون سخن و شعر را آموخت مانند بسیاری از هم عصران خود به دربار غزنویان رفت. غزنویان با پاداش های زیادی که به اهل علم و ادب می دادند توانسته بودند تعداد زیادی از دانشمندان و شاعران و ... را در دربار خود به خدمت بگیرند. روزگار سنایی در دربار غزنویان به خوشگذرانی می گذشت ولی یک تحول روحی باعث شد تا مسیر زندگی سنایی تغییر کند. در مورد این انقلاب درونی در کتاب "نفحات الانس" جامی داستانی آمده است: «سلطان محمود سبکتگین در فصل زمستان به عزیمت گرفتن بعضی از دیار کفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده ای گفته بود. می رفت تا به عرض رساند. به در گلخن رسید که یکی از مجذوبان که از حد تکلیف بیرون رفته و مشهور بود به «لای خوار»؛ زیرا که پیوسته لای شراب خوردی، در آن جا بود. آوازی شنید که با ساقی خود می گفت که: «پر کن قدحی به کوری محمودک سبکتگین تا بخورم!» ساقی گفت: «محمود مردی غازی است و پادشاه اسلام!» گفت: «بس مردکی ناخشنود است. آنچه در تحت حکم وی درآمده است در حیز ضبط، نه درآورده می رود تا مملکت دیگر بگیرد.» یک قدح گرفت و بخورد. باز گفت: «پر کن قدحی دیگر به کوری سنائیک شاعر!» ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف طبع است.» گفت: «اگر وی لطیف طبع بودی به کاری مشغول بودی که وی را به کارآمدی. گزافی چند در کاغذی نوشته که به هیچ کار وی نمی آید و نمی داند که وی را برای چه کار آفریده اند.» سنایی چون آن بشنید، حال بر وی متغیر گشت و به تنبیه آن لای خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوک مشغول شد.» پس از این واقعه سنایی به شهرهای هرات و نیشابور رفت و سپس راهی سفر حج شد. در همین سفر معنوی بود که بسیاری از شیفتگان حقیقت و عرفان را شناخت و مقدمات انقلاب درونی در وی پدید آمد. شاعر شوریده بقیه عمر را در کنج خلوت و انزوای صوفیانه گذراند و به تدوین و تنظیم اشعارش پرداخت. سنایی در سال 535 ه.ق درگذشت و مقبره اش در شهر غزنین است. ویژگی های اشعار شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. مضامین اغلب قصاید او در نکوهش دنیا داری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و حکام ستمگر که هر کدام توجیه گر کار دیگری هستند، بی پروا می ستیزد و از بیان حقیقت ترسی ندارد. سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی که دامن گیر زمانه شده است، نشان می دهد که شاعری اهل درد و دین است. لبه تیز تیغ زبان او در اغلب موارد متوجه دنیا دوستان و حاکمان ظالم است. سنایی بارها با تصویر زندگی زاهدانه پیامبر و معصومین و صحابه و تأکید بر آن در قصایدش، سعی دارد جامعه آرمانی خود- که عرصه ظهور در واقعیت پیدا کرده است- را نشان دهد. اندیشه زهد و عرفان نیز از مهمترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است. نکوهش دنیا، تفکر درباره مرگ، توصیه به گسستن از آرزوهای طولانی و بی حد و حصر، تذکر به خویشتن حقیقی آدمی، از مضامین رایج قصاید اوست: ای مسلمان خلایق حال دیگر کرده اند از سر بی حرمتی معروف، منکر کرده اند شرع را یکسو نهادستند اندر خیر وشر قول بطلمیوس و جالینوس باور کرده اند عالمان بی عمل از غایت حرص و امل خویشتن را سخره اصحاب لشکر کرده اند خون چشم بیوگان است آن که در وقت صبوح مهتران دولت اندر جام و ساغر کرده اند.... تا کی از دار الغروری ساختن دار السرور؟ تا کی از دارالفراری ساختن دارالقرار؟ بر در ماتم سرای دین و چندین ناز و نوش؟ در ره رعنا سرای دیو و چندان کار و بار..... اگر فردوسی و ناصر خسرو را استثنا کنیم، سنایی از اولین شاعران تفکر مدار تاریخ شعر فارسی است که با تزریق اندیشه عرفانی به کالبد شعرش، زمینه تحولی وسیع را در نگرش و شیوه فکر شاعران پس از خود به وجود می آورد و سایه سنگینش بر شعر فارسی تا چند قرن پس از او گسترده می شود. راهی که سنایی در پیش می گیرد، فقط منحصر به یک قالب نمی ماند؛ بلکه قدرت شاعر در به کارگیری الفاظ و تسلط او بر زبان شعر، همراه با اندیشه های بدیعی که دارد، به او این امکان را می دهد تا هم در غزل و هم در مثنوی و قصیده طرحی نو درافکند در صورتی که تا پیش از او، موضوع قصیده محدود به مدح پادشاهان و وابستگان درباری و احیاناً توصیفات طبیعی همچون بهاریه ها و خزانیه ها و ..... بود و نمایندگان مشخص این نوع قصاید، شاعرانی همچون عنصری ، فرخی و منوچهری بودند. سنایی از اولین شاعرانی بود که طرح مسائل اجتماعی و عرفانی و زهد و حکمت معنوی را در قصیده رایج کرد به طوری که هنوز بسیاری از قصاید او نمونه برتر قصاید اجتماعی، عارفانه و زاهدانه اند. در حوزه غزل نیز سنایی پنجره اشراق و جذبه های معنوی را گشود و غزل را زبان عشق و شور عارفانه کرد. سنایی در قالب مثنوی به بیان حکمت معنوی و ستایش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با بیانی تمثیلی پرداخت که الهام بخش بسیاری از شاعران پس از خود، همچون خاقانی و نظامی و عطار و مولوی در سرودن مثنویهای عرفانی شد. بیهوده نیست که خاقانی برای اثبات ارج و عظمت شعرش، خود را با سنایی مقایسه می کند و مدعی است که جانشین شایسته سنایی است: چون زمان عهد سنایی در نوشت آسمان چون من سخن گسترد بزاد چون به غزنه ساحری شد زیر خاک خاک شروان ساحری نوتر بزاد و نظامی نیز مخزن الاسرارش را با حدیقه الحقیقه سنایی مقایسه می کند: نامه دو آمد ز دو ناموسگاه هر دو مسجل به دو بهرام شاه آن زری از کان کهن ریخته وین دری از بحر نو انگیخته آن به در آورده ز غزنه علم وین زده بر سکه رومی رقم و مولوی نیز درباره سنایی می گوید: عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم زبان شعر سنایی در قصاید و مثنویهایش زبانی سنگین و سخت است. اما غزلیات سنایی به حکم مضمون عاشقانه ای که دارند، لطیفترند. هنگام داوری درباره شعر سنایی همواره باید دو دوره فکری او را در نظر داشته باشیم؛ زیرا شعر او پیش از تحول و انقلاب درونی اش بیشتر با وضع موجود زمانه هماهنگ بود و او در این زمان شاعری مداح و مقلد محسوب می شد؛ اما پس از تحول درونی، شعر او نیز متحول شد و تفکر و حکمت معنوی مضمون اصلی شعر او شد. آثار 1- دیوان اشعار: از سنایی قصاید، غزلیات، قطعات و اشعار پراکنده ای به جای مانده است که در مجموعه ای به نام دیوان اشعار گرد آمده است. 2- حدیقه الحقیقه: این مثنوی را الهی نامه نیز می نامند، دارای ده هزار بیت در ده باب است. سنایی سرایش آن را در سال 524 ه.ق شروع کرد و در سال 525 ه.ق به اتمام رساند. موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و رسول و آل و اصحاب او، درباره عقل و علم و حکمت و عشق است. حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفه العراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تکامل رساندند. 3- سیرالعباد: این مثنوی بیش از هفتصد بیت است که شاعر در آن به شیوه تمثیلی از خلقت آدم و عقل و مسائل اخلاقی سخن می گوید. 4- طریق التحقیق: این مثنوی نیز بر وزن حدیقة الحقیقه است و در سال 528 تمام شده است. 5- کارنامه بلخ: سنایی در هنگام توقف در شهر بلخ این مثنوی را سروده که حدود 500 بیت دارد و مبنای آن طنز و مزاح است و به همین جهت آن را "مطایبه نامه" هم گفته اند. 6- عشق نامه: حدود 1000 بیت دارد و موضوع آن حقایق و معارف و حکمت است. 7- دو مثنوی عقل نامه و تحریمة القلم 8- مکاتیب سنایی: از سنایی نوشته و نامه هایی به نثر هم موجود است که همه آنها در کتابی با عنوان مکاتیب سنایی به چاپ رسیده است. نمونه اشعار جانا به جز از عشق تو دیگر هوسم نیست سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست امروز منم عاشق بی مونس و بی یار فریاد همی خواهم و فریاد رسم نیست در عشق نمی دانم درمان دل خویش خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم از تنگ دلی جانا، جای نفسم نیست هر شب به سر کوی تو آیم متواری با بدرقه عشق تو بیم عسسم نیست گویی که طلبکار دگر یاری ، رو رو آری صنما محنت عشق تو بسم نیستمنبع: دانشنامه رشد/خ
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2450]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن