محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845579589
تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي نويسنده: مرتضي شيرودي اسلام پيام جديدي براي سعادت دنيوي و اخروي بشر و نگرش نويني از زندگي اجتماعي و سياسي ارائه داد كه با پيام و نگرش ساير اديان الهي و انديشههاي بشري شباهتها و در عين حال، تفاوتهاي عمده داشت. يكي از اين تفاوتها، سرچشمه گرفتن انديشههاي سياسي و اجتماعي مسلمانان از قرآن است. قرآن منبع فياضي است كه با طرح مباحثي در زمينهي پيدايش اجتماعات، تأكيد بر ضرورت علماندوزي، تكيه بر لزوم تفكر عقلاني، طبقهبندي جوامع، عوامل ثبات و تزلزل حكومتها، قانونمند بودن تاريخ، شرايط ايجاد انقلاب، لزوم برادري و برابري انسانها، نحوهي ارتباط فرد با جامعه و حكومت، مشترك بودن سرنوشت سياسي و اجتماعي مردم و مانند آن، عوامل شكلگيري و شكوفايي انديشهي سياسي مسلمانان را فراهم آورده است.(1) بخشي از اين شكوفايي، به طرح انديشههايي برميگردد كه ويژگيهاي يك جامعه اخلاقي اسلامي را به تصوير ميكشد، از جمله:فارابي (متولد 251): رهبر، جامعه و ويژگيهاهر جامعه به رهبر و جامعهي اسلام به رهبر فرزانه نيازمند است. ضرورت وجود رهبر همانند ضرورت وجود عقل در جسم است؛ به اين معنا كه جسم بدون عقل سالم، توانايي به كارگيري درست و هماهنگ اعضاي بدن را ندارد. جامعهي بدون رهبر نيز، به هرج و مرج و نيستي ميانجامد. علاوه بر آن، كامل بودن عقل، وي را شايستهي فرمانروايي بر جسم آدمي ساخته است. بنابراين، رهبر هم، بايد كاملترين فرد جامعه باشد تا امكان رسيدن به مدينهي فاضله (جامعهي سالم) كه وسيلهاي براي تكامل مادي و معنوي است، فراهم آيد. (2) كاملترين فرد براي تصدي رهبري جامعهي سالم، كسي است كه واجد صفات دوازدهگانه (1) تندرستي، (2) هوشمندي، (3) راستگويي، (4) والامنشي، (5) دادگري (6) دليري، (7) درك قوي، (8) حافظهي توانا، (9) فصاحت در بيان، (10) علاقه به علم، (11) پرهيز از گناه، (12) بياعتنايي به ثروت باشد، اما هرگاه، فردي جامع اين صفات در جامعه پيدا نشود، دو فرد يا جمعي از افراد واجد صفات مذكور باشند، آنان رهبران جامعه خواهند بود. (3) به نظر فارابي، جانشين يا جانشينان رهبر جامعه، علاوه بر صفاتي كه رهبر جامعه بايد داشته باشد، بايد داراي اين صفات نيز باشد: اول، خردمندي؛ دوم: توانايي در وضع قوانين جديد؛ سوم: آگاهي و به كارگيري قوانين و آداب رهبر قبلي؛ چهارم: مهارت در به كارگيري سلاح و مهمات به هنگام جنگ؛ پنجم: بصيرت و دورانديشي در مواجهه با اوضاع جامعه؛ ششم: برخورداري از تجربه و داشتن بياني روشن و رسا در تحريك مردم به فرمانبرداري از خود و قوانين جديد. (4)ابن سينا (متولد 358): نقش سياسي و اجتماعي خانوادهازدواج پيونددهندهي زن و مرد و عامل پديد آمدن خانواده است. تعدد خانوادهها و خانوارها نيز، به تشكيل جامعه و اجتماع ميانجامد. بنابراين، ازدواج بر سه دليل صورت ميگيرد: اول ـ مهمترين عامل در پيدايي خانواده، نياز بشر به غير است. انسان بدون كمك ديگران و به تنهايي، قادر به ادامهي حيات و تأمين نيازهاي جسمي و روحي خود نيست. دوم ـ ازدواج وسيلهاي مناسب و مطلوب براي توالد و تداوم نوع بشر است. سوم ـ محصول ازدواج، كودكاني هستند كه پس از رشد، عصاي دست پدران و مادران ناتوان، عاجز و پير ميشوند. از اين رو، ازدواج پيش از آنكه تأمينكنندهي نيازهاي فردي باشد، تأمينكننده نيازهاي جمعي است. در نتيجه، بعد اجتماعي ازدواج از بعد فردي آن برجستهتر مينمايد. در ساختار سياسي خانواده، مرد در رأس قدرت قرار دارد، او است كه مديريت و كياست خانواده را بر عهده ميگيرد، بر ديگران فرمان ميراند، ديگران از او اطاعت ميكنند، اما مرد خانه در ادارهي خانواده (جامعه كوچك، بايد به سه اصل توجه نمايد و سياست و ادارهي خانواده را بر آن اصول قرار دهد.1ـ بايد بداند كه «بهترين زن آن است كه عاقل، ديندار، شرمگين، زيرك، دوستدار، زاينده، كوتاه زبان، مطيع، يكدل، امين، گرانسنگ، خادم شوي [شوهر] باشد و مال اندك شوي را از طريق اقتصاد، فزوني دهد و با خوي خوش، غمهاي او را بگسارد و اندوه او را تسكين دهد».2ـ احترام به زن، رعايت حال او، تأمين نيازهايش و تربيت او بر عهدهي مرد است تا زن بتواند به وظايف و تكاليف خود عمل نمايد. 3ـ مرد بايد زن را به كاري مشغول كند؛ زيرا، زن بيكار توان، همت و وقتش صرف كارهاي بيهوده ميشود. ابوعلي سينا توصيههاي مذكور را به آن دليل ابراز ميدارد كه خانواده را اساس اجتماع ميداند، سلامت آن را به سلامت اجتماع پيوند ميزند و آگاهي از اين مسايل و به كار بستن آن را براي مردان، كه در رأس اين دو جامعه (خانواده و اجتماع) قرار دارند، ضروري ميشمارد. (5)ماوردي (متولد 353): وظايف متقابل خليفه و مردمماوردي ده وظيفه براي خليفه قايل بود كه عبارتند از:1ـ نصب اشخاصي متدين و صديق در مشاغل دولتي و خزانهداري؛2ـ تعيين مقرري براي نيازمندان از خزانهي دولت؛3ـ اجراي عدالت و حل كليهي دعاوي و داوري براساس شريعت؛4ـ نظارت شخصي و رسيدگي به امور مسلمانان قلمرو خويش؛5ـ برقراري نظم و قانون در سراسر كشور و حفظ آزادي مردم؛6ـ پاسداري و دفاع از مرزها در برابر تهاجمات خارجي؛ 7ـ اجري قانون جزايي قرآن (اجراي حدود شرعي)؛8ـ سازماندهي جنگهاي ديني و جنگ با دشمنان اسلام؛9ـ جمعآوري خراج و زكات شرعي؛10ـ حفاظت و دفاع از اصول مسلم ديانت. همچنين، خليفه بايد به عدالت عشق بورزد، در اخذ ماليات و اعطاي پاداش، انصاف را رعايت كند. هر گاه خليفه به وظايف دهگانهي خود عمل نمايد و آنها را به مرحلهي اجرا گذارد، بر مردم لازم است كه اطاعتش كنند و اوامرش را به انجام رسانند، هيچ كاري را بدون فرمان و رضايت او انجام ندهند، علاوه بر آن، مردم بايد او را در انجام وظايفش كمك و مساعدت كنند، اما اگر خليفه به اين وظايف عمل نكند، مردم ميتوانند از او فرمان نبرند، وي را خلع كنند، او را از منصب خلافت به زير كشند و كس ديگري را جاي او قرار دهند. اگر كسي به زور به مقام خلافت رسيده باشد، عدالت را پيشه خود نسازد و در حفظ ثغور و نظم اجتماعي تلاش نكند، مسلمانان بايد براي پرهيز از هرج و مرج، آشوب، ناامني و شورش از او اطاعت كنند؛ ولي چنانچه خليفه از اسلام منحرف شود، اطاعت از او لازم نيست. (6)غزالي (متولد 437): هدف سياستاز نظر غزالي، هدف سياست، اصلاح مردم و رساندن آنان به سعادت حقيقي يا همان بهشت موعود است كه در آن، فنا، تاريكي، جهل، فقر، غم و نياز به غير وجود ندارد. اگرچه اين سعادت مربوط به دنياي جاويد آخرت است، ولي بدون انجام افعال نيكو در جهان مادي، دستيابي به آن ميسر نيست. به عبارت ديگر، نيل به چنين مقصودي، نيازمند هماهنگي بين اعمال مادي با اهداف اخروي و نيز، محتاج فراهم آوردن ابزارهاي فردي و جمعي، همچون، جلب همكاري حكومت است. در اين زمينه، حكومت بايد شرايط لازم را براي شناخت خدا و اصلاح مظاهر و باطن، كه مقدمهي نيل به سعادت حقيقي است، فراهم آورد. مهمترين شرط براي نيل به سعادت حقيقي، شناخت خدا و يا بهرهمند بودن از اعتقادات درست است. شناخت خداوند در پي اعتقاد به چهار ركن ذيل صورت ميگيرد: 1ـ خداوند، ازلي، ابدي، ناديدني و منزه است. (علم به ذات). 2ـ خداوند، قادر، عالم، شنوا و بيناست. (علم به صفات)3ـ هر چه وجود دارد، مخلوق خداوند است، هر چه او بخواهد، انجام ميدهد. (علم به افعال)4ـ خداوند پيامبران (ع) را براي هدايت انسانها فرستاد، اما پس از ختم رسولان، مردم هستند كه جانشين آنها (خليفه) را براساس معيارهايي چون ورع، علم، شايستگي، ذكور بودن و قريش بودن انتخاب ميكنند. سياست در پي آن است كه پس از اصلاح ظاهر، به اصلاح باطن بپردازد. اصلاح باطن همان اصلاح دل و درون است. بنابراين، حكومت علاوه بر تلاش براي اصلاح ظاهر افراد، بايد بستر اعتقاد قلبي به رعايت و التزام به صفاتي مانند تقوا، زهد، صبر، شكر، خوف، رجا، رضا، صدق و اخلاص را ايجاد نمايد و آنان را از گرايش به صفاتي مانند كبر، ريا، خشم، حسد و ديگر رذائل نكوهيده و مهلكات بازدارد. معرفت و ايمان به خداوند منجر به اصلاح ظاهر انسان ميگردد. اصلاح ظاهر خود را در دو چيز نشان ميدهد: نخست اينكه زمينههاي گرايش به عبادت را پديد ميآورد كه حاصل آن، نوعي رفتار خاضعانه و خاشعانه در برابر خداوند است. اين رفتار زندگي اجتماعي انسان را نيز، تحت تأثير قرار ميدهد. دوم آنكه عادتها و آدابي از قبيل نكاح، كسب و سفر بر پايهي احكام و شريعت، شكل ميگيرد. پس از تحقق اصلاح ظاهر، انسان آمادگي ورود به مرحلهي اصلاح باطن را پيدا ميكند. (7)خواجه نظامالملك (متولد 397): حوزه كاركردي رهبري اسلاميخواجه وظايف متعددي براي پادشاه يا رهبر اسلامي قايل بود. از جمله: پادشاه نبايد دو شغل را به يك نفر واگذارد. در اين صورت، كارها بدون عيب و كاستي انجام نميگيرد. همچنين، پادشاه نبايد دو نفر را به يك شغل بگمارد، چون در اين صورت، كار به درستي به ثمر نميرسد و يا تحقق آن با كاستي همراه است؛ زيرا: اولاً، نفر اول، انجام كار را به نفر دوم و نفر دوم انجام آن را به نفر اول ميسپارد. ثانياً، نفر اول، بيم آن دارد كه حاصل كارش به حساب نفر دوم گذاشته شود، نفر دوم ترس آن دارد كه اولي از زحماتش بهرهمند گردد. بر پادشاه يا رهبر اسلامي لازم است كه از احوال سپاهيان آگاه باشد، در تأمين حوايج آنان بكوشد تا به فساد و ستم روي نياورند. افزون بر آن، پادشاه بايد سه كار انجام دهد تا از روي آوردن لشگريان به انحراف و ظلم جلوگيري كند:الف ـ حقوقشان را به موقع و با دست خويش بپردازد تا مهر و محبت شاه بر دل لشگريان بنشيند و در انجام خدمت و در ادارهي جنگ سخت بكوشند و به شدت پايداري و ايستادگي نمايند.ب ـ لشگريان بايد از همهي نژادها و از همهي مناطق كشور باشند و نيز، با معيار و ملاك نيك بودن انتخاب شوند. ج ـ جاسوساني بر آنها بگمارد تا كار خويش را به درستي انجام دهند. البته جاسوسان بايد ناشناس باشند. خواجه به پادشاه توصيه ميكند كه در كارها به مشورت بپردازد، زيرا، مشورت موجب تقويت تدبير و رأي او ميشود. همچنين، مشورت، پادشاه را از خودكامگي و شتاب در عمل ـ كه در آن پشيمانيها است، بازميدارد. خواجه افرادي همچون علماي دين را براي مشورت معرفي ميكند و بر شاه تذكر ميدهد كه هر هفته، يكي دو بار علما را به حضور بپذيرد، به موعظهي آنان در حرام و حلال الهي گوش دهد، تفسير قرآن، اخبار و احاديث را از آنان بشنود و با آنها به مناظره بپردازد. به عقيده خواجه، زماني كه پيامبر دانا و آگاه به وحي (پيامبر اكرم (ص) به مشورت دست زده است، پادشاه نبايد خود را از مشورت و مزاياي آن بينياز بداند. به علاوه، خواجه در نظارت بر كارگزاران، رعايت حال و خواستهي رعيت، گزينش و قضاوت عالم و زاهد، گرامي داشتن علماي دين و مانند آن، وصايايي به شاه دارد. وي عمل به اين نكات را شرط نيكو شدن رفتار كارگزاران با مردم، رضايت و خرسندي رعيت، استقرار عدل و قسط و استحكام دين ميداند. به عقيدهي خواجه، پادشاه و دولتي كه اين گونه باشد، در جهان نام نيك از خود باقي ميگذارد و تا قيامت، پايدار خواهد ماند و در آخرت نيز، رستگار و سرافراز است. (8)خواجه نصيرالدين طوسي (متولد 580): وظايف و تكاليف سياسي مردمخواجه نصيرالدين طوسي براي مردم، وظايف سياسي قايل بود كه بايد در مقابل ملك و پادشاه انجام دهند. به عنوان مثال، مردم بايد در نصيحت و نيكخواهي شاهان و رؤساي خويش، بكوشند، در افشاي كردارهاي نيك و پوشاندن عيبهاي ايشان تلاش نمايند، همواره ثناگوي هر كاري باشند كه به وسيله ملوك انجام ميشود، اما اگر رأي سلطان متضمن فسادي است، با لطف و تدبير و از طريق امر به معروف و نهي از منكر، شاه را بر وخامت عاقبت اجراي آن، آگاه و به تدريج با ذكر حكايتها و مثلها، آن رأي و نظر را در چشم پادشاه كريه و ناپسند بگردانند و در هر صورت، در حفظ اسرار او كوشش نمايند و هيچ خطا و گناهي را به سلطان نسبت ندهند. همچنين، مردم بايد در حفظ منافع رؤساي خويش بكوشند و در مصيبتها و رنجها، جان و مال خويش را براي محافظت دين و ملت در اختيار پادشاه قرار ندهند و خود را در چشم شاه چنان جاي دهند كه شاه باور كند با اندك اشارهاي، مردم مال خود را در اختيار شاه ميگذارند و يا آن را فداي مَلِك ميكنند. اگر چنين شود، مال مردم از طمع شاه در امان خواهد ماند. بنابراين، خواجه توصيه ميكند مردم در اداي حقوقي كه ملوك بر گردن آنها دارد، كوتاهي نكنند، بلكه با گشاده دلي با آن اقدام كنند. خواجه با استناد به كتاب آداب ابن المقفع ميگويد: اگر سلطان تو را برادر خود قرار دهد، تو او را ولي نعمت خويش بدان اگر ملك در نزديكي تو ميكوشد، تو هم در تعظيم او سعي فراوان كن. اگر عزيز پادشاه شدي بر نزديكان و خادمان قديمي او پيشي نگير و بدان، شرط خدمت به ملك عدم مخالفت با رأي ملوكانه و فرمانبرداري به اندازهي توان و طاقت، از او است، به اين حقيقت آگاه باش كه او سلطان است پس شايسته است كه تو تابع او باشي. اگر مردمي به والي ظالمي دچار گردند، بايد بدانند كه ميان دو خطر قرار گرفتهاند: يا با والي ظالم ميسازند، بر مردم ديگر ميتازند؛ يا با مردم همراه ميشوند، بر والي ظالم ميشورند. در صورت تحقق حالت اول، دين و مروت و در حالت دوم، دنيا و نفس خويش را هلاك خواهند كرد. راه خلاص از اين دو خطر، دوري از والي ظالم است، اما اگر والي ظالم نبوده، ولي روش او مورد رضايت مردم نباشد، مردم چارهاي جز وفادار ماندن به او ندارند، تا اين كه خداوند راه نجاتي فراهم آورد. (9)نتيجه: ابن خلدون (متولد 784): مردم و تحول اجتماعيابن خلدون بر اين عقيده بود كه جامعهي انساني بر اثر اين عوامل دچار تغيير و تحول ميشود: 1ـ هر گاه محيط طبيعي و اجتماعي زمينههاي لازم را براي پيدايش و رشد تمدن و فرهنگ فراهم نياورد، آنگاه جامعه به تأثير از محيط تغيير ميپذيرد. 2ـ هر گاه روحيه، اخلاق، خواستهها و نيازهاي افراد در زندگي فردي و جمعي تغيير نمايد، جامعه نيز، متحول ميشود. 3ـ گاه نيز، باديهنشينان بر شهرنشينان پيروز ميشوند و به تأسيس دولت جديد ميپردازند. دولت جديد منشأ تحولات و ارزشهاي تازهاي است كه آن هم، بسيار است. برخي از اين تحولات عبارتند از: الف ـ عدهاي از شهرنشينان در اثر جنگ با باديهنشينان كشته ميشوند. ب ـ تعدادي از شهرنشينان به دولتهاي همسايه پناه ميبرند. ج ـ عدهي زيادي از شهرنشينان مشروعيت حاكمان جديد را ميپذيرند، حتي بعضيها به استخدام دولت جديد درميآيند. هر يك از اين تحولات سه گانه، موجب تحولاتي ديگر ميشوند. به اين معنا كه كشته شدن تعدادي از شهرنشينان، مخالفت فراريان و پناهندگان به كشورهاي همسايه را عليه نظام تازه برميانگيزاند و هم، ارزشها و آرمانهاي شهرنشينان تسليم شده، ساختار جامعه و دولت جديد را متأثر ميسازد.به سخني ديگر، هر چند پيروزي باديهنشينان موجب تولد دولت تازه و تحول اجتماعي جديد ميشود، ولي اين تأثير به آن معنا نيست كه باديهنشينان از زندگي شهري تأثير نميپذيرند، بلكه بين باديهنشينان و شهرنشينان رابطهي متقابلي پديد ميآيد، به گونهاي كه باديهنشينان براي ارتقاي سطح كمي و كيفي توليد و در ساختن جامعهاي نو، ايجاد تمدني تازه و خلق فرهنگ نوين، به دانش، صنعت، توان مالي، ابزار اقتصادي، اختراعات و فنآوري صاحبان تمدن قبلي (شهرنشينان) نياز دارند. شهرنشينان نيز، براي تهيه و گرد آوردن تجملاتي چون غذاهاي متنوع، انواع پوستها و مواد چرمي متعدد، محتاج باديهنشينان هستند. دولت و تمدن جديد هم، ممكن است همانند دولت و تمدن (باديهنشينان ديروز و شهرنشينان امروز) زوال يابد و رو به انحطاط رود. از نظر ابن خلدون، آنچه را موجب مرگ تمدن گذشته و تولد عمران (تمدن) بعدي ميشود، بايد در زندگي شهرنشيني، كه قرارگاه و مركز ثقل دولت و حكومت كنوني است، جستوجو كرد. بنابراين، هر گاه در زندگي شهري، بيماريهاي واگير و مسري شايع شود، دستگاه دولتي فاسد و مختل ميگردد. جمعيت بيش از حد لازم افزايش يا كاهش يابد، فساد، تنبلي و كمكاري در اثر تلاش براي برآوردن اميال و هوسها پديد آيد، دولت از گرفتن ماليات اجتناب كند، روحيهي تجملپرستي اوج گيرد و همچنين، انحرافات جنسي، قيمت كالاها و روحيهي پستي و حقارت افزايش پيدا كند، دولت جديدي جايگزين دولت قبلي ميگردد؛ يعني دولت قبلي در پي بروز عوامل مذكور، فروميپاشد و جاي آن را دولتي جديد ميگيرد. (10).منابع:1ـ انديشههاي اجتماعي متفكران مسلمان از فارابي ابن خلدون، تقي آزاد ارمكي، ص 77 ـ 73.2ـ انديشههاي اهل مدينه فاضله، ابونصر محمد فارابي، ترجمه جعفر سجادي، ص 261 ـ 260.3ـ تاريخ فلسفه در اسلام، ميان محمد شريف، ترجمه فارسي، ج 2، ص 174.4ـ انديشههاي اهل مدينه فاضله، ابونصر محمد فارابي، ترجمه جعفر سجادي، ص 276.5ـ تاريخ انديشههاي اجتماعي در اسلام، هدايت الله ستوده، ص 73 ـ 71.6ـ تاريخ فلسفه در اسلام، ميان محمد شريف، ترجمه فارسي، ج 2، ص 193.7ـ اعترافات امام محمد غزالي، امام محمد غزالي، ترجمه زينالدين كيايينژاد، ص 117 ـ 115.8ـ درآمدي فلسفي بر تاريخ انديشه سياسي، سيد جواد طباطبايي، ص 206.9ـ اخلاق ناصري، خواجه نصيرالدين طوسي، ص 318 ـ 314.10ـ شناخت انواع اجتماعات از ديدگاه فارابي و ابن خلدون، غلام علي خوشرو، ص 134.منبع: باشگاه اندیشه
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]
صفحات پیشنهادی
تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي
تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي نويسنده: مرتضي شيرودي اسلام پيام جديدي براي سعادت دنيوي و اخروي بشر و نگرش نويني از زندگي اجتماعي و سياسي ارائه داد كه با ...
تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي نويسنده: مرتضي شيرودي اسلام پيام جديدي براي سعادت دنيوي و اخروي بشر و نگرش نويني از زندگي اجتماعي و سياسي ارائه داد كه با ...
معاون وزيرارشاد:مميزه تمدن اسلامي با ديگر تمدن ها اخلاق مداري است
معاون وزيرارشاد:مميزه تمدن اسلامي با ديگر تمدن ها اخلاق مداري است-حجت الاسلام علي ... گفت: اگر دنبال تمدن و فرهنگ سازي هستيم بايد اخلاق مندي در جامعه ترويج شود . ... شده در مدت خدمتم حاصل تلاش جمعي و در پرتو اراده قوي و شعار محوري دولت مبني بر ما مي ...
معاون وزيرارشاد:مميزه تمدن اسلامي با ديگر تمدن ها اخلاق مداري است-حجت الاسلام علي ... گفت: اگر دنبال تمدن و فرهنگ سازي هستيم بايد اخلاق مندي در جامعه ترويج شود . ... شده در مدت خدمتم حاصل تلاش جمعي و در پرتو اراده قوي و شعار محوري دولت مبني بر ما مي ...
آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن (3)
انسان، طعم گواراي حقيقت زندگاني را تنها در پرتو فضايل پسنديده و نيكوي فردي ... نقش اخلاق فاضله در جامعهانسان موجودي است اجتماعي كه كمال و سعادتش در جامعه ... در اهميت نقش اخلاق در جامعه همين بس كه رمز بقا و تعالي يا انحطاط و سقوط يك ملت و تمدن از ... اصول سازنده ي شخصيت و كرامت انساني است تنها عقيده ي انسان سازي است كه آدمي را ...
انسان، طعم گواراي حقيقت زندگاني را تنها در پرتو فضايل پسنديده و نيكوي فردي ... نقش اخلاق فاضله در جامعهانسان موجودي است اجتماعي كه كمال و سعادتش در جامعه ... در اهميت نقش اخلاق در جامعه همين بس كه رمز بقا و تعالي يا انحطاط و سقوط يك ملت و تمدن از ... اصول سازنده ي شخصيت و كرامت انساني است تنها عقيده ي انسان سازي است كه آدمي را ...
بصيرت اخلاقي در عصر ظهور (سازوكارها و روشها) – (1)
اين فرهنگ سازي جامع، همان اصلاح گري اخلاقي و الهي است كه جامعه و انسانها را از فساد و .... [18] وصول به كمالات اخلاقي در پرتو نيروي خرد و عقل امكان پذير است و هر مقدار عقل .... به جاي شرك و بنيان نهادن تمدن توحيدي بود؛ آن هم با تغيير در باورهاي اعراب جاهلي.
اين فرهنگ سازي جامع، همان اصلاح گري اخلاقي و الهي است كه جامعه و انسانها را از فساد و .... [18] وصول به كمالات اخلاقي در پرتو نيروي خرد و عقل امكان پذير است و هر مقدار عقل .... به جاي شرك و بنيان نهادن تمدن توحيدي بود؛ آن هم با تغيير در باورهاي اعراب جاهلي.
اخلاق فضيلت، گوهر جامعه ي ديني (1)
اخلاق فضيلت، گوهر جامعه ي ديني (1) نويسنده: رضا حق پناه چکيده نويسنده ابتدا به ... ديني اسلام اشاره دارد، از قبيل الهي بودن، وسيله بودن، استمرار داشتن و هماهنگ سازي آن. ... جوامع بشري در پرتو اخلاق مبتني برنامه مناسب و عزم راسخ مي توانند پيوندهاي .... ظاهري زيبا دارد و به نام تمدن، به جاي کشتن اسير مي گيرد و افراد را مطيع خود مي ...
اخلاق فضيلت، گوهر جامعه ي ديني (1) نويسنده: رضا حق پناه چکيده نويسنده ابتدا به ... ديني اسلام اشاره دارد، از قبيل الهي بودن، وسيله بودن، استمرار داشتن و هماهنگ سازي آن. ... جوامع بشري در پرتو اخلاق مبتني برنامه مناسب و عزم راسخ مي توانند پيوندهاي .... ظاهري زيبا دارد و به نام تمدن، به جاي کشتن اسير مي گيرد و افراد را مطيع خود مي ...
تمدن تمتع
آلوين تافلر» در کتاب «موج سوم» مي نويسد: اين ما هستيم که اصول اخلاقي را به وجود مي ... همه مفاسدي که اکنون در جامعه غرب وجود دارد، از همين اصل ناشي مي شود. ... در پرتو شوم چنين تفکري، فاصله بين فقير و غني در دنيا طي ده بيست سال گذشته به صورت وحشتناکي افزايش داشته و هيچ يک از طرفداران جهاني سازي هم تضميني نمي دهند که در ...
آلوين تافلر» در کتاب «موج سوم» مي نويسد: اين ما هستيم که اصول اخلاقي را به وجود مي ... همه مفاسدي که اکنون در جامعه غرب وجود دارد، از همين اصل ناشي مي شود. ... در پرتو شوم چنين تفکري، فاصله بين فقير و غني در دنيا طي ده بيست سال گذشته به صورت وحشتناکي افزايش داشته و هيچ يک از طرفداران جهاني سازي هم تضميني نمي دهند که در ...
نگاهي به هستي شناسي در فلسفه غرب از آغاز تا سقراط
مرتب سازی سلول ها به وسیله ی DNA · 365 گام بلند موفقیت | ... تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي · تهاجم فرهنگى يا ... فضائل اخلاقي و مدير قرن بيست و يكم · موج اسلامى ...
مرتب سازی سلول ها به وسیله ی DNA · 365 گام بلند موفقیت | ... تمدن سازي در پرتو جامعه اخلاقي · تهاجم فرهنگى يا ... فضائل اخلاقي و مدير قرن بيست و يكم · موج اسلامى ...
ابعاد مختلف زمينه سازي شرايط ظهور و انقلاب جهاني مهدوي (1)
براي رسيدن به جامعه و انسان آرماني بايستي زمينه سازي كنيم و براي زمينه سازي بايستي ... در اين مقاله، ابعاد مختلف ابعاد مختلف اعتقادي، اخلاقي، پژوهشي، علمي، فناوري و .... همه چيز در پرتو الهي معني دارد و اگر قدرت و اذن و اراده اي نباشد، هيچ چيز نيست. .... اما چون تمدن موجود بشري افسار گسيخته و به دور از شاخص هاي عدالت فطري است.
براي رسيدن به جامعه و انسان آرماني بايستي زمينه سازي كنيم و براي زمينه سازي بايستي ... در اين مقاله، ابعاد مختلف ابعاد مختلف اعتقادي، اخلاقي، پژوهشي، علمي، فناوري و .... همه چيز در پرتو الهي معني دارد و اگر قدرت و اذن و اراده اي نباشد، هيچ چيز نيست. .... اما چون تمدن موجود بشري افسار گسيخته و به دور از شاخص هاي عدالت فطري است.
جامعهخوب جامعه بد
جامعهخوب جامعه بد-انديشهاجتماعی - سيد حسين امامي: عصر مدرن از ديدگاهها و ... گسينگ در مورد وضع مدرن ميگويد: وحشي سازي جهان همچنان به خوبي پيش ميرود. ... مدرن فقط منادي بربريت جديدي است كه با ابزارهاي تمدن بر تمدن اخلاقي و راستين انسان تاخته است. ... است در هر دولت متمدن دموكراسي فقط در پرتو همكاري با اليگارشي تعين مييابد.
جامعهخوب جامعه بد-انديشهاجتماعی - سيد حسين امامي: عصر مدرن از ديدگاهها و ... گسينگ در مورد وضع مدرن ميگويد: وحشي سازي جهان همچنان به خوبي پيش ميرود. ... مدرن فقط منادي بربريت جديدي است كه با ابزارهاي تمدن بر تمدن اخلاقي و راستين انسان تاخته است. ... است در هر دولت متمدن دموكراسي فقط در پرتو همكاري با اليگارشي تعين مييابد.
تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامی
و به همکاری جامعه در کارهای اجتماعي، سياسي، اقتصادی و کارهايی از اينگونه، تمدن يا شهرنشينی می گويند. .... را در پرتو خود داشته است. ... و توان، خود را در تمدن سازی سهيم می دانستند و همه وابسته به تمدنی بودند که تمدن اسلامی نام داشت. .... کشف و اختراع، نگاه اخلاقی و انسانی را لحاظ کنند و از اينجاست که درجه خلوص تمدن ها در بعد دوم که عامل ...
و به همکاری جامعه در کارهای اجتماعي، سياسي، اقتصادی و کارهايی از اينگونه، تمدن يا شهرنشينی می گويند. .... را در پرتو خود داشته است. ... و توان، خود را در تمدن سازی سهيم می دانستند و همه وابسته به تمدنی بودند که تمدن اسلامی نام داشت. .... کشف و اختراع، نگاه اخلاقی و انسانی را لحاظ کنند و از اينجاست که درجه خلوص تمدن ها در بعد دوم که عامل ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها