واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همشهری-با وجود اصراري كه برگزاركنندگان جشنواره براي اهميت بخشيدن به وجه بينالمللي فجر دارند و بهرغم اضافه شدن بخشهاي زيادي به جشنواره مثل مسابقه سينماي آسيا، معناگرا و... هنوز هم مسابقه سينماي ايران مهمترين بخش اين رويداد سينمايي بهشمار ميآيد. جايي كه در آن ميشود برخي از مهمترين فيلمهاي ايراني توليد شده در طول سال را ديد و بر اساسش به ارزيابي كارنامه سينماگران پرداخت. البته هر سال فيلمهاي شاخصي از فيلتر هيأت انتخاب جشنواره عبور نميكنند و آثاري هم هستند كه سازندگان شان تمايلي به شركت در فجر نشان نميدهند. با اين همه، از آنجا كه اين فيلمهاي ايرانياند كه بيشترين كنجكاوي را براي تماشاگر، منتقد، سينماگر و مدير سينمايي ايجاد ميكنند، مسابقه سينماي ايران به عنوان شاخصترين بخش براي تماشاي محصولات داخلي، مهمترين قسمت جشنواره بهشمار ميآيد. در بخش مسابقه سينماي ايران جشنواره امسال اين نامها بيشتر جلب توجه ميكنند: «استشهادي براي خدا» (عليرضا اميني)، «به همين سادگي» (رضا ميركريمي)، «آواز گنجشكها» (مجيد مجيدي)، «آتش سبز» (محمدرضا اصلاني)، «كنعان» (ماني حقيقي)، «ديوار» (محمدعلي طالبي)، «خاك آشنا» (بهمن فرمانآرا) و «هميشه پاي يك زن در ميان است» (كمال تبريزي). آمدن فيلمهايي چون «صد سال به اين سالها» (سامان مقدم)، «آتشكار» (محسن اميريوسفي)، «دايره زنگي» (پريسا بختآور) و «هر شب، تنهايي» (رسول صدرعاملي) ميتوانست رقابت را فشردهتر كند كه اين اتفاق نيفتاد. بخش مسابقه سينماي ايران با تفكيك بخش بينالملل از بخش داخلي، در 6 روز دوم جشنواره برگزار ميشود. واكنشهاي ضد و نقيض در مورد چند فيلم مطرح كه در بخش مسابقه بينالملل نيز حضور داشتند، نشان از اين دارد كه هنوز هيچ فيلم ايراني نتوانسته تمام و كمال مورد توجه قرار بگيرد. با خروج «آواز گنجشكها» از مسابقه بينالملل، به نظر ميرسد كه فيلم مجيدي حالا گزينه جديتري در مسابقه سينماي ايران باشد. مروري به 24 فيلم حاضر در بخش مسابقه سينماي ايران، از حضور توأمان چند نسل سينماگر در فجر امسال حكايت ميكند. نسل اول را فيلمسازاني تشكيل ميدهند كه در دهه 50 اولين فيلمهاي بلند سينماييشان را جلوي دوربين بردهاند. در غياب مهرجويي، كيميايي، تقوايي و... ، محمدرضا اصلاني و بهمن فرمانآرا نمايندگان اين نسل در جشنواره امسالاند. نسل دوم كارگردانانيهستند كه در دهه 60 به سينما آمدند؛ كارگرداناني كه حضورشان در سينما را به نوعي مديون شرايطياند كه در سالهاي پس از انقلاب بر هنر هفتم حاكم شد. خسرو معصومي، سيامك شايقي، محمدعلي طالبي، رسول صدرعاملي، اكبر خواجو، ابراهيم فروزش و كمال تبريزي امسال در حالي با تازهترين آثارشان به جشنواره آمدهاند كه بسياري از فيلمسازان اين نسل، براي تداوم فعاليت در سينما دچار مشكل شدهاند. در واقع گرايشي كه در سالهاي اخير در سينماي ايران به وجود آمده، فعاليت را براي كارگردانان باسابقه، استوارتر از فيلمسازان جوان كرده است، به خصوص براي فيلمسازاني كه ميخواهند در متن سينماي حرفهاي فعاليت كنند و علاقهاي به ساخت آثار جشنوارهاي ندارند. فيلمسازاني كه در دهه 70 روي صندلي كارگرداني نشستند، طيفهاي متنوعي را شامل ميشوند. چه آنها كه در همان ابتداي اين دهه اولين فيلم بلندشان را ساختند (مانند مجيد مجيدي) يا كساني كه در اواخر دهه 70 به سينما آمدند (مثل فرزاد موتمن، رضا كريمي، عباس رافعي و رضا ميركريمي). ماني حقيقي، عليرضا اميني، آرش معيريان، محمد نوريزاد و محمدعلي باشه آهنگر از كارگرداناني هستند كه در همين دهه وارد سينما شدند. مصطفي رزاقكريمي، روحالله حجازي، محمدرضا رحماني و حسن نجفي هم فيلمسازاني هستند كه با اولين ساختهشان به بخش مسابقه راه يافتهاند. اين حضور توأمان چند نسل مختلف فيلمسازي در جشنواره امسال، ميتواند اين انتظار را به وجود آورد كه تنوع كارگردانان با فيلمهايي متنوع همراه باشد، نه تجربههايي همسان و همشكل. منتها تأملي كوتاه بر فيلمهاي مسابقه، نشان ميدهد كه دو گونه مهم كمدي و جنگي هركدام تنها يك نماينده در جشنواره امسال دارند.«هميشه پاي يك زن در ميان است» تنها كمدي امسال است و «آن مرد آمد» تنها فيلم جنگي جشنواره. معمولاً اغلب فيلمهاي ايراني در ابتداي توليد از سوي سازندگان شان اجتماعي ناميده ميشوند و به همين دليل، 90 درصد فيلمهاي امسال هم در سينماي ژانرگريز ايران منتسب به اين صفتاند كه ژانر قلمداد كردنش يك غلط مصطلح است، جز آنها كه تجربه اولشان را ارائه كردهاند، بقيه فيلمسازان حاضر در بخش مسابقه، يا مسيري را كه قبلاً پيمودهاند امتداد بخشيدهاند يا سر از بزنگاههاي تازه درآوردهاند. محمدرضا اصلاني 31 سال بعد از «شطرنجباز»، «آتش سبز» را ساخته كه ميتواند ادامه منطقي آن فيلم و آن نوع طرز تلقي و نگاه به سينما قلمداد شود.درباره بهمن فرمانآرا هم ميتوان اين مسئله را صادق دانست. «خاك آشنا» مثل چند فيلم آخر فرمانآرا كه موضوع اصليشان مرگ بود، حكايت آدمي است كه در انتهاي مسير زندگياش به دنبال آرامش، آسودگي خاطر و عاقبت به خيري است. «باد در علفزار ميپيچد» هم پس از «رسم عاشقكشي» و «جايي در دوردست»، سومين قسمت از تريلوژي خسرو معصومي است كه همگي درون فضاي برفي جنگلهاي شمال، روايتگر داستانهايي عاشقانهاند؛ عاشقانههايي كه در كنار تم مواجهه انسان و طبيعت، معمولاً به فرجام خوشايندي نميانجامند. به نظر ميرسد محمدعلي طالبي نيز در «ديوار» فيلمي اجتماعي از جنس «تو آزادي» را جلوي دوربين برده است. همچنان كه شخصيت هاي «هامون و دريا» در امتداد ديگر آثار ابراهيم فروزش، نوجواناني سمج و سختكوشاند. «پرچمهاي قلعه كاوه» ساخته محمد نوريزاد هم احتمالاً بر اساس همان سليقه و بينشي شكل گرفته كه پيشتر در «شاهزاده ايراني» و «چهل سرباز» ديدهايم. فيلمهايي كه مشابهاش را در سينمايمان كمتر داشتهايم. «خواب زمستاني» هم اثري ملودرام است كه گويا قرار است بهترين شايقي باشد؛ فيلمسازي كه سالهاست ميكوشد تا فيلمهاي روايتي، سليس و بيلكنت بسازد. از جنس سينمايي كه شايقي در زمان نقدنويسي طرفدارش بود. حتي «هميشه پاي يك زن در ميان است» هم حكم بازگشت تبريزي به حيطهاي را دارد كه قبلاً موفقيتهاي زيادي برايش به ارمغان آورده بود؛ اما در همين بازگشت به سينماي كمدي داستانگو هم، زن محور بودن اثر نكته جديدي در كارنامه سازندهاش است. رضا ميركريمي هم پس از توفيق همهجانبه «خيلي دور، خيلي نزديك» ترجيح داد تا مسير تازهاي را امتحان كند. «به همين سادگي» به جاي داستانپردازي كلاسيك، پيشنهاد ديگري براي مخاطب دارد و آن تأمل بر تنهاييهاي يك زن است و اينكه چگونه ميتوان با حداقل اتفاقات ممكن، فيلم بلند سينمايي ساخت كه هم ملالآور نباشد و هم در عين حال نزديك به زندگي باشد. درباره «آواز گنجشكها» با توجه به اينكه تقريباً هيچ اطلاعاتي جز يك خلاصه داستان دو خطي دربارهاش وجود ندارد، نميشود اظهار نظر خاصي كرد. در «استشهادي براي خدا»، عليرضا اميني، از دل همان تجربههاي قبلياش، از جمله كار در فضاهاي برفي، به فيلمي مي رسد كه ميگويند متفاوتترين و بهترين ساخته اوست. «كنعان» ساخته ماني حقيقي هم گويا از يك تغيير مسير در كارنامه كارگردانش حكايت دارد؛ تغيير مسير از سينماي برخوردار از لحن تجربي «آبادان» و «كارگران مشغول كارند» به سينمايي حرفهاي. «كنعان» يك ملودرام است كه خيليها انتظار دارند با آن، ماجراي «چهارشنبهسوري» در جشنواره دو سال پيش تكرار شود. در هر دو فيلم ترانه عليدوستي بازي ميكند و هر دو فيلم فيلمنامهشان توسط حقيقي و اصغر فرهادي نوشته شده فقط در «كنعان» جاي كارگردان عوض شده و اين بار حقيقي آن را ساخته است. فرزاد موتمن هم كه امسال با «جعبه موسيقي» در بخش مسابقه حاضر است، به شهادت تجربههاي قبلياش، باز هم فيلمي ساخته كه ربطي به فيلمهاي سابقاش ندارد. عدهاي اميدوارند كه «جعبه موسيقي» اثري در تداوم «شبهاي روشن»، فيلم ستايش شده موتمن باشد ولي خلاصه داستان «جعبه موسيقي» نشان از فيلمي با مفاهيم متافيزيكي دارد كه نمونهاش را تنها در يك سكانس «هفت پرده» ديدهايم؛ جايي كه مهدي احمدي در كافيشاپ با يك فرشته ملاقات ميكرد. در آنجا فرشته گلشيفته فراهاني بود و اين بار فرشته را رامبد جوان بازي ميكند. آرش معيريان هم پس از ساخت 3 كمدي عامهپسند «كما»، «شارلاتان» و «چپدست»، در «احضارشدگان» گويا اثري تريلر ساخته كه احتمالاً تنها تريلر جشنواره امسال نيز به شمار ميآيد. تغيير مسير معيريان نيز از ساخت 3 فيلم موفق در گيشه و يك تجربه جنگي (آنكه دريا ميرود) هم در نوع خود جالب توجه است. «انعكاس» رضا كريمي هم قرار است ملودرامي متفاوت در سينماي ايران باشد. ملودرامي كه در نگاه اول به نظر ميرسد كه مضمون تازهاي دارد. «شب» ساخته رسول صدرعاملي، پس از تجربه كارگرداني 3 فيلم درباره مشكلات دختران نوجوان، از پايان يك تريلوژي و آغاز سهگانهاي ديگر خبر ميدهد كه بخش دومش نيز با عنوان «هر شب، تنهايي» در بخش مهمان به نمايش در خواهد آمد. در شرايطي كه «آن مرد آمد» تنها فيلم جنگي جشنواره امسال است «فرزند خاك» باشهآهنگر هم به نوعي به بررسي تبعات جنگ پرداخته و در «ستايش» ساخته محمد رضا رحماني كه ميگويند مضمون حساسي دارد، يكي از شخصيتها پسزمينه دفاع مقدسي دارد. اين فيلم اولين تجربه محمدرضا رحماني در سينماي ايران است و شايد پديده جشنواره امسال. همچنان كه «در ميان ابرها»، «سهم گمشده» و «حس پنهان». خوبي فيلم اوليها اين است كه معمولاً هيچ ذهنيتي نسبت به آنها نيست و به كسي كه چيزي دربارهاش نميدانيم نگاهها خوشبينانهتر است تا آنان كه سالهاست امتحانشان را پس دادهاند. در بخش مسابقه سينماي ايران بيستوششمين جشنواره فيلم فجر، كفه ترازو بيشتر به نفع فيلمهاي مجيدي، ميركريمي، صدرعاملي، تبريزي و فرمانآرا سنگيني ميكند و فيلم هاي ماني حقيقي، عليرضا اميني، فرزاد موتمن، اصلاني و طالبي هم گزينههاي پر اميدي به نظر ميرسند. منتها احتمال اينكه در پايان جشنواره، بسياري از حساب ها درست از كار درنيايند، خيلي زياد است. قاعدهاي نانوشته وجود دارد كه ميگويد از بيست و چند فيلم بخش مسابقه سينماي ايران، معمولاً فقط همان چند فيلم آثاري قابل تأملاند و پس از آنها به زحمت 5 فيلم ديگر را ميتوان متوسط ناميد و بقيه فيلمها آثاري ضعيفاند كه به راحتي ميتوانستند به پخش مسابقه راه نيابند. اين البته در آستانه آغاز مسابقه سينماي ايران فجر 26، نگاه بدبينانهاي است و مثل هميشه در ابتداي كار، بايد اميدوار بود كه همه فيلمهاي امسال شاهكار از كار درآمده باشند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]