واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ** زندگي و تحصيل در دوران كودكي مادرش را از دست داد و تحت نظر پدر مشغول به تحصيل شد. ادبيات عرب را در مشهد آموخت و از دروس فقه و اصول معارف استادان بزرگي چون حاج شيخ كاظم دامغاني، مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني و حاج شيخ مجتبي قزويني استفاده كرد. به خاطر استعداد سرشاري كه داشت و زحمات فراواني كه تحمل كرد مدارج و مراحل علمي را با سرعت پيمود. پس از ازدواج براي طي مراحل بعدي علوم اسلامي عازم حوزه علميه قم شد و در آن شهر در محضر آيت الله العظمي امام خميني (ره) حاضر شد و سرانجام با زحمات طاقت فرسا و تلاشهاي پيگير به مرحلة عظيم استنباط و اجتهاد رسيد. آيت الله سعيدي ضمن ادامه تحصيل و تدريس طلاب به مسافرت هاي تبليغي نيز مي رفت و همان روزها يكبار در آبادان به خاطر سخنراني افشاگرانه و ضد رژيم به زندان افتاد اما در اثر تلاش آيت الله العظمي بروجردي (ره) از زندان آزاد شد. ** مبارزه پس از آن ماجرا،گروهي از ايرانيان مقيم كويت براي تبليغ اسلام،خواستار عالم صالح و مبلغ توانايي شدند. اين ماموريت و رسالت به آيت الله سعيدي واگذار شد. با فرا رسيدن سال 1341 و شكل گيري نهضت روحانيت، ايشان به همراه بسياري ديگر از روحانيان، به گرد شمع وجود حضرت امام خميني (ره) پروانهوار به گردش در آمدند و در راه نيل به اهداف متعالي آن پيشواي بزرگ، از فداي جان دريغ نورزيدند. پس از آنكه حركت روحانيت رشد يافت و در رأس همه، سخنان و اعلاميههاي حضرت امام (ره) در همه جا شور و هيجان و قيام و انقلاب به وجود آورد، رژيم شاه به ناچار آن مرجع و رهبر عظيمالشان را دستگير نمود و در پادگان عشرت آباد، تحت نظر گرفت. پس از اين واقعه، شاگردان امام راحل حوزههاي درسي را تعطيل كردند و در منزل مراجع تحصن اختيار كردند. اين تجمع با سخنراني ها و مشورت ها منجر به اتخاذ تصميمي از جانب علما و فضلا و مراجع تقليد قم و ساير شهرستانها مبني بر هجرت به سوي تهران و اعتراض همه جانبه عليه دستگيري حضرت امام شد و در سايه همين اتخاذ و تصميم راسخ بود كه رژيم شاه به هراس افتاد و پس از مدتي امام خميني (ره)را آزاد ساخت. نهضت امام خميني (ره) راه پرمخاطره اي در پيش داشت و آن يگانه رهبر بيدار دل و شجاع مصمم بود كه تا پاي جان از اسلام عزيز دفاع كند و از هيچ مانعي ترس و بيم به خود راه ندهد. آيت الله سعيدي از تصميم و اراده راسخ امام (ره) و قدرت عجيب و عظيم ايمان و توكل آن بزرگوار، نيرويي تازه گرفت و راه سراسر رنج و مبارزه و خطر را با ميل و اشتياق انتخاب كرد. آيت الله سعيدي درباره دميده شدن اين روح اميد و مبارزه در خود، ملاقاتي را كه با امام خميني (ره) داشته است، مؤثر دانسته و عامل اصلي معرفي مي كند. آن شهيد بزرگوار درباره چنين مي گويد: هنگام نماز مغرب و عشا به منزل امام رفتم، مي خواستم با ايشان مذاكره كنم، امام آماده نماز بود، وقتي منظورم را فهميد اندكي نماز را تاخير انداخت. به عرض رساندم: آقا! طبق برداشتي كه من كرده ام، از اين به بعد شما در مبارزات خود، ياوران كمتري خواهيد داشت. امام فرمود: سعيدي! چه مي گويي؟! به خدا قسم اگر تمام جن و اِنس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل من بايستند، چون من اين راه را حق يافته ام، از پاي نخواهم نشست. **جهاد تا شهادت آيت الله سعيدي پس از اين شنيدن سخنان جانبخش امام (ره) مي گويد: با سخنان امام چنان دلگرم شدم كه روح تازه اي در وجودم دميده شد و ايمان بيشتري به قيام و حركت امام پيدا كردم. آيت الله سعيدي از تصميم و اراده راسخ امام (ره) و قدرت عجيب و عظيم ايمان و توكل آن بزرگوار نيرويي تازه مي گيرد و راه سراسر رنج و مبارزه و خطر را با ميل اشتياق انتخاب مي كند. وي به دنبال تلاشهاي پيگيري كه جهت معرفي حضرت امام (ره) و نهضت پربركتش داشت، هجرتي به عراق كرد و در آنجا جلساتي تشكيل داد و نهضت امام خميني (ره) و شخصيت والاي روحاني او را تشريح نمود و تلاش و خدمات او بود كه زمينه هاي استقبال از امام را فراهم ساخت. آيت الله سعيدي پس از بازگشت با صلاحديد حضرت امام (ره) به امام جماعت مسجد موسي بن جعفر (ع) در تهران برگزيده شد و اين مسجد بود كه به صورت سنگري براي مبارزه آن شهيد سعيد درآمد جوانان به گرد او جمع شدند و در سايه فعاليت هاي علمي وي با معارف اسلامي آشنا شدند. ساواك وقتي تبليغات مؤثر آيت الله سعيدي را مشاهده كرد، او را ممنوع المنبر كرد، اما آيت الله سعيدي دست از فعاليت نكشيد و از محل خود خارج شده و به محلهاي دوردست و روستاهاي اطراف تهران مي رفت و به كار خويش ادامه مي داد. آيت الله سعيدي در سال 1345 درباره جنايات اسراييل سخنراني مهمي كرد و همين سخنراني باعث شد او را دستگير كنند و 61 روز در حبس نگهدارند. در ارديبهشت 1349 بعد از اينكه رژيم با تصويب كاپيتولاسيون سرسپردگي كامل خود را به اثبات رسانيد از سرمايه گذاران آمريكايي دعوت به عمل آورد تا باصطلاح در ايران سرمايه گذاري كنند و در واقع در يك حركت استعماري اقتصاد ايران را به طور كامل در اختيار آمريكايي ها قرار دهد. به دنبال اين حركت، علماي حوزه علميه قم، در 11 ارديبهشت همان سال، با انتشار اطلاعيه اي، مردم را از اين خطر بزرگ آگاه ساختند. در اين ميان آيت الله سعيدي نيز ساكت نماند و عليه استعمارگران دست به فعاليتهاي شديد زد و با انتشار اعلاميه اي به زبان عربي خطاب به علماي كشورهاي اسلامي، آنها را دعوت به قيام و مخالفت كرد. رژيم شاه كه از حركت پرخروش آيت الله سعيدي به وحشت افتاده بود او را دستگير و در قزل قلعه زنداني كرد. و تحت شديدترين شكنجهها، در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 آن عالم مجاهد را به شهادت رسانيد. پيكر آن مرد بزرگ فرداي شهادتش تحويل فرزند ارشدش شد و سرانجام به طور مخفيانه در قبرستان واديالسلام قم به خاك سپرده شد. ** پيام شهيد درباره حضرت امام خميني (ره): آيت الله سعيدي علاقه و ارادت خاصي نسبت به حضرت امام خميني (ره) داشت. درباره امام (ره) گفته بود: به خدا سوگند اگر مرا بكشيد و خونم را بر زمين بريزيد، در هر قطره خونم نام مقدس خميني را خواهيد يافت. ** وصيت نامه شهيد آيت الله سعيدي بسم الله الرحمن الرحيم وصيتنامه من سيد محمد رضا سعيدي خراساني: پسران من همگي اهل علم و تبليغ براي خداشويد.دختران من به شوهر اهل علم و تبليغ همسر شويد. در زندگي باهم متحد باشيد و براي دنيا با هم اختلاف نكنيد،همگي حق مادر را رعايت كنيد. و جنازه مرا در قم دفن كنيد،مرا دعا كنيد و سلام مرا به همگي برسانيد. دو روز روزه برايم بگيريد. از آيه 152با157از سوره روم غفلت نكنيد...به هر كسي كه ميخواهد زحمات فاتحه خواني برايم بكشد بگوييد در عوض يك مساله ياد بگيريد و عمل كنيد و هر كس به من بدهكار است من كه صورت ندارم،اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد بري الذمه است. (سيد محمدرضا سعيدي خراساني ،اول ربيع الثاني) ** اعلاميه امام درباره آيت الله سعيدي: اين تنها سعيدي نيست كه با اين وضع اسف انگيز درگوشه زندان از پاي در ميآيد بلكه چه بسا افراد مظلوم و بيگناه به جرم حقگويي در سياهچالهاي زندان مورد ضرب و شتم و شكنجههاي وحشيانه و رفتار غير انساني قرار ميگيرند. اينجانب كرارا خطر دولت اسراييل و عمال آن را به ملت گوشزد كردم كه بايد مقاومت منفي كنند و از معامله با آنها احتراز جويند. اكنون راه را براي مصيبت بزرگتري باز كردهاند و ملت را به اسارت سرمايهداران ميخواهند، درآوردند. من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و عالم فداكار را كه براي حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام جان خود را هديه نمودند، به ملت ايران تعزيت ميگويم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال كثيف استعمار را مسألت مينمايم. فراهنگ**2006**
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]