تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836969709
ارتباط وقف و تاريخ
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ارتباط وقف و تاريخ نويسنده: ايرج افشار اشاره استاد ايرج افشار، از مفاخر علمي کشور، در ديماه 1383 در چهارمين نشست علمي، پژوهشي وقف که با حضور مسؤولان و کارشناسان امور وقف در سالن کتابخانهي تخصصي وقف سازمان اوقاف و امور خيريه برگزار گرديد شرکت نمود، و در زمينهي ارتباط وقف و تاريخ سخناني ايراد کرد که حاوي نکات و مطالب ارزشمند و قابل توجهي است. نظر خوانندگان محترم مجله را به خلاصهاي از سخنراني ايشان جلب ميکنيم: موضوع مورد بحث من اين است که «وقفنامهها چه اهميتي براي تاريخ ما دارد؟». البته جنبهي اقتصادي، حقوقي، معماري، هنري و سياحتي موقوفات اموري است که در جاي ديگر بايد به آنها پرداخت. آنچه از نظر تاريخي در اساس وقف نهفته است به انگيزهي واقفان برميگردد. زيرا در طول زمان کساني که مالي را وقف کردهاند، بيشتر دو نکته مورد نظرشان بوده است يعني انگيزهي واقفان دو چيز ميتواند باشد؛ يکي توجه به وضع اجتماعي و احتياجات عمومي در زمانهاي مختلف، و ديگري طلب مغفرت و دعاي خير براي خود. به هر حال آنچه بود نتيجهاش براي مردم بود. امروزه ما در دورهاي هستيم که تشکيلات اداري و ديواني مملکت آن قدر وسعت دارد که هرکار ضروري را يکي از دستگاههاي دولتي انجام ميدهد. ولي در دنياي قديم احتياجات عمومي سراسر به دست دولتها انجام نميشد بلکه بسياري از اين امور به وسيلهي نهاد وقف انجام ميگرفت. در اين زمينه اگر نگاهي به تاريخ بيندازيم ميبينيم کساني مثل غازان خان، امراي کاکويي يزد، خاندان قراختاييان کرمان، علما و بزرگان و رجالي مثل رشيدالدين فضلالله، خاندان نظامي (سادات رکني يزد) موقوفات مهمي را در زمان خودشان به يادگار گذاشتند. اين موقوفات براي برآورده شدن آن گونه احتياجات مردم بود که دستگاههاي دولتي توانايي يا تمايلي به چنين کارهايي نداشتند يا جريانهاي عمومي از قبيل جنگها و ناامنيها و ساير اموري که دست و پاگيرشان بود، اجازه نميداد که به فکر چنين کارهايي باشند و بيشتر مردم خير بودند که آن کارها را انجام ميدادند. به عنوان نمونه مثالي ميزنم، بهاءالدين جويني يکي از وزراي مهم دورهي ايلخانان است. او در دربار امراي مغول بود که در شهر يزد دارالشفايي از موقوفات ايجاد کرده بود. چرا؟ براي اينکه مسلما مردم آنجا بيمارستاني نداشتند. بنابراين وزيري ميآيد و از مال خودش در شهري که اصلا به او ارتباط خانوادگي نداشت، وقف ميکند. (از نظر موطني او اهل جوين است ولي يزد آن سوي کوير است و ارتباطي به او نداشته است.) نوع اين کارها نظير ساختن بيمارستان، پل و ساختن کاروانسرا در راهها براي رفع احتياجاتي بود که عامهي مردم داشتند، کاروانسراهاي راه يزد به طبس همه ساخته شده توسط تجار و اعيان آن منطقه است. چنين وقايعي بارها در تاريخ اتفاق افتاده است که ما فقط در متون تواريخ خبري از آنها داريم. موقوفات فلان جا، مدرسهي فلان، کاروانسراي فلان اينها همه تأسيساتي بود که اشخاص ايجاد کردند. خودشان باقي نماندند و حتي وقفنامههاي ايشان هم باقي نمانده است. متأسفانه هر چه به گذشته بر ميگرديم، وقفنامههايي که از قدما بوده بسيار کمتر است. يکي از دلايل از بين رفتن وقفنامهها وضعيت عمومي و جريانهاي سياسي بوده است. همچنين دلايل داخلي مانند اختلاف ورثه با متوليان و نظاير اينها موجب امحا و از بين رفتن وقفنامهها شده است. گمان دارم شما آقايان و خانمهايي که در اوقاف تشريف داريد اگر بخواهيد اصل وقفنامهي قديمي پيدا کنيد قديميترينش به عهد تيموريها نرسد؟ شک دارم ادارهي اوقاف در دفاتر و بايگانيهايش بتواند نشان دهد که قديمترين وقفنامهها کدام بوده است. موقعي که من در دانشگاه تهران تاريخ درس ميدادم، درسي به عنوان تاريخ شهرها به عهدهام بود. بنده با توجه به اين که يک قسمت عمده از تاريخ شهرها به تاريخ وقفها و وقفنامهها مربوط ميشود براي اينکه بدانم در فلان شهر تشکيلات شهري به چه صورت بوده است، چون از جملهي اسناد وقفنامههاست، به اين فکر افتادم که با سازمان اسناد ملي آن وقت وارد مذاکره شوم. ولي آنها چيزي در اختيار نداشتند. پس به فکر افتاديم به ادارهي اوقاف شهرها برويم و چند تا از شهرها را ببينيم شايد سندي به دست آيد که جز جنبهي خيرات و مبرات، نشان بدهد براي شهر از طريق وقف چه کاري انجام شده است. منطقهي شاهرود تا گرگان را، ميدان اين کار قرار داديم. با قراردادي که دانشگاه با سازمان اسناد بست و با موافقت اوقاف به شهرهاي شاهرود و دامغان و سمنان وگرگان رفتيم. متأسفانه با آن همه آثار قديمي مانند مسجد تاريخانه، گنبد چهل دختران (دامغان) که همه در تصرف اوقاف يا ميراث فرهنگي است براي هيچ يک از آنها سندي که بشود گفت جنبهي تاريخي دارد، از نظر وقفي، نتوانستيم پيدا کنيم. همين طور در گرگان و سمنان نيز چنين سندي نيافتيم. اين در حالي است که مقداري از تاريخ يک شهر به وقف بستگي دارد، و تاريخ اجتماعي شهر را فقط از لابهلاي اين اسناد ميتوان به دست آورد. آنچه که به صورت بنا باقي مانده اگر باقي مانده باشد، جنبهي هنري و جنبهي مطالعهي ظاهري دارد و ارتباطي به اين موضوع ندارد که بدانيم چه کسي اين بنا را ساخته؟ و چرا ساخته؟ و براي چه مصرفي آن را وقف کرده است؟ با توجه به اين نکتهها وقتي شما فراتر از يک شهر بنگريد و به تمام کشور نگاه کنيد، خواهيد ديد که قسمتي از تاريخ مملکت ما از راه اين وقفنامهها قابل بازشناسي و تجديدنظر است. به عنوان مثال اگر وقفنامهي ربع رشيدي پيدا نشده بود، تشکيلاتي که امروز در تبريز در اين مورد فعاليت ميکند، چه ميتوانست انجام دهد؟ دست اندرکاران اين تشکيلات هيچ کاري نميتوانستند انجام دهند. چيزي در دست نبود تا بتوانند آن را بازسازي کنند نه تنها بازسازي فضايي، بل بازسازي فکري هم نميتوانستند بکنند تا بدانند اين مرد چه کار ارزشمندي کرده است. همين وقفنامهي ربع رشيدي که به صورت تصادفي پيدا شد از قديميترين وقفنامههاي موجود مملکت است. فايده ديگري هم دارد و آن اين است که شما علاوه بر وقف، اطلاعاتي را دربارهي پادشاه زمان و وزيرش به دست ميآوريد. در جوامع التواريخ فصولي هست که ميگويد: غازان گفت که اين کار را و آن کار را بکنيد. ولي هيچ چيز از متن وقفنامهي غازان خان به صورت مکتوب براي ما وجود ندارد. چون اين وقفنامه هنوز پيدا نشده است. اما از راه وقفنامهي ربع رشيدي که همزمان است با آنچه پادشاه زمان انجام داده شما ميتوانيد مقداري از نيات غازان خان را بفهميد که از چه نوع بوده و براي چي بوده است. اگر به وقفنامهي ربع رشيدي و آن چه در جوامعالتواريخ دربارهي موقوفات غازان خان نوشته شده دقت کنيد خواهيد ديد که اين وزير نميتوانست کاري چشمگيرتر و بلند پروازتر از آن چيزي که خود پادشاه ميکرده انجام دهد، بلکه کار او يک پله پايينتر بوده است. پس وقتي تشکيلات رشيدالدين فضلالله به اين وسعت بوده است تشکيلات غازان خان بسيار وسيعتر بوده است که متأسفانه نه زميني از آن باقي مانده و نه اثري به صورت وقفنامه. وقفنامههايي که به دست ميآيد براي ما از نظر تطبيقي و از نظر مطالعهي تاريخي بسيار اهميت دارد. باز در همين دوره ميبينيم که داماد رشيدالدين فضلالله به نام سيد شمسالدين و پدرش سيد رکنالدين يزدي داراي موقوفات مهمي بودهاند که متن وقفنامهي آنها باقي است. هنوز بناي مدرسهاي به نام شمسيه در يزد هست که بقعهي بلندي است و مزار سيد شمسالدين هم آنجاست. وقفنامه اين پدر و پسر به نام جامعالخيرات توسط بنده و دوست مرحوم من محمدتقي دانش پژوه - که او هم به اين وقفنامهها خيلي علاقهمندي داشت و ذکر خيري هم از ايشان بشود - چاپ شد. در اين وقفنامه ميبينيد خدماتي را علاوه بر آنچه پدر زنش يعني رشيدالدين فضلالله انجام داده، اضافه کرده (بقيهي نياتش تقريبا همان است مانند: مدرسه، دارالشفاء، حظيره و نظير اينها). آن نکتهي اضافي اين است که چون خودش اکثر اوقات در سفر و در راه بوده است و ميبايست گاه به گاه به طرفي برود، در وقفنامه دستور داده بود که براي بيتوتهي مسافران کاروانسرا بسازند. از اين گرفتاري خودش و ديگر افراد به اين فکر افتاد که اين راه مسافرخانه و جايي ميخواهد که مردم اطراق بکنند. يک مطالعهي تطبيقي بين اسناد هم دوره و حتي يک کمي بعد و پيش براي نشان دادن فوايد وقف بسيار ضروري است. و نکتهاي است که به صورت پيشنهاد عرض ميکنم تا در مجلهي خيلي مفيد ميراث جاويدان اگر به اين مبحث هم پرداخته شود بيفايده نخواهد بود. وقفنامههاي مربوط به دورههاي گذشته، بخصوص ايلخانان تا اوايل دورهي تيموري، دقايق خيلي مفيدي راجع به تاريخ اجتماعي ايران به دست ميدهد. براي مثال، وقفنامهاي است راجع به موقوفات کججي؛ کججي يکي از عرفاي معروف خطهي آذربايجان بود و موقوفات خيلي مهمي براي رفاه طريقهي خودش وقف کرده بود که خوشبختانه حالا وقفنامهاش پيدا شده و به صورت عکسي چاپ کردهاند. وقفنامه کججي اين نکته را ميرساند که در آن دوره در اوايل قرن نهم چه نيازهايي بوده و جامعه چه نوع گرايشهايي داشته است که قطب يک سلسلهي معروف اموال خودش را براي بقاي طريقهي خودش وقف ميکند. در بخارا ورثهي سيفالدين باخرزي موقوفات بسيار زيادي براي صوفيه ايجاد کرده بودند. متن وقفنامهها باقي مانده و قسمت عظيمي از آن حدود چهل سال قبل در شهر دوشنبه به چاپ رسيده است. اين دو وقفنامه به يک طريقه مربوط است، وقتي وقفنامهي کججي را با وقفنامهي سيفالدين و ورثهي او مقايسه ميکنيم ميبينيم راجع به طرز تعليم طلاب يا براي استفادهي عموم از نظر اطراق غربا در تکيهها و زوايا و اطعام آنها چه دستوراتي ميدادند. اينها نکتههاي اجتماعي يعني تاريخي است که امروز فرم و شکل ديگري پيدا کرده است. امروز براي کمک به افراد غريب راههاي ديگري وجود دارد و معمولا دستگاهها و نهادهاي عمومي بايد به داد آنها برسند. در آن ايام نهادها به شکل وقف خودشان را جلوه ميدادند. در ممالک همجوار ما از ترکيهي امروز تا عثماني قديم تا به شامات و مصر، مبادي وقف يا فرهنگ وقف توسعه داشته است. در عثماني از زمان سلاجقهي آناتولي و در مصر عهد مماليک کثرت موقوفات و وقفنامهها بسيار چشمگير است. قلاوون که يکي ازملوک مصر بود و پسرش ناصر بن قلاوون درست همان کارهايي را ميکردند که اين جا غازان خان و نظاير او انجام ميدادند. در وقفنامههايي که مربوط به قلاوون هست ديدم که بسيار کلمات فارسي به کار رفته است. مثلا يادم هست اين کلمه را ذکر ميکند که اتاق طلبهها و جايي که مدرس خواهد بود چه جوري بايد باشد. آنجا به جاي کلمهي شبکه يا پنجره يا معادل عربي آن گفته است «خورستان» گذاشته شود. خور همان کلمهي خورشيد است و خورستان يعني جايي که خورشيد بتابد. اين کلمهي فارسي را در متن عربي وقفنامه و چند کلمهي ديگر که حضور ذهن ندارم ديدم. بنابراين ما در مطالعاتمان دربارهي مسألهي وقف از نظر ارتباطي هم بايد به اطرافمان نگاه کنيم. بطور مثال در هندوستان و پاکستان اين همه مزارات و ابنيهي مربوط به صوفيه که هست غالبا وقفنامههايشان به فارسي است. سه پيشنهاد براي پژوهشهاي وقفي نکتهي ديگري که بخش فرهنگي سازمان اوقاف بايد بيشتر به آن توجه کند کارهاي پژوهشي است. براي اينکه بتوانيم از کار پراکنده و تکهتکه در موضوع وقف کمي دور شويم، سه نمونه تحقيق را پيشنهاد ميکنم: يکي اين است که متون تاريخي ما مثل تاريخ بيهقي و روضةالصفا و صدها کتاب تاريخي ديگر به دقت خوانده شود و به ذکر موقوفاتي که در اينها هست توجه شود. البته فقط به دنبال کلمهي وقف نباشيد. زيرا لزومي ندارد صراحتا گفته شود موقوفهي فلان، زيرا شما وقتي نام کاروانسرا را ميبريد بايد بدانيد معمولا وقف بوده است. هيچ کاروانسرايي را در بيابان نميتوان نگه داشت بدون اينکه ممر درآمدي براي بقا داشته باشد که همانا داشتن موقوفه است. کدام مدرسه ميتواند در طي قرون شخصي اداره شده باشد، همينطور مريضخانهها، پلها و راهها و زوايا و تکايا و نظاير اينها. پس براي فهم تاريخ وقف ايران و نشان دادن ارتباط وقف با تاريخ ايران بايد مطالب مرتبط از متون استخراج شوند. اين تحقيق دو چيز را نشان ميدهد يکي موقوفات را ميشناساند و ديگري اينکه کمک ميکند تا تاريخ ايران و اوضاع تاريخ اجتماعي ايران بهتر فهميده شود. نسبت به جمعآوري و نگهداري کتابهاي وقفي بايد توجه بيشتري شود. خيلي از آستانهها، بقاع و مزارات مقداري کتاب دارند؛ مساجدي هستند که کتابهايي دارند يا ديروز داشتند و امروز ندارند. يا امروز دارند و خداي نکرده فردا ممکن است نداشته باشند. به هر حال در طول تاريخ وقف، کتاب يکي از اجناسي بوده است که به کرات وقف شده است. الان قديمترين شيئي که در مشهد وقف شده و وقفيتش مسلم است يک تکه ازکتابي عربي است در زمينهي کلام که به سال 371 هجري کسي آن را وقف کرده و پشتش هم بيتي در لعن نوشته است. اگر اين کتاب از بين رفته بود چيزي از اين ماجرا براي ما باقي نميماند. ولي خوشبختانه اين کتاب همراه کتابهاي ديگر لاي ديواري پيدا شد که در زمان حملهي ازبکها کتابهائي را مخفي کرده بودند. چهل سال پيش موقع تعمير، ديوار را که برداشتند اين کتابها و کاغذها را يافتند. پيشنهاد ديگر بنده اين است که در صورت امکان فهرست مشترکي از کتبي که وقف بوده و الان در جاهاي مختلف موجود است تهيه شود. اغلب در پشت جلد اين کتابها نوشته شده است که اين کتاب براي فلان مکان يا بر شخص معيني وقف شده. تهيهي يک فهرست کامل از کتابهايي که وقفنامه در يکي از اوراق آن ثبت شده است ما را به شناخت رابطهي وقفنامه با تاريخ نزديک ميکند و تأثير اين وقف را در تاريخ نشان ميدهد. اگر مقداري کتاب پيدا کرديد که وقف شده بود به يک مدرسهاي که امروز وجود ندارد خود دليلي است بر وجود فلان مدرسه در فلان شهر که امروز نه خودش وجود دارد و نه وقفنامهاش. اين نکتهها براي تاريخ ما مهم است. وقف و وقفنامه را تنها براي درآمدزايي و استحصال منفعت نبايد در نظر گرفت. بايد موقوفات مملکت را در کل و در جرياني که با تاريخ ما داشته مورد توجه قرار داد. هر چه دير بجنبيم بيشتر صدمه خواهيم ديد و اين اسناد فراموشتر و پراکندهتر خواهد شد. موضوع سوم که ميخواهم بيان کنم مسألهي سنگ قبرهاست. الان گورستانهايي در بيابانها و شهرها وجود دارد که متروکه شده است. به هر حال چيزي که الان از اينها باقي مانده معمولا چند تا سنگ قبر است. بنده وقتي کتاب يادگاريهاي يزد را مينوشتم به سراغ توران پشت که جايي نزديک يزد است رفتم، قبرستان متروکهاي در بيابان بود که سنگ قبرهايي داشت مربوط به علما و رجال با عناويني خيلي معتبر، که متعلق به تاريخ چهارصد هجري تا هفتصد هجري بود. زماني آن آبادي بر اثر جنگ يا حوادث ديگر از بين رفته و قبرستان متروکه شده بود. حالا ميراث فرهنگي متولي آن باشد يا اوقاف و يا نهاد ديگر، و حکم فقهياش چه باشد بحث ديگري است. ولي هر چه باشد اينها جزء تاريخ اين مملکت است. به چيتاب در ياسوج رفته بودم ديدم بقعهاي را طبق مرسوم خراب کردهاند تا نوسازي بکنند. يک مشت تيرآهن به هوا برده بودند و داشتند امامزاده ميساختند. ديدم تعدادي سنگ قبر را جمع کرده و يک گوشهاي ريختهاند. پرسيدم اينها را براي چه کار مي خواهيد؟ گفتند اينها را جمع کرديم تا سنگتراشها ببرند. سنگها را نگاه کردم، ديدم اين سنگها بسيار بسيار از نظر اين که عشاير چه بودند، مهم است. ديدم نکتههاي بسيار مهمي در اين سنگها است. نه اينکه آدمش مهم بوده باشد مطالبي که روي اين سنگها نوشته بود خبر از طوايفي ميدهد که از بين رفتند. اين طوايف جزء تاريخ ما بودهاند. اگر متعلق به وقف است به هر حال اوقاف بايد حافظ تاريخ ما باشد و آن چيزي را که در حوزهي وقفيت قرار ميگيرد پاسداري کند. به هر حال اين پيشنهادي است که بايد ببينيم چه مرجعي آن را، سرانجام ميدهد. فوايد تاريخي وقف نامهها نکتهي ديگري که باز بايد بر آن تأکيد کنم اين است که اين وقفنامهها متأسفانه اغلب «سواد» هستند. يعني آن چيزي که ظاهر ميشود و دست به دست ميگردد، صورت سواد دارد، اصل وقفنامهها در دست متولي که بايد حافظ باشد ميماند و در خانواده به دست فرزندش ميرسد. به هر حال دست به دست ميگردد و معمولا اصل معتبر در دست نيست. البته سوادهايي هم تهيه ميشود و به امضاي عدهاي ميرسانند و مهر ميکنند. در هر حال چه سواد باشد و چه اصل باشد از نظر تاريخي، چه وقفنامههاي خيلي مهم مثل وقفنامهي رشيدالدين فضلالله چه وقفنامههاي خيلي معمولي که در يک آبادي کوچکي نوشته ميشود، به جهت تسجيلاتي که دارند و شناساندن افرادي که شخصيتهاي مملکتي يا محلي بودند، فوقالعاده مهم هستند و تاريخ را هم اشخاص به وجود آوردهاند. ما بايد اين اسامي را حفظ کنيم. باز به ربع رشيدي بر ميگردم زيرا به هر حال مهمترين وقفنامهاي است که در اين مملکت پيدا شده است. خانوادهاي به نام عتيقي بودهاند که در دورهي ايلخانها يعني زمان غازان خان خيلي نفوذ داشتند و عدهاي از آنها از علما و شعراي وقت خودشان بودند. يکي از ايشان جلالالدين عتيقي است که پاي اين وقفنامه را امضا و تسجيل کرده است. اخيرا که کتاب معروف سفينهي تبريز که ده سال بعد از وقفنامهي ربع رشيدي نوشته شده است به دست آمد و چاپ عکسي آن منتشر شد، در اين کتاب، از ديوان اين شخص نام برده شده است. جلالالدين عتيقي که از وي ديواني وجود نداشت حالا معلوم ميشود اين شخص که صاحب ديوان بود. چنان شخصيتي داشته که رشيدالدين فضلالله براي تسجيل سند خودش به او مراجعه کرده است. يکي ديگر از کساني که وقفنامه را تسجيل کرده، علامهي حلي است که البته بعدها صحت وقفنامه را تأييد کرده است. اينها نکتههايي است که در مرحلهي اول از نظر فوايد وقف يعني تاريخ مملکت در وقفنامهها بايد مورد نظر کساني باشد که اين اوراق به دستشان ميرسد و به صورت اجمالي به آنها نگاه نکنند که فقط مصرف وقف چيست يا موقوفه چيست؟ بلکه قسمتهاي تاريخياش اهميت بيشتر اهميت دارد. نکتهي دوم در وقفنامهها مسألهي جغرافياي تاريخي است. يک رشتهي مهمي از جغرافيا که اکنون اهميت دارد موضوع جغرافياي تاريخي است. جغرافياي تاريخي عبارت از همين است که شما ببينيد در گذشته در يک منطقه يا يک شهر چه حوادثي رخ داده است. به عنوان مثال، تا ديروز «ابرقو» جزء شيراز بود الان ابرقو جزء يزد است، جز آن طبق تواريخ يک روز ابرقو جزء اصفهان بوده. اين دست به دست گشتنها يا جابهجا شدنها گوشهاي از جغرافياي تاريخي يک شهر است. وقفنامهها گوشههاي مهمي از جغرافياي تاريخي را به ما نشان ميدهد. مثلا در يک وقفنامهاي ممکن است نوشته باشد اين آبادي کوچک وابسته به چه شهر بزرگي است، در حالي که آن شهر بزرگ امروز بدانجا وابسته نباشد و تقسيمات کنوني استاني تفاوت کرده باشد. اين نکتهها هم از نظر جغرافيايي تاريخي بايد ملحوظ باشد و اگر وقفنامهاي پيدا شد که چنين نکاتي در آن هست بدانيد که به درد تاريخ ايران ميخورد، يعني يک سند شخصي و خصوصي و فقط در حوزهي وقف نيست. وقفنامه، عبارت از سندي است براي نگرش بالاتر و مهمتر نسبت به علمي که اسمش را جغرافياي تاريخي گذاشتهاند. سومين فايدهاي که باز به تاريخ مربوط ميشود احوال شخصيه است. يعني از طريق وقفنامه به مشخصات هويتي صادرکننده واقف موقوفه پي ميبريم. چون ممکن است که هيچ چيز ديگري از اين شخص باقي نمانده باشد. طبعا افرادي مانند رشيدالدين فضل الله که به علت تأليفاتش و کارهاي بزرگ مملکتي که داشته اسمش باقي مانده است امري مستثني است. ولي فرد ديگر ممکن است چنين حالتي نداشته باشد و تنها از طريق وقفش نشان بدهد که چه شخصيتي داشته است. و چه مقدار از اموالش، از کجا تا کجا وقف بوده است. حتي شما همين رشيدالدين فضلالله را در نظر بگيريد اگر به وقفنامهاش مراجعه نکنيد به هيچ وجه نميفهميد که از لبنان تا فارس و يزد و همدان ايجاد موقوفات کرده بود. اين اموال را از کجا آورده بود؟ چي شد؟ چرا به اينجاها علاقه پيدا کرده بود؟ مناسباتش با اين شهرها چه بود؟ پس وقتي شما در وقفنامه به نکتههايي بر بخوريد که حکايت از دقايقي داشته باشد ميتوانيد به شخصيت واقف و حوزهي قلمرو او پي ببريد. داماد رشيدالدين که در وقفنامهاش ميگويد «کاروانسرا بسازيد» بنده تصورم اين است که شايد در قديم راهها را به اشخاص و مردم و رجال مهم منطقه و دولت واگذار ميکردند. شايد راه يزد تا تبريز به همين داماد رشيدالدين واگذار شده بود تا مدير چنين کاري باشد و بتواند راه را به صورتي درست نگاهباني و کاروانسراهايي در راه ايجاد بکند که مردم راحت باشند. بنابراين نکتههايي بسيار مفيد تاريخي را ميشود از درون اين وقفنامهها استخراج کرد. ضرورت تدوين واژه نامهي اصطلاحات وقف نکتهي ديگري که بايد مورد توجه قرار گيرد مسألهي اصطلاحات وقفنامههاست. وقف نامهاي که امروز نوشته ميشود با اصطلاحات جديد است و با نصوصي که در پانصد سال يا هزار سال پيش بوده متفاوت است. فرهنگ وقف به معني واژهنامهي وقف باز به مقولهي تاريخ بازميگردد. شما اصطلاحي را که همين امروز به کار ميبريد در موارد گوناگون متفاوت است. مثلا در مورد وقف کتاب يک اصطلاحات خاصي به کار برده ميشود که در وقفنامهي مربوط به حمام يا مدرسه آن مصطلاحات نيست. بنده پيشنهاد ميکنم واژهنامهاي از اصطلاحات ملکي، ساختماني، زراعي، حقوقي که در وقفنامهها هست به تدريج فراهم شود. اين واژهنامه به فهم وقفنامهها کمک خواهد کرد. شما اگر يک وقفنامهي قرن هفتم داشته باشيد و لغاتش را استخراج کنيد اگر وقفنامهي ديگري از همان زمان به دستتان افتاد فورا ميتوانيد مشکلاتتان را به وسيلهي آن لغتنامه حل بکنيد، هم در خواندن و هم در فهم آن. اينها کلياتي در امر ارتباط تاريخ و وقفنامهها بود. اميدوارم مورد استفاده قرار گيرد. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]
صفحات پیشنهادی
ارتباط وقف و تاريخ
ارتباط وقف و تاريخ نويسنده: ايرج افشار اشاره استاد ايرج افشار، از مفاخر علمي کشور، در ديماه 1383 در چهارمين نشست علمي، پژوهشي وقف که با حضور مسؤولان و ...
ارتباط وقف و تاريخ نويسنده: ايرج افشار اشاره استاد ايرج افشار، از مفاخر علمي کشور، در ديماه 1383 در چهارمين نشست علمي، پژوهشي وقف که با حضور مسؤولان و ...
وقف و نيازهاي جديد
وقف و نيازهاي جديد نويسنده: محمد علي خسروي مقدمه سنت ديرپاي وقف، هر چند تعلق آن به گذشتههاي دور و ديرينه تاريخ امري روشن و ترديدناپذير است، اما مفاهيم و ... و رويکردهاي نوين فقهي و حقوقي؛ ـ ارتباط باب وقف با ديگر ابواب فقهي؛ ـ تبويب آموزشي و ...
وقف و نيازهاي جديد نويسنده: محمد علي خسروي مقدمه سنت ديرپاي وقف، هر چند تعلق آن به گذشتههاي دور و ديرينه تاريخ امري روشن و ترديدناپذير است، اما مفاهيم و ... و رويکردهاي نوين فقهي و حقوقي؛ ـ ارتباط باب وقف با ديگر ابواب فقهي؛ ـ تبويب آموزشي و ...
ايجاد ارتباط بيشتر بين دانشگاه و مسجد در توسعه فرهنگي ...
ايجاد ارتباط بيشتر بين دانشگاه و مسجد در توسعه فرهنگي نقش مهمي دارد-به ... وقف در تاريخ اسلام در تاريخ اسلام اولين بناي وقفي، مسجد قبا (6) در مدينه است که .
ايجاد ارتباط بيشتر بين دانشگاه و مسجد در توسعه فرهنگي نقش مهمي دارد-به ... وقف در تاريخ اسلام در تاريخ اسلام اولين بناي وقفي، مسجد قبا (6) در مدينه است که .
پديدهي وقف کتاب در تاريخ کتابخانهي مغرب
پديدهي وقف کتاب در تاريخ کتابخانهي مغرب-پديدهي وقف کتاب در تاريخ ... در ارتباط با ويژگي آن متولي که تسليم کتاب العبر با نيابت او به انجام رسيد، از ...
پديدهي وقف کتاب در تاريخ کتابخانهي مغرب-پديدهي وقف کتاب در تاريخ ... در ارتباط با ويژگي آن متولي که تسليم کتاب العبر با نيابت او به انجام رسيد، از ...
وقف در کشورهاي اسلامي: تاريخ و تحولات وقف در کشور عمان
وقف در کشورهاي اسلامي: تاريخ و تحولات وقف در کشور عمان-وقف در کشورهاي اسلامي: تاريخ و تحولات وقف در کشور عمان نويسنده: صادق عبادي کشور سلطنتي عمان ...
وقف در کشورهاي اسلامي: تاريخ و تحولات وقف در کشور عمان-وقف در کشورهاي اسلامي: تاريخ و تحولات وقف در کشور عمان نويسنده: صادق عبادي کشور سلطنتي عمان ...
وقف نامهي سه ديه در کاشان
وقف نامهي سه ديه در کاشان نويسنده: ايرج افشار مقدمه نقل از فرهنگ ايران زمين جلد چهارم ... تاريخ تنظيم وقفنامه چنانکه در متن آن ديده ميشود نيمهي رمضان سال 703 هجري در ...
وقف نامهي سه ديه در کاشان نويسنده: ايرج افشار مقدمه نقل از فرهنگ ايران زمين جلد چهارم ... تاريخ تنظيم وقفنامه چنانکه در متن آن ديده ميشود نيمهي رمضان سال 703 هجري در ...
بين وقف و شكوفايي تمدن اسلامي رابطه اي مستقيم وجود دارد
وقتي به تاريخ موقوفات نظر مي كنيم، بين وقف و شكوفايي تمدن اسلامي رابطه اي جدي و ... و وسايل روز، ارتباط وقف با مجامع مردمي و جامعه علمي بيش از پيش افزايش يابد.
وقتي به تاريخ موقوفات نظر مي كنيم، بين وقف و شكوفايي تمدن اسلامي رابطه اي جدي و ... و وسايل روز، ارتباط وقف با مجامع مردمي و جامعه علمي بيش از پيش افزايش يابد.
نگاهي به وقف کتاب در تمدن اسلامي
وقف بر يک مکان خاص اين نوع وقف در تاريخ اسلام و در ميان مسلمانان رواج بسيار داشته و از اهميّت فراواني برخوردار بوده است؛ چنانکه ميبينيم واقفان، کتابهاي خود را ...
وقف بر يک مکان خاص اين نوع وقف در تاريخ اسلام و در ميان مسلمانان رواج بسيار داشته و از اهميّت فراواني برخوردار بوده است؛ چنانکه ميبينيم واقفان، کتابهاي خود را ...
منابع و ارجاعات جهت تحقيق و بررسي پيرامون وقف
وقف يکي از نهادهاي برجسته اسلامي است که نشر علوم و معارف، و ايجاد مدارس و مراکز علمي، و تربيت دانشمندان و متخصّصان و ابواب خيرات و مبرّات با آن نهاد ارتباط داشته است و اين نهاد در ابعاد گسترده آن در بستر زماني و .... تاريخ عمر بن الخطّاب، ابنالجوزي.
وقف يکي از نهادهاي برجسته اسلامي است که نشر علوم و معارف، و ايجاد مدارس و مراکز علمي، و تربيت دانشمندان و متخصّصان و ابواب خيرات و مبرّات با آن نهاد ارتباط داشته است و اين نهاد در ابعاد گسترده آن در بستر زماني و .... تاريخ عمر بن الخطّاب، ابنالجوزي.
تحولات تاريخي و کارآمدي وقف در ايران
اين مقاله درصدد بررسي وضعيت وقف در تاريخ معاصر ايران است. ... در واقع وضعيت وقف را در ارتباط با متغيري به نام «نهادهاي وقفي» به ويژه اصلي ترين نهاد يعني ...
اين مقاله درصدد بررسي وضعيت وقف در تاريخ معاصر ايران است. ... در واقع وضعيت وقف را در ارتباط با متغيري به نام «نهادهاي وقفي» به ويژه اصلي ترين نهاد يعني ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها