تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزّوجلّ براى او ثواب مى نويسد و هر كسى كه او را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845837835




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به وقف کتاب در تمدن اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهي به وقف کتاب در تمدن اسلامي
نگاهي به وقف کتاب در تمدن اسلامي نويسنده: علي رفيعي اقسام گوناگون وقف کتاب با توجه به مطالعات و جستجوهايي که در بسياري از متون وقفنامه‏هاي کتب به عمل آمده، وقف کتاب در جامعه اسلامي از ديرباز، به اعتبار استفاده‏کنندگان (موقوف عليهم) به انواع مختلف و اقسام گوناگوني تقسيم ‏شده که تفضيل هريک از آنها به اين شرح است: وقف خاص در اين نوع وقف واقفان بنا به انگيزه‏هاي خاص، کتابها و مجموعه‏هايي را که در طول زندگي گردآوري مي‏کردند بر خود يا اولاد يا افراد خانواده خود وقف مي‏کرده‏اند. گاهي هم آنها را بر يک يا چند نفر از علما و فقها و طلاّب علوم ديني وقف مي‏نموده‏اند. به همين‏دليل اين نوع وقف را، وقف شخصي، وقف اولاد، وقف خانوادگي و اهلي نيز مي‏نامند. به‏رغم آنکه وقف کتاب به نفع خود و بر نفس خويش هميشه از لحاظ فقهي مورد اعتراض بسياري از فقهاي مذاهب اسلامي قرار داشته، اين نوع وقف در ميان مسلمانان متداول بوده است، به‏عنوان نمونه در سال 583 هـ.ق شخصي به نام حسين بن عبداللّه‏ ابي‏البرکات بن شافعي قرشي دمشقي، کتابي را در علم حديث بر تمامي کساني که بتوانند از آن استفاده کنند وقف کرد، اما در عين‏حال نوشت که مادام که خود زنده است، فقط خود وي از آن کتاب استفاده کند. محمد بن قوام حنفي در سال 835 هـ.ق، کتابي را براي شخص خود و پس از خود براي تمام اولاد ذکور از نسل خويش که در رشته‏اي از علوم تبحّر داشته باشند و سپس به نفع کليه طلاّب علوم ديني دمشق وقف کرد. شخص ديگري به نام حاج بن حاج علي نيز در 1070هـ.ق تعدادي کتاب را براي استفاده شخص خودش تا زماني که در قيد حيات است وقف کرد و پس از مرگ خويش آنها را براي افرادي از نسل خود و خويشاوندان شايسته خويش و سرانجام دانشجويان وقف نمود. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي در قرون وسطي، يوسف العش، ص370ـ371). گاهي هم واقف کتابهاي خود را بر شخص يا اشخاصي معيّن وقف مي‏کرد که مي‏توان به نمونه‏هايي از اين نوع وقف اشاره کرد: شخصي به نام عبداللّه‏ در سال 778هـ.ق، کتابي فقهي مربوط به مذهب حنبلي را بدون هيچ‏گونه شرح و توضيحي براي استفاده حاج محمد بن حاج جبرئيل وقف کرد. يا در وقفنامه‏اي مربوط به سال 813 هـ.ق کتابي به يک نفر به نام ابن‏ناصرالدين محمد بن ابي‏بکر وقف‏شده و قيد شده که محلّ نهايي نگهداري اين کتاب پس از فوت شخص نامبرده دارالحديث ضيائيّه است. تاج‏الدين کندي (متوفي 613 هـ.ق) کتابخانه خود را بر بنده آزادشده خود و سپس نسلهاي بعدي او و در نهايت بر همه علما وقف کرده است. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي در قرون وسطي، ص371ـ372). رضي‏الدين بن طاووس علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن احمد بن محمد بن طاووس معروف به سيد بن طاووس (متوفي 664 هـ.ق) که داراي کتابخانه‏اي بالغ بر 1500 جلد کتاب بود، آن کتابها و همه تأليفات و آثار خود را وقف بر اولاد ذکور خود نمود. (الذريعه، ص58 رقم 290). يکي ديگر از اشکال وقف خاصِ کتاب آن بوده است که واقف کتابها را وقف يک نفر مي‏کرده و در اختيار وي قرار مي‏داده و آن شخص مي‏توانسته پيش از ديگران استفاده کند و يا اينکه مي‏توانسته کتابها را نزد خود نگهداشته و به هرکس که بخواهد بدهد که هردو شکل مزبور در واقع يکي هستند. نکته مهمي که در بيشتر وقفنامه‏هاي خاصّ کتب ديده مي‏شود آن است که شخص يا اشخاص استفاده‏کننده از وقف (موقوف عليهم) بايستي از نظر علمي در مقامي باشند که شايستگي استفاده از آن کتب وقفي را داشته باشند و در صورتي‏که اين نکته تحقّق نيابد، استفاده از مورد وقف براساس شرايط مندرج در وقفنامه‏ها به شايسته‏ترين فرد از نسل موقوفٌ عليهم مي‏رسد. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي در قرون وسطي، ص372). وقف نيمه‏ عمومي (شبه ‏عام) منظور نوعي ديگر از وقف کتاب است که گسترده بيشتري از وقف خاص داشته و از همان آغاز به دو شکل انجام مي‏گرفته است: گاهي واقفان به دليل احترامي که براي فقها، محدثان، وقف بر طبقه و گروهي خاص طلاّب علوم ديني، پزشکان و يا پيروان و علماي مذهب خاصّي قائل بودند، کتابهاي خود را براي استفاده يکي از اين طبقات و گروهها وقف مي‏کردند. در برخي از وقفنامه‏هاي اين نوع از وقف، واقف کتابهاي کتابخانه را وقف بر علما، فقها و طلاّب مذهبي خاصّ کرده است؛ گرچه علما و فقهاي ديگر مذاهب نيز از آن کتابها استفاده مي‏کرده‏اند. نمونه بارز اين نوع وقفنامه‏ها، وقفنامه شاپور بن اردشير (شابور بن اردشير) است که در بغداد مي‏زيسته و در سال 383هـ.ق و يا به احتمال کمتر در سال 381هـ.ق ساختماني را خريداري کرد و آن را «دارالعلم» ناميد و نفيس‏ترين کتابهايي را که خطّاطان مشهور و دانشمندان بسيار معتبر نوشته و تأليف کرده بودند به آنجا منتقل ساخت. تعداد اين کتابها را بيش از ده هزار و چهارصد جلد کتاب دانسته‏اند. او آنها را وقف بر فقها، محدثان و طلاّب شيعي ساخت، چون خود وي شيعه بود و يکي از رؤساي معروف اين کتابخانه و دارالعلم شريف مرتضي علم الهدي ابوالقاسم علي بن حسين بن موسي (متوفي 436هـ.ق) برادر سيد رضي ـ گردآورنده نهج‏البلاغه ـ بوده است. (المنتظم، ابن‏جوزي، ج14، ص366 ذيل حوادث 383 هجري؛ تاريخ الاسلام، ذهني، حوادث 381ـ400 هجري، ص16؛ کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي در قرون وسطي، ص129). در وقفنامه‏اي ديگر، يکي از واقفان کتابهاي خويش را جهت استفاده علما و فقهاي حنبلي مذهب (سادة الحنابله) وقف کرده و محل نگهداري آن کتابها را «مدرسه ابوعمر» تعيين نموده بود. در بعضي از وقفنامه‏ها، واقفان، کتابهاي خود را بر گروهي از علما وقف کرده‏اند، بدون اينکه نظري به وابستگي اعتقادي آن گروه داشته باشند، از باب مثال ابوالحسن منتخب بن عبداللّه‏ دوامي مستظهري (متوفي 509 هـ.ق) کتابهاي خويش را وقف بر اصحاب حديث (محدثان) نموده بود که در بين اين کتابها المسند از امام احمد بن حنبل نيز وجود داشت (المنتظم، ج17، ص144). عبداللّه‏ بن احمد بن حمدويه بزّاز (متوفي 539 هـ.ق) که فردي عالم بود به غزنه مسافرت کرد و مدتي در آنجا اقامت نمود و کتب بسياري را خريداري کرد و به شهر مرو منتقل ساخت و در آنجا «رباطي» براي اصحاب حديث (محدثان) و طلاب ساخت و در آن رباط «خزانة‏الکتبي» بنيان نهاد و آن کتابها را در آنجا قرار داد و وقف اصحاب حديث (محدثان) نمود. (المنتظم، ج18، ص40). نورالدين محمود بن زنگي معروف به ملک عادل و مشهور به نورالدين شهيد (متوفي 569 هـ.ق) تعدادي بسيار کتاب پزشکي را وقف بيمارستان النوري که خود او در دمشق تأسيس کرده بود نمود. اين مجموعه ارزنده را در دو اشکاف يا مخزن که روبه‏روي درِ ورودي ايوان بيمارستان تعبيه شده قرار داده بودند و در حقيقت وقف بر پزشکان بيمارستان و جهت استفاده دانشجويان رشته پزشکي و کارکنان آن بيمارستان بوده است. (عيون الابناء، ج2 ص155؛ الدارس في تاريخ المدارس، ج1، ص99ـ100). نمونه‏اي ديگر از اين نوع وقف، از آن مهذب بن دغوار طبيب (متوفي 628 هـ.ق) است که کتابها و خانه خود را وقف بر پزشکان نمود. (النجوم الزاهره، ج6، ص277). وقف بر يک مکان خاص اين نوع وقف در تاريخ اسلام و در ميان مسلمانان رواج بسيار داشته و از اهميّت فراواني برخوردار بوده است؛ چنان‏که مي‏بينيم واقفان، کتابهاي خود را وقف بر مساجد، مدارس، مشاهد مشرفه، خانقاهها، رباطها و آرامگاههاي خاصّي کرده‏اند. وقف بر اين مکانها براي استفاده‏کنندگان مستقيم و غيرمستقيم از آنها بوده است. در برخي از وقفنامه‏ها قيد شده که فقط افرادي که در آنجا هستند يا بر آنجا وارد مي‏شوند و يا گروه خاصّي مي‏توانند از آن کتابها استفاده کنند، امّا در اين نوع موقوفات نيز عملاً حد و مرزي وجود نداشته است. در يکي از اين وقفنامه‏ها چنين آمده است: «اين کتابها براي استفاده‏کردن اساتيد (مشايخ العلم) و دانشجويان علم حديث در خانقاه ناصريه واقع در قاهره وقف شده است». و در وقفنامه‏اي ديگر اين عبارت به‏چشم مي‏خورد: «وقف کرد رمضان العلوي براي استفاده کردن دانشجويان علوم شريفه که مقيم مدرسه صالحيّه ضيائيّه هستند.» در اين قبيل موارد، از نظر برخي از فقهاي اهل‏سنّت وقف هنگامي اعتبار دارد که تعداد موقوف عليهم قابل شمارش باشند و از يک حدّ معيّن تجاوز نکند. در مورد تعداد اين افراد نظر فقها و علما يکسان نيست، برخي آن را ده نفر و گروهي چهل نفر و عده‏اي هشتاد نفر و شماري هم تعداد آنان را صد نفر گفته‏اند، اما به هرحال قاضي مختار است که تعدادي را که درست تشخيص مي‏دهد، معيّن کند. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي در قرون وسطي، ص373ـ374). در بيشتر اين وقفنامه‏ها قيد و شرط کرده‏اند که هيچ‏کس حق خارج ساختن کتابهاي موقوفه را از آن مکان بخصوص ندارد، اما ساکنان آن مکانها و غير ساکنان به‏طور مساوي مي‏توانند از آنها استفاده کنند. گو اينکه در بسياري موارد موقوف عليهم را هم معين کرده‏اند و مثلاً نوشته‏اند: حق استفاده کردن از کتابها براي اصحاب و ساکنان همان مدرسه است. اين شرط را بسياري از علما و فقها در مورد مسجد رد کرده‏اند. برخي هم نوشته‏اند چون وقف يک عمل خير است و قربتا الي‏اللّه‏ انجام مي‏گيرد و براي رفع نياز جامعه اسلامي است، بهتر است و به قول بعضي واجب است که افراد غيرمحتاج از کتب موقوفه استفاده نکنند، زيرا نيازمندان و فقرا نمي‏توانند کتاب يا کتابهاي مورد احتياجشان را به‏دست آوردند، در حالي‏که ثروتمندان اين توانايي را دارند. اين دليل کاملاً قانع‏کننده نيست، زيرا اصولاً چون وقف يک کار خير است و براي رضاي خداوند انجام مي‏گيرد، بهتر است همگان بتوانند از آن بهره‏مند شوند، اما مي‏توان اين قيد را گذاشت که فقرا در استفاده‏کردن از اين نوع کتابها بر اغنيا مقدم هستند. (دور الکتب العربية العامّة و شبه‏العامّة، صص386ـ392). وقف کتاب بر مساجد مساجد در جهان اسلام نقش بسيار مهم و حساسي در پيشرفت علم و فرهنگ و تمدن اسلامي و تعليم و تربيت مسلمانان داشته‏اند از اين‏رو از همان آغاز، مسلمانان کوشيده‏اند که در کنار مسائل عبادي و نيايش به امر تعليم و تربيت و بازگويي احکام و دستورات اسلام و قرآن نيز اهميت قائل شوند و در هريک از مساجد مهمّ صدر اسلام کتابخانه‏هايي نيز تأسيس کنند و اغراق نيست اگر گفته شود که نخستين موقوفه‏هاي کتاب در مساجد پي‏ريزي شد و مساجد بزرگ، مکه، مدينه، دمشق، بغداد، قاهره، مرو، نيشابور، قرطبه، طليطله، زيتونه در تونس و ديگر جوامع اسلامي در شهرهاي مهم جهان اسلام هريک براي خود کتابخانه‏هاي مهمي داشته‏اند و نمازگزاران و ديگر کساني که به اين مساجد رفت و آمد داشته‏اند و بويژه علما، فقها، محدثان از آنها استفاده مي‏کرده‏اند. در اينجا چند نمونه را به عنوان مثال ذکر مي‏کنيم: مسجد جامع اموي در دمشق از مساجد بزرگ جهان اسلام است که از بدو تأسيس مجموعه‏هاي بسياري از مصاحف و کتابهاي ارزنده از جانب حکام، امرا، علما، فقها، محدثان و ديگر مسلمانان بر آن وقف شده، به صورتي که هريک از مجموعه‏هاي وقفي در يک گوشه از مسجد و جدا از هم نگاهداري مي‏شد. يکي از کساني که مجموعه گرانقدري از کتابهاي نفيس و قرآنهاي زيبا بر آن وقف کرده احمد بن فضل بن فرات (متوفي 494هـ.ق) شيعي‏مذهب بوده است. بيشتر مجموعه‏هاي وقفي اين مسجد در آتش‏سوزي سال 461هـ.ق از ميان رفت. (تهذيب تاريخ دمشق، ج1، ص408؛ شذرات الذهب، ج3 ص308؛ خطط الشام، ج1 ص193 و ج2، ص200). ابونصر احمد بن يوسف منازي (متوفي 437هـ.ق) تعداد قابل توجهي از کتابهاي خود را وقف مساجد ميّافارقين و آمِد در ديار بکر ترکيه نمود. (المختصر في اخبار البشر، ج2، ص176؛ شذرات الذّهب، ج3 ص259). ابوالحسن علي بن احمد معروف به شريف‏الزيدي (متوفي 576 هـ.ق) فقيه و محدث شافعي از وجوهي که عضدالدين بن رئيس‏الرؤسا، وزير و خليفه المستضي عباسي به او داده بودند در بغداد مسجدي تأسيس کرد که به مسجد شريف‏الزيدي يا مسجدالزيدي معروف شد و در آن مسجد کتابخانه‏اي بنيان نهاد و کتابهاي بسياري را خريداري و وقف آن مسجد کرد. (تاريخ غياثي، ص185، معجم‏البلدان، ج1، ص209 و ج2، ص518؛ تاريخ العراق بين احتلالين، ج1، ص176). ياقوت حموي نوشته است: زماني که به شهر مرو مسافرت کردم در آنجا مسجدي به نام مسجد عزيزيّه ديدم که آن را عزيزالدين ابوبکر عتيق زنجاني که در دربار سلطان سنجر مي‏زيست تأسيس کرده بود. او کتابخانه‏اي در آنجا ايجاد کرده و کتب بسياري که تعداد آن بيش از دوازده هزار جلد بود بر آن وقف کرده بود. خزانه ديگري از کتاب در مسجد کماليه شهر مرو وجود داشت که از آنها استفاده بسيار کردم. (معجم‏البلدان، ج4، ص509). الحاکم فاطمي، در قاهره مسجدي بنيان کرد که به نام مسجد راشده در کرانه نيل و مسجد الحاکمي معروف است. او مساجد بسياري تأسيس و مصاحف زرکوب بسياري بر آنها وقف کرد. در سال 403هـ.ق نيز وي 440 نسخه بزرگ طلاکوبي شده قرآن و 74 ربع قرآن زرکوب را در مسجد قديمي يعني «مسجد عمرو» قرار داد. احمد بن طولون نيز در مسجدي که خود در قاهره تأسيس کرده بود صندوقهاي زيادي محتوي قرآنهاي وقفي قرار داد و الحاکم فاطمي نيز بر جامع ابن‏طولون تعداد 814 مصحف وقف کرد. (وفيات الاعيان، ج3، ص6؛ النجوم الزّاهره، ج4، ص177؛ الانتصار لواسطة عقدالامصار، ج4، ص79؛ خطط، ج3، ص221). امير رکن‏الدين بيبرس جاشنگير، حدود پانصد جلد کتاب در معارف و علوم مختلف بر جامع الحاکمي در قاهره وقف نمود. (فوات الوفيات، ج3، ص290). خليفه المستنصر باللّه‏ عباسي در اوايل قرن هفتم هجري وقتي «مسجد القمريّه» را در غرب بغداد ساخت، مجموعه‏اي بزرگ از قرآنها و کتابهاي علمي بر آن مسجد وقف کرد. (الحوادث الجامعه، ص4). وقفنامه مورّخ 20 رمضان 842 در مورد جزئي از مصحف شريف وقف‏شده بر مسجد جامع عتيق قم منسوب به امام حسن عسکري(ع) و وقفنامه مورخ اواخر ربيع‏الاوّل 891 در مورد يکي از قرآنهاي وقف شده بر مسجد معروف به منار واقع در شهر قم، نشان مي‏دهد که در اين دو مسجد نيز قرآنها و کتابهاي وقفي وجود داشته است. (تربت پاکان، ج2، صص118ـ119 و 150ـ151). سخن درباره قرآنها و کتابهاي وقفي مساجد اسلامي بسيار زياد است ولي همين نمونه‏ها براي نشان‏دادن اهميتي که مسلمانان به وقف کتاب در مساجد مي‏داده‏اند، کافي است. وقف کتاب بر مدارس مدارس اسلامي به‏عنوان کانونهاي اصلي آموزش و تربيت، پس از مساجد، در جهان اسلام از اعتبار و اهميّت فوق‏العاده‏اي برخوردار بوده‏اند، از اين‏رو مسلمانان در تأسيس و ساخت مدارس کوشش فراواني داشته‏اند و بسياري از اين مدارس شهرت فراواني در تاريخ کسب کرده‏اند. ما در اين جا درصدد بيان ويژگيهاي مدارس اسلامي نيستيم و اگر نامي از برخي از آنها مي‏بريم براي بازيافتن ارزش وقف کتاب در جوامع اسلامي است. نظام الملک ابوعلي حسن بن علي بن اسحاق طوسي (متوفي حدود 485هـ.ق) از شخصيتهاي علمي و سياسي اسلام، مؤسّس يک سلسله از مدارس در شهرهاي مهم عراق و ايران و جهان اسلام به نام نظاميّه بود. او براي هريک از اين نظاميّه‏ها، کتابخانه‏هاي بزرگ و مهمّي به وجود آورد که در منابع تاريخي به آنها اشاره شده است. او در بخش شرقي بغداد و در نزديکي کاخ خليفه عباسي در کرانه رود دجله در سال 457هـ.ق مدرسه‏اي به عنوان نظاميّه بغداد ساخت و مجموعه‏اي گرانقدر از کتابهاي مختلف را بر آن وقف کرد. (تاريخ دولة السلجوقيّه، ص74؛ دائرة‏المعارف الاسلاميه، ج3، صص997ـ1000). جامع‏الازهر که نخست به‏عنوان مسجد و يا «جامع القاهره» به دست جوهر صقلي فرمانده سپاه المعزّلدين‏اللّه‏ فاطمي در 359هـ.ق در قاهره تأسيس شد بعدها به عنوان مدرسه و دانشگاهي بزرگ در جهان اسلام در آمد و هم‏اکنون نيز شهرت جهاني دارد. از بدو تأسيس الازهر تاکنون مجموعه‏هاي بسيار بزرگي از کتب و تأليفات دانشمندان جهان اسلام و غير آن بر اين دانشگاه اسلامي وقف شده و اين سنت ديرينه قرنهاست که ادامه دارد. غير از خلفاي فاطمي و علماي آن زمان افراد بسياري کتابخانه‏هاي خود را وقف بر آن کرده‏اند از جمله: عيسي بن عبدالرحمان زواوي مغربي که قسمتي از کتابخانه خود را بر طلاب علم اين دانشگاه وقف کرد و آنها را در «رواق مغاربه» قرار داد. ديگري احمدين هارون شهابي و ديگري شيخ علي بن سليمان ابشادي است. (دانشگاه الازهر «تاريخ هزار ساله تعليمات عالي اسلامي»؛ الضوء اللامع، ج2، ص240؛ تاريخ المکتبات في عصر المملوکي، ص168). المستنصر عباسي در 631 هـ.ق مدرسه‏اي به نام مستنصريّه در بغداد تأسيس نمود و کتابهاي بسياري بر آن وقف کرد که شهرت فراواني در تاريخ مدارس اسلامي و کتابخانه‏هاي جهان اسلام دارد. (حوادث الجامعة، صص55 ـ56؛ تاريخ الخلفاء، ص499). امير جمال‏الدين محمود استادار در 790هـ.ق کتابهاي کتابخانه قاضي برهان‏الدين ابن‏جماعه را پس از مرگ وي از فرزندان او خريد و بر مدرسه محموديّه در مصر وقف نمود. تعداد کتابهاي اين مجموعه را چهار هزار جلد نوشته‏اند. (الدرر الکامنة، ج2، ص329؛ الضوء اللامع، ج1، ص366). ابن‏حجر عسقلاني نيز کتابهاي خود را بر همين مدرسه وقف کرد. (تاريخ المکتبات في عصر المملوکي، ص169). جمال‏الدين يوسف استادار، تعداد فراواني از کتب کتابخانه مدرسه اشرفيه را پس از ويراني آن مدرسه به مبلغ ششصد دينار خريد و آنها را بر مدرسه‏اي که خود ساخته بود وقف کرد. (الخطط، ج2، ص401) علاّمه نعمان آلوسي (متوفي 1899م) کتابخانه خود را وقف بر مدرسه مرجانيه بغداد نمود که بعدها به خزانة الاوقاف عمومي بغداد منتقل شد. (خزائن الکتب القديمة في‏العراق، ص165). مدارس بسياري در دمشق، حلب، قاهره، اسکندريه، بغداد، نجف، کربلا، سامرّا، موصل، و در بين‏النهرين در طول تاريخ اسلام پديد آمدند که بيشتر آنها از کتابخانه‏هاي معتبري برخوردار بوده‏اند و مجموعه کتب اين مدارس را واقفان نيکوکار وقف کرده بودند. (نک: کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي در قرون وسطي، صص184ـ282). مدارس خاتونيه، ضميريّه، نظاميّه، عميديّه و منصوري در شهر مرو، شاهرخيّه در هرات، نظاميّه، صابوني، سعديّة، بيهقيّه و عطاملک جويني در نيشابور، مظفريّه در تبريز، تورانشاهي و قطبيّه در کرمان، نظاميّه در اصفهان و صدها مدرسه در شيراز، اصفهان، يزد، قم، همدان، تهران، مشهد و تبريز از روزگاران کهن تا عصر حاضر که شمارش يکايک آنها در اين مختصر ممکن نيست، هريک داراي کتابخانه‏هاي مهمّ و معتبري بوده و هستند که از طريق وقف به‏وجود آمده‏اند. (نک: درآمدي بر دائرة المعارف کتابخانه‏هاي جهان، مقاله تاريخ کتابخانه‏ها از عهد باستان تا عصر حاضر). وقف کتاب بر مشاهد مشرفه يکي ديگر از مکانهايي که بسيار مورد توجه و علاقه مسلمانان بوده و کتابها و مجموعه‏هاي فراواني بر آنها وقف‏شده، مشاهد مشرفه، آستانه‏هاي امامزادگان و آرامگاههاي بزرگان اسلام بوده است. در اينجا اشاره به برخي از آنها راهگشا خواهد بود: کتابخانه آستان قدس رضوي يکي از قديميترين کتابخانه‏هاي مهم جهان اسلام است. از وقفنامه‏هايي که هم‏اکنون در اين کتابخانه موجود است بر مي‏آيد که اين کتابخانه از اوايل قرن چهارم هجري وجود داشته است. تاريخ وقف يکي از مصاحف اين کتابخانه به سال 327هـ.ق باز مي‏گردد. در وقفنامه ديگري تاريخ ربيع‏الاوّل 393 به چشم مي‏خورد که قرآني را ابوالقاسم منصور بن محمد بن کثير بر آن آستانه مقدسه وقف کرده است. (فهرست نسخ خطي آستانه قم، ص22؛ راهنماي گنجينه‏هاي قرآن در آستان قدس، ص36). اين کتابخانه که از ديرباز مورد توجه دوستان اهل‏بيت عصمت و طهارت(ع) بوده، همواره پذيراي قرآنها، کتابها و رساله‏هاي گوناگون و ارزشمندي از علما، فقها، محدثان، طالبان علم، سلاطين، وزرا، امرا و حکام بوده است که بر آن آستانه مقدسه وقف مي‏کردند. (نک: فهرست نسخه‏هاي خطي آستان قدس). آستانه حضرت معصومه(س) دومين آستانه مهمي است که هميشه مورد عنايت شيعيان و علما بوده است و از برخي از وقفنامه‏هاي موجود در آن آستانه استنباط مي‏شود که در اين آستانه از قرن پنجم و ششم هجري کتابخانه‏اي وجود داشته است؛ از جمله در وقفنامه مورخ رمضان 594 که در داخل چهار مجلد از مصحف شريف ثبت شده و داراي صندوقچه‏اي نيز بوده است. (تربت پاکان، ج1، ص125ـ128). در وقفنامه‏اي شاه‏عباس کبير، تعداد 110 جلد کتاب بر اين آستانه و بر مدرسه فيضيه قم، وقف کرده است که از آن مجموعه اکنون جز چند جلد چيزي باقي نيست. همچنين براساس وقفنامه مورخ يونت ئيل 1064 قمري، مير محمدهاشم گيلاني، 75 جلد کتاب بر آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) و بر مدرسه آستانه (فيضية) وقف نموده است. اکنون سه نسخه از اين موقوفه باقي‏مانده است. (تربت پاکان، ج1، صص150ـ155). آستانه حضرت عبدالعظيم حسني در شهر ري نيز از ديرباز داراي کتابخانه‏اي بوده که تدريجا به همت نيکوکاران و واقفان در آن گرد آمده است. چنان‏که آستانه شاه چراغ در شيراز و آستانه‏هاي ديگر امامزادگان در ايران و عراق داراي کتابخانه‏هاي موقوفه‏اي بوده‏اند و برخي از آنها اکنون نيز از کتابخانه‏هاي معتبري برخوردار هستند و هزاران جلد کتاب موقوفه را در خود جاي داده‏اند. آستانه امام موسي بن جعفر(ع) در کاظمين نيز از کتابخانه مهمّي بهره‏مند بوده و افراد بسياري از علما، فقها و دوستداران خاندان نبوت و امامت توجه بسياري به آن داشته‏اند و کتابهاي بسيار و قرآنهاي فراواني بر آن آستانه مقدسه وقف کرده‏اند، از جمله علي بن علي بن روزبهان ابوالمظّفر کاتب بغدادي وزير (متوفي 601 هـ.ق) آثار بسياري به خط خود و مجموعه‏اي ارزنده از کتب را بر اين آستانه وقف نموده است. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي در قرون وسطي، ص211). وقف کتاب بر آرامگاهها مقبره ابوحنيفه در بغداد نيز که ابوسعد محمد بن منصور مستوفي شرف‏الملک (متوفي 494هـ.ق) گنبدي بر روي آن ساخت، کتابخانه‏اي داشته که از راه وقف ايجاد شده بود. از کساني که کتب خود را وقف آن ساخته‏اند مي‏توان از يحيي بن عيسي بن جزله طبيب و محمود بن عمر زمخشري (متوفي 538 هـ.ق) صاحب تفسير کشّاف، نام برد. (المنتظم، ج17، ص72؛ وفيات الاعيان، ج3، ص256؛ المختصر، ص236؛ کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي در قرون وسطي، ص210). منصور بن قلاوون حاکم مصر، چند مجموعه از کتب خود را وقف بر قبه منصوريه کرد و ابن‏تغري بردي صاحب کتاب معروف النجوم الزاهره، تمامي کتابهاي خود را وقف بر آرامگاه خود ساخت. (خطط، ج2، ص380؛ النجوم الزاهره، ج1، صص9ـ28؛ الضوءاللاّمع، ج10، ص274). امير بکتمر ساقي، تعدادي کتاب را بر تربت و آرامگاه خود وقف کرد. (تاريخ المکتبات في مصر المملوکي، صص169ـ170). در وقفنامه مورخ 6 ربيع‏الثاني 621 بر بقعه جنب جامع منيعي نيشابور کتبي وقف‏شده و از وقفنامه مورخ اوّل صفر 687 در مورد وقف قرآني بر مقبره‏اي خانوادگي که در جنب مدرسه بردسير قرار درد چنين برمي‏آيد که در اين آرامگاهها، بقعه‏ها و مقبره‏ها نيز کتابخانه‏هايي وجود داشته است. (فهرست نسخ خطي آستانه قم، ص23؛ مجله يادگار، سال اوّل (1342ش) شماره 9، صص30ـ31). بر مقبره شاه‏عباس دوم نيز کتابهاي متعددي وقف‏شده و بر يک کتاب وقفي باقي‏مانده اين عبارت به چشم مي‏خورد: «از آن جمله اين مجلد را با ساير کتب ديگر از قرآن مجيد و صحيفه کامله و حديث و غير ذلک که تفصيل آن در دفاتر آن سرکار ثبت است...» و اکنون دو نسخه از آنها بر جاي مانده است. (تربت پاکان، ج1، ص156). وقف کتاب بر اماکن مذهبي حسينيّه‏ها، خانقاهها، زاويه‏ها و رباطها نيز داراي کتابخانه‏ها و مجموعه‏هايي بوده‏اند که از راه وقف به‏وجود آمده‏اند و شمارش آنها در اينجا امکان‏پذير نيست، اما به برخي از اين نوع کتابخانه‏ها نيز به‏عنوان نمونه اشاره مي‏کنيم: ياقوت حموي به خانقاهي در مرو اشاره مي‏کند که «ضميريّه» ناميده مي‏شده است و داراي مخزني از کتب خطي وقفي بوده است و ياقوت خود از کتابهاي آن استفاده کرده است. (معجم‏البلدان، ج4، ص509). نخستين رباط بغداد به «رباط زوزني» معروف است که در مقابل جامع منصور قرار داشت و در 371هـ.ق براي ابوالحسن علي بن ابراهيم زاهد بصري ساخته شد و سپس علي بن محمود بن ابراهيم زوزني صوفي (متوفي 451هـ.ق) در توسعه آن کوشيد و به نام وي معروف شد. در اين رباط کتابخانه‏اي از کتب وقفي وجود داشته است و علي بن احمد بن ابوالحسن بصري معلم و قاري در سال 592 هـ.ق کتابدار آن بوده است. (تاريخ بغداد، ج1، ص108 و ج12، ص115؛ الانساب، ج3، ص176). يکي ديگر از رباطهاي معروف «رباط مأمونيّه» در بغداد بود که کتابهاي بسياري بر آن وقف شده بود و يکي از کساني که کتب خود را وقف آن کرده بود، عبداللّه‏ بن احمد بن خشاب (متوفي 567 هـ.ق) نام داشت. (المنتظم، ج18، ص159). ديگري رباط حرم‏الطاهري است که در 590 هـ.ق به دستور الناصر خليفه عباسي ساخته شد و مجموعه‏اي از کتابهاي نفيس وقف آن گرديد. (الکامل، ج12، صص67 ـ68؛ حوادث الجامعه، ص54؛ خلاصة الذهب المسبوک، ص208). ديگري رباط الخاتوني است ساخته زمرّد خاتون (متوفي 599 هـ.ق) ـ مادر الناصر خليفه عباسي ـ که کتابهاي بسياري بر آن وقف شده بود. (تاريخ الحکماء، ص269؛ ذيل الروضتين، ص94) ديگري رباط شونيزي در غرب شهر بغداد بود که داراي کتابخانه‏اي بوده و احمد بن محمد بن اصفهاني معروف به ابوحامد بلخي صوفي، مجموعه کتب خود را وقف بر آن کرد و خود تا سال 570 هـ.ق زنده بوده است. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي در قرون وسطي، ص206). شمس‏الدين ابوالعلا، محمود بن ابي‏بکر حنفي (متوفي 700هـ.ق) کتابها و جزوات خود را وقف بر خانقاه شهر ماردين کرد. (تذکره الحفاظ، ج4، ص284). برخي از افراد خيّر و نيکوکار کتابخانه‏هاي خود را وقف بر اهالي يک شهر و يا وقف بر يک شهر کرده‏اند. به‏عنوان مثال ابوالقاسم مغربي (متوفي 478هـ.ق) وزير و نويسنده، کتابهاي خود را وقف اهالي ميّافارقين کرد. همچنين حسن بن ابراهيم مالقي نحوي (متوفي حدود 520 هـ.ق) مجموعه کتابهاي خود را وقف بر شهر نيشابور کرد. (بغية الوعاة، ج1، ص494؛ کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي، ص218). در اين نوع از وقف نيمه‏عمومي، يعني موقوفه‏هاي مساجد و مدارس و مانند آنها به دو شيوه عمل مي‏شده است: يکي آنکه موقوفه بر نفس مکان و محل خاص وقف مي‏شده و ديگري وقف بر افراد مقيم در يک مکان خاص است که شيوه دوم نادر است، مانند اينکه کتابها را بر دانشجويان يک مدرسه و يا بر اساتيد و يا طبقه‏اي خاص از علما وقف مي‏کرده‏اند. همه اشکال وقف خاص و نيمه‏عمومي، سرانجام روزي به وقف عمومي منتهي شده است، گو اينکه در همان دوره‏هاي آغازين اين‏چنين موقوفه‏هايي، استفاده از آنها براي عموم نيز مجاز بوده است، ولي آنچه از متن آن وقفنامه‏ها استفاده مي‏شده و تا اندازه‏اي در عمل هم رعايت مي‏کرده‏اند ترتيب اولويّت و حق تقدم در استفاده از آنها بوده است که موقوف عليهم مقدم بر ديگران بوده‏اند. در مورد کتابهاي موقوفه تاج‏الدين کندي (متوفي 613 هـ.ق) بر ياقوت و فرزندانش که در جامع اموي دمشق نگاهداري مي‏شد نوشته‏اند که گرچه اين کتابها وقف خاص بوده، در عين‏حال در اختيار عموم قرار داشت و سرانجام پس از مرگ ياقوت و فرزندانش به شکل وقف عام در آمد. (نک: کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي، صص372ـ373). وقف عمومي وقف عمومي کتاب چنان‏که از وقفنامه‏هاي مربوط به آن به‏دست مي‏آيد به دو شکل به اين شرح انجام مي‏گرفته است: وقف بر طالبان علم در بيشتر وقفنامه‏هايي که عبارت «وقف لطلبة‏العلم» در آن مندرج است، ناظر بر اين نوع از وقف کتاب بوده و تمامي طالبان علم در هر سطح و پايه علمي را در نظر دارد. چون اين امکان وجود داشته که برخي از اين عبارت سوءاستفاده کنند و آن را محدود به عده‏اي خاص و معيّن از اهل علم نمايند، برخي از واقفان براي رفع اين شبهه گفته‏اند: وقف بر هر طالب علمي است که جوياي دانش باشد (معجم‏الادباء، ج7، صص192ـ193). بسياري قائل‏اند که به‏طور قاطع، فقط طلاّب علوم شريفه (يعني علوم مذهبي) را مجاز دانسته‏اند که از اين موقوفات استفاده کنند، اما بايد توجه داشت که گذاشتن شرط «وقف لطلبة‏العلم» بدون قيد و شرط است و طلبه يعني هر آن کسي که طالب علم و آرزومند دانش است. اين نکته که چرا واقفان مورد وقف را به‏شکل گسترده و فراگير وقف نکرده‏اند و استفاده از کتب موقوفه را براي شيفتگان علم محدود کرده‏اند، بسيار درخور توجه است، زيرا آنان مي‏خواسته‏اند دست جاهلان و افراد کنجکاوي که اداي طالبان علم را در مي‏آورند و خود را به‏شکل عالمان مي‏آرايند، از آن موقوفه‏ها کوتاه کنند، ضمن اينکه در وقفنامه‏ها شرط شده است که استفاده‏کننده از کتب وقفي بايستي توانايي استفاده از آن را داشته باشند. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي، ص378). اين نوع وقف بسيار شايع و متداول بوده است و نمونه آن را در بيشتر وقفنامه‏هاي عمومي مي‏توان مشاهده کرد و در اينجا فقط به چند مورد از آن اشاره مي‏کنيم. ابوالقاسم جعفر بن محمد بن حمدان موصلي (متوفي 322هـ.ق) فقيه، شاعر و اديب شافعي در شهر موصل دارالعلمي ساخته بود که داراي کتابخانه‏اي مجهّز و ارزشمند بود و کتابها و مجموعه‏هاي فراواني از جمله کتابها و تأليفات خويش را وقف طالبان علم کرده بود و هيچ‏کس را از دخول به دارالعلم و استفاده از کتب موقوفه آن مانع نمي‏شدند. ياقوت در شرح‏حال وي چنين نوشته است: «و کانت له ببلده دار علم قد جعل فيها خزانة کتب من جميع‏العلوم وقفا علي کلّ طالبٍ للعلم لايُمنَع احدٌ من دخولها». (معجم الادباء، همان‏جا). ابوالفتح محمد بن ابي‏بکر کوفي (متوفي 667 هـ.ق) نخستين کسي است که در عصر مماليک در مصر کتابخانه خود را وقف بر طالبان علم نمود. (العبر، ج5، صص286، 287؛ عقدالجمان، ج2، ص55). رشيدالدين فضل‏اللّه‏ همداني در وقفنامه مورّخ 713 قمري تصريح کرده است به اينکه «کتب بر طلاّب علم وقف‏شده تا ايشان بدان انتفاع گيرند» (وقف‏نامه و تاريخ کتابخانه و کتابداري، ص98). وقف بر جميع مسلمانان در اين نوع از وقف تنها قيدي که بر عموميت وقف خورده است مسلمان بودن است که البتّه در عمل دقيقا اين قيد رعايت نمي‏شده و عموم مسلمانان و غيرمسلمانان بويژه اهل‏کتاب مي‏توانسته‏اند بدون امتياز از کتابهاي وقفي استفاده کنند. به اين معنا که هر شخصي که مايل و راغب به مطالعه بوده از آن کتابخانه‏ها و کتابها استفاده مي‏کرده است. (دور الکتب العربية العامة و شبه‏العامه، ص390، 394) همه انواع و اشکال وقف که پيش از اين به آن اشاره کرديم سرانجام به اين نوع وقف منتهي مي‏شوند و عملاً به‏صورت وقف عام بر جميع مسلمانان در مي‏آيند. براي وقف عام نيز نمونه‏هاي بسياري در منابع تاريخي ذکر شده و کتابخانه‏ها و مجموعه‏هاي فراواني در تاريخ اسلام به‏دست علما، سلاطين، وزرا و امرا وقف‏شده که به چند نمونه از آنها به اين شرح اشاره مي‏کنيم: ابوالقاسم اسماعيل بن عباد بن عباس معروف به «صاحب بن عبّاد» (326ـ 385هـ.ق) وزير فاضل و اديب طالقاني، به تصريح خودش داراي 206000 جلد کتاب بوده است. (معجم الادباء، ج13، ص97) و همه آنها را در شهر ري وقف عام کرد. ابوعمر محمد بن قدامه مقدسه (متوفّي 607 هـ.ق) در سوريّه کتابخانه‏اي بزرگ به نام کتابخانه عمريّه در مدرسه صالحيّه، تأسيس کرد که بيشتر کتب آن به‏دست علما، تصحيح شده بود و برخي از کتابها به خط مؤلفان آنها بود. وي اين کتابخانه را وقف عموم مردم نمود. (خزائن الکتب في دمشق و ضواحيها، صص7، 13). الناصر ـ خليفه عباسي ـ که از مرگ غلام خود ابواليُمن نجّاح بن عبداللّه‏ حبشي (متوفي 615 هـ.ق) اندوهگين شده بود، ضمن اعمال خيري که براي وي انجام داد، تعداد پانصد جلد کتاب نيز به نام او وقف عام کرد. (البداية والنهاية، ج13، ص97). ابراهيم بن عيسي بن يوسف ابواسحاق مرادي اندلسي محدث (متوفي 667 هـ.ق) نيز کتب بسياري را وقف عموم مسلمانان نمود و علاءالدين محمد بن عبدالقادر بن عبدالخالق معروف به اين صائغ را ناظر و متولي آن قرار داد. (کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي در قرون وسطي، ص257). محمد بن داود بن محمد شمس‏الدين موصلي تاجر (متوفي 728هـ.ق) مجموعه‏اي از کتابهاي خود را در دمشق و بغداد وقف عام کرد. (الدررالکامنة، ج3، ص437). علم‏الدين قاسم بن محمد برزالي (متوفي 729هـ.ق) محدث و مورّخ شافعي کتابهاي فراواني به خط خويش استنساخ و همراه با آثار خود وقف عمومي کرد و آنها را در چهار خزانه در چهار شهر قرار داد. (الدررالکامنة، ج3، ص437؛ شذرات الذّهب، ج6، ص122). ابن‏فقيه محمد بن ابوبکر بن قيّم الجوزيّه (متوفي 751هـ.ق) مفسّر و اديب، تصانيف خود را همراه با تعداد زيادي از کتب ديگران که فراهم آورده بود وقف عموم نمود. (الدّارس في تاريخ المدارس، ج2، صص90ـ91) ابراهيم بن عيسي حلبي (متوفي 786هـ.ق) يکي از فقهاي شافعيّه کتب خويش را وقف عام نمود. (مقاله «دور الکتب في حلب قديما و حديثا» مجلة المجمع العلمي العربي، دمشق، مجلد15، ص299). کتابشناسي مقاله به ترتيب ورود در متن وقفنامه‏ها را به يک اعتبار ديگر مي‏توان به دو دسته تقسيم کرد: يک دسته وقفنامه‏هايي که در درون کتابها با عباراتي کوتاه مندرج است و از نظر اثبات وجود کتابخانه‏ها داراي اهميت بسياري است. دسته ديگر وقفنامه‏هايي است که به‏صورت جداگانه و خارج از کتابهاي وقفي تهيه و تدوين شده‏اند و گاه بسيار بلند و مفصّل هستند و نام و نشاني کتابها و کتابخانه‏ها در آنها ثبت شده و حداقل دلالت بر تصميم واقفان مبني بر وقف کتب دارد و همچنين دالّ بر تأسيس کتابخانه‏اي مي‏کند. 1 ـ کتابخانه‏هاي عمومي و نيمه‏عمومي عربي در قرون وسطي، يوسف العّش، ترجمه اسداللّه‏ علوي، آستان قدس رضوي، مشهد، 1372. 2 ـ الذريعة الي تصانيف الشيعه، آقابزرگ تهراني، بيروت، دارالاضواء، 1403هـ.ق. 3 ـ المنتظم، ابوالفرج عبدالرحمان، ابن‏الجوزي، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دارالکتب العلميّة، 1412هـ.ق. 4 ـ تاريخ الاسلام، ذهبي، شمس‏الدّين، به کوشش عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالکتاب العربي، 1413هـ.ق. 5 ـ عيون الانباء في طبقات‏الاطباء، ابن‏ابي‏اصيبعه، به کوشش نزار رضار، بيروت، دارالحياة. 6 ـ الدارس في تاريخ المدارس، عبدالقادر بن محمد نعيمي دمشقي، به کوشش جعفر الحسني، قاهره، مکتبة التقافة الدينية، 1988م. 7 ـ النجوم الزاهره، ابن‏تغري بردي، قاهره، 1929ـ1956م. 8 ـ دورالکتب العربية العامّة و شبه‏العامّة لبلاد العراق والشام و مصر في‏العصر الوسيط، يوسف العش، ترجمه نزار اباظة و محمد صبّاغ، بيروت، دارالفکر المعاصر، 1411هـ.ق. 9 ـ تهذيب تاريخ دمشق، ابن‏عساکر، به کوشش عبدالقادر بدران و احمد عبيد، دمشق، 1329ـ1351هـ.ق. 10 ـ شذرات الذهب، ابن‏عماد حنبلي، عبدالحيّ، قاهره، 1350هـ.ق. 11 ـ خطط الشام، کردعلي، محمد، دمشق، 1343ـ1347هـ.ق. 12 ـ المختصر في اخبار البشر، ملک المؤيد، اسماعيل ابوالفدا، مصر، 1325هـ.ق. 13 ـ تاريخ الغياثي، عبداللّه‏ بن فتح‏اللّه‏ غياثي بغدادي، به کوشش طارق نافع الحمداني، بغداد، 1975م. 14 ـ معجم البلدان، ياقوت حموي، به کوشش ووستنفلد، لايپزيک، 1866م. 15 ـ تاريخ العراق بين احتلالين، عباس غراوي، بغداد، 1353ـ1376هـ.ق. 16 ـ وفيات الاعيان، ابن‏خلکان، به کوشش احسان عباس، بيروت، دارالثقافه، 1968م. 17 ـ الانتصار لواسطة عقد الامصار، ابن‏دقماق، به کوشش وولرز، بولاق 1301هـ.ق. 18 ـ خطط مقريزي، مقريزي، احمد بن علي، قاهره، 1325هـ.ق. 19 ـ فوات الوفيات، ابن‏شاکر کتبي، محمد، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1973 م. 20 ـ الحوادث الجامعة، ابن‏فوطي، بغداد، 1351هـ.ق. 21 ـ تربت پاکان، سيد حسين مدرسي طباطبائي، چاپ 1355هـ.ش. 22 ـ تاريخ الدولة السلجوقيّة، بُنداري، قاهره، 1900م. 23 ـ دائرة‏المعارف الاسلاميّة، عده‏اي از مستشرقان، ترجمه احمد شنتناوي و ابراهيم زکي خورشيد و عبدالحميد يونس، قاهره، 1933 م. 24 ـ دانشگاه الازهر (تاريخ هزار ساله تعليمات عالي)، با يارداج، ترجمه آذرميدخت مشايخ فريدني، تهران، مرکز نشر دانشگاهي، 1367هـ.ش. 25 ـ الضوء اللامع، سخاوي، محمد بن عبدالرحمان، مصر، قاهره، 1353ـ1355هـ.ق. 26 ـ تاريخ المکتبات في عصر المملوکي، السيّد سيّد النشّار، قاهره، 1403هـ.ق. 27 ـ تاريخ الخلفاء، جلال‏الدين سيوطي، به کوشش رحاب خضر عکاوي، بيروت، مؤسّسة عزّالدين، 1412هـ.ق. 28 ـ الدررالکامنه، ابن‏حجر عسقلاني، حيدرآباد دکن، 1348هـ.ق. 29 ـ خزائن الکتب القديمة في‏العراق، کورکيس عواد، بغداد، 1948م. 30 ـ درآمدي بر دائرة‏المعارف کتابخانه‏هاي جهان (تاريخچه کتابخانه‏ها از عهد باستان تا عصر حاضر)، علي رفيعي (علامرو دشتي)، آماده چاپ. 31 ـ فهرست نسخ خطي کتابخانه آستانه مقدسه قم، محمدتقي دانش‏پژوه، قم، بي‏تاريخ. 32 ـ راهنماي گنجينه‏هاي قرآن در آستان قدس، احمد گلچين معاني، 1347هـ.ش. 33 ـ فهرست کتابخانه آستان قدس رضوي، عبدالعلي اوکتايي چند مجلد. 34 ـ الجامع المختصر، ابن‏ساعي، به کوشش مصطفي جواد، بغداد 1934م. 35 ـ مجله يادگار، سال اوّل، 1324هـ.ش، شماره 9، صص30ـ31. 36 ـ تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، قاهره، 1350هـ.ق. 37 ـ الانساب، سمعاني: عبدالکريم بن محمد، به کوشش عبداللّه‏ عُمَر البارودي، بيروت، دارالجنان، 1408هـ.ق. 38 ـ الکامل، ابن‏اثير، عزالدين، بيروت، 1385هـ.ق. 39 ـ خلاصة الذهب المسبوک، اربلي عبدالرحمان، بيروت، 1885م. 40 ـ تاريخ الحکماء، قفطي، به کوشش مولر، لايپزيک، 1875م. 41 ـ ذيل الروضتين، ابوشامة عبدالرحمان، قاهره، 1366هـ.ق. 42 ـ تذکرة الحفاظ، ذهبي، شمس‏الدين محمد، حيدرآباد دکن، 1333ـ1334هـ.ق. 43 ـ بغية الوعاة، جلال‏الدين سيوطي، به کوشش محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره 1964م. 44 ـ معجم الادباء، ياقوت حموي، بيروت، دارالفکر، الطبعة الثالثه، 1400هـ.ق، 1980م. 45 ـ العَبر في خبر من غبر، ذهبي، شمس‏الدين، به کوشش صلاح‏الدين منجّد و فؤاد سيّد، کويت، 1960ـ1969م. 46 ـ عقد الجمان في تاريخ اهل‏الزمان، عيني، نسخه کتابخانه ولي‏الدين به نقل از دورالکتب العربية. 47 ـ وقف‏نامه‏ها و تاريخ کتابخانه و کتابداري، نوش‏آفرين انصاري محقق، يادنامه اديب نيشابوري، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مک گيل. 48 ـ خزائن الکتب في دمشق و ضواحيها، حبيب الزّيات، قاهره، 1902م. 49 ـ البداية والنهايه، ابن‏کثير، به کوشش احمد عبدالوهاب فتيح، قاهره، دارالحديث، 1413هـ.ق/1992م. 50 ـ مجلة المجمع العلمي العربي دمشق، مجلد 15، ص299. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 514]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن