تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805431650




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سياست هاي اروپايي و فراآتلانتيكي فرانسه در دوره ساركوزي(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سياست هاي اروپايي و فراآتلانتيكي فرانسه در دوره ساركوزي(1)
سياست هاي اروپايي و فراآتلانتيكي فرانسه در دوره ساركوزي(1) انتخابات رياست جمهوري فرانسه در ماه مه 2007، سرفصل تازه اي در تاريخ سياسي اين كشور مهم اروپايي گشود كه مي تواند آثار گسترده اي در سطوح ملي، اروپايي و بين المللي به همراه داشته باشد. در اين نوشتار تبعات انتخاب دولت جديد بر سياست داخلي و خارجي اين كشور به خصوص در حوزه اروپايي و روابط فرآتلانتيكي بررسي مي شود.دولت ساركوزي در حال بازانديشي مؤلفه ها و آموزه هاي سنتي سياست داخلي و خارجي اين كشور براي سامان دهي و نوسازي نظام اقتصادي و اجتماعي فرانسه و فضاسازي جهت غلبه بر افول موقعيت اقتصادي از سويي و انطباق با شرايط نوظهور بين المللي وافزايش حوزه مانور پاريس در اروپا و جهان مي باشد. معهذا به نظر مي رسد همسويي اين اهداف نظري با واقعيات عيني موجود به سادگي ميسر نخواهد بود.انتخابات رياست جمهوري فرانسه در ماه مه 2007، سر فصل تازه اي در تاريخ سياسي اين كشور مهم اروپايي گشود كه – با توجه به موقعيت شاخص آن در اروپا و جهان به عنوان يك قدرت هسته اي و عضويت دائم شوراي امنيت سازمان ملل با اهداف ژئوپولتيك جهاني در سياست خارجي – مي تواند آثار گسترد ه اي در سطوح ملي، منطقه اي و جهاني به همراه داشته باشد.هدف اين نوشتار بررسي اهداف دولت ساركوزي در عرصه سياست داخلي و تبعات آن بر سياست خارجي اين كشور به خصوص در حوزه اروپايي و روابط فرآتلانتيكي مي باشد. دولت ساركوزي در عرصه سياست داخلي بر ضرورت ساماندهي مجدد و نوسازي نظام اقتصادي و اجتماعي فرانسه تاكيد ورزيده و در زمينه اقتصادي با توجه به افول موقعيت اقتصادي اين كشور در مقايسه با ساير قدرت هاي اروپايي و غير اروپايي در پي بازيابي موقعيت پيشين اين كشور در اقتصاد جهاني مي باشد. در عرصه سياست خارجي، هدف دولت جديد، تمهيد مقدمات احياي جايگاه اين كشور در اتحاديه اروپا و بازيابي موقعيت برجسته پيشين آن در عرصه سياست جهاني است.انتخاب دولت ساركوزي چه تاثيري بر سياست داخلي فرانسه و رويكرد آن در قبال تحولات مهم جهاني به خصوص روابط با اتحاديه اروپا و آمريكا بر جاي خواهد گذاشت؟به منظور پاسخ به سؤال فوق، نوشتار حاضر بر اين فرضيه استوار است كه چالش هاي همزمان اروپايي شدن و جهاني شدن و ناهمزماني مؤلفه هاي حاكم بر نظام سياسي و اقتصادي فرانسه از مواجهه موفق با فرايندهاي مزبور و افول موقعيت سنتي پاريس در سطح اروپايي و بين المللي زمينه را براي آغاز تحول جديدي در حيات سياسي فرانسه فراهم ساخته است كه مشخصه آن بازانديشي و باز تعريف آموزه هاي پيشين مي باشد. اين تحول موضوعي است كه نوشتار حاضر در پي تبارشناسي و تبيين آن مي باشد.اين نوشتار در قالب پنج بخش تنظيم شده است. در بخش اول سياست داخلي فرانسه و علل پيروزي ساركوزي بررسي مي شود و در بخش دوم ، سوم، چهارم و پنجم به ترتيب چشم انداز سياست خارجي فرانسه، سياست فرانسه در قبال اروپا، روابط با آلمان و روابط فراآتلانتيكي تجزيه و تحليل خواهد شد.افول گرايي و سياست داخلي فرانسهدر دوران پس از جنگ سرد نوعي حس افول گرايي (2) بر حيات فرانسه سايه افكنده است. نشانه هاي اين افول گرايي در همه عرصه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي فرهنگي و سياست اروپايي و خارجي اين كشور به چشم مي خورد. افول گرايي در اين معنا مبين فقدان اعتماد به نفس فرانسه بوده است.{1}ناكامي هاي نظام سياسي و شكست تجربه همگرايي اجتماعي به چند قطبي شدن سياست داخلي و بحران عميق هويت فرانسوي دامن زده است. شورش هاي گسترده اقليت هاي عرب و آفريقايي تبار حاشيه نشين حومه (2) شهرهاي بزرگ و اعتراضات عمومي سال 2005 نشاني از تشتت ريشه دار، فروپاشي مؤلفه ها و گسيختگي بنيان هاي سنتي حاكم بر تاريخ سياسي اين كشور بود.پديده چشمگير ديگر سال هاي اخير، سياست گريزي و فقدان اعتماد به برنامه هاي احزاب راست و چپ دوره پساگليست و پساكمونيست بوده است كه ناركارآمدي گزينه ها و بديل هاي سنتي براي پاسخ گويي به چالش هاي نوظهور جامعه فرانسوي را نمايان ساخته و به كاهش اعتبار و مشروعيت احزاب حاكم كمك نمود. همزمان رشد جريان هاي افراطي راست و چپ، بيگانه ستيزي، نژاد پرستي و بازپيدايي نوعي ناسيوناليسم پرخاشگر، ناكارآمدي مفاهيم سنتي جمهوري پنجم را در پاسخ گويي به چالش هاي دوران به نمايش گذاشت.اين رخدادها بحران دموكراسي فرانسوي را دامنه بيشتري بخشيده و ناتواني نخبگان سياسي اين كشور را براي پيشبرد همگرايي اجتماعي بر اساس گفتمان مدرن يكسان سازي(4) با بن بست مواجه ساخت. هدف گفتمان يكسان سازي، حذف و ريشه كني اختلاف «خود» با «ديگري» از رهگذر استحاله هويت ديگري در هويت خودي بوده است.{2}غلبه سياست مبتني بر هويت در فرانسه حاصل بحران جامعه پذيري است كه با آشكار شدن ناتواني سنت جمهوري خواهي فرانسه از پذيرش هويت هاي متمايز به مجادله گسترده اي پيرامون شيوه سنتي همگرايي اجتماعي اقليت ها و مهاجران و رواج ادبيات مربوط به حس زوال و افول انجاميده است. تبديل مسائل قومي، فرهنگي و نژادي به دلمشغولي عمده فرهنگي و سياسي فرانسه در دوره بعد از جنگ سرد و مسائل اقتصادي و اجتماعي نسبت داده شده به آن نظير بيكاري، خشونت وناامني به اوج گيري تحركات راست گرايان افراطي شتاب بيشتري بخشيده وسياست داخلي اين كشور را تحت الشعاع قرار داده است.از سوي ديگر، بحران مدرنيته و مؤلفه هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي آن در عصر جهاني شدن نظام اقتصادي مبتني بر الگوي دولت رفاهي فرانسه را با الزامات نو ظهوري رو به رو ساخته است. فرانسه ششمين اقتصاد بزرگ و دومين اقتصاد قدرتمند اروپايي است كه با الگوي اقتصادي سنتي نتوانسته است با روند جهاني شدن لگام گسيخته همگام گردد. نحوه انطباق با روند جهاني شدن و اصلاح نظام دولت رفاه و مقررات زدايي از اقتصاد و امكان رقابت پذير ساختن آن اينك به سخن غالب در اين كشور تبديل شده است. فرانسه در سال هاي اخير رهبري جريان هاي ضد جهاني شدن به ويژه در قالب روايت نوليبرال آن را در صحنه بين المللي بر عهده داشته است. هنوز 64 درصد فرانسيوان جهاني شدن را تهديدي عليه هويت ملي اين كشور مي دانند.{3}با توجه به اين كه مسائل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مهم ترين چالش هاي فرانسه را تشكيل مي دهد، مبارزات انتخاباتي اخير رياست جمهوري اين كشور به عرصه رويارويي و رقابت گفتمان هاي بديل در اين زمينه تبديل شد. اين انتخابات صورت بندي و آرايش سياسي سنتي حاكم بر سياست داخلي فرانسه را دستخوش تغيير ساخت. مشاركت عمومي بالا و حاشيه نشيني جريان هاي افراطي راست و چپ از مهم ترين وجوه اين انتخابات بود.ساركوزي، بيش از ساير نامزدها از لزوم غلبه بر افول جايگاه و موقعيت فرانسه سخن گفته و با نفي نسبي گرايي و چندگانگي فرهنگي وتاكيد بر گسست از آموزه هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سنتي درصدد احياي ارزش هاي مدرنيته بر آمد. وي گرچه تلاش نمود تا خود را به عنوان نماد پيدايي نسل جديد و مظهر تحول محافظه كارانه در حيات سياسي و اقتصادي فرانسه درعصر جهاني شدن معرفي نمايد اما در مقام رهبر حزب حاكم بر وزير دارايي و كشور دولت پيشين بخشي جدايي ناپذير از وضع موجود بود. از اين رو تلاش نمود براي پيروزي در انتخابات چهره متفاوتي از خود ارائه داده وبا سياست نمايشي و مصادره ايد ه هاي رقباي خود از جمله جناح راست افراطي توانست آنها را به حاشيه راند.{4}وي در سياست داخلي بر ضرورت ساماندهي مجدد و نوسازي نظام اقتصادي و اجتماعي فرانسه تاكيد ورزيده و از منظر جمهوري خواهي نومحافظه كارانه آمريكايي به فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سياست فرانسه نگريست. {5} بازگشت به هويت ملي سنتي، بازسازي نظام اجتماعي بر مبناي خانواده محوري و فردگرايي و احياي ارزش كار، اقتدار، اخلاقيات، احترام، شايستگي، غرور و هويت ملي مبين اين نقطه نظر مي باشد. با اين وجود موضع گيري هاي انتخاباتي او مشحون از تناض و پارادوكس هاي پر شماري بوده و شعارهاي انتخاباتي اش بيشتر جنبه توده گرايانه و پوپوليستي داشت. ايده ايجاد وزارت مهاجرت و هويت ملي گوياي اين گرايش بود.{6}در عرصه اقتصادي با توجه به افول موقعيت اقتصادي فرانسه در مقايسه با ساير قدرت هاي اروپايي و غير اروپايي كه اين كشور را به تكاپوي بازيابي موقعيت پيشين خود بر انگيخته است، وي با در پيش گرفتن سياست هاي ليبرالي به موازات حمايت از كاهش نقش هدايت گرايي دولت در اقتصاد، مديريت پيامدهاي منفي جهاني شدن را در برنامه خود قرار داد تا اقتصاد فرانسه را توان تازه اي بخشد.{7}در اين رهگذر ساركوزي از تغييرات بنيادي سخن گفته و وعده داده است تا با برخي از اساسي ترين آموزه هاي گليستي به ويژه مدل اجتماعي و اقتصادي آن كه اينك به عنوان عامل اصلي بيماري ديرپاي اقتصاد فرانسه مورد انتقاد قرار گرفته است به چالش برخيزد. بنابراين، وي در مبارزات انتخاباتي خود بيش از آنكه به مسائل جهاني بپردازد دلمشغول ملاحظات و دغدغه هاي اقتصادي و اجتماعي اين كشور گرديد.{8}ساركوزي بر اين باور است كه سياست هاي دهه هاي گذشته با رهبري نامطلوب، سياست هاي غير واقع بينانه و وعده هاي دروغين، فرانسه را به جامعه اي راكد و ايستا تبديل نمود. فرانسه در اين دوران شاهد نرخ بيكاري 6/8 درصدي، بدهي عمومي 66 درصدي (از توليد ناخالص داخلي) و برخوردار از كمترين ساعت كار در جهان غرب بوده است. در حالي كه ساير كشورهاي اروپايي درصدد انطباق با جهاني شدن مي باشند فرانسه همچنان واقعيت نابرابري را در قالب نظريه برابري طلبي پنهان ساخته است.تأكيد برافزايش رشد اقتصادي، احياي اخلاق كار، كاهش ماليات ، اصلاح مقررات رفاهي و ايجاد اشتغال در پرتو ليبراليسم اقتصادي بازار محور از برنامه هاي اعلامي عمده اوست. اگرچه تحليل ساركوزي از شرايط فرانسه معاصر با آموزه هاي حاكم بر جهان انگليسي زبان همسو مي باشد اما او ليبرال تمام عيار به شمار نمي رود زيرا در برخي از عرصه هاي مهم اقتصادي مانند سياست هاي صنعتي و كشاورزي از ناسيوناليسم اقتصادي و اقدامات حمايت گرايانه جهت تنظيم مقررات ضروري براي دفاع از توليدات فرانسه جانبداري نموده است.به رغم آنكه پيشبرد موفقيت آميز اصلاحات اقتصادي داخلي توانائي فرانسه را براي ايفاي نقش فعال واثر گذار در سياست منطقه اي و جهاني افزايش مي دهد اما ساركوزي در اين زمينه با جوامع جدي روبرو است. فرانسه در مقام سوسياليست ترين كشور اروپايي جامعه اي چند قطبي بوده و فاقد انسجام و يكپارچگي است. نهادها و اتحاديه ها با اتخاذ شيوه هاي سنتي در برابر تغييرات مقاومت نشان داده و مانع اقدامات اساسي او در زمينه حذف يارانه ها و فرسايش كامل مزاياي نظام دولت رفاهي مي باشند. از اين رو به نظر مي رسد الزامات و محدوديت هاي موجود مانع گسست بنيادي دولت جديد فرانسه از وضع موجود خواهد گشت. {9 }حضور نخبگان سنتي، بوروكراسي پيچيده، ضرورت توجه به شعارهاي دوره مبارزات انتخاباتي و دغدغه هاي افكار عمومي نيز كماكان نقش تعيين كننده اي در جهت دهي به سياست هاي فرانسه بر عهده داشته و دولت جديد اين كشور را به سمت اتخاذ رويه هاي مصلحت جويانه و پراگماتيستي سوق خواهد داد. فرجام سخن اين كه نخبگان نسل جديد درصدد بازانديشي بحران هويت فرهنگي و اجتماعي فرانسه مي باشند. با توجه به كسب اكثريت پارلماني از سوي حزب حاكم در انتخابات پارلماني اخير فرانسه و ارتقاي جايگاه حاميان ساركوزي در آرايش و تركيب مجلس ملي اين كشور به نظر مي رسد ساركوزي از حوزه مانورگسترده اي در تحقق برنامه هاي اعلامي خود بر خوردار شده است. برخورداري از اكثريت پارلماني نيز به تسهيل و سرعت بخشي به تغييرات اعلامي وي مساعدت خواهد رساند.چشم انداز سياست خارجي فرانسهمباحثات مربوط به سياست خارجي با توجه به حساسيت و اثرگذاري آن بر ميزان آراي طرفين تا حدودي از فضاي مبارزات انتخاباتي نامزدهاي رياست جمهوري فرانسه غايب بود و يا نقش و اهميت درجه دوم و فرعي تري داشت. هيچ يك از نامزدها سخن مهمي در اين زمينه بر زبان نرانده و توجه رأي دهندگان فرانسوي نيز به طور عمده به مسائل داخلي معطوف گرديده بود. {10 }نظام بين الملل در سال هاي اخير دچار دگرديسي ژرفي گشته و مفاهيم، برداشت ها، تصويرها و مباحث جديدي در دستور كار سياست جهاني قرار گرفته است. فرانسه در دوره بعد از جنگ سرد دچار نوعي فرسايش قدرت و افول تدريجي نفوذ در عرصه سياست خارجي شد كه هويت و نقش آن را در اروپا و جهان تحت تاثير قرار داد. ظهور مؤلفه ها و مفاهيم تازه در اين دوره آثار تعيين كننده اي بر جايگاه فرانسه داشته است. پاريس در سال هاي گذشته اميدوار بود تا با ايستادن بر سكوي اروپايي و تبديل اتحاديه به بازيگر ژئوپولتيك، موقعيت جهاني خود را باز يابد. فرانسويان با بن بست گفتمان هاي سنتي سياست خارجي خود نتوانسته اند رهيافت هاي بديلي را جهت پاسخ گويي به چالش هاي دوران تعريف و تدوين نمايند. از اين رو سياست خارجي اين كشور هنوز در نوعي دوره گذار به سر مي برد.عصر جديدي در سياست فرانسه آغاز شده و پاريس دراين دوره نقش متقاوتي در اروپا و جهان بر عهده خواهد گرفت.فرانسويان در اين فضاي نو پديد با توجه به افول موقعيت جهاني وبين المللي اين كشور در حال بازانديشي ديدگاه و روايت فرانسوي از روابط بين الملل و باز تعريف آموزه هاي سنتي براي افزايش حوزه مانور خود مي باشند. موضوع تغيير و يا تداوم سياست خارجي گليستي سخن غالب مناظره هاي داخلي فرانسويان به شمار مي رود.فرانسه در مقام قدرت هسته اي و عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل از اهداف ژئوپولتيك جهاني در سياست خارجي خود پيروي مي نمايد. اين كشور كماكان از ظرفيت ها، امكانات و اهرم هاي مؤثري در محيط منطقه اي و بين المللي برخوردار است. فرانسه با حضور در 161 كشور جهان از دومين شبكه بزرگ ديپلماتيك بين المللي بعد از آمريكا برخوردار است گرچه اين حضور الزاماً به معناي نفوذ سياسي نيست.در دوره جمهوري پنجم سياست خارجي فرانسه تغيير چنداني نيافته است. دوگل سياست بلند پروازانه تبديل اروپا به قدرت مستقل از آمريكا را طراحي نموده و با خارج ساختن فرانسه از شاخه نظامي ناتو، روايت فرانسوي روابط بين المللي را به سنت ديرپاي سياست خارجي اين كشور تبيدل ساخت. اين سياست با فراز و نشيب هايي همواره در دستور كار دولتمردان مختلف فرانسوي قرار داشته است.با توجه به اجماع موجود، در بحث سياست خارجي و دفاعي اختلافات بنيادي بين احزاب و نخبگان فرانسوي به چشم نمي خورد. سياست خارجي فرانسه از بازيگري لابي ها و مراكز تحقيقاتي و رسانه ها اثر پذيرفته و بوروكراسي، نخبگان سياسي و دستگاه ديپلماسي فرانسه نيز نقش برجسته اي در شكل دهي و هدايت آن بر عهده دارد.با وجود اين به نظر مي رسد در پي تحولات بين المللي و تغييرات نسلي لاجرم پاره اي دگرديسي ها در رويكرد، سرنوشت و جهت گيري سياست خارجي اين كشور رخ خواهد داد. دولت ساركوزي با توجه به بيگانگي نسبي با دغدغه هاي ژئوپولتيك دوران گذشته ناگزير از انطباق مؤلفه هاي سياست خارجي سنتي اين كشور با شرايط نوظهور اروپايي و بين المللي است.به اين معنا منطق متفاوتي بر سياست خارجي وديپلماسي بين المللي پاريس در دوره جديد حاكم خواهد شد.افزايش حوزه مانور بين المللي فرانسه از طريق عادي سازي روابط فراآتلانتيكي، استمرار همگرايي اروپايي، ارتقاي موقعيت اقتصادي و پيشبرد موضوعات زيست محيطي ابعادي ديگر از سياست خارجي ساركوزي را تشكيل مي دهد. مسائل زيست محيطي و اكولوژيك اينك داراي پيامد ژئوپولتيك و امنيتي بوده و فرانسه درصدد جستجوي انرژي هاي جايگزين است. با شكست احزاب اكولوژيك در اروپا مباحث زيست محيطي كه دغدغه مهم افكار عمومي را تشكيل مي دهد از انحصار احزاب سبز خارج گرديده و به دلمشغولي عمده ساير احزاب تبديل شده است.ساركوزي همچنين از مأموريت تمدن گسترانه سياست خارجي فرانسه به سبك نومحافظه كاران آمريكايي سخن رانده است. انتصاب برناركوشنر به عنوان وزير خارجه در اين راستا افاده معنا مي نمايد. كوشنر كه پدر مداخله گرائي بشر دوستانه در اموركشورهاي جهان به شمار مي رود به تقويت مباني ارزشي اروپا محورانه سياست خارجي فرانسه مساعدت خواهد نمود.كوشنر كه با اشتياق از جنگ آمريكا عليه عراق جانبداري و پس از حمله آمريكا به عراق از سياست هاي واشنگتين انتقاد نمود، نماد اتحاد فرانسه با نو محافظه كاران و مداخله گرايان ليبرال جهان انگليسي زبان است. از نظر وي حقوق بشرگرايي به معناي صلح گرايي نبوده و لازم است در برخي موارد براي تغيير حقوق بين المللي به نقض آن مبادرت ورزيد. كوشنر با نفي حاكميت ملي ساير كشورها، خواهان مداخله قهر آميز و نظامي قدرت هاي غربي در امور داخلي جهان غير غربي است.{11}البته با توجه به نقش محوري ساركوزي در هدايت سياست خارجي اين كشور و حضور به عنوان مشاور امنيت ملي، كوشنر از آزادي عمل و حوزه مانور گسترده اي در شكل دهي به رفتارسياست خارجي فرانسه برخوردار نخواهد بود. با اين وجود در اين دوره رهيافت فرانسوي جهان چند قطبي تحت تأثير وحدت مجدد جهان غرب عليه جهان غير غربي قرار خواهد گرفت. {12}حفظ اهميت روابط با آلمان، حفاظت از فرانسه در برابر آثار منفي جهاني شدن، محدود سازي گسترش جغرافيائي اتحاديه اروپايي، تبديل حقوق بشر به شالوده سياست خارجي در مقام گفتمان ايدئولوژيك و بازنگري روابط با روسيه چين، جايگاه آينده كوزوو در ثبات اروپا، اسرائيل گرايي و تغيير رويكرد سياست خاورميانه اي و عربي فرانسه از ديگر برنامه هاي ساركوزي در اين راستا خواهد بود. {13}فرانسه در زمينه سياست امنيتي و دفاعي مايل به تبديل ناتو به سازمان جهاني نيست. از منظر فرانسه، ناتو بايد به عنوان سازمان نظامي اروپا محور به حيات خود ادامه داده و از جايگزيني آن به جاي سازمان ملل اجتناب شود. ساركوزي درصدد است تا مقدمات لازم را براي باز تعريف دكترين دفاعي اين كشور جهت انطباق آن با تحولات و شرايط جاري بين اروپايي و بين المللي فراهم سازد. ايجاد شوراي امنيت ملي به سبك آمريكا نيز كه يكي ديگر از وجوه آمريكايي شدن شيوه هدايت سياست خارجي فرانسه به شمار مي رود، براي نيل به اين هدف صورت مي پذيرد.ساركوزي همچنين از حفظ و يا افزايش بودجه نظامي دو درصدي و ضرورت افزايش بودجه نظامي ساير كشورهاي اروپايي جانب داري نموده است. فرانسه سومين صادر كننده تسليحات نظامي در سطح جهان به شمار رفته و در حال حاضر حدود 18 هزار نيروي نظامي در كشورهاي مختلف مستقر ساخته است. كاهش بخشي از اين نيروها به ويژه در آفريقاي فرانكفون در دستور كار ساركوزي قرار دارد.ساركوزي قصد دارد تا ديپلماسي اين كشور را از چارچوب نظري و دكترين تازه برخوردار سازد. از نظر حاميان فكري ساركوزي استمرار رهيافت گليستي در سياست خارجي فرانسه امنيت و منافع ملي اين كشور را تامين ننموده و سياست برابري جويي و تبديل اتحاديه به وزنه مقابل در برابر قدرت آمريكا حاشيه نشيني پاريس را در معادلات مهم جهاني در پي داشته است. بدين سان ساركوزي سياست خارجي فعال اين كشور را نه در مقام بديل سياست آمريكا بلكه به عنوان مكمل نقش واشنگتن استمرار خواهد بخشيد اما روابط بين الملل را همچنان باگفتمان و روايت فرانسوي در پيش چشم خواهد داشت. {14}ساركوزي به هر روي نماينده فرعي چرخش است كه با برخي تغييرات در فلسفه سياسي حاكم بر سياست خارجي فرانسه، نگاهي متفاوت به اروپا و جهان دارد. تحولات شتابان جهان مستلزم تغييرات در ديپلماسي و سياست خارجي فرانسه است. با اين همه، ساركوزي فاقد تجربه در عرصه سياست خارجي بوده و با نخبگان سنتي فرانسه تفاوت هاي آشكاري دارد. وي در مقام جمهوري يهودي تبار از اروپاي شرقي تحصيلات خود را مانند بسياري ازنخبگان سياسي در نهادهاي آموزشي اشرافي مانند مدرسه ملي مديريت و يا مؤسسه علوم سياسي فرانسه به انجام نرسانده است. از اين رو در قياس با سنت گرايي نخبگان گذشته، عمل گرا و مصلحت انديش محسوب مي شود.نكته در خور توجه تفاوت ماهوي بين رهبران نسل جديد با سياست مداران برجسته و دوران ساز گذشته است كه اينك در صحنه سياست حضور ندارند. سياست مداران نسل جديد فاقد كاريزما بوده و عمدتا افرادي تكنوكرات به شمار مي روند كه دغدغه تغييرات ساختاري كلان مبتني بر ديدگاه هاي ژئوپولتيك، استراتژيك و ايدئولوژيك نسل گذشته را در دوران ايدئولوژي زدائي از سياست را ندارند. اينك مناظره هاي مهم ملهم از فلسفه سياسي جاي خود را به پوپوليسم، چهره سازي و سياست هاي نمايشي و رسانه اي سپرده است.با وجود اين، با توجه به موانع موجود امكان گسست تمام عيار از آموزه ها، مفاهيم و كليشه هاي حاكم بر سنت سياست خارجي فرانسه گسترده نبوده و ملاحظات استراتژيك و منافع ژئوپولتيك بر تصميم سازي و نحوه طراحي خط مشي ها و رفتارهاي ساركوزي اثر خواهد نهاد. دولت جديد فرانسه ناگزير است نوعي تغيير توأم با تداوم را به محور دستور كار سياست خارجي خود بدل نمايد كه در آن نوعي موازنه بين تغيير رويه، سبك و آهنگ تصميم گيري با دگرديسي محتوائي پديد خواهد آمد.منبع:فصلنامه سياست خارجيمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 579]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن