واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سينماي بيمعني!؟
سينماي موسوم به «معناگرا» با سه گروه و جريان فكري روبهرو است: اول، موافقان؛ كساني كه مدعي و مبشر سينماي معناگرا هستند، دوم، منتقدان؛ جريان غيرمنسجمي كه مدعي، مبلّغ و مدافع سينماي فرهنگي سالم است و سوم، مخالفان؛ اين جريان خود به سه گروه قابل تقسيم است: ?- آنهايي كه قدشان به اين حرفها نميرسد و تا حسنك كجايي بيشتر نخواندهاند! ?- فيلمفارسيسازاني كه عشق سينما، پول، فردين و شهرتاند. ?- عدهيي كه به سينماي آن سوي مرزها چشم دوختهاند و قبلهي آمالشان فرنگ است.تكليف جريانهاي اول و سوم روشن است، چرا كه هر كدام اهل يك قبلهاند و اختلافات نظري، عقيدتي و سليقهيي فاحشي با هم دارند؛ ميماند گروه دوم، كه روي سخن اين مطلب با آنهاست.«سينماي معناگرا» در لفظ به سينمايي اطلاق ميشود كه گرايش به معنا و مفهوم دارد، سينمايي كه با ارايهي شناسنامهي معناگرايي، درصدد مرزبندي با سينمايي بوده كه بيمعنا و مفهوم است؛ اگر چنين باشد كه چنين هم است، در مقابل آن، سينمايي را بايد تصور كرد كه گرايش به بيمعنايي، بيمفهومي و پوچي دارد، يا ضدمعنا و مفهوم است و يا اساساً گرايشي ندارد.سينمايي كه به چيزي گرايش نداشته باشد، اصولاً وجود خارجي ندارد؛ نه تنها سينما، كه هيچ مقولهي ديگري نيز در چنين وضعيتي، ماهيت و خصوصيتي ندارد، چرا كه هيچ چيز بيمعني يا داراي گرايش پوچ در هستي يافت نميشود و خالق يكتا همه چيز را بر اساس تدبير، حسن، هدف و در غايت زيبايي و كمال آفريده است. بنابراين چيز بيمعنا مانند مفاهيم جهل، فقر، شر و بدي، جزو نيستي است؛ آنچه هست و وجود دارد، بامعنا و قابل ارزش است. به عبارتي، تمام هستي با معني و مفهوم و با هدف تسبيح و حركت به سوي خداوند آفريده شده و به همين دليل نميتواند بيمعني باشد، كه البته در درجهي بالاي اصرار و سماجت، از ديدگاه شرع، اين مضمون ميتواند كفر تلقي شود.با اين اوصاف آيا سينما يا هنري را ميتوان سراغ گرفت كه واقعاً بيمعني باشد يا گرايش به معني نداشته باشد؟ با آنكه مفاهيم «سينما براي سينما» و «هنر براي هنر» از زاويهي نگاههاي متفاوتي مورد انتقادند، اما هيچ كدام از آنها منكر زيباييشناسي، لذتهاي بصري و صوتي و حظ دروني و روحي انسان از آثار به وجود آمده از اين گونه مفاهيم نبوده و به همين خاطر اينها نيز به نوعي بامعني و معناگرا هستند. اما بحث بر سر مسايل بديهي نيست، حرف چيز ديگري است؛ اينكه، هنر و سينما در خدمت انسان باشد يا نباشد و با ياري او در مسير تكامل، وي را به سوي تكامل و با عدم يارياش، او را به سمت انحطاط و اضمحلال سوق دهد.منتقدان ميگويند، سينماي معناگرا معنا ندارد؛ اما مگر ما سينماي بيمعني هم داريم؟ آنها خود ميدانند كه بله، واقعاً سينما و هنر بدون معني هم داريم! در معناي گسترده، هنر و سينماي معناگرا به دنبال مفاهيم ارزشي است، مفاهيمي كه سرلوحهي آنها باورهاي انساني و عقايد ديني و الهي بوده و به دنياي ارزشها، اخلاقيات و معنويات تعلق و گرايش دارند؛ يعني هر آنچه خوب است و تكاملآفرين، اين هنر و سينما را شامل ميشود. با اين نگاه، هيچ چيز و آثاري را نميتوان خارج از مدار معنا و مفهوم يافت، مگر آنكه واژهي مخالف معناگرايي را بيمعنايي، بيمفهومي و بيهدفي تلقي كرده و از آن، مفاهيم مصطلح عاميانه را استنباط كنيم از جمله: حرف بيمعني، كار بيمعني، رفتار بيمعني، اقدام بيمعنا، زندگي بدون هدف و معني، آدم بيمعني و ...! حتي اگر چنين استنباطي را مرجع و شاخص قرار دهيم، در واقع به شكلي همان مفاهيم هنر ارزشي يا هنر ضدارزشي و يا سينماي فرهنگي و اخلاقمدار يا سينماي غيرفرهنگي و غيراخلاقمدار را مصداق قرار دادهايم؛ هنر و سينمايي كه در پي ارايه، بيان، تحكيم و اشاعهي مفاهيم و ارزشهاي والاي انساني و اخلاقي است و يا هنر و سينمايي كه پنداري جز تجارت، اغواگري، فسق و فجور ندارد! اگر اين مفاهيم اخير را معيار و ملاك بررسي و نگاه به معناگرايي و غيرمعناگرايي قرار دهيم، سينماي معناگرا و سينماي بيمعني مفاهيم و جايگاه اجتماعي خود را خواهند يافت. با اين تعاريف، مرز ميان مفاهيم معناگرا و غيرمعناگرا، ارزشهاي معنوي است نه صرفاً واژههايي كه به آنها اطلاق ميكنيم. بديهي است كه، سينما و هنرِ منطبق با ارزشهاي الهي، انساني و اخلاقي در بالاترين جايگاه و سينما و هنرِ بدون ارزش و محتوا، اغواگر و سوداگر در پايينترينِ آن قرار خواهد گرفت. با عنايت به موارد اخير، آنچه ميان موافقان و منتقدان سينماي معناگرا جريان دارد، در واقع حول محور همين دو مفهوم است، در غير اين صورت خود اين مخالفتها، اعتراضها و انتقادها بدون معني بوده و نهايت آن جنگ الفاظ است؛ كما اينكه بيشتر منتقدانِ مفهوم معناگرا و بهويژه سينماي معناگرا در بيان ريز ديدگاههاي خود، سرانجام به نقد و نفي اين واژه ميرسند، در حالي كه هر دو جريان يعني موافقان و منتقدان يك جور حرف ميزنند و يك معنا را دنبال ميكنند و تنها در همين لفظ و درك متفاوت از مفهوم سينماي معناگرا، مرزبندي دارند. البته از ياد نبريم كه مبلّغان، مبشران و پديدآورندگان آثار ضداخلاقي و ضدارزشي در اين پيمانهي ارزشي جايي ندارند. اين طيف فقط به دنبال كاسبي هستند و ابداً در بند مفهوم، ارزش و فرهنگ نيستند. بهتر نيست به جاي مخالفت و جنگ بر سر واژهها، با خودمحوري و درك درستِ مفاهيم ارزشمند معناگرايي تكليفمان را روشن كنيم و به جاي قهر و آشتي با كلمات، مفاهيم و نظريهها، حد و حدود خود را با هنر و سينماي بدون ارزش، بد، ضدارزش، ضداخلاق، ضددين و ضدانسانيت، مشخص كنيم؟ كه اگر اين كار را بكنيم، خواهيم ديد كه همه در زير يك چتر و در كشتي سينماي معناگرا نشسته و براي سلامت و تكامل هنر و سينما پارو ميزنيم!منتقدان ميگويند، سينماي معناگرا معنا ندارد؛ اما مگر ما سينماي بيمعني هم داريم؟ آنها خود ميدانند كه بله، واقعاً سينما و هنر بدون معني هم داريم! همان سينما و هنري كه خود آنها در مطالب و نظرگاههايشان به آن، واژههاي بد، غيرقابل تحمل، بيارزش، تجاري، مبتذل، ضدارزش، بازاري و ... را اطلاق كرده و در 5 دقيقهي اول شروع فيلم يا تماشاي ديگر آثار هنري، سالن يا مكان هنري را ترك ميكنند و گروهي هم به آن زرشك، تمشك و هويج طلايي ميدهند!با اين وصف روشن ميشود كه مخالفت اين جماعت با آن جماعت يا اعتراض آن عده به اين عده، فقط بر سر درك متفاوت از يك معناي واحد در قالب يك كلمهي مركب است كه گروهي آن را براي نوعي ويژه از سينما و فيلم ناكافي، نارسا و نالازم ميدانند و عدهيي ديگر آن را عميق، گسترده، پرمعنا، وسيع و لازم تلقي ميكنند، اما همهي اينها در لفظ، كلام و عنوان است و تقريباً همگي در ايجاد مرزبندي ميان سينماي بد و خوب، سينماي مبتذل و باارزش، سينماي تجاري و هنري، سينماي بازاري و ضداخلاقي و سينماي مذهبي و آرماني با سينماي آبگوشتي و جنسي، موافق هستند؛ باز هم تأكيد ميكنيم كه خرج غيرمتعهدها، مبتذلسازان و سوداگران مال و آبرو، از اين گروهها جداست!حال كه چنين است، بهتر نيست به جاي مخالفت و جنگ بر سر واژهها، با خودمحوري و درك درستِ مفاهيم ارزشمند معناگرايي تكليفمان را روشن كنيم و به جاي قهر و آشتي با كلمات، مفاهيم و نظريهها، حد و حدود خود را با هنر و سينماي بدون ارزش، بد، ضدارزش، ضداخلاق، ضددين و ضدانسانيت، مشخص كنيم؟ كه اگر اين كار را بكنيم، خواهيم ديد كه همه در زير يك چتر و در كشتي سينماي معناگرا نشسته و براي سلامت و تكامل هنر و سينما پارو ميزنيم!البته شايد پرسيده شود كه منظور نگارنده از سينماي بد، مبتذل، فاسد و اغواگر كدام است!؟ نگارنده با احترام هميشگي براي همهي ياران و دوستان اهل نقد و نظر و اهالي هنر و سينما، با آنكه خوب ميداند كه اين بزرگواران خود به خوبي اين گونه نمونهها و مصداقها را ميشناسند، اگر لازم باشد حاضر است طوماري از اين قبيل فيلمپارهها، فيلمفارسيها و فيلمهاي بدون ارزش، غيرمذهبي، ضدمعناگرايي و ضدارزشي را رديف كند.در باور نگارنده، هر اهل هنر، نظريهپرداز و قلمزنِ آگاه و متعهد، معناگراست و با هر آنچه معنا، مفهوم و هدف انساني، اخلاقي و الهي را بستر يا مضمون خود قرار دهد همآوايي دارد، مگر آنكه خود در تأويل، تبيين و تطبيق واژههاي متعهد و معناگرا و مفاهيم انساني و الهي دچار شك و ترديد باشد. كلام آخر اينكه، همه اهل معنا و معناگرايي هستند و آنچه ميسازند يا مورد سنجش قرار ميدهند و يا بر آن ارزش مينهند نيز بامعنا و ارزشمند است، مگر آنكه خلاف آن ثابت شود. نوشته : جبار آذين - سوره مهرتنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 617]