واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند در واقع گستره ی وسیعی از ارتباطات اجتماعی را تشکیل می دهند. بخش عمده ای از این روابط بین زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و آشنایان و بخشی هم به ارتباطات خانواده های زن و شوهر برمی گردد که پس از شروع زندگی مشترک خود به خود به هم گره خورده اند. در این میان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن در فرهنگ ما اهمیت ویژه ای دارد. طبیعی است که عضو جدید در هر خانواده باید پذیرفته شود. اما گاه پیش می آید که به دلایل مختلف، خانواده ها وجوه مشترک کمی با یکدیگر دارند. این جاست که پذیرش عروس یا داماد جدید با دشواری رو به رو می شود و ممکن است سرمنشاء اختلاف های جدی و درگیری های خانوادگی شود. از این رو طبیعی است که انتخاب صحیح همسر و توجه به طبقه اجتماعی و مشترکات بین خانواده در کاهش اختلافات احتمالی نقش اساسی دارد. از سوی دیگر روان شناسان توصیه می کنند زن و شوهر پس از ازدواج باید تفاوت های میان والدین خود و والدین همسر را فراموش کنند و آن ها را همان طور که هستند بپذیرند در این میان اگر بگوییم رابطه عروس و مادر شوهر جزو پیچیده ترین ، معنادارترین و پرفراز و نشیب ترین رابطه ها در گستره روابط اجتماعی فرد پس از ازدواج است بیراه نگفته ایم. روان شناسان توصیه می کنند زن و شوهر پس از ازدواج باید تفاوت های میان والدین خود و والدین همسر را فراموش کنند و آن ها را همان طور که هستند بپذیرند. در گذشته زندگی عروس با خانواده شوهر امری مرسوم بود. اما با گذشت زمان و حذف سنت های مختلف در حال حاضر کمتر عروسی به زندگی مشترک با مادر شوهر راضی می شود و جوانان امروزی از روز اول، زندگی مستقل و متکی به خود را می طلبند. با این همه اختلاف ها و معضلات بین عروس و مادر شوهر همواره و در تمامی طبقات اجتماعی وجود داشته است و اغلب در بسیاری از موارد رابطه داماد و مادر زن اغلب خوب است در حالی که رابطه عروس و مادر شوهر در برخی مواقع تیره و تار است. این مشکل در واقع یک مشکل فرهنگی است. همان طور که دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بر آن صحه می گذارد. وی می گوید: اصولا در تمامی طبقات اجتماعی جامعه و در میان اقشار ضعیف و غنی به دختران مان به طور ناخودآگاه یاد می دهیم که وقتی به خانه بخت رفتند مواظب خواهر شوهر و مادرشوهر خود باشند. از آن ها کم نیاورند و به این ترتیب آن ها را با یک سپر دفاعی به خانه بخت می فرستیم. گویی او مجبور است در مقابل خانواده همسر همواره جبهه گیری کند . در حالی که هرگز به پسرمان که قرار است ازدواج کند چنین توصیه هایی نمی کنیم. دقت کنید که اگر تازه دامادی وارد منزل ما شود ضمن ادای احترام و عزت فراوان، همه چیز را برای رضایت خاطر او و دختر خودمان فراهم می کنیم و روابط حسنه را با او گسترش می دهیم اما با عروس جدید محتاطانه و از روی حس کنجکاوی برخورد می کنیم. به عبارت دیگر از آن جا که توجه به مردان در خانواده های ایرانی بیش از زنان است کمتر دامادی با خانواده همسرش دچار مشکل می شود ، اما رابطه عروس و مادرشوهر اغلب با کوچک ترین سوءتفاهمی دستخوش تغییر می شود و اختلاف ها بالا می گیرد. به دلیل وابستگی بسیاری از مادران به پسر خود ، اختلاف های آن ها با عروس شدت می گیرد. اغلب آن ها در پذیرش عروس خود دچار مشکل می شوند . از طرف دیگر نداشتن مهارت های برقراری ارتباط، کم سن و سال بودن و نداشتن مهارت حل مسئله باعث می شود کوچک ترین مشکل زوج جوان در ابتدای زندگی با کشیده شدن به خانواده های طرفین به یک معضل بزرگ تبدیل شود. اغلب خانواده ها 1تا2 سال پس از ازدواج می توانند عروس جدید خود را بپذیرند و به زمان نسبتا طولانی نیاز دارند. از سوی دیگر دختر نیز با یک سپر دفاعی پا به خانه مادرشوهر گذاشته همواره مترصد یک حرکت اشتباه یا گفته نسنجیده است که آن را بهانه شکایت از خانواده همسر قرار دهد. بنابراین بهتر است عروس جوان برای پرهیز از به وجود آمدن تنش بین خود و مادرشوهر تلاش کند. اولین گام احترام متقابل است. رابطه ای که در آن احترام حاکم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگیری متمایل نمی شود. طرفین باید سعی کنند از رفتارهایی که حساسیت طرف مقابل را برمی انگیزد، خودداری کنند. عروس جوان باید با ذکاوت و تیزبینی خود این موارد را بدون این که از زبان همسر بشنود شناسایی و با رعایت آن ها و جلب احترام، از بروز تنش ها جلوگیری کند. لازم نیست زن و شوهر جوان کوچک ترین اختلاف خود را با پدر و مادر در میان بگذارند. پدر و مادر از سر محبت و دلسوزی بیش از حد به فرزند، ناراحتی دختر یا پسر خود را فراموش نمی کنند در حالی که زوج جوان ساعتی بعد، همه چیز را فراموش کرده اند. یکی دیگر از اقدامات این است که رفتار نادرست والدین همسرمان را به حساب همسرمان نگذاریم، عروس جوان بهتر است صبر کند و در موقعیت مناسب همسرش را در جریان آزردگی خاطر خود قرار دهد تا مسئله حل و فصل پیدا کند. بیان شکایت آمیز از رفتار و گفتار خانواده همسر ، فقط رنج و ناراحتی همسرمان را تشدید می کند و در طول زمان باعث عمیق شدن اختلاف ها می شود. بهتر است از آزردگی هامان نه به صورت شکایت بلکه به صورت درد دل صحبت کنیم. همچنین لازم نیست زن و شوهر جوان کوچک ترین اختلاف خود را با پدر و مادر در میان بگذارند. پدر و مادر از سر محبت و دلسوزی بیش از حد به فرزند ، ناراحتی دختر یا پسر خود را فراموش نمی کنند در حالی که زوج جوان ساعتی بعد ، همه چیز را فراموش کرده اند ، بنابراین صبوری و مدارا در حل مشکلات کلید اصلی کاهش تنش بین زوج و خانواده های آن هاست. بی اهمیتی به والدین همسر ، قطع رابطه با آن ها، کاستن علاقه فرزندان به خانواده طرف مقابل، جبهه گیری در بیشتر موارد ، توجه بیش از حد به والدین خودمان و رفتارهایی از این دست ، فقط در طول زمان به جدایی بیشتر زوج از یکدیگر می انجامد و زمینه اختلاف های بعدی را فراهم می کند. منبع :روزنامه خراسان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]