واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: از نظر روانشناسي، اهمالكاري عبارت است از «به تاخير انداختن كار.» يعني كاري را كه بايد امروز انجام دهيد به فردا واگذار كنيد، به هر دليل منطقي و غيرمنطقي. اهمالكاري به معني به تعويق انداختن كار است و رفتاري است فراگير كه بين افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عادي گرفته تا افراد فرهيخته، مصاديق مختلف آن ديده ميشود. از نظر آماري، عادت به عقب انداختن كارها نزد اكثر افراد رايج است و مانند بسياري از عادتهاي ديگر همچون پرخوري و سيگار كشيدن، جنبه فراگير دارد و مردم با اينكه از زيان آن آگاه هستند، از كنار آن بيتوجه ميگذرند. ما عادت داريم براي تاخير در كارها، به عذر و بهانه و منطقي جلوه دادن آن روي آوريم، در نتيجه با اينكار خود به تكرار آن كمك ميكنيم. در واقع، وقتي براي به تعويق انداختن كارهاي خود عذر و بهانه ميآوريد، آن را موجه جلوه ميدهيد و عواقب آن را از ياد ميبريد. برخي افراد، تاخير در انجام كار را مساله مهمي نميدانند و به كساني كه در اين باره از خود تعصب نشان ميدهند و بر اين باور هستند كه هر كاري وقتي مشخص دارد، خرده ميگيرند و معتقدند نبايد در اين باره تا اين حد وسواس نشان داد و سختگير بود. گاه فرد اهمالكار از رفتارش نسبت به دوستان شرمنده ميشود. اين شرمندگي نشانه آن است كه فرد مسامحهكار، زشتي عملش را درك ميكند و نيز اقرار دارد كه در انجام كارها كوتاهي ميكند. شخص ميداند كه از عهده كار برميآيد، ولي بر اثر تنبلي انجام آن را به فردا و فرداهاي ديگر محول ميسازد و اين حالت با گذشت زمان عادي ميشود و زشتي آن نيز از بين ميرود. نشانههاي افسردگي، خستگي و سردردهاي شديد، بيخوابي، فشارخون و زخم معده در فرد اهمالكار گواه آن است كه او ميخواهد خود را از رنج اين عادت بد نجات دهد، اما تنها تمايل به ترك عادت و سرزنش كردن خود براي رهايي از اين عادت ناپسند كافي نيست. در بررسيهاي آماري مشخص شده كه علت عمده اهمالكاري در افراد، پرتوقعي و پايين بودن سطح تحمل افراد است كه به خصومت و تنفر از اشخاص ميانجامد. مثلا دانشآموزي ممكن است با هرچه در مدرسه ميگذرد مخالف باشد، به نظام آموزشي ايراد بگيرد و دائما بر مقررات حاكم بر مدرسه خرده بگيرد. در واقع به جاي اينكه از دست خود عصباني باشد و خود را مقصر بداند، همه تقصيرها را به گردن ديگران مياندازد. توقع بيش از حد توانايي در انجام كار مورد نظر نيز باعث ميشود فرد از انجام آن كار طفره رود و خود را نسبت به آن بيعلاقه نشان بدهد. در واقع به علت كمتحملي، مزاياي كار ناديده گرفته ميشود و پايين بودن سطح تحمل يا سرخوردگي فرد را به صورت شخصي ناراضي، مشكلپسند و مخالف درميآورد. گاهي شما خود را دستكم ميگيريد و به اهمالكاري كشيده ميشويد. شما خود را فردي بيدست و پا تصور ميكنيد و از اين جهت احساس خود كمبيني داريد. در حقيقت اغلب به اين جهت مرتكب اهمالكاري ميشويد كه تصور ميكنيد توانايي انجام آن كار را نداريد و در برابر وظيفهاي كه به عهده گرفتهايد، ضعيف و زبون هستيد يا توانايي انجام آن را داريد، اما نه در حد انتظار خود. اين انديشه شخص را از همه چيز باز ميدارد و مانع تحول در زندگي فرد ميشود و نتيجه آن، احساس نگراني، افسردگي، نااميدي و ناتواني است. ممكن است غفلت يا به تعويق انداختن كار، ريشه در نوع خواستههاي شما داشته باشد. به اين معنا كه شما ميخواهيد محبوب ديگران واقع شويد و مردم برايتان احترامي فوقالعاده قائل باشند، اما ميترسيد اين آرزو به حقيقت نپيوندد و همكاران و دوستان، شما را فردي دوستداشتني تصور نكنند. با اين فكر، شما در معرض تصورات واهي قرار ميگيريد و در نتيجه دست به هيچ كاري نميزنيد. برخي افراد در همه موارد خود را مقيد به پذيرش نظريات ديگران ميدانند. در اين صورت از نظر رواني فرد متزلزل ميشود و در تصميمگيريها قادر نخواهد بود بموقع گامي موثر بردارد در نتيجه، فردي اهمالكار به شمار ميآيد. همچنين زماني كه افراد در كارها تنها نظرشان متوجه كمال مطلوب باشد، اين تصور آنها را به سهلانگاري سوق خواهد داد. گناه يا شرمساري هم به روشهاي مختلف، موجب به تعويق انداختن كار ميشود. به عنوان مثال، تكليف درسيتان را انجام نميدهيد و پيش خود از اين بابت شرمسار ميشويد. شرمساري شما زمينه اضطراب و هيجان را فراهم ميسازد و همين هيجان موجب عقبانداختن كار ميشود. ممكن است غفلت يا به تعويق انداختن كار ريشه در نوع خواستههاي شما داشتهباشد.مثلاميخواهيد محبوب ديگران واقع شويد اضطراب معمولا در نتيجه ترس از عدم موفقيت در آينده حاصل ميشود. در اين حالت، شخص خود را در برابركاري كه در پيش دارد ضعيف احساس ميكند و ميترسد در كارش موفق نباشد. اضطراب و نگراني در اين حالت فرد را دچار ترس و هراس ساخته و امكان هر نوع فعاليتي را از او ميگيرد. به طور كلي در اهمالكاري دستكم 7 عامل مشخص نقش دارد كه عبارتند از: 1- ناشيگرييابي اطلاعي از كار: اهمالكاري ممكن است نتيجه عدم آشنايي به كار و ناشيگري در انجام آن باشد. استدلال فرد مسامحهكار در اين مورد آن است كه بهتر است دست به اقدام نزند تا موقعي كه مهارت لازم را كسب كند. 2- عادت به تعويق انداختن كار: براي بعضي از اشخاص به عقب انداختن كار در طول زمان عادي ميشود و حتي ممكن است همراه با لذت و خوشي باشد؛ زيرا به منزله فرار از زحمت و كار تلقي ميشود. 3- بيحالي و بيرمقي: كه به صورت سدي در برابر تحرك و فعاليت قرار دارد و شخص را از هر فعاليتي باز ميدارد. 4- فراموشكاري: به دليل بيتوجهي به هدف يا اهداف مشخص در اين صورت اهمالكاري فرد ممكن است نتيجه فراموشكاري ناشي از بيتوجهي او به وظايف و كارهايي باشد كه بايد انجام دهد. 5- نداشتن مهارت كامل در انجام كار: در اين صورت شخص قادر نيست بموقع كار مورد نظرش را انجام دهد. بنابراين دچار تاخير ميشود و اين جريان به عقبانداختن كارها ختم ميگردد. 6- شرايط نامساعد بدني: مانند بيماري يا خستگي ذهني، سردرد، فشار خون، قند و ناراحتيهاي ديگر از عواملي هستند كه باعث به تاخير انداختن كارها ميشود. 7- به تعويق انداختن عمدي كار: با اين بهانه كه طول زمان ميتواند فرصتهاي بهتري را در اختيار فرد قرار دهد. به طور كلي هيچ كس اهمالكاري را دوست ندارد. زيرا سعي هر كس بر اين است كه زندگي كند و از زندگي لذت ببرد. انسان، نيازمند خلق شده و براي برآورده كردن نيازهاي خود ناچار از كوشش است. شما هر وقت در زندگي كمبودي احساس ميكنيد، طبعا ميكوشيد و در سايه تلاش خود به آرامش دست مييابيد. درست اين است كه در درك از خويشتن، راه تعادل را پيش گيريد. نه زياد خود را باور داشته باشيد و نه خود را دستكم بگيريد. عاقلانه و مثبت عمل كنيد و از منفيبافي بپرهيزيد. خودخواهيها را كنار بگذاريد و به ناتوانيهايتان كمتر بينديشيد. در واقع انديشه اين كه قادر به انجام هيچكاري نيستيد، شما را از هر فعاليتي بازميدارد. هرگز خود را با ديگران مقايسه نكنيد، چرا كه اصولا اين مقايسه درست نيست. شما ممكن است كمبودهايي داشته باشيد، اما از سوي ديگر تواناييهايي نيز داريد. ميتوانيد به خود تلقين كنيد كه توانايي انجام بسياري از كارها را داريد. مثلا قادريد رساله خوبي تهيه و بموقع ارائه كنيد. به خود بگوييد كاري كه انجام ميدهيد ساده است و وقتي آن را انجام داديد، بگوييد كه در انجام آن زياد متحمل زحمت نشدهايد يا انجام آن خارج از حد تواناييتان نبوده است. اين خود ميتواند عاملي براي تشويق شما به فعاليت بيشتر و پرهيز از عقبانداختن كارهايتان باشد. شما ميتوانيد با شناخت عوامل اصلي و فرعي اهمالكاري خود درصدد چارهجويي آن برآييد. ممكن است پس از ترك اين عادت، دوباره به آن بازگشت داشته باشيد. البته ترسي از اين مساله نداشته باشيد و نهايت سعي خود را بكنيد تا اين عادت را از وجود خود حذف كنيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]